پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
از معصوم(ع) سوال شد: چرا برخي هنگام مرگ چشمانشان بسته و بعضي باز است؟
مرگ براي همه حتمي و ناگهاني است. اما روايت فوق در منابع ما موجود نيست و ما نيافتيم و شايد بتوان گفت اين كلام مي تواند شرح و الموت‏ يأتي‏ بغتة باشد.

منبع اين حديث كجاست؟

از معصوم(ع) سوال شد: چرا برخي هنگام مرگ چشمانشان بسته و بعضي باز است؟ حضرت فرمود:

آنكه چشمش باز مانده فرصت نيافته كه چشمش را ببندد و آنكه بسته است مهلت باز كردن چشم نداشته

در كلامي از حضرت پيامبر اكرم (ص) است كه در وصاياي خود به ابو ذر غفاري چنين فرموده است: يا أبا ذرّ! إنّك في ممرّ اللّيل و النّهار، في آجال منقوصة، و أعمال محفوظة؛ و الموت‏ يأتي‏ بغتة؛ و من يزرع خيرا يوشك أن يحصد خيرا، و من يزرع شرّا يوشك أن يحصد ندامة؛ و لكلّ زارع ما زرع ...(1) اي ابو ذر! تو در گذرگاه شب و روز به سر مي‏بري، با عمري رو به كاستي، و كارهايي ثبت گشته، و مرگي كه ناگهان فرا مي‏رسد. آن كس كه نيكي كشت كند، اميد آن هست كه نيكي بدرود، و آن كس كه بدي بكارد، محصول آن پشيماني خواهد بود. و به هر كشاورزي همان عايد شود كه خود كشته است...»

مرگ براي همه حتمي و ناگهاني است. هيچ كس در مقابل ناگهاني بودن مرگ چاره و علاجي ندارد، هنگامي كه نام انساني، چه مسلمان و چه غيرمسلمان در فهرست ملاقات با حضرت عزرائيل ثبت شد، آن شخص، هيچ راه و چاره اي براي مقابله با اين وضع نخواهد داشت. در اين هنگام پرده هاي جهل و بي خبري از مقابل قوّه درك و فهم و چشمان او كنار رفته و افسوس خوردن آغاز مي گردد، اين جاست كه مي فهمد چه چيزهايي را در طول عمر خويش از دست داده است و چه بارهاي سنگين و پر ضرري را بيهوده بر دوش خود گذارده است. چه حسناتي را كه در دنيا به آساني مي توانسته كسب كند، به آساني از دست داده و اكنون كه به آنها نياز دارد، به ارزش و فايده آنها پي مي برد. گناهي كه به سادگي مي توانسته ترك كند، چه بيهوده و بدون دليل مرتكب شده است.لذا وقتي مرگ به سراغ انسان مي آيد اجازه بستن چشمهاي باز و باز كردن چشمان بسته را نمي دهد.

اما روايت فوق در منابع ما موجود نيست و ما نيافتيم و شايد بتوان گفت اين كلام مي تواند شرح و الموت‏ يأتي‏ بغتة باشد.

پي نوشت:

1. حكيمي، محمدرضا و حكيمي، الحياة، ترجمه احمد آرام،  دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چاپ اول، 1380ش. ج‏3، ص 500.