پرسش:
غیبت امام زمان (علیه السلام) در چندسالگی آغاز شد؟ در روایتی آمده است که ایشان در 120 سالگی غیبت میکند؛ این عدد چه ارتباطی با دوران غیبت صغری و کبری دارد؟
پاسخ:
با گذشت 255 سال از هجرت پیامبر به مدینه، آخرین امام (حضرت مهدی علیه السلام) از نسل امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شهر سامرا دیده به جهان گشود (1). خفقان شدیدی که در این دوره از سوی عباسیان بر ضد شیعه و ائمه معصومان (علیهم السلام) وجود داشت، سبب شد امام زمان (علیه السلام) تا سال 260 قمری (سال شهادت امام حسن عسکری علیه السلام) از نظرها مخفی باشند؛ به گونهای که بسیاری از شیعیان و حتی بزرگان آنان اطلاعی از تولد این فرزند یا نام ایشان نداشتند. همین امر سبب شد از سال 260 تا سال 329 قمری، حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه) زندگی مخفیانه و پنهانی داشته باشند و از طریق نواب اربعه با شیعیان ارتباط برقرار کنند.
بنابراین بر اساس مشهور منابع مختلف شیعه، مدت زمان غیبت صغری تا سال 329 قمری، 69 سال (اگر آغاز آن را سال 260 ق بگیریم) (2) یا 74 سال (اگر آغاز آن را سال 255 ق بدانیم) (3) است.
در این میان، حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نخستین بار در کتاب «الغیبه» نعمانی نقل شده است و پس از وی بزرگانی همچون شیخ طوسی، محمد بن جریر بن رستم طبری شیعه، شیخ حر عاملی و علامه مجلسی همین روایت را با کمی اختلاف در عبارات نقل کردهاند. در این روایت آمده است: «قائم فرزندان من برابر عمر حضرت ابراهیم که صدوبیست سال است، عمر مىنماید و این مدتى است که او درک مىشود [یادش به فراموشى سپرده نمىشود]؛ سپس در امتداد زمان به غیبتى طولانى دست مىزند [مدتى طولانى غایب مىشود] و بعد به صورت جوان رشیدى سىودو ساله آشکار مىگردد؛ چندان که گروهى از مردم از او بازمىگردند. او زمین را همچنان که از ستمگرى و تجاوز پر شده است، لبریز از برابرى و دادگرى خواهد کرد» (4).
با چشمپوشی از اشکال سندی جدی که در این حدیث وجود دارد (سه نفر از افراد حاضر در سلسلهسند حدیث یعنی جعفر بن محمد بن مالک، محمد اسماعیل و علی بن عمر بن امام سجاد علیه السلام، ضعیف و عمر بن طرخان با عنوان راوی حدیث شناختهشده نیست)، توجیههایی برای این حدیث به این ترتیب بیان شده است:
1. زندهیاد علیاکبر غفاری مصحح کتاب «الغیبه» نعمانی میگوید در این روایت، تقدیم و تأخیری از سوی راوی یا کاتب انجام گرفته است و اصل روایت به این ترتیب است: «... یُدْرَى بِهِ ثُمَّ یَغِیبُ غَیْبَهً فِی الدَّهْرِ حتى یرجع عنه طائفه من الناس و یظهر فی صوره شاب موفق ابن اثنى و ثلاثین سنه ...». وی در ادامه معنای حدیث را به این ترتیب بیان میکند: «بعد از اینکه از عمر ایشان 120 سال گذشت، مردم در امر ایشان دچار تردید شده و از ایشان برمیگردند. و عمر طبیعی نزد مردم 120 سال است و در این مدت است که مردم انتظار ظهور حضرت را میکشند و هنگامی که از این 120 سال گذشت، دچار شک و تردید خواهند شد» (5).
بدینترتیب 120 سال مجموع عمر ایشان در عصر غیبت صغری و سالهای اولیه غیبت کبری است که مردم به طور طبیعی انتظار ظهور داشتند، نه اینکه ایشان در 120 سالگی وارد غیبت کبری میشوند.
2. شاید به دلیل همین بحران بود که شیخ صدوق به نوشتن کتاب «کمال الدین» پرداخت. وی این کتاب را در پاسخ به شبهات مهدویت در اواخر عمر خود (حدود سال 370 تا 380 ق) نوشته است (6). اگر ولادت امام عصر را 254 تا 256 قمری بگیریم، تقریباً 120 سال بعد از ولادت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این کتاب نوشته شده است که نشاندهندۀ حیرت و تردید برخی شیعیان درباره وجود امام زمان (علیه السلام) است.
