بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و عرض ادب و تشكر بابت پاسخهاي خوب و به موقع شما
منظر از قسمت دوم روايت «ان الولد للفراش و للعاهر الحجر» چيست؟ آيا فرزند متولد شده نبايد به پدرش منسوب شود؟
در مورد عبيدالله آيا پدرش معلوم و مسلم نبوده كه زياد است يا مطابق روايت فوق ابن مرجانه خوانده ميشود؟
$$پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
پدر عبید الله به نام زیاد حسب و نسبش معلوم نبوده هر چند معروف به زیاد ابن ابیه بوده است؛ ولی ابو سفیان مدعی بوده که زیاد فرزند اوست و از پدرش نیست . حکم اسلامی آمد مبنی بر این که فرزند زنی که معروف به زنا بوده و هست، اگر آن زن شوهر داشته باشد، ملحق به پدرش است و اگر کسی غیر از زن و شوهر ادعایی کرد، او را با سنگ برانید. و اما معاویه بر خلاف نص صریح اسلام بیان کرد که زیاد فرزند ابو سفیان پدرش و برادر او می باشد. در هر صورت روایاتی از این دست به این نکته اشاره می کند که فرزند زن زناکار ملحق به پدرش است هر چند واقعا از پدرش نباشد. همان گونه که در خطابه های آتشین سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین مرتبط به وقایع عاشورا و آن حماسه بزرگ این نکته وجود داشت که عبید الله زنازاده فرزند زنازاده است. حضرت فرمود:
"آگاه باشيد كه ابن زياد زنا زاده كه پسر شخص زنا زاده هم هست ما را بين قلت عدد نفرات و پذيرفتن ذلت مخير كرده است، هيهات كه من اين دنياى دنى را انتخاب نمايم" . (1)
نتیجه این که: «الولد للفراش و للعاهر الحجر» یک حکم اسلامی و فقهی است که فرزند به پدرش منسوب می شود هر چند مادرش مشهور به زنا باشد و معلوم نباشد آن فرزند از چه کسی باشد. در مورد ابن زیاد ملعون و مادرش مرجانه این نکته وجود دارد که خطاب اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین به این انسان نمای پست رذل، حاکی از آن بوده که این شخص واقعا معلوم نبوده پدرش کیست هر چند به ظاهر پدرش زیاد بوده است و مادرش مرجانه بوده و او در فراش پدرش قرار داشته است.
پس عبیدالله ملعون از یک طرف و بنا به ظاهر فرزند پدرش زیاد است و به همین جهت به او ابن زیاد می گویند چون در فراش پدر نابکارش زیاد - که او نیز از زنازادگان مشهور آن عصر بود - بزرگ شد و از طرفی چون معلوم نبود پدر واقعی اش کیست و چه کسی سبب تولدش بوده به نام مادرش مرجانه خطابش می کنند و به همین جهت او را ابن مرجانه می خوانند.
مفسرین نوشته اند:
"در حديث معروف از پيغمبر گرامى آمده است: "الولد للفراش و للعاهر الحجر:" فرزندى كه از زن شوهردار متولد مىشود، متعلق به همان خانواده است و اگر مرد فاسق و زناكارى در اين ميان بوده بهرهاش تنها سنگ است" (و احتمال انعقاد فرزند از نطفه او پذيرفته نيست)" . (2)
و اما کلمه "دعی" به معنای دعى يعنى آن كسى كه پدر معلومى ندارد و ديگرى او را به پسرى مي پذيرد . (3)
پس دعی به کسی می گویند که: به نام مادرش خوانده می شود و پدرش معلوم نیست، یعنی زنا زاده.
به زیاد هم، زیاد بن عبید می گفتند چون مادر «زياد» سميّة همسر عبيد و زنى زناكار بود، و هم چون پدر زياد معلوم نبود كيست، از این رو او را «زياد بن ابيه» «زياد پسر پدرش» مي گفتند . بعد معاويه بر حسب يك سلسله مصالح سياسى ثابت كرد كه پدر او با مادر زياد زنا كرده و زياد پسر ابى سفيان است و معروف شد به «زياد بن ابى سفيان». (4)
در هر حال "ابیه" نام کسی نیست و فقط یک انتساب به مجهول است. چون زیاد ملعون پدر مشخصی نداشت، یا به نام مادرش سمیه می خواندنش و یا می گفتند فرزند پدرش. یعنی زیاد فرزند پدرش است حالا پدرش هر کسی باشد!
نوشته اند :
پی نوشت ها:
1. محمد جواد نجفی ،زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام، انتشارات اسلامیه ،ص 16 .
2. مکارم شیرازی ، تفسير نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، چاپ تهران، سال 1374 هجری شمسی ، ج23، ص 224 .
3. محمد جواد نجفی، زندگانى حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام، انتشارات اسلامیه ص 332.
4. علم الهدى خراسانى، نهج الخطابة، سخنان پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) ،فارسى، انتشارات کتابخانه صدر، ج1، ص 274 .