پرسش:
با توجه به اینکه آتش از دور میسوزاند، چرا حضرت زهرا سلام الله علیها از درب آتشگرفته فاصله نگرفتند تا دچار مصدومیت نشوند؟
پاسخ:
در تبیین حوادث پس از رحلت پیامبر خدا (ص)، گاه به جزئیاتی اشاره میشود که ماهیتی اختلافی دارند و چهبسا تأکید بر پارهای از جزئیات، اصل حادثه را تحتالشعاع قرار دهد؛ برای مثال اثبات اینکه درِ خانه حضرت زهرا سلام الله علیها چوبی بود یا نه یا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرصت دفاع داشتهاند یا نه و اینکه جزئیات لحظهبهلحظه چگونه بود، دشوار است؛ آن هم درباره حادثهای که چهارده قرن از زمان وقوع آن میگذرد و از قضا انگیزه کافی نیز برای کتمان یا بزرگنمایی جزئیات آن وجود داشته است. برخی از جزئیات به گونهای هستند که حتی با دوربینهای مداربسته و امکانات پیشرفته امروزی نیز نمیتوان به ثبت دقیق و قطعی آنها پرداخت. در صورت آگاهینداشتن از اینگونه جزئیات، نه میتوان اصل حادثه را زیر سؤال برد و نه میتوان دست به جعل و صحنهسازی دروغین زد، بلکه باید به اصل داستان توجه نمود و در جزئیات، تنها به آنچه بسنده کرد که در گزارشهای تاریخی ذکر شده است.
پیام اصلی همۀ گزارشهای مرتبط با زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پدر این است که میراث رسالت دستخوش تحریف یا نابودی قرار گرفت، به آن بانوی گرامی و والامقام، تعرض و بیاحترامی شد و حریم خانه اش شکسته شد؛ در نتیجۀ همه این موارد، حضرت زهرا سلام الله علیها دچار آزردگی عمیق و رنج روحی شدید شد. حال اینکه کدام آسیب بدنی به آن حضرت وارد شد و دقیقاً چه کسانی و چگونه وارد خانه ایشان شدند و چه سخنانی میان آنان ردوبدل شد، جزئیاتی هستند که فرع بر اصل ماجرا شمرده میشوند.
البته گفتنی است ابهام در جزئیات، طبیعی است؛ ولی ما با همین اطلاعات موجود نیز میتوانیم صحنه هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را به گونهای تصور کنیم که هیچ تعارضی پیش نیاید.
بررسی جزئیات حادثه هجوم
ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام در منابع متعدّد شیعه و اهلسنت نقل شده است و اسناد بسیار محکم و انکارناپذیری دارد (1). مشهور است که ابوبکر هنگام مرگ میگفت: «ای کاش بهزور وارد خانه فاطمه نمیشدم؛ هرچند در آنجا برای جنگ [با من] بست نشسته باشند» (2).
در این حادثه، از جمعآوری هیزم و تهدید به آتشزدن خانه نیز در جایگاه ابزاری برای ارعاب استفاده شد (3). در برخی نقلها تصریح شده است که شخص عمر مشعل آتش را در دست داشته است: «فأقبل بقَبَسٍ من نار على أن یضرم علیهم الدار» (4). این مطلب چنان مشهور شد که وقتی عبدالله بن زبیر به بهانه وحدت، قصد داشت بنیهاشم را که حاضر به بیعت با او نبودند بسوزاند، برادرش عروة بن زیبر این کار را همانند کار عمر خواند که «وقتی بنیهاشم از بیعت با ابوبکر تأخیر نمودند، عمر هیزم جمع کرد تا خانه را بر آنها بسوزاند» (5). اینگونه عبارات، دلالت بر این دارد که «عمر هیزم آورد و تهدید کرد خانه یا درِ آن را آتش خواهد زد»؛ اما از منابع دیگر به دست میآید که این تهدید عملی هم شد.
بر اساس گزارش کتاب اثبات الوصیة، چون امیرالمؤمنین علیه السلام و یارانش در خانه جمع شدند، «گروهی به منزل ایشان هجوم بردند و درِ آن خانه را آتش زدند و امیرالمؤمنین را با توسّل به زور بیرون کشیدند. در این ماجرا حضرت زهرا سلام الله علیها در میان در فشرده شد و فرزند خود (محسن) را سقط کرد .... » (6).
