ابتداء باید توجه داشته باشید که در اسلام ملاک حرمت گوشت حیوانات، گوشت خوار بودن آن ها نیست؛ بلکه ملاک حرمت در برخی موارد نیش و چنگال و در برخی موارد غیر آن ها است که به صورت خاص در روایات به آن اشاره شده است؛ مثل خرگوش و ... بر این اساس شاید در بین حیوانات گوشت خوار نیز بتوان حیوانی را پیدا کرد که خوردن آن ها منعی نداشته باشد.
اما در فلسفه حرمت برخی از حیوانات باید گفت:
اگر چه علم برای حرمت برخی از حیوانات دلائل و حکمت هایی بیان شده است؛ آن چنان که در مورد مثلاً سگ ترشحات بزاق سگ را دارای میکروب های متعدد و بسیار مضر برای انسان می دانند و ... اما حقیقت آن است که احکام الهی دارای ملاکات بوده و وجوب، حرمت، استحباب و کراهت آن ها بر اساس مصالح و مفاسدی است که اگر مصلحتی در حکم باشد، حکم واجب و یا مستحب و اگر دارای مفسده ای باشد، حکم حرام و یا مکروه خواهد بود. حال از آن جا كه احكام بر خلاف اعتقادات توقیفی‌ و تعبدي است، هيچ گاه نبايد انتظار داشت ما به تمامي حكمت ها و مصالح يك حكم پي ببريم؛ چرا كه ممكن‌ است‌ در مجموع، از مصالح‌ یا مفاسد یك‌ حكم‌، برخی‌ را درك و برخي ديگر را درك‌ نكنیم،‌ يا در برخي مواقع، حکمت هایی وجود دارد که انسان به هيچ عنوان نتواند به آن پي برد؛آن چنان که حضرت علی (ع) درباره حج می فرماید: «مگر نمی بینید خداوند انسان ها را از زمان آدم تا انسان های آخرین این جهان با سنگ هایی که نه زیان می رسانند و نه نفع می بخشند، نه می بینند و نه می شنوند، آزمایش کرده، این سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پا برجایی مردم گردانیده است؟! سپس آن را در پر سنگلاخ ترین مکان ها و بی گیاه ترین نقاط زمین؛ و کم فاصله ترین دره ها قرار داد... این آزمونی بزرگ؛ امتحانی شدید و آزمایشی آشکار و پاکسازی و خالص گردانیدنی مؤثر است که خداوند آن را سبب رحمت و رسیدن به بهشتش قرار داد». (1)
خلاصه از آن جا که معتقدیم احکام شرعی از طرف خداوند به وسیله پیامبر یا معصومان بیان شده است، به آن ملتزم شده و عمل می کنیم؛ چنان که در امور عادی این گونه عمل می نماییم. با اعتمادی که به پزشکان متخصص داریم، به نسخه های آن ها عمل می کنیم؛ بدون این که از خواص داروهای نوشته شده مطلع باشیم؛ لذا در این باره یگانه معیار و منطق برای عمل به آن ،دستوری است که از جانب خداوند بواسطه ائمه به ما رسیده است آن چنان که قرآن در مورد حرمت برخی از گوشت ها فرموده است: "حق اين است كه مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام غير خدا بر آن برده شده براى شما حرام است و ...".
لذا منطقي ترين دليل ما بر پذيرش حكم آن است كه اين دستور به عنوان تكليفي ديني از مجاري منطقي و قابل اعتماد شريعت به ما رسيده است. در نتيجه، عمل به اين دستور همانند هر دستور ديگر تعبدي شرعي، لازم و منطقي و معقول است. اگر معيار منطقي بودن يك حكم را يافتن علل طبيعي، بهداشتي و دنيايي آن بدانيم، بايد گفت چه بسا نتوان براي بسياري از دستورات قطعي دين دليلي از اين دست يافت.

پي نوشت:
1- سيد رضي ،نهج البلاغه،ترجمه دشتي،چ مشهور،قم 1379،خطبه 192.