بی نیاز

چرا خدا كاملاً بي نياز است؟ چرا نياز، براي خدا نقص است؟ شايد خدا نياز داشته باشد، و خودش هم آن نياز ها را براي خودش برآورده كند؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قبل از بيان اصل پاسخ توجه به يك مقدمه ضروري است هر موجودي از جمله جهان هستي از دو حال خارج نيستند:
الف: به اصطلاح واجب الوجود مي باشند يعني وجود در ذات آنها بوده و به هيچ عنوان عدم نمي پذيرند اين دسته براي به وجود آمدن نيازي به موجود ديگر ندارند و اصلاً عدم براي آنها معنا ندارد تا از جانب ديگري به وجود آيند و طبيعي است موجوي كه چنين باشد همه كمالات را دارد و تغيير، جابجائي و فقدان و تكامل و... براي آنها معنا ندارد.
ب: به اصطلاح "ممكن" مي باشند يعني امكان وجود و امكان عدم در آنها راه دارد آن چنانكه انسانها و همه پديده هاي مورد مشاهد، زماني نبوده و زماني نيز نخواهند بود و روز به روز تغيير مي كنند اين دسته براي وجود خود نيازمند موجود ديگري مي باشند.
بعد بيان اين مقدمه مي گوئيم: انسان در تفكر فلسفي پس از پذيرش اصل وجود و هستي، در نهايت به علتي مي رسد كه خود معلول غير نبوده و علت العلل جميع وجودات عالم است و از آنجا كه تمامي موجودات در ذات خود جهتي امكاني داشته كه وجود و عدم در آنها مساوي است، به ناچار آن علت العلل بايد واجد جميع مراتب معلولات باشد و حالت انتظاري در آن نباشد و آنچه لازمه عليت است بالفعل در آن وجود داشته باشد و خلاصه جميع آنچه براي موجودات ديگر ممكن است براي او بالفعل حاصل باشد. زيرا اگر از جهتي از جهات فاقد مرتبه اي از كمال باشد در حصول آن كمال احتياج به مكمل خواهد داشت و لازم مي آيد از آن جهت ممكن بوده و مركب از از كمال و نقص باشد كه خود در حصول آن كمال، محتاج ديگري است و حال آنكه اين خلاف فرض است.
به علاوه آنكه اگر واجب الوجود يعني خداوند كامل و مطلق نبوده و در مقابل ناقص باشد، معنايش آن است كه ذات او، فاقد يك صفت كمالى است. آنگاه بايد گفت: ذات واجب‏الوجود، واجد يك سرى كمالات و فاقد بعضى از كمالات ديگر است.
مفهوم اين مطلب، آن خواهد بود كه واجب‏الوجود- به حسب تحليل عقلى- مركب از وجود و عدم باشد يعنى، مركب از داشتن يك سلسله كمالات و نداشتن يك سلسله كمالات ديگر و چيزى كه مركب باشد- ولو مركب عقلى (يعنى براساس تحليل عقلى مركب از اجزايى باشد)- نيازمند به اجزايش خواهد بود و لازمه احتياج، امكان است يعنى، نسبت به كمالاتى كه ندارد، حالت امكان دارد. و حال آن كه چنين مطلبى، در ذاتى كه ما فرض‏ كرديم- كه او واجب ‏الوجود است- راه ندارد و در واقع خلاف فرض است.(1)
بنابراين، با دقت در مفهوم واجب‏الوجود، بايد اذعان كنيم كه خداوند، داراى تمامى كمالات است و در واقع مطلق كمال و كمال مطلق است و انفصال بعضى از كمالات از ساحت مقدس او، به معناى خروج واجب‏الوجود از «وجوب وجود» به «امكان وجود» است حال آن كه فرض ما بر آن است كه خداوند، واجب‏ الوجود است.
با اين بيان روشن نيز مي شود كه وجود واجب، وجودي صرف و محض است كه هيچگونه وجه عدم در آن راه ندارد و تصور وجود نقص و نياز در هر صورت ممكن در او منتفي است، چه بخواهد خود آن را برطرف كند و چه موجودي ديگر؛ بماند كه اصولا اگر او بتواند خود نقص و نياز خود را برطرف نمايد ديگر فاقد آن كمال نيست و در واقع نيازي نداشته و الا اگر واقعا فاقد آن كمال باشد طبق قاعده فلسفي " فاقد شيء هيچگاه معطي آن نخواهد بود." و معنا ندارد كه بتواند خود، آن نياز را برطرف نمايد.

پي نوشت:
1. ر.ك طباطبايى، سيدمحمد حسين، نهايةالحكمه، چ موسسه آموزشي امام خميني (ره)، ج 1، ص217.

