درتحریرالوسیله جلد3قسمت نکاح اومده که نزدیکی بازوجه قبل ازتمام شدن نه سال جایز نیست-نکاحش دائمی باشدیا منقطع-واماسایرلذتهامانند لمس نمودن باشهوت وبغل گرفتن وتفخیذ اوحتی درشیرخوار اشکالی ندارد.

منظورازاین حکم چیست؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی!
منظور از این حکم ، صرفا جایز بودن این کار در صورتی که مشکل خاصی به وجود نیاید می باشد نه ترغیب و تشویق به انجام این گونه کارها.
توضیح :
این پرسش ممکن است در ذهن برخی از افراد به وجود آید که این حکم (استفاده جنسی از همسر نابالغ مخصوصا تفخیذ -استفاده جنسی از قسمت ران مانند مالیدن آلت به ران ها -) چگونه با ارزش ها و آداب اجتماعی قابل جمع می باشد که ما برای جواب به شما پرسشگر گرامی و محترم و پاسخ به دیگرانی که ممکن است شبه افکنی کند و غرض خاصی داشته باشند مطالبی در ذیل می آوریم ، امیدواریم که این شبهه و سوال پاسخ داده شود.
در ابتدا ذکر این نکته لازم است ما در مورد کلام و عبارت حضرت امام صحبت می کنیم و این مطلب در قرآن و روایات اهل بیت (ع) نیامده است. بنابراین این کلام را نباید به پای قرآن و اهل بیت و شیعه گذاشت و اشکال و نقد را متوجه آن ها کرد.
توجه داشته باشید، همان گونه که بیان کردیم این فتوا به معنی حرام نبودن این کار است؛ یعنی ممکن است کاری وجود داشته باشد که از نظر شرعی دلیلی بر حرمت آن نباشد و به اصطلاح از نظر شرعی جایز باشد اما کمتر کسی پیدا می شود که آن را انجام بدهد به طور مثال آیا طلاق دادن مرد، و یا درخواست طلاق از سوی زن، بدون هیچ دلیل عقلی، شرعی، عرفی و ... از نظر شرعی حرام است؟ مسلما جواب خیر می باشد. یعنی کسی نمی تواند ادعا کند که اگر مردی زن خود را بدون دلیل، طلاق بدهد در قیامت برای این کار عذاب می شود. البته درست است که این کار از نظر اخلاقی پسندیده نیست و ممکن است موجب مشکلاتی بشود. اما صحبت بر سر حرمت و عذاب می باشد.
همچنین از نظر شرعی آیا اشکال دارد که مادری بعد از به دنیا آوردن فرزند خود او را رها کرده و هیچ گونه مسئولیتی در قبال آن فرزند ، به عهده نگیرد؟ مسلما جواب این است که از نظر شرعی این کار گناه نیست یعنی نگه داری از بچه و شیر دادن به او بر مادر واجب نیست ، بله همان گونه که در مورد قبلی هم گفتیم این کار از نظر اخلاقی مورد تایید اسلام نمی باشد.
بنابراین با توجه به این نکته در فتوای بالا، مقصود فقط جواز این کار می باشد نه اینکه این کار از نظر شرعی خوب می باشد، مانند اینکه گفته شود طلاق دادن بدون دلیل جایز است و گناه ندارد.
توجه داشته باشید که اگر این کار موجب ضرر بر بچه شود انجام آن از نظر شرعی هم حرام می باشد و بحث در جایی است آن دختر شرعا همسر این مرد می باشد و انجام آن کار ها هم فرضا برای دختر اصلا ضرر ندارد در این صورت به فتوای این علما ، اگر کسی این کار را انجام داد هر چند از نظر اخلاقی کار خوبی انجام نداده است و هر چند این کار او عقلایی و عرفی نمی باشد. اما اینکه بگوییم در این صورت در آخرت هم عذاب می شود؛ دلیلی برای این حکم و عذاب نداریم.
به این نکته نیز باید توجه داشت که این مطلب در کتاب های علمی و تخصصی مطرح شده است نه در کتاب های که در دست مردم می باشد مانند توضیح المسائل، تا موجب تشویش افکار عمومی شود.
و برای مطالعه این گونه کتاب ها، باید شیوه بحث و نگارش آن ها را در نظر گرفت ما در ذیل این فتوا را به صورت کامل بیان می کنیم، شاید بتوانیم در حد توان خود، سبک و شیوه نگارش را برای شما توضیح بدهیم (اگر کسی با این گونه نوشته ها آشنا باشد و زیاد به آن ها مراجعه کرده باشد، بهتر می تواند توضیح ما را درک کند).
