با سلام
چرا وقتی در ایران یک فاجعه ی طبیعی رخ میدهد علما اسم آن را امتحان الهی میگذارند ولی وقتی در خارج از کشور حادثه ای رخ می دهد اسم آن را عذاب الهی می گذارند؟ آیا خداوند و عوارض طبیعی مثل سیل، زلزله آتشفشان برای ملیت انسانها فرق قائل می شوند؟
چه امتحان مومنین و چه عذاب مشرکین...در هر دو صورت این سوال برای من مطرح است که مگر در ایران همگی مومنند که برای آنها امتحان الهی نازل می شود یا در خارج از کشور همه مشرکند که برای آنها عذاب الهی نازل می شود؟
قبلا از پاسخ شما متشکرم.
با آرزوی توفیق
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز حوادثی نظیر آنچه در پرسش آمده،ممکن است برای برخی امتحان و برای برخی دیگر عذاب باشد. در عین حال ممکن است حادثه برای برخی هم کیفر باشد و هم امتحان.در برخی موارد تنها بر اساس روند طبیعی باشد، یعنی امتحا ن و یا عذاب عامل وقوع حادثه نبوده ،بلکه بر اثر فعل و انفعالات طبیعی رخ داده است .
پس اگر علمای دین در باره حوادث آن گونه قضاوت می کنند ، سخن آن ها به طور کلی نیست،بلکه ناظر به جنبه های خاص است، یعنی نوعا در پی حوادث مومنان امتحان و کفار و گناه پیشگان عذاب می شوند و یا مومنان در عین امتحان ممکن است به دلیل عمل شان کفیر شوند . از این رو علما آن گونه می فرمایند. سخن کلیت ندارد تا گفته شود که آیا همه افراد در ایران مومن و یا همه در کشور های خارج گناه پیشه و کافراند ؟
حوادثی که در جهان طبیعت روی میدهد، چند گونه است:
الف) مصایب خود ساخته:
برخی بلاها به دست خود انسان ساخته میشود؛ این حوادثِ دردناک از نوع طبیعی است که پرورده دست انسانهاست. اگر در شهری زلزله میآید و از بخشهای مستضعفنشین، هزاران قربانی میگیرد، اگر بیماری فراگیر یا قحط سالی همه گیر، تنها از افراد بینوا و از پا افتاده قربانی میگیرد، بر اثر عملکرد انسان، تحت تأثیر عوامل اجتماعی از جمله زورگویی ستمگران یا عمل نکردن به دستورهای دینی مبنی بر بهرهگیری صحیح از طبیعت، نظم، تعهد و...، است.
اگر افراد محروم همچون ثروتمندان از خانههای مقاوم در برابر حوادث برخوردار بودند و خانهها را طوری نمیساختند که با مختصر حرکتی در هم فرو ریزد، چنین نمیشد.
در اینگونه بلایا، کافر و مؤمن یکسان تلقی میشود؛ بنابراین، طبق نظام علت و معلول که بر عالم حاکم است، هر کس زمینههای لازم برای رویارویی با حوادث طبیعی (مثلاً زلزله برای کسانی که روی خط زلزله زندگی میکنند) را فراهم نکند، آسیبپذیر خواهد بود.
قرآن کریم میفرماید: "إِنَّ اللَّهَ لاَ یَظْـلِمُ النَّاسَ شَیئا وَ لَـَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْـلِمُونَ ؛خداوند هیچ بر مردم ستم نمیکند؛ ولی این مردمند که بر خویشتن ستم میکنند". (1)
ب) عاملی برای بیداری و بازگشت:
گاهی حوادث ناخوشایند و ناگوار در زندگی انسانها رخ میدهد تا عاملی برای بیداری و بازگشت به اصل فطرت باشد؛ بر این اساس، زلزله می تواند گذشته از سنت طبیعی، و بلای آسمانی برای بیداری غافلان و تنبیه فاسقان یا امتحان همگان باشد. این موضوع با طبیعی بودن و در کمربند زلزله قرار گرفتن یک شهر منافاتی ندارد، چرا که حکمت الهی تعلق گرفته که هر چیزی براساس علل و زمینهها ضرورت پیدا کند حتی معجزه از دایره قانون علیت خارج نیست.
پ) کفاره گناهان:
گاهی خدا برای از بین بردن آثار گناهان، برخی بلاها و مصیبتها را متوجه انسانها میکند تا به لطف و کرمش، بخشی از گناهان برخی گنهکاران را در دنیا بشوید تا پس از مرگ، گرفتار عذابهای دردناک نشوند.
