پرسش:
با کسی که از حمله دشمن به کشور خوشحال است، چگونه رفتار کنیم؟
پاسخ:
ازآنجاکه خداوند انسان را با فطرت پاک آفریده است، انسان فطرتاً کمکرسانی به مظلوم بیزاریجویی از ظالم را دوست دارد. انسان بهرهمند از عقل سلیم و نهادی پاک، هرگز از ظلم دفاع نمیکند. بنابراین ریشه رفتار کسی که مدافع ظلم و تجاوز است، باید بررسی شود؛ چنانچه دفاع او ناآگاهانه باشد، باید او را آگاه کرد و اگر عامدانه باشد، باید از او دوری جست.
در نگرش اسلام، شادی بر مصیبت دیگران بهشدت مذمت شده است. در روایت میخوانیم: «از گرفتاری برادرت اظهار شادی مکن که خداوند به او رحم میکند و تو را گرفتار میسازد» (1).
دوستی با کافران
خداوند متعال میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، یهود و نصارا را به دوستی برمگزینید. آنان خود دوستان یکدیگرند. هر کس از شما که ایشان را به دوستی گزیند، در زمره آنهاست و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند» (2). خداوند در این آیه بهصراحت مسلمانان را از دوستی و همپیمانی با کافران و دشمنان نهی میکند؛ ازاینرو ابراز خوشحالی در برابر حملات دشمن به کشور هم بهنوعی دادن دست دوستی به آنهاست.
معاونت بر گناه
وقتی انسان از عملکرد دشمن راضی باشد، چهبسا ابراز رضایت او منجر به تشویق بیشتر دشمن بر آسیبرساندن شود. در این شرایط چنین شخصی معاونت بر گناه دارد، درحالیکه مسلمان باید از همکاری در گناه دوری کند؛ چراکه حداوند میفرماید: «و [هرگز] در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید. و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است» (3).
ریشهیابی
انسان فارغ از مسلمانبودن و بلکه به حکم انسانبودن نه خود اهل ظلم و ستم به دیگران است و نه از ظلم و ستم به دیگران خوشنود میشود. بنابراین هرگاه شاهد بودیم افراد یا خود به حق دیگران احترام نمیگذارند یا از ظلم در حق دیگران خوشحال میشوند، بهیقین باید ریشه این نگاه را جستجو کنیم. مگر ممکن است کسی اهل یک کشور باشد، اما از حمله دشمن به کشورش خوشحال شود؟ کسی که از چنین حملهای شاد شود، در نگاه اول مستحق سرزنش است؛ اما بر اساس حکم اخلاق اسلامی باید ریشه این شادی بررسی شود. گاهی این خوشحالی ریشه در دشمنی افراد با کشور و نظام و دین و مردم دارد؛ اما برخی مواقع ممکن است افراد از روی غفلت و نه قلبی در برابر تجاوز دشمن ابراز خوشحالی کنند؛ برای مثال افرادی که در زندگی سختیهایی را تحمل کردهاند یا نتیجه امروز خود را در بیعدالتی برخی از گروهها در اجتماع یا ظلم و ستم برخی از مسئولان میدانند، سبب میشود که به نوعی حس انتقامجویی در آنها بیدار شود و از حمله دشمن به کشور شاد شوند. این افراد حاکمیت یا بخشهایی از آن را دشمن میپندارند؛ به همین دلیل از حمله به این دشمن شاد میشوند.
نارضایتی برخی افراد از شرایط اقتصادی و سیاسی و ...سبب کمرنگشدن احساس همبستگی ملی میشود و برخی افراد به امید تغییر در وضع موجود از این حملات استقبال میکنند.
برخی افراد هم به دلیل نداشتن سواد رسانهای، تحت تأثیر رسانههای معاند قرار گرفتهاند و همین مسئله سبب دشمنی آنان با نظام و کشور شده است و از حمله دشمن به کشور خوشنود میگردند. دشمن با پروپاگاندا به القای ناامیدی میپردازد و این افراد نیز با خطای محاسباتی، در ذهن خویش جای دوست و دشمن را تغییر میدهند.
عدهای از افراد هم ممکن است دارای بیماریهای روحی و روانی باشند و این نگاهشان عامدانه نیست؛ بلکه تحت فشارهای روحی و روانی چنین دیدگاهی را اتخاذ کردهاند. ضعف ایمان و انحراف از اخلاق الهی و دینی را نیز میتوان از دیگر دلایل این امر دانست. طبیعتاً روش برخورد ما با هر کدام از این افراد متفاوت است.
ضعف دشمنشناسی
«بصیرت» از جمله اموری است که میتواند انسان را در برابر بحرانها بیمه کند. بصیرت و شناخت انسان از دشمن سبب میشود فرد مسلمان همواره مسیر حق از باطل را بهدرستی بشناسد و تشخیص دهد. ضعف دشمنشناسی گاهی باعث میشود انسان به جبهه حق پشت کند و به باطل متمایل گردد. برای رفع این معضل باید مؤلفهٔ دشمنشناسی و افشای نقشههای دشمن در فهرست اولویتهای فرهنگی و آموزشی و سیاسی قرار گیرد. تشخیص جبهه حق از جبهه باطل، امری حیاتی است. کسی که از حملۀ دشمن خوشحال میشود، در تشخیص این مرزبندی به اشتباه میافتد و درواقع باطل را حق پنداشته است.
