با سلام
آیا به دنیا آمدن در یک خانواده به معنای جبری بودن زندگی می باشد؟
با سلام و تشکر از ارتباط شما با این مرکز.
بله. ما و همه موجودات ديگر در آفرینشمان اختیاری نداشتیم؛ چون نمی توانستیم اختیار و انتخابی هم در این امر داشته باشیم و در نتیجه به دنيا آمدن ما جبری محسوب می شود ، اما این امر دلیلی بر نامطلوب و ظالمانه بودن این زندگی نیست . بیایید قدری دقیق تر به این مسئله نگاه بیندازیم. اگر خوب به داستان خلقت نظر کنیم، در می یابیم که انسان دارای دو نوع زندگی و حیات است:
1. حیات حیوانی و مادی:
این نوع حیات، بین انسان و حیوان مشترک است. اموری از قبیل: اصل وجود داشتن، مكان و زمان ولادت، توانمندي هاي روحي و جسمي و ديگر ويژگي هاي شخصي مانند والدين معين و ... در این گونه امور حیات، اختیار راه ندارد؛ زیرا :
اوّلاً، قبل از خلقت، کسی نیست تا به او اختیار داده شود که خلق شود یا نشود يا چگونه خلق شود. اختیار دادن در خلق شدن، مشروط به این است که کسی باشد تا از او سؤال شود: دوست داری خلق شوی یا نه!
اگر آفریده شده باشد، دیگر سؤال از خلقت اختیاری، بی فایده است؛ چون تحقق یافته است. اگر آفریده نشده، سؤال از او بی معنا است؛ چون وجود ندارد تا سؤال شود. پس این نوع انتخاب و اختیار حیات، عقلاً ممکن نبود؛ نه آن که ممکن بود و خدا آن را از ما دریغ کرد.
ثانياً، طبق قانون علیّت، هر گاه علت تامه برای وجود معلول مهیّا شود، معلول حتماً موجود خواهد شد. معلول در اصل وجود خویش، هیچ گونه نقشی ندارد. این قاعده در اصطلاح فلسفه، جبر عِلّی و معلولی نامیده می شود؛ یعنی آفرینش انسان، مانند همه حوادث و پدیدهها بر اساس قانون علیّت است و معلول و پدیده در به وجود آمدن خود، هیچ نقشی ندارد.
باید پذیرفت در عالم، جبرهای بسیاری وجود دارد که همه آن ها ناپسند نیستند، مانند جبر تحقق معلول پس از تحقق علت. بنابراین، اراده و اختیار داشتن انسان در اصل خلقت، غیر منطقی و غیر عقلانی است .
2. حیات انسانی و معنوی که حیات فکری و عقلانی است و از مختصات آدمی است :
به جهت این نوع از خلقت، خداوند انسان را بر سایر مخلوقات برتری داده است. این حیات، اختیاری بوده و انسان چنان آفریده شده که با اختیار خویش توانایی آن را دارد تا در مسیر تکامل قدم نهاده و به جایی رسد که جز خدا نبیند، یا آن قدر سقوط کند که مانند حیوان، بلکه بدتر شود.
دعوت اسلام نیز به سوی همین حیات اختیاری است: «یا ایّها الّذین آمنوا استجیبوا للَّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم؛ (1) ای کسانی که ایمان آوردید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می خوانند که مایه حیات تان است».
بنابراین، درست است که انسان به اختیار خود نیامده است، اما بدین معنا نخواهد بود که هیچ اختیاری در کیفیت زندگی و تعیین اهداف خود، نداشته باشد.
جمادات، گیاهان، حیوانات، ملائک و انسان ها، هر کدام در مرتبهای از کمال قرار دارند. اشرف مخلوقات، انسان است که تمامی کمالات در وجود او به ظهور رسیده و یا به صورت بالقوه موجود میباشد که با سعی و اختیار خویش به آنها فعلیّت می بخشد. هر یک از موجودات به فراخور مرتبه وجودی خویش، به وجود آمدهاند و جماداتی مثل سنگ، قابلیت حیوان شدن را ندارند؛ چنان که حیوان قابلیّت انسان شدن را ندارد.
بشر در کارهای ارادی خود، مانند سنگ و گیاه و حیوان نیست که به حکم غریزی کارهایی را انجام دهد. انسان در زندگی، همیشه خود را در سر چهار راه هایی می بیند که هیچ گونه اجباری برای انتخاب تنها یکی از آن ها ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن ها به نظر، فکر، اراده و خواست شخصی او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معین می کند. (2)
اصل رفتارهاي بشري هرچند محكوم به جبرهاي گوناگون تاريخي و اجتماعي و محيطي و ... است، اما در كنار همه اين ها انسان براي خود حق و امكان انتخاب دلخواه و حتي مخالف همه عوامل ديگر را مي بيند.
خداوند انسان را بر اساس فلسفه خاص آفرینش همه موجودات خلق نموده است؛ اما به مقتضای حکمت خویش برای او سیری معین را نیز ترسیم نموده تا این خلقت، بی هدف و مقصد نباشد و هر آنچه از جانب خداوند به بشر ابلاغ شده، همه وهمه توصیه هایی است که در مسیر رسیدن بشر به مقصد عالی اش به کار می آید و معنا ندارد که خداوند حکیم انسان را خلق کند و برای رسیدن او به کمال نهایی اش، راهکار و مسیر و مقصدی تعیین ننماید.
بر این اساس، همه دستورات الهی در مورد چگونگی زندگی ما، حتی تعیین پاداش ها و مجازات ها راهکارهایی است برای رسیدن به زندگی بهتر در جهانی دیگر که حقیقت زندگی و سعادت ابدی برای همه بشر در آن عالم مهیا است و دستورات الهی، هرچند به نظر سخت بیاید، در نهایت، چیزی جز مقدمه چینی برای رسیدن ما به آن سعادت ابدی نیست؛ نه این که ما به عوض نعمت های الهی، این تکالیف و دستورات را انجام می دهیم و یا خداوند به جهت آنچه به ما داده، از ما مطالبه عمل و تلاش و عبادت دارد.
پی نوشت ها:
1. انفال (8)، آیه 24.
2. شهید مطهری، مجموعه آثار، (انسان و سرنوشت) ج 1، ص 385 -386، انتشارات صدرا، تهران.