با سلام و خسته نباشید شماها از طرفی می گویید که دین گفته مردان متأهل هم می توانند ازدواج موقت کنند و در این باره اصلا نگفته که حرام یا حتی مکروه است ولی در روایتی این چنین آورده اید: «امامان معصوم در برابر سؤال برخي از اصحاب خود در مورد ازدواج موقت فرمودند: تو را با نكاح متعه چه كار؟ و حال آن كه خداوند تو را (با داشتن همسر) از آن بي نياز كرده است. حالا بفرمایید حرف چه کسی را قبول کنیم حرف دین را که حتی نگفته مکروه است و یا حرف امامان را که برای کسانی که همسر دارند آنها را از متعه نهی کرده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي ظاهرا شما دين را غير از سخنان اهل بيت و امامان عليهم السلام تصور كرده ايد، دين غير از فرمايشات خداوند و اهل بيت عليهم السلام نيست. و در اين ميان تناقضي نيست. در ذيل توضيحاتي برايتان مي آوريم تا بدانيد هم ازدواج موقت جايز و مشروع است و هم نهي امام از ازدواج موقت كساني كه دسترسي به همسر دائم خود دارند، كاملا درست است:
بدانيد اگرچه ازدواج موقت جايز است و حتي ثواب دارد و روايات زيادي در اين مورد هست، ولي از جهات ديگري محدويت هايي هست. اسلام اجازه نمي دهد كه قانون ازدواج موقت و يا هر قانون ديگري وسيله اي شود براي هوسراني و هواپرستي يا عاملي گردد براي ايجاد تشنج و چالش در خانواده و سست شدن پايه هاي ازدواج دايم. شهيد مطهري مي فرمايد: جاي ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشي و حرمسراسازي براي مردم هواپرست و وسيله بد بختي و دربدري براي يك زن و يك عده كودك فراهم سازد. اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آن ها را بشكل يك عطش پايان ناپذير روحي در آورد.(1) از اين رو است كه ائمه اطهار عليهم السلام در عين آن كه ازدواج موقت را به عنوان سنت پيامبر اكرم (ص) تبليغ و ترويج مي كردند تا با احياي اين سنت و فرهنگ شدن آن در جامعه جلوي بسياري از فحشا و فسادهاي اخلاقي گرفته شود از سويي ديگر افراد متأهل كه دسترسي به همسرخود دارند را از رفتن به سوي ازدواج موقت نهي كرده اند. به چند حديث در اين خصوص توجه شود.
اول- على ابن يقطين مى گويد: از امام موسى بن جعفر (ع) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال كردم. حضرت فرمود: مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا(2) «تو را چه به اين كار؟! [مگر تو زن نداري؟] قطعا خداوند تو را با داشتن زن از ازدواج موقت بي نياز كرده است».
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد.(3) مثلا همسرش در سفر باشد سوم- امام صادق(ع) فرمود: ازدواج موقت را رها كنيد آيا شرم نمي كنيد با اين كار مردم شما را افراد شهوتران و وابسته به عورت بدانند بعد خيال كنند همه افراد صالح و نيكوكار شيعه مثل شما هستند؟ (4)
چهارم - امام (ع) به يكي از نمايندگان خود نامه اي نوشت و در آن متذكر شد شما موظفيد سنت و قوانين ديني را اقامه كنيد نكند خودتان را به ازدواج موقت [به بهانه احياي سنت ] مشغول كنيد و زن ها را به عكس العمل وشك وترديد نسبت به دين بكشانيد و با اين كار باعث شويد آن ها نسبت به اهل بيت بدبين شوند و ما را مورد لعن و نفرين قرار دهند.(5)
و از طرفي با توجه به شرايط جامعه ما بايد دانست كه فاش شدن اين ارتباط مي تواند در زندگي تان ايجاد مشكل فراوان كند و باعث آبروريزي در خانواده تان شود و ايجاد مشكل خانوادگي كند. هم چنين مي تواند مشكلات ديگري داشته باشد، مانند عادت به اين كار، مقايسه همسر تان با همسر موقت، و عدم توانايي در ابراز محبت كامل به همسر و ...
پس در امر صيغه و ازدواج موقت، فقط نبايد از يك جهت نگاه كرد، بلكه اگر چه صيغه و ازدواج موقت جايز است، ولي هر كسي نمي تواند در هر شرايطي، دست به اين كار بزند.
براي توضيحات بيشتر با شماره (09640)تماس بگيريد.

پي نوشت ها:
1. نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري، انتشارات صدرا، تهران، ص 45 و 46.
2. الكافي، شيخ كليني، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 5، ص 452.
3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، موسسه آل البيت قم، ج 14، ص 449.
4. همان، ص 450.
5. همان.