پرسش:
آیا پیامبر صلیاللهعلیهوآله مهربان بوده و از خطای دیگران میگذشت یا مسلمانان دارند افسانهسرایی و فضیلتتراشی میکنند؟
خدای متعال در قرآن پیامبر صلیاللهعلیهوآله را اسوه حسنه معرفی کرده است. آنچه از اخلاق نبوی در منابع حدیثی، تاریخی و اخلاقی گفته نه تنها فضیلتتراشی و افسانهسرایی نیست بلکه گوشهای از صفات برجسته ایشان است که بیان میشود. در اینجا نیز به دلیل محدودیتهای مختلف قطرهای از دریای بیکران اخلاق محمدی در پاسخ به سؤال شما بیان خواهد شد.
شمهای از رحمت نبوی و اخلاق محمدی
رحمت نبوی در حوادث مختلف و رویدادهای گوناگون خود را نشان میداد. ازجمله:
در جنگها:
رأفت و مهربانی پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جنگها با دشمن خود یک کتاب مفصل است، یثرب نه با سلاح جنگی بلکه با سلاح اخلاق، فتح و مدینهالنبی نامیده شد. مکه نیز بدون جنگ و با سلاح اخلاق به فتح مسلمانان در آمد و اگر شعار «الیوم یوم المرحمه» نبوی نبود، هیچگاه پایگاه دوم مسلمانان محسوب نمیشد. یمن نیز با تبلیغ حضرت علی علیهالسلام وارد اسلام شد.(1)
در جنگ بدر مسلمانان پیروز و هفتاد نفر از مشرکین مکه به اسارت در آمدند. 68 نفر از اسرا آزاده شده و حتی در حین اسارت نیز از رحمت نبوی برخوردار بودند. یکى از اسیران برادر مصعب بن عمیر بود. او میگوید: به واسطه سفارشى که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره ما کرده بود مسلمانان هنگام غذا هر چه نان داشتند به من میدادند و خود خرما میخوردند. من گاهى از آنها خجالت میکشیدم و نان را به خودشان پس میدادم. ولى آنها بدون اینکه دست به نان بزنند، دوباره به من باز میگرداندند.(2)
شخصی به نام «ثمامه بن اثال» قصد کشتن پیامبر را داشت که به اسارت مسلمانان درآمد، او در هنگام اسارت، مورد لطف پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرار گرفت و ایشان دستور دادند با او به نیکی رفتار کنند. سپس به خانه رفته و غذایى را که در خانه داشتند براى ثمامه فرستادند و همچنین امر کردند که شتر شیرده آن حضرت را هر صبح و شام نزد او ببرند تا هر چه مىخواهد از شیر آن دوشیده و بیاشامد.(3) پیامبر صلیاللهعلیهوآله دستور آزادی وی را صادر کردند و او پس از آزادی، اسلام آورد. او پس از گرویدن به اسلام به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرض کرد: پیش از این صورت تو و دین و شهر تو مبغوضترین صورتها و دینها و شهرها در نزد من بود و اکنون محبوبترینها در پیش من، صورت و دین و شهر تو است.(4)
چنین شاهکارهایی در زندگی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، مهجور مانده اما آوازه افسانه دروغین کشتار هفتصد نفر از بنی قریظه به همت دشمنان اسلام، در همه جا پیچیده است. در حالیکه تنها چهل نفر از مجرمین این قبیله، آنهم پس از خیانتهای مکرر و شکستن امنیت مسلمانان به سزای عمل خویش رسیدند.(5)
فتح قلوب:
در مورد نبردهای نبوی بسیار گفته شده، اما متاسفانه «وفد» و «وفود» کلماتی ناآشنا و غریب در انظار بسیاری از مردم است. وفد به معنای گروه و وفود به معنای هیأتهای نمایندگی میباشد. در اصطلاح، وفود؛ به قبایل و گروههایی اطلاق میشود که خدمت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) رسیدهاند و اسلام آوردهاند. تاجاییکه سال نهم هجری «عام الوفود»(6) نام گرفت. البته این وفود از سال هفتم آغاز شد که اوجش در سال نهم بود و تا سال دهم ادامه یافت. بنابر نقل ابن سعد تعداد 70 گروه(7) و بنا به گفته صالحی شامی 90 گروه(8) به مدینه آمده و به اسلام گرویدند.