در نقل کتاب الاحتجاج نیز میخوانیم: «هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها مانع دستگیری امیرالمؤمنین شد، قنفذ با تازیانه چنان بر بازوی او زد که جای تازیانه مانند دستبندی بر بازوی آن حضرت باقی ماند … بعد به او حمله کرد و آن حضرت به چارچوب در پناه برد. در این هنگام بود که قنفذ در را چنان فشرد و به هم کوبید که یکی از استخوانهای سینه آن حضرت شکست و فرزندی را که با خود داشت، سقط کرد. فاطمه سلام الله علیها بر اثر این فشارها در بستر بیماری افتاد تا اینکه به شهادت رسید. درود خدا بر او باد» (7).
با کنارهمنهادن این نقلها میتوان صحنه را اینگونه تصور کرد که مهاجمان وقتی دیدند امیرالمؤمنین علیه السّلام تسلیم نمیشود، هیزمها را به آتش کشیدهاند و طبعاً بخشی از در هم سوخت و آنان توانستند وارد خانه شوند؛ سپس امیرالمؤمنین را بهاجبار از خانه میبرند و حضرت زهرا سلام الله علیها برای دفاع از ایشان و جلوگیری از انتقال آن حضرت، وارد عمل میشود؛ ولی با واکنش تند و خشن مهاجمان مواجه میشود. پس به ایشان حمله میکنند و او به سوی در پناه میبرد. اما آیا این در همان دری است که قبلاً در معرض سوختن قرار گرفته بود یا دری دیگر (مثلاً دری مربوط به قسمت درونی خانه و نه درِ کوچه)، نمیدانیم؛ ولی اگر همان در باشد، معلوم میشود که کامل نسوخته بود و اساساً قصد مهاجمان هم سوزاندن کامل در نبوده است، بلکه آنها قصد ارعاب و ورود به خانه را داشتهاند که با سوختن بخشی از در نیز تحقق یافته بود و پناهبردن حضرت زهرا سلام الله علیها به چنین دری، نه از روی انتخاب، بلکه از سر ناچاری و برای فرار از ضربههای مهاجمان بوده است؛ بنابراین بُعدی ندارد که بگوییم آن در، نیمسوخته بوده است.
فرض دیگر این است که قرارگرفتن حضرت زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار، مربوط به همان لحظه نخست ورود مهاجمان بوده است. این تصور هرچند با گزارشی که نقل شد، ناسازگار است، ولی امکان وقوعی دارد. طبعاً واقعۀ آتشزدن هیزمها و ورود مهاجمان به خانه، بسیار سریع رخ داد و حضرت زهرا سلام الله علیها که به حسب ظاهر گمان نمیکرد آنان بهاجبار وارد خانه شوند، پشت در ایستاده بود تا مانع ورود مهاجمان شود. هیزمهای پشت در، مشتعل می شوند و درحالیکه آتش به در سرایت کرده بود، در بهزور گشوده میشود و درحالیکه حضرت زهرا پشت در ایستاده بودند، مهاجمان وارد خانه میشوند.
طبیعتاً با توجه به زمانه، جنس در از چوب بود و نباید آتشگرفتن چوب را با موادی مثل نفت مقایسه کرد که خیلی زود، شعله به همه جای آنها سرایت میکند. پس هیچ بُعدی ندارد که بگوییم آتش به بخش بیرونی در سرایت کرده بود؛ ولی حضرت زهرا که پشت در قرار داشت، متوجه نشده بودند و همچنان پشت در مانده است؛ یا اگر هم متوجه شدهاند، آتش آنقدر شدید نبود که ایشان احساس خطر کند؛ ازاینرو برای جلوگیری از ورود مهاجمان، همچنان پشت در مانده بود یا قصد فرار داشت؛ ولی فاصلۀ میان آتشزدن و گشودن در، آنقدر کم بود که فرصت فرار پیدا نکرده است.
هیچیک از این فروض و احتمالها، غیرمنطقی نیست و با گزارشهای معتبر تاریخی نیز تعارضی ندارد.
