پرسش:
شيعيان بر این باورند که بین اهلبیت (علیهمالسلام) و خلفا روابط مناسبی وجود نداشته اگر چنین بوده چرا اهلبیت (علیهمالسلام) فرزندان خود را به نام خلفا نام¬گذاری می¬کردند؟
پاسخ اجمالی:
استفاده از اسامی خلفا در فرهنگ اعراب مرسوم بوده و حساسیتی در انتخاب اسامی وجود نداشته است. این موضوع در بین اصحاب اهلبیت و شیعیان هم وجود داشت. بدون اینکه حساسیتی در بین باشد. حضرت علی (علیه السلام) فرزندان خود را به اسم عثمان، عمر و ابوبکر گذاشت درحالیکه با این افراد میانه و رابطه خوبی نداشت حتی این مطلب در منابع اهل سنت هم منعکسشده است. بدین خاطر نام¬گذاری این اسامی هرکدام دلیل خاصی داشته است.
پاسخ تفصیلی:
1. نامگذاری در هر اجتماعي، به فرهنگ و سنت آن اجتماع وابسته است. اعراب براي خود نامهای متداولی داشتهاند که مربوط به فرهنگ آن جامعه است؛ ازجمله آن: ابوبکر، عثمان، عمر، معاويه، يزيد و... است.
اين اسامي در فرهنگ زمان امامان پيشين، مطلوب و مرسوم بود و امروز هم در بسياري از کشورها و مناطق عرب نشین، موردپسند مردم است و فرزندانشان را بدين اسامی نامگذاری ميکنند. امامان(علیهمالسلام) نيز طبق فرهنگ و سنت متداول زمان خويش، براي فرزندانشان این اسامي را انتخاب میکردند.
نکته قابلتأمل اینکه انتخاب اسامي ابوبکر، عمر، عثمان و معاويه، دليل بر دوستی و تأييد خليفه اول، دوم، سوم و معاویه نیست؛ زیرا نامگذاری در هر اجتماعي به فرهنگ و سنت آن اجتماع بستگي دارد. بديهي و مسلم است در عرف اجتماعي آن زمان، اين نامگذاریها بههیچوجه بيانگر کيفيت روابط حسنه صاحبان اين اسامي با يکديگر نبوده است.
2. ابن حجر در کتاب الاصابه باب «ذکر من اسمه عمر» نام 21 نفر از صحابه که نامشان عمر بوده را ذکر می¬کند.(1) از اين اسامي استفاده ميشود که عمر در آن عصر نام معروف و متعارفي بوده که افراد براي فرزندان خود انتخاب میکردند و نشانگر علاقه به فردي خاص نبوده است. وی بیستوشش نفر از صحابه را ذكر مىكند كه نامشان عثمان بوده است.(2) آيا مىشود گفت: اين نام به خاطر خليفه سوم بوده است؟
3. تعدادي از اصحاب ائمه(علیهمالسلام) و علماي شيعه، نامشان ابوبکر، عمر و عثمان بود؛ مانند ابوبکر حضرمي، ابوبكر بن ابوسمّاك، ابوبكر عياش، ابوبكر بن محمد، ابوبكرالمرادي و ابوبکر بن عبدالله سعد اشعري از اصحاب امام باقر و صادق (علیهماالسلام) ابوبکر الجعابي، محمد بن عمر بن سلم البراء، از محدثين شيعه در قرن سوم و از اساتيد شيخ مفيد است.(3) عمر بن يحیي، عمر بن هلال، عمر بن معمر از اصحاب امام باقر (علیهالسلام) و عمر بن أبان، عمر بن ابوحفص، عمر بن ابوشعبة، عمر بن اذينة، عمر بن براء، عمر بن حفص، عمر بن حنظله، عمر بن سلمة و... از اصحاب امام صادق (علیهالسلام)، عثمان اعمى بصرى، عثمان جبلة و عثمان بن زياد از اصحاب امام باقر (علیهالسلام) و عثمان اصفهانی، عثمان بن يزيد، عثمان بن زياد از اصحاب امام صادق (علیهالسلام).
مرحوم آیت الله خویی اسامی روایان از اصحاب ائمه (علیهم السلام) که با نام «ابوبکر»(4) و «عمر»(5) و «عثمان»(6) بوده اند را در کتاب «معجم رجال الحدیث» به صورت مبسوط آورده است.
4. شکى نيست که شيعيان از يزيد بن معاويه و اعمال زشت او تنفر شديدى داشته و دارند؛ ولى درعینحال، مىبينيم که در بين شيعيان و اصحاب ائمه (علیهمالسلام) کسانى بودهاند كه نامشان يزيد بوده است؛ مانند يزيد بن حاتم از اصحاب امام سجاد (علیهالسلام)؛ يزيد بن عبدالملک، يزيد بن محمد، يزيد كناسى يزيد بن ابي زياد از اصحاب امام باقر (علیهالسلام)؛ يزيد الشعر، يزيد بن خلیفه، يزيد بن خليل، يزيد بن عمر بن طلحه، يزيد بن فرقد، يزيد مولى حكم از اصحاب امام صادق (علیهالسلام)؛ يزيد بن سليط از اصحاب امام کاظم(علیهالسلام) و يزيد بن عمر از اصحاب امام رضا(علیهالسلام).(7) حتى يکى از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) نامش شمر بن يزيد بوده است.(8)
آيا اين نامگذاریها مىتواند دليل بر محبوبيت يزيد بن معاويه نزد ائمّه و شيعيان آنان باشد؟
5. شخص عمر اين نام را بر فرزند علي(علیهالسلام) گذارد و به اين نام نيز معروف شد.
