چرا درعصرحاضرمردم به ویژه جوانان ازنعمت داشتن امام یاپیامبر محروم اند ونمی توانند انسان کاملی دردسترس داشته باشندتامسائل ومشکلات خودرابااودرمیان بگذارنداما مردمان عصرهای پیش اینگونه نبوده اند؟آیا تفاوتی هست بین مردمان عصرهای پیش وعصرحاضردرحسابرسی به اعما ل آنان؟

با سلام و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

البته نباید فراموش کرد که بسیاری از امت ها و مردمان عصرهای گذشته نیز حضور انبیاء و امامان را درک نکردند و حتی در زمان خود انبیاء و ائمه نیز تنها عده معدودی از مردمان زمان آن ها امکان برقراری ارتباط با آن ها را داشتند و اکثر افراد از نعمت درک حضور آن ها محروم بودند؛ آنچه مهم است امکان بهره مندی از تعالیم و هدایت های انبیاء و امامان است که معمولا برای اکثر افراد این امر فراهم است.
در هر حال قبول داریم که فرصت درک محضر این بزرگواران خود فرصت مغتنمی است که بهره مندی از آن بسیار مفید و سودمند خواهد بود؛ اما این امر نمیتواند قواعدکلی و سنت های معین خداوند را تغییر دهد؛ مثلا حضور انبیاء در بین بشر تنها در مواقع ضروری و در موارد خاص و لازم صورت می پذیرفت و با ابلاغ آخرین شریعت دیگر ضرورتی بر آمدن پیامبر جدید نبود، پس نباید توقع آمدن پیامبری جدید داشت.
البته نعمت وجود امام هیچگاه از سایر انسان ها سلب نشده و ما هم در زمان خودمان از نعمت های گوناگون وجود امام زمان علیه السلام بهره مندیم چنان که در روایات این بهره مندی ها به استفاده از نور خورشید در پس ابر تعبیر شده (1) که تمثیل بسیار زیبایی است؛ اما در هر حال تفاوت عصر عیبت و حضور امام چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و این تفاوت و اختلاف وضعیت بین ما و مردمان عصر حضور چه توجیهی دارد؟
در پاسخ باید گفت: اصل و مبنا در معارف دینی بر غیبت امام یا امامان نیست. اگر چنین امری رقم می خورد، مربوط به علل و عواملی است که در نهایت وجه مشترک همه عوامل به خود بشر بر می گردد. اگر انسان ها شرایط را برای حضور امام معصوم ناامن نمی کردند،غیبت اتفاق نمی افتاد. اکنون نیز اگر ما انسان ها زمینه و بستر استفاده و بهره مندی از محضر امام را در خود و جامعه ایجاد نماییم و امنیت نسبی فردی و اجتماعی برای امام فراهم باشد، لطف خداوند و عصمت امام می طلبد که تمام وقت و به طور کامل، حضرت در خدمت بشر و در مسیر هدایت آنان باشد.
در نتیجه غیبت امام و محرومیت ما از درک محضر ان بزرگوار چیزی نیست جز ساماندهی نشدن چنین زمینه و بستر حداقلی از جانب خود ما که در نتیجه امر منتهی به غیبت امام و محرومیت همگانی افراد جامعه می شود؛ این همان حقیقتی است که خواجه طوسی هم بدان اشاره فرموده:
« وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا؛ (2) وجود امام لطف الهی است. تصرف او در امور مردم و سامان دادن به امورشان و حضور او لطف دیگر الهی است، ولی عدم آن تصرف و حضور، از جانب خودما و به سبب اشتباهات و رفتارهای نادرست ما مردم است ».
در عین حال نباید فراموش کرد که همین تفاوت وضعیت منتهی به هیچ بی عدالتی نخواهد شد و ازآنجا که با مراجعه مستقیم به محضر امام معصوم می توان مشکلات خود را برطرف نمود و بیش ترین بهره را از آن فرصت برد و این بستر در اختیار ما نیست، بین ما و افرادی که محضر معصومان را درک کرده اند، تفاوت بسیاری است اما در عین حال فراموش نکنید که چنین فرصتی سطح مسئولیت ها وتکالیف انسان را نیز بسیار بالا می برد.
خداوند در بارگاه عدل خود این تفاوت وضعیت را هم در تعیین سطح مسئولیت ها و هم در نحوه محاسبه اعمال مورد ملاحظه قرار می دهد تا ظلم و بی عدالتی اتفاق نیفتد و به طور کلی رنج ها، ناملایمات، ناگواری های فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و مانند آن که در عصر نبود امام بر مومنین وارد می شود، توسط خداوند در قیامت جبران می شود.
به علاوه فضیلت صبر و انتظار فرج خود یکی از بالاترین فضیلت هاست که نصیب انسان های عصر غیبت می شود و خداوند در برابر انتظار مردم مومن پاداش های بسیاری به آنان می دهد تا از این نظر آنچه از محرومیت های آنان از درک فیض زمان ظهور نرسیده است، جبران شود. مثلا در روایتی آمده: هر کس منتظر باشد، مانند شخصی است که در راه خدا در خون خود غوطه ور باشد.(3)
نیز فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است. (4)

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 23، ص 6.
2. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، جامعه مدرسین قم، بی‌تا، ص 362 .
3. شیخ صدوق، الخصال، موسسه نشر اسلامی، قم1403 ق، ج 2، ص16.
4. معجم احادیث نبوی، نشر بریل لندن 1967 میلادی، ج 6، ص 481.