نتیجه:
آگاهینداشتن ما از جزئیات حادثۀ هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها، سبب زیر سؤالرفتن اصل حادثه نمیشود. با این حال با استفاده از آنچه در گزارشهای تاریخی آمده است، میتوان برخی از جزئیات را نیز حدس زد و صحنه هجوم به خانه وحی را به گونهای معقول و باورپذیر بازسازی کرد. شاید پس از آتشزدن درِ ورودی خانه، چنان سریع وارد خانه شدهاند که حضرت زهرا سلام الله علیها متوجه آتش در بخش بیرونی در نشده یا فرصت فرار پیدا نکرده است. همچنین ممکن است ماجرای فشار بین در و دیوار، مربوط به دری غیری از ورودی خانه باشد؛ به این ترتیب که مهاجمان پس از آتشزدن در وارد میشوند؛ ولی هنگام بردن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با ممانعت حضرت زهرا روبرو شدند و به ایشان حمله کردند؛ آن حضرت نیز ناگزیر به چارچوب یکی از درهای خانه پناه میبرد و در این لحظه، فاجعه در و دیوار رخ میدهد. والله اعلم
پینوشتها:
1. یکی از اسناد این ماجرا، این است که خلیفه اول در آخرین لحظات قبل از فوت، از برخی کارها و از جمله ورود قهری (تجاوز) به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها اظهار پشیمانی کرد. طبق نقل طبری، ابوبکر به عبدالرحمن بن عوف گفت: «…فَوَدَدتُ أنّى لَم أکشِف بیتَ فاطمهَ عَن شیءٍ و إن کانُوا قد غَلَقوه علَى الحرب» (ابوجعفر محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم؛ چ 2، بیروت: دارالتراث، 1387 ق/ 1967 م، ج 3، ص 430). در نقل طبرانی نیز آمده است: «…أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمه و ترکته» (سلیمان بن احمد طبرانی؛ المعجم الکبیر؛ تحقیق: حمدی عبدالمجید سلفی؛ قاهره: مکتبة ابنتیمیه، 1364 ق، ج 1، ص 62، ش 34).
2. این مطلب به «حدیث پشیمانی» مشهور است و بررسیهای دقیق تاریخی و حدیثی نشان میدهد که این نقل تاریخی، صحیح و مورد پذیرش و یقین است (ر.ک: محمد اللهاکبری؛ «حدیث پشیمانی»؛ مجله علوم حدیث، س 16، ش 4).
3. برای آگاهی از برخی از گزارشهای مربوط به این حادثه، ر.ک به:
http://www.soalcity.ir/node/643.
4. ابنعبدربه؛ العقد الفرید؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا]، ج 5، ص 13.
5. «إنما أراد بذلک إرهابهم لیدخلوا فی طاعته کما ارهب بنو هاشم و جمع لهم الحطب لإحراقهم إذ هم أبوا البیعه فیما سلف» (علی بن حسین مسعودی؛ مروج الذهب؛ تحقیق: اسعد داغر؛ چ 2، قم: دارالهجره، 1409 ق، ج 3، ص 77). ابنابیالحدید این عبارت را با اندکی تفاوت نقل کرده است: «…کما فعل عمر بن الخطاب ببنی هاشم لما تأخروا عن بیعه أبی بکر فإنه أحضر الحطب لیحرق علیهم الدار». (عبدالحمید بن هبةالله ابنابیالحدید؛ شرح نهجالبلاغه؛ قم: مکتبة آیتالله مرعشی نجفی، 1363 ش، ج 20، ص 147).
6. علی بن حسین مسعودی؛ اثبات الوصیه؛ ص 143 (نقل در: گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم؛ مقتل معصومان علیهم السلام؛ قم: نشر معروف، 1386 ش، ج 1، ص 332). در نقل خصیبی، جزئیات بیشتری آمده است (حسین بن حمدان الخصیبی؛ الهدایة الکبرى؛ بیروت: مؤسسه البلاغ، ۱۴۱۹ ق، ص 407 ـ 408).
7. ابومنصور احمد بن علی طبرسی؛ الاحتجاج؛ مشهد: نشر مرتضی، 1403 ق، ج 1، ص 83 (نقل در: نقل در: گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم؛ مقتل معصومان علیهم السلام؛ ج 1، ص 336).







