پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
حر را اگر چه تا قبل از روز عاشورا نتوان به عنوان يك شيعه قلمداد نمود اما نسبت به اهل بيت پيامبر (ص) ارادت داشت هم اينكه در روز عاشورا در وي انقلابي رخ داد.

پرسش: 
چرا حر بن يزيد رياحي كه نخستين دشمن امام حسين(ع) بود، به لشكر امام پيوست؟
 

پاسخ:
 تعبير دشمن امام حسين(ع) و اهل بيت، درباره حرّبن يزيد رياحي صحيح نيست. چرا كه نمي توان گفت: وي قلباً با اباعبدالله الحسين(ع) و خاندانش عداوت و دشمني داشته، بلكه بر عكس مي توان او را از جمله كساني دانست، كه قلباً علاقمند به خاندان پيغمبر بود و براي اباعبدالله(ع) احترام فوق العاده اي قائل بود، چنانكه در اولين برخورد او با امام ضمن احترام به آن حضرت در وقت نماز پشت سر آن حضرت به نماز ايستاد. (1)
منتهي چون از طرف عبيدالله بن زياد، فرمانده سواره نظام بود و مأموريت داشت، در بين راه به عنوان اداي وظيفه و مجري فرمان جلو حضرت و كاروانش را گرفت و مانع حركت آن حضرت شد. هر چند از ناداني وي است، كه به عنوان مجري فرمان عبيدالله زيادِ قسيّ القلب جلو حضرت را گرفت. اما كسي نقل نكرده است، در اين مدّتي كه حر با حضرت امام حسين(ع) بود، كوچك ترين توهيني به ساحت قدسي آن بزرگوار و اهل بيت گرامي اش روا داشته باشد. بر عكس فوق العاده به حضرت احترام مي كرد. چنانكه وقتي امام از بعضي حركات حر ناراحت شد و فرمود: مادرت به عزايت بنشيند! حر گفت: اگر عرب ديگري چنين مي گفت و مانند تو گرفتار بود، از جوابش نمي گذشتم، ولي چه كنم، كه نمي توانم، از مادرت جز نيكي ياد كنم. (2) به نظر همين ارادت وي زمينه ساز بازگشت وي شد، بنابراين نمي توان گفت حر از اول دشمن اباعبدالله (ع) بود.
حر را اگر چه تا قبل از روز عاشورا نتوان به عنوان يك شيعه قلمداد نمود اما هم پيش از آن نسبت به اهل بيت پيامبر (ص) ارادت داشت هم اينكه در روز عاشورا در وي انقلابي رخ داد كه او را لايق شهادت در ركاب سيدالشهداء نمود. اين كه مي بينيم در ابتدا جزء امراي لشكر عبيدالله و تا روز عاشورا همراه عمر بن سعد بود، شايد علتش اين باشد، كه يقين نداشت، مي خواهند با حسين(ع) بجنگند و او و يارانش را شهيد كنند و اهل بيتش را به اسارت ببرند. مؤيدش اين كه روز عاشورا پيش عمر بن سعد آمد و گفت: يا امير! راستي مي خواهيد، با اين مرد بجنگيد؟! وقتي شنيد: آري با او مي جنگيم، آن هم چه جنگي! از همان جا تصميم جدّي گرفت، به لشكر پست و نابكار پشت كرده و به اباعبدالله(ع) نزديك شده و جان خود را در راه او فدا كند. (3)
پي نوشت ها:
1. مفيد، الإرشاد في معرفه حجج الله علي العباد، قم، كنگره شيخ مفيد، چ اول، 1413ق، ج2، ص79. (نرم افزار سيره معصومان)
2.  قمي، شيخ عباس، در كربلا چه گذشت(ترجمه نفس المهموم)، ‏ مترجم آيت الله كمره‏اي، قم‏‏، مسجد جمكران، چ چهاردهم، ‏1381ش، ص234. (نرم افزار سيره معصومان)
3. مفيد، پيشين، ج2، ص99."