3. علامه مجلسی بعد از ذکر این روایت میفرماید: «شاید مراد از 120، مدت زمان حکومت ایشان باشد یا اینکه در ابتدا قرار بود بعد از 120 سالگی به غیبت کبری وارد شود، اما نزد خدای متعال بدا حاصل شد» (7).
نتیجه:
بنا بر نظر مشهور شیعه، عصر غیبت صغری 69 سال تا 329 قمری و سن امام زمان (علیه السلام) هنگام آغاز غیبت کبری، 74 سال بوده است. روایتی که اولین بار نعمانی در کتاب «الغیبه» خود آورده است که سن امام زمان در آغاز غیبت کبری 120 سال خواهد بود، افزون بر ضعف سند، توجیههایی نیز میتواند داشته باشد. علامه مجلسی 120 سال را مدت زمان حکومت امام زمان میداند و میگوید شاید برای خداوند بدا حاصل شده است و 120 سال تغییر یافته است. از سوی دیگر شاید عدد 120، مدت زمانی بوده است که مردم به طور طبیعی بعد از گذشت آن، انتظار ظهور را میکشیدند و پس از آن دچار حیرت شدند. همچنین شاید نگارش کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق در اواخر عمر ایشان که تقریباً 120 سال از عمر امام زمان گذشته بود، ناشی از همین شک و تردید برخی شیعیان بوده است.
پینوشتها:
1. محمد بن محمد شیخ مفید؛ الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد؛ به کوشش مؤسسه آلالبیت؛ قم: المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۳۳۹. محمد بن حسن طوسی؛ کتاب الغیبه؛ تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح؛ قم: دارالمعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ ق، ص ۲۳۱.
2. مهدی پیشوایی؛ سیره پیشوایان؛ چ 11، قم: توحید، مؤسسه امام صادق علیه السلام، 1379 ش، ص ۶۷۳ ـ ۶۷۴.
3. محمد بن محمد شیخ مفید؛ الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد؛ ج ۲، ص 340. فضل بن حسن طبرسی؛ إعلام الوری بأعلام الهدی؛ قم: مؤسسه آلالبیت، ۱۴۱۷ ق، ج ۲، ص ۲۵۹.
4. محمد بن ابراهیم نعمانی؛ الغیبه؛ تحقیق: علیاکبر غفارى؛ تهران: صدوق، 1397 ق، ص 189. محمد بن جریر طبرى آملى صغیر؛ دلائل الامامه؛ قم: مؤسسة البعثه، 1413 ق، ص 482. محمد بن حسن طوسی؛ کتاب الغیبه؛ ص 420. محمدباقر مجلسی؛ بحار الانوار؛ چ 2، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 52، ص 287. محمد بن حسن حر عاملی؛ اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات؛ بیروت: نشر اعلمی، 1425 ق، ج 5، ص 131.
«مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ حَدَّثَنِی عُمَرُ بْنُ طَرْخَانَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی یُعَمَّرُ عُمُرَ الْخَلِیلِ عِشْرِینَ وَ مِائَهَ سَنَهٍ یُدْرَى بِهِ ثُمَّ یَغِیبُ غَیْبَهً فِی الدَّهْرِ وَ یَظْهَرُ فِی صُورَهِ شَابٍّ مُوفِقٍ ابْنِ اثْنَتَیْنِ وَ ثَلَاثِینَ سَنَهً حَتَّى تَرْجِعَ عَنْهُ طَائِفَهٌ مِنَ النَّاسِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً».
با اختلاف عبارت: «إِنَ وَلِیَ اللَّهِ یُعَمَّرُ عُمُرَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ عِشْرِینَ وَ مِائَهَ سَنَهٍ وَ یَظْهَرُ فِی صُورَهِ فَتًى مُوَفَّقٍ ابْنِ ثَلَاثِینَ سَنَهً».
«یُعَمَّرُ عُمُرَ خَلِیلِ الرَّحْمَنِ، یَقُومُ فِی النَّاسِ وَ هُوَ ابْنُ ثَمَانِینَ سَنَهً، وَ یَلْبَثُ فِیهَا أَرْبَعِینَ سَنَهً، یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً، کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً».
5. محمد بن ابراهیم نعمانی؛ الغیبه؛ ص 189.
6. محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ تحقیق: علیاکبر غفاری؛ قم: دارالحدیث، 1380 ش، مقدمه ج 1، ص 2 ـ 8.
7. محمدباقر مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج 52، ص 287.