بلاذری در انساب الأشراف مىنويسد: «وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علی باسمه» عمر بن خطاب، فرزند علي را از نام خويش، عمر نامگذاری كرد.(9)
ذهبى در سير اعلام النبلاء مىنويسد: «ومولده في ایام عمر. فعمر سماه باسمه» در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى وى انتخاب كرد.(10)
6. نامگذاری فرزند علي(علیهالسلام) به عثمان، نه به جهت همنامى با خليفه سوم و يا علاقه حضرت به او است؛ بلكه به دلیل علاقه به عثمان بن مظعون امام علی (علیه السلام) این نام را برای فرزند خویش انتخاب نموده است: «إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون» فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون ناميدم.(11)
7. نامگذاری فرزندان، از روى علاقه پدر و مادر به افراد و شخصيتها صورت نمىگرفت؛ وگرنه بايد همه مسلمانان، نام فرزندان خود را به نام رسول اكرم (صلیالله عليه واله) نامگذاری مىكردند.
اگر نامگذاری جهت ابراز محبت به شخصيتها بود، چرا خليفه دوم به سراسر ممالك اسلامى بخشنامه كرد كه كسى حق ندارد فرزندش را به نام رسول خدا (صلیالله عليه واله) نامگذاری كند؟ ابن بطال و ابن حجر در شرحشان بر صحيح بخارى مىنويسند:
« كَتَبَ عُمَرُ لَا تُسَمُّوا أَحَدًا بِاسْمِ نَبِيٍّ.»(13)
عينى در عمدة القارى مىنويسد: «وكان عمر كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبي وأمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسمين بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم في ذلك فتركهم.»(14)
8. بنا به نقل شيخ مفيد نام يكى از فرزندان امام مجتبى (علیهالسلام) عمرو بوده است. آيا مىشود گفت: كه اين نامگذاری به دلیل همنامى با اسم عمرو بن عبدود يا عمرو بن هشام (ابوجهل) یا عمروعاص بوده است؟(15)
9. با توجه به آنچه در صحيح مسلم از قول عمر بن خطاب آمده است، حضرت امير علیهالسلام نسبت به ابوبكر و عمر، انتقاد و ايراد داشته است. عمر خطاب به علي (علیهالسلام) و عباس مىگويد:
«فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله عليه واله) قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه واله) فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم) مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ (صلیالله عليه واله) وَ وَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»(16)
پس از وفات رسول خدا (صلیالله عليه واله) ابوبكر گفت: من جانشين رسول خدا هستم، شما دو نفر (عباس و علي) آمديد و توای عباس ميراث برادرزادهات را درخواست كردى و توای علي (علیهالسلام) ميراث فاطمه (سلامالله علیها) دختر پيامبر (صلیالله علیه و اله) را.
ابوبكر گفت: رسول خدا (صلیالله علیه و اله) فرموده است: ما چيزى به ارث نمىگذاريم، آنچه مىماند، صدقه است و شما او را دروغگو، گناهكار، حيلهگر و خيانتكار معرفى كرديد و حال آنكه خدا مىداند كه ابوبكر راستگو، ديندار و پيرو حق بود. پس از مرگ ابوبكر، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو، حيلهگر و گناهكار خوانديد.
و در روايت ديگرى نقل كردهاند كه امير مؤمنان (علیهالسلام) به ابوبکر پيام داد که تنها نزد ما بيا؛ چون دوست نداشت با عمر روبهرو شود «فَأَرْسَلَ إلى أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.»(17)
10. نامگذاری به نام ابوبكر: اگر قرار بود كه امير مؤمنان علی (علیهالسلام) نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلي او (عبد الكعبه، عتيق، عبدالله) انتخاب مي¬كرد نه از كنيه او علاوه بر اینکه ابوبكر كنيه فرزند علي (علیهالسلام) بوده و انتخاب كنيه براي افراد در انحصار پدر فرزند نیست؛ بلكه خود شخص با توجه به وقايعي كه در زندگي¬اش اتفاق مي¬افتاد كنيه¬اش را انتخاب مي¬کند.
بنا بر قولي، نام اين فرزند را امير مؤمنان علیهالسلام، عبدالله گذارد كه در كربلا سنّش 25 سال بوده است.(18)
ابوالفرج اصفهاني مینویسد: «قتل عبدالله بن علي بن أبي طالب، وهو ابن خمس وعشرين سنة ولا عقب له»
عبدالله بن علي 25 ساله بود كه در كربلا به شهادت رسيد.
آيا با توجه به اين موضعگیریهای امير مؤمنان (علیهالسلام) در برابر خلفا، مىشود ادعا كرد كه حضرت به دلیل علاقه به خلفا اسم فرزندان خود را همنام آنان قرار داده است؟
پینوشت:
1. طبرسی، ابواحمد، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج 1 ص 17
2. ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه ، ج 4، ص 483.
3. همان، ج 4، ص 447 ـ 463.
4. خوئي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، ج18، ص71.
5. همان، ج22، ص68-352.
6. همان، ج14، ص9-75.
7. همان، ج13، ص112-143.
8. همان، ج 21، ص109-131.
9. همان، ج 10، 44.: «شمر (بن يزيد): روى عن أبي جعفر ع، و روى عنه ابنه عمرو بن شمر».
10. بلاذری، انساب الاشراف، ج 2 ص 192
11. الذهبي، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 134
12. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص 89
13. إبن بطال البكري القرطبي، شرح صحيح البخاري، ج 9 ص 344؛ ابن حجر عسقلاني، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 10، ص 572.
14. العيني، بدر الدين محمود، عمدة القاري فی شرح صحيح البخاري، ج 15، ص 39.
15. شيخ مفيد، الإرشاد، ج 2 ص 20.
16. النيشابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري، صحیح مسلم، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 3، ص 1378، ح 1757،
17. همان.
18. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج 1 ص 22