پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
خير را در نزد گشاده‌رويان (خوش رویان)  بجوئيد، زيرا انتظار خوش عملى از آنان سزاوارتر از ترش رويان و مردمان اخمو است .

آیا عبارت «اطلُبوا الخَيرَ عِندَ حِسانِ الوُجوهِ، فإنَّ فِعالَهُم أحْرى أنْ تکونَ حُسْنا» حدیث است؟ منظور این روایت چیست؟ آیا خیر و خوبی مخصوص کسانی است که ظاهر زیبا دارند؟ لطفاً منظور آن را توضيح بفرماييد.

پاسخ:

استفاده از قرینه‌های مختلف می‌تواند به فهم بهتر از یک روایت کمک کند. یکی از مهم‌ترین قرائن، ترجمه دقیق کلمات و ترکیبات عربی است که در فهم منظور روایات تأثیر به سزایی دارد. اگر از این موارد بهره برده نشود در برخی موارد از احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام برداشت‌های به‌ظاهر عجیب و نادرست صورت می‌گیرد.

بررسی منبع حدیث:

عبارت مورد سؤال، درواقع روایتی است که امام رضا علیه‌السلام از طریق اجدادشان از رسول خدا صلی‌الله علیه وآله نقل کرده‌اند. متن کامل و آدرس دقیق روایت به این شرح است:

عَلِيُّ بْنُ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اُطْلُبُوا اَلْخَيْرَ عِنْدَ حِسَانِ اَلْوُجُوهِ فَإِنَّ فِعَالَهُمْ أَحْرَى أَنْ تَكُونَ حَسَناً (1)

برخی در ترجمه این روایت این‌گونه گفته‌اند که خیر و خوبی را نزد «زیبا رویان» و یا «خوب رویان» جستجو کنید! اگر چنین باشد سؤال پیش می‌آید که اگر کسی در خلقت خود، صورت زیبایی نداشت اهل کار خیر نیست؟! آیا کسانی که صورت زیبایی ندارند و یا نقصی در صورت آن‌ها وجود دارد امیدی به خیر آن‌ها نیست؟!

درواقع این مشکل از ترجمه غیردقیق عبارت «حِسَانِ اَلْوُجُوهِ» به وجود آمده است؛ اما ترجمه دقیق‌تر به این صورت است:

خير را در نزد گشاده‌رويان (خوش رویان)  بجوئيد، زيرا انتظار خوش عملى از آنان سزاوارتر است از ترش رويان و مردمان اخمو. (2)

بررسی ترجمه حدیث:

برای توضیح، شایسته است اجزای این ترکیب را در کتاب‌های لغت بررسی کرد. معنای قسمت اول این ترکیب یعنی واژه «حسن» عبارت است از «هر اثر بهجت آفرین و شادی‌بخش‏» که معمولاً از خوبی و زیبایی به وجود می‌آید. (3) این خوبی و زیبای ممکن است از ظاهر و یا رفتار انسان‌ها و موجودات باشد. در مقابل حسن نیز واژگانی مانند زشتی (قبح) (4) و بدی (سوء) قرار دارد. (5) بخش دوم که واژه «وجه» است هم به معنای جلوی هر چیز است (6) و کاربرد آن برای صورت و چهره نیز به همین خاطر است که اولین چیزی که در برخورد با افراد دیده می‌شود، صورت آن‌هاست؛ بنابراین می‌شود ترکیب «حسن الوجه» را به زیبا صورتان معنا کرد.

به نظر می‌آید معنایی که از ترکیب لغوی این دو واژه به دست آمد، معنای دقیق و صحیحی نیست و با مبانی اسلام که کرامت انسان را به زیبایی سیرت می‌داند، سازگار نیست؛ اما می‌توان این عبارت را به خوش‌رویی، گشاده‌رویی و یا همان خوش‌اخلاقی که نشانه آن در چهره انسان نیز نمایان می‌شود، ترجمه کرد که دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت و همگان اذعان دارند که امیدی بیشتری به افراد خوش‌اخلاق دارند که در کارها کمک‌رسانشان باشند. اساساً یکی از ارکان خوش‌اخلاقی همین خوش‌رفتاری است که نتیجه آن در خوش‌رویی افراد قابل‌مشاهده است. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نیز در توصیف ارتباط خوش‌اخلاقی و زیبایی می‌فرمایند:

لَوْ كَانَ حُسْنُ الْخُلُقِ خَلْقاً يُرَى مَا كَانَ شَيْ‏ءٌ أَحْسَنَ خَلْقاً مِنْهُ وَ لَوْ كَانَ سُوءُ الْخُلُقِ خَلْقاً يُرَى مَا كَانَ شَيْ‏ءٌ أَسْوَءَ خَلْقاً مِنْه‏ (7)

اگر حسن خلق در شکل یک آفریده تجسّم می‌کرد، معلوم می‌شد موجودی نیکوتر از آن نیست و اگر بداخلاقی در شکل یک آفریده تجسّم می‌کرد، معلوم می‌شد که زشت‌تر از آن، موجودی نیست.

درواقع منظور اصلی روایتی که در سؤال مطرح‌شده این است که برای پیشبرد کارها به‌جای افراد بداخلاق و ترش‌رو به افراد خوش‌رو و خوش‌اخلاق مراجعه کنید که امید بیشتری به آن‌ها وجود دارد. در تأیید این بیان می‌توان به افرادی اشاره کرد که ظاهر زیبایی دارند؛ اما به سبب اخلاق و برخورد تندی که از خود بروز می‌دهند، کسی از آن‌ها کمک نمی‌خواهد. انسان‌ها نیز در این مسئله ملاکی با عنوان زیبایی و زشتی را در نظر نمی‌گیرند اما خوش برخوردی و بداخلاقی را به‌عنوان یک معیار مهم پذیرفته‌اند.

جمع‌بندی:

بنابراین منظور روایت از مراجعه به افراد حسن الوجه، زیبا رویان نیست چون ارتباط خاص و حتمی بین زیبایی صورت و خوش‌رفتاری وجود ندارد، بلکه مراد روایت، امید خیر داشتن به افراد گشاده‌رو و خوش‌اخلاق است که نسبت به افراد ترش‌رو بیشتر خیرشان به دیگران می‌رسد.

پی‌نوشت‌ها:

  1. ابن‌بابویه، محمد بن على، ‏عيون أخبار الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، تهران: نشر جهان‏، چاپ اول، 1378 ق‏، جلد ۲, صفحه ۷۴.
  2. مستفيد، حمیدرضا و غفارى، علی‌اکبر، ترجمه عيون أخبار الرضا علیه‌السلام، تهران: نشر صدوق‏، چاپ اول‏، 1372 ش‏، ج ۲، ص ۱۳۵.
  3. ر.ک: راغب اصفهانی، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن‏، بیروت-دمشق: دار القلم- الدار الشامية، چاپ اول، 1412 ق‏، ص 235.
  4. ابن منظور، محمد بن مكرم‏، محقق / مصحح: میردامادی، جمال‌الدین، بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر، چاپ سوم، ‏1414 ق‏، ج 13، ص 114.
  5. راغب اصفهانی، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن‏، بیروت-دمشق: دار القلم- الدار الشامية، چاپ اول، 1412 ق‏، ص 235.
  6. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين‏، قم: نشر هجرت‏، چاپ دوم‏، 1409 ق‏، ج 4، ص 66.
  7. كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، الزهد، محقق / مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، قم: المطبعة العلمية، چاپ دوم‏، 1402 ق‏، ص 26.