پرهیز از حرمتشکنی
وقتی با افرادی روبرو میشویم که خواسته یا ناخواسته اهل خطا میشوند و در شرایط بحرانی همچون جنگ به جای همدلی بیشتر، از حمله به کشور ابراز خوشحالی میکنند، باید بنای رفتار خویش را بر پرهیز از حرمتشکنی قرار دهیم. اسلام به ما میآموزد خطا را نقد کنیم، اما حرمت انسان را نشکنیم: «[به معبود] کسانی که غیرخدا را میخوانند، دشنام ندهید؛ مبادا آنها [نیز] از روی [ظلم و] جهل، خدا را دشنام دهند» (4). بنابراین باید با چنین افرادی گفتگوی منطقی و همراه با ادب و احترام داشته باشیم تا بتوانیم تأثیر مثبت ایجاد کنیم.
خداوند متعال میفرماید: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما. و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن» (5). از نگاه اخلاق باید بین فرد و رفتارش تفاوت قائل شد و اگر قصد نهی از منکر یا نقد داریم، باید رفتار فرد را نقد کنیم؛ با وجود این، به شخصیت او هم خدشهای وارد نکنیم؛ چراکه برخوردهای ناشی از احساس و همراه با سرزنش نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه لجاجت فرد را هم بیشتر میکند.
تبیین عوارض جنگ
برخی افراد وقتی از روی لجاجت از حمله دشمن خوشحال میشوند، به عوارض و عواقب شوم جنگ توجهی ندارند. تبیین دقیق و عمیق عوارض و عواقب جنگ میتواند افراد را متوجه خطایشان کند. تشریح این مسئله که هیچیک از افراد اعم از موافق و مخالف از آسیبهای جنگ در امان نیستند و عواقب جنگ متوجه یکایک افراد جامعه است، میتواند تا حدودی افراد را از دیدگاه غلط خود هوشیار کند.
بازی در زمین دشمن
برخی افراد تصور نمیکنند که خوشحالی آنها از حملۀ دشمن، درواقع بازیکردن در زمین دشمن است؛ ازاینرو باید به این افراد تفهیم کنیم عمل و رفتار آنان خواسته یا ناخواسته به تضعیف جبهه ملی منجر میشود و بازیکردن در زمین دشمن است. تقویت هویت ملی و دینی میتواند فرد را در برابر خطایش پشیمان کند. این افراد مرز بین نقد حکومت و دشمنی با کشور را گم کردهاند؛ به همین دلیل باید آنها را به مرزبندی میان این دو امر دعوت کرد. معرفی نقاط قوت و پیشرفتهایی که در کشور داریم و همچنین یادآوری ارزشهای دینی و ملی در این زمینه نیز اثرگذار است.
رفع علتها
اگر دلیل خوشحالی افراد، اعتراض به عملکرد مسئولان است و واقعاً هم مسئولی کوتاهی کرده است، باید مسئولان حکومت در سطح کلان خود را موظف به برقراری عدالت و رفع تبعیض کنند تا هرگز شاهد چنین رفتارهایی از هموطنان خویش نباشیم.
نکته:
اگر فرد فقط ابراز خوشحالی میکند و با دشمن همکاری ندارد و اقدام ویرانکنندهای انجام نمیدهد، باید به تذکر و روشنگری بسنده کرد و با درنظرگرفتن شرایط نهی از منکر او را ارشاد کرد. البته اگر رفتوآمد با چنین شخصی منجر به ایجاد آسیب روحی در فرد میشود، میتوان روابط را مدیریت کرد و ارتباط را محدود نمود. اما اگر رفتار او یک خوشحالی ساده نیست، بلکه به همکاری با دشمن میپردازد و رفتارش منجر به خیانت میشود، دیگر فقط تذکر کافی نیست و باید با برخوردی جدی او را تسلیم قانون کرد. گاهی عملکرد افراد صرفاً بیان یک نظر نیست، بلکه منجر به تشویق دشمن در حمله بیشتر میشود. در این شرایط رفتار شخص مشمول قوانین ضدامنیت ملی میشود و باید با او با جدیت برخورد کرد.
نتیجه:
افرادی که از حمله دشمن به کشور خوشحال میشوند، طبیعتاً بر خلاف فطرت پاک انسانی خویش رفتار میکنند. این افراد اسیر جهل و کینه شدهاند و باید با رفتار صحیح و منطقی کمک کنیم تا جهلشان رفع و کینه آنها کم شود. دعوت به بازنگری اعتقادی و اصلاح رفتار با زبان محبتآمیز و استدلال عقلی، یکی از راهکارهای اساسی برای رفع این معضل است. همدلی با فرد، شنیدن دغدغههای او و تبیین حقیقت ماجرا برای او میتواند در تغییر دیدگاهش اثرگذار باشد. با توجه به اینکه دلایل افراد در نشاندادن این نوع واکنش متفاوت است، باید با هر کسی متناسب با علت رفتارش برخورد کرد؛ یعنی فرد غافل را با آگاهیبخشی بیدار کرد و به مغرض، هشدار داد. در صورت اثبات خیانت و اصلاحنشدن، باید او را به مراجع ذیصلاح معرفی کرد.
پینوشتها:
1. «لا تُظهِرِ الشَّماتَهَ لِأخیکَ؛ فیَرحَمَهُ اللّه و یَبتَلِیَکَ» (محمدباقر مجلسی؛ بحار الأنوار؛ چ 2، بیروت: مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج 75، ص 213).
2. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ﴾ (مائده: 51).
3. ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ﴾ (مائده: 2).
4. ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ﴾ (انعام: 108).
5. ﴿ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ (نحل: 125).