ت) امتحان:
برخی بلاها برای آزمایش کردن مردم رخ میدهد؛ چرا که یکی از سنتهای الهی است و به هیچ وجه تعطیل بردار نیست.
در قرآن کریم آمده است:
"وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْمْوَا َلِ وَ الاْنفُسِ وَ الثَّمَرَ اَتِ وَ بَشِّرِ الصَّـَبِرِین؛َ
قطعاً شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده باد شکیبایان را".(2)
امتحان الهی شکل خاصی ندارد؛ گاهی در قالب فقر است. گاهی در پوشش غنا؛ گاهی به کثرت مال و اولاد است، گاهی به کاستن از آن ها.
قرآن میفرماید:
"نبلوکم بالشر و الخیر فتنةً؛ به خوبی و بدی شما را میآزماییم". (3)
در جریان وقوع حوادث، افزون بر اعلان خطر و بیدارباش همگانی به این مطلب که فاصله بین مرگ و زندگی بسیار کوتاه است و فواید دیگر، آزمون حس نوع دوستی و امتحان حرکت در مسیر انسانیت نیز به عمل می آید.
در جریان آزمایش، هر کسی هویت خودش را نشان می دهد؛ در عده ای این حس تقویت میشود و یاریرسانیها برای روز قیامت ذخیره میشود .مضافاً بر این که ملتها و حکومتها اظهار همدردی کرده، دولتها و ملتها به هم نزدیک میشوند و دهها فواید دیگر اجتماعی و اقتصادی و روحی و معنوی که بر وجود حوادث غم بار مترتب است.
یکی دیگر از مهمترین فوائد این گونه حوادث، درس گرفتن جهت رعایت اصول هندسی در ساخت و سازها و پیشگیریهای لازم برای جلوگیری از تلفات و خسارات جبرانناپذیر آتی است.
ث) برخی بلاها بر اثر گناه و خلافکاری پیش میآید. آثار وضعی عمل انسان است! این نوع بلاها نیزبه گونه ای زاییده اندیشه و عمل خود انسان است.
قرآن کریم میفرماید:
"وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَـَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْضِ وَلَـَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَـَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ؛
اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند، ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشاییم، ولی آنها آیات ما را تکذیب کردند، پس ما هم آنها را به مجازات اعمال شان گرفتیم". (4)
بعد از بیان این که آنچه در عالم مادی اتفاق می افتد، بر اساس نظام علیت و معلولیت است. روشن می شود که:
این گونه نیست که تمام حوادث، مثل: زلزله، سیل و... که در جهان طبیعت روی میدهد، در اثر اعمال انسان باشد، بلکه می تواند علل دیگری نیز داشته باشد، در این که پارهای از شرور تکان دهنده برای غفلت زدایی و تأدیب است، تردیدی نداریم، چنان که بعضی از عذابها هم کیفر کردار و ثمره اعمال مردم میباشد.
در توحید مفضل در خصوص یکی از حکمتهای لرزش زمین امام صادق علیهالسلام میفرماید:
ای مفضل! عبرت بگیر از سرنوشت مردمی که به وسیله زلزلهها با کمی زمان آن (چند ثانیه) چگونه جمعی هلاک شدند و گروهی منازل خود را ترک کرده و فرار میکنند!
اگر کسی بگوید: چرا زمین میلرزد؟ میگوییم: زلزله و نظائر آن موعظه و انذاری است برای مردم تا بترسند و تقوا را مراعات کرده و از معاصی کنده شوند.
سایر بلاهایی که بر ابدان و اموال نازل میشود، به خاطر مصالحی است؛ اگر مردم شایسته و صالح باشند، در عوض آن، ثواب هایی برای آخرت شان ذخیره میشود که هیچ چیز در دنیا با آن برابری نمیکند . گاهی این نوع بلاها سرعت میگیرد (در جوانی میرسد) که به خاطر مصلحت فردی و اجتماعی است.(5)
پی نوشت ها :
1. یونس (10) آیه 44.
2. بقره (2) آیه 155.
3. انبیا (21) آیه 35.
4. اعراف (7) آیه 96.
5. محمد باقر مجلسی،بحار،دارالاحیاء لتراث العربیه، بیروت، 1403 ق، ج 3، ص 121،