و در این گونه کتاب ها مطرح شده است اگر کسی به هر دلیلی بخواهد با اجازه از پدر و ولی فرزند. با دختر نابالغ او ازدواج کند مثلا برای محرمیت فرزند خوانده که معمولا هم به همین علت می باشد ، این ازدواج با رعایت مسائل شرعی ، اشکال ندارد و جایز است ولی با توجه به اینکه دختر هنوز نابالغ می باشد نزدیکی با او حرام است. توجه داشته باشید که در این مسئله، اسلام کاملا مسئله توان بچه و آداب عرفی را مراعات کرده است.
و حتی اگر در این سن با دختر بچه، نزدیکی شود و این کار موجب افضا و آسیب رساندن به دختر شود در این صورت علاوه بر اینکه کار حرام انجام داده است و در صورت ادامه ازدواج، دیگر نمی تواند با آن دختر نزدیکی کند و برای مجازات باید مهریه او را پرداخت کند و دیه این کار را نیز پرداخت کند (دیه کامل یک زن ) و تا آخر عمر آن دختر باید مخارج زندگی او را بدهد حتی اگر آن دو بخواهد از هم جدا بشوند باید تا آخر عمر آن دختر نفقه او را بدهد.
همان گونه که مشاهده می کنید اسلام در این مسئله برای حفظ حرمت دختر ، سخت گیری کرده است.
حال اگر کسی بپرسد که این حکم در مورد نزدیکی می باشد آیا سایر لذت ها از دختر بچه جایز است یا نه ؟
در جواب گفته می شود سایر لذت ها حرام نیست چون دلیلی بر حرمت نیست (دقت کنید ) در این جا برای اینکه به طور کامل روشن شود که دیگر کار ها حرام نیست و آن مجازات ها را ندارد یک مثال زده شده است که به اصطلاح نهایت درجه جایز بودن را بیان کند،
اگر کسی با شیوه بحث و نحوه نگارش کتاب های علما آشنا باشد این گونه عبارات را زشت و به اصطلاح ضد حقوق بشر نمی داند.
همان گونه که بیان کردیم صحبت فقط بر سر عبارت کتاب ها می باشد نه نظر شیعه و اسلام ، و توجه شود که این عبارت هم از خود حضرت امام نیست بلکه از کتاب های دیگران می باشد (علما قرن های گذشته ) که حضرت امام هم از عبارت آنها استفاده کرده است و به اصلاح به کتاب آن ها حاشیه زده است نه اینکه خودش این مطالب را نوشته باشد، و در گذشته این مقدار حساسیت و دقت در این گونه عبارات نبوده است (دقت شود منظور ما این نیست که در گذشته ، حساسیت روی این گونه کار ها با دختران نبوده است. بلکه منظور این است که به علت عدم گستره ارتباط ها و در دسترس نبودن کتاب های علما این گونه عبارات موجب بر انگیختن حساسیت ها مردم نمی شده است.)
و در آخر از این نکته نباید غافل ماند مطالب فوق در توجیه کار علمای گذشته - که رضوان خداوند بر آن ها باد - می باشد و همان گونه که بیان کردیم این اشکالات برای کسانی که با شیوه بحث و نگارش مباحث علمی آشنا هستند پیش نمی آید. ولی با توجه به اینکه ممکن است موجب سو استفاده برای دشمنان اسلام و شیعه شود و همچنین باعث دید منفی برای برخی از افراد شود، آوردن این گونه عبارات خوش سلیقگی نمی باشد و اگر آن علما و حضرت امام در حال حاضر این کتاب ها را می نوشتند، با توجه به اقتضات زمانه و گسترش ارتباطات و دقت در کلمات، آن عبارت را نمی آوردند، همان گونه که در فتوا و عبارت فقها معاصر این عبارت ها نیست و حتی در برخی موارد خلاف آن می باشد.(1)
امید واریم که توانسته باشیم پاسخ این سوال شما را حد توان بدهیم و باید توجه داشت این گونه سوال ها و شبهات نباید برای ما خیلی جدی و مهم باشد برای پی بردن به بزرگی و عظمت و برتری یک دین یا مذهب و حتی یک شخص باید همه مطالب و معارف و کلمات او را در نظر گرفت و به اصطلاح باید مثل یک پازل همه این موارد را کنار هم قرار داد و بعد نتیجه گیری کرد نه اینکه فقط به یک قطعه از آن توجه کرد. موفق باشید.
پی نوشت :
1. امام خمینی، تحریر الوسیله ، ج 2 ، کتاب النکاح ، م 12؛
آیت الله مکارم، کتاب ( النکاح) ، ج2 ، ص 135 .