اعزام حضرت علی علیهالسلام به یمن و دعوت قبایل یمنی به اسلام بدون جنگ و خونریزی بلکه با فتح قلوب انجام گرفت(9) و پس از آن قبایل مختلف یمنی به اسلام گرویدند. دوسیان و اشعریان در سال هفتم؛ صیداء در سال هشتم؛ حمیریان، مذحجیان، همدانیان، تجیب و قبیله مراد در سال نهم؛ زیبد، بنوحارث بن کلب، نخع، خولیان، خثلم، بجیله، ازدیان، غامدیان، کنده و قبیله صدف در سال دهم به اسلام روی آوردند.(10)
این همه حضور در مدینه اختصاص به یمنیان نداشت، بلکه پس از اسلام قبیله ثقیف، مدینه پذیرایی هئیتهای قبایل مختلف بود که فوج فوج میآمدند: «فدخلوا فی دین الله افوجا(11)» یعقوبی نیز تعداد زیادی از قبایل را نام میبرد که با پای خود به مدینه آمده و اسلام خود را اعلام کردند.(12) آنها گاهی کرامتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدیدند ازجمله قبیله فزاره از خشکسالی گلایه کردند، حضرت دعا کرد «اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیئاً مَرِیعاً…» و باران بسیاری در منطقه آنها باریدن گرفت.(13) قبیله هلال بن عامر بر حضرت وارد شدند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر صورت یکی از آنها به نام زیاد بن عبدالله دست کشید و اثر نوراینت آن تا آخر عمرش بر چهره وی ماندگار شد و بنی عامر از آن، احساس برکت میکردند.(14) برخی از قبیله غسان از اینکه دیر اقدام کردهاند ناراحت بوده و گفتند: آیا ما باید بدترین عرب باشیم. سپس خود را به مدینه رسانده و اسلام آوردند.(15)
وفود همان فتح قبایل مختلف با سلاح اخلاق بود. این فتوحات نه با حرکت پیامبر صلیاللهعلیهوآله به سمت قبایل، بلکه به حضور آنها در مدینه اتفاق افتاد.(16) جذبه «لنت لهم» آنها را از هر سو به مدینه میکشاند تا از اقیانوس تعالیم اسلامی رفع عطش کنند. برخی برآنند که سوره فتح در رابطه با همین وفود نازل شد(17)
نتیجهگیری:
این همه موفقیت حاصل نشد مگر با اخلاق حسنه. شاهد بر این مدعا کلام الهی است که میفرماید:
«فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ؛(18) (پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند.)»
بر همین اساس است که برخی از اسلام شناسان غربی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را برترین شخصیت جهان هستی معرفی میکنند. ازجمله مایکل هارت در کتاب خود با عنوان «صد چهره پرنفوذترین شخصیتها در تاریخ بشر» از میان هزاران شخصیت تاثیر گذار در تاریخ جهان، صد نفر را برجستهتر شناخته و به ترتیب اولویت معرفی کرده است. او پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بهعنوان نخستین شخص در ردیف اول قرار داده و برجستهترین انسان طول تاریخ می داند.(19)
برای مطالعه بیشتر:
به کتاب اسلام دین جنگ یا صلح نوشته مصطفی محسنی مراجعه کنید.
پینوشتها:
1. تاریخ الأمم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387 ش، ص 3، ص 132؛ الاستیعاب فى معرفه الأصحاب، ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412 ق، ج 3، ص 1121
2. ابن هشام، هشام، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م 218)، السیره النبویه، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفه، بىتا، ج 1، ص 645
3. ابن هشام، هشام، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م 218)، السیره النبویه، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفه، بىتا، ج2، ص 638.
4. ابن هشام، هشام، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م 218)، السیره النبویه، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفه، بىتا، ج2، ص 639.
5. تحلیل رفتار پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله با یهودیان بنی قریظه در مدینه، محسنی مصطفی، مجله مبلغان، شماره 281، مهر و آبان 1401 ش، ص 42
6. ابن هشام، هشام، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م 218)، السیره النبویه، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفه، بىتا، ج 2، 559
7. ابن سعد، محمد، طبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410 ق، ج ۱، ص ۳۴۷
8. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414 ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۸ - ۲۲
9. تاریخ الأمم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387 ش، ص 3، ص 132؛ الاستیعاب فى معرفه الأصحاب، ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412 ق، ج 3، ص 11
10. محسنی، مصطفی، باذان، اولین شهید ایرانی مسلمان، مناره، تهران، 1397 ش، چاپ اول، ص 82-89 با استناد به منابع اولیه سال هر کدام ورود هر قبیله به مدینه ذکر شده است.
11. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، آل البیت، قم، 1417 ق، چاپ اول، ج 1، ص 250
12. محسنی، تحلیل رفتار پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله با یهودیان بنی قریظه در مدینه، ص 42
13. ابن سعد، محمد، طبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410 ق، ج 1، ص 226
14. ابن سعد، محمد، طبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410 ق، ج 1، ص 235
15. ابن سعد، محمد، طبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410 ق، ج ۱، ص 255
16. شیخی، حمیدرضا، فرهنگ اعلام جغرافیایی، تهران، مشعر، 1383 ش، چاپ اول، ص ۴۳
17. ابن هشام، هشام، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م 218)، السیره النبویه، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفه، بىتا، ج 4، ص 985؛ اسباب النزول، واحدی نیشابوری، ابی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ ق، چاپ اول، ص ۴۹۷
18. آل عمران/159
19. هارت، مایکل، صدچهره پرنفوذترین شخصیتها در تاریخ بشر، مترجم محمد شیخی، نشر صحف، 1371 ش.