اشتباهات

با توجه به اینکه معتقدیم نائب عام امام عصر(عجل الله فرجه)، ولی فقیه است:

1- با توجه به اینکه خبرگان رهبری نیز ممکن است در تصمیم گیری های خود دچار اشتباه شوند (همانگونه که در انتخاب مرحوم منتظری بعنوان جانشین اشتباه کردند) آیا مردم حق دارند اگر به نظر آنها رهبر اشتباه کرد به وی تذکر بدهند یا در روزنامه مقاله نوشته و یا سخنرانی کنند تا رهبر اشتباهش را تصحیح نماید؟

2 - آیا فردی را که خبرگان انتخاب می نمایند امام عصر موظف به هدایت اوست؟ آیا ممکن است از نظر امام عصر(عج) فرد دیگری ولی فقیه مردم باشد که خبرگان از او غافل شده اند و یا در کشور دیگری است؟ همانگونه که امام راحل (ره) در وصیتنامه خود ذکر کردند ایشان از قصور و تقصیرهای خود درخواست عفو نمودند یعنی پس ممکن است ولی فقیه نیز در وظایف محوله خود که مربوط به جامعه می شود کوتاهی یا اشتباه کند. آیا این امر با آنچه که به آن معتقدیم مبنی بر اینکه ولی فقیه را امام عصر (عج) هدایت می نماید منافات ندارد؟

3- به گفته حضرت آیت ا... جوادی آملی هر کس می تواند با طی مراتب تقوی به عصمت برسد و این امر منحصر به چهارده معصوم نیست. آیا باتوجه به اینکه ولی فقیه از نظر تقوا و شجاعت و ... لااقل از دیگر مراجع سر می باشد و از سوئی از هدایت امام عصر(عج) نیز برخوردار است معصوم است؟

پرسش1- با توجه به اینکه خبرگان رهبری نیز ممکن است در تصمیم گیری های خود دچار اشتباه شوند (همانگونه که در انتخاب مرحوم منتظری بعنوان جانشین اشتباه کردند) آیا مردم حق دارند اگر به نظر آنها رهبر اشتباه کرد به وی تذکر بدهند یا در روزنامه مقاله نوشته و یا سخنرانی کنند تا رهبر اشتباهش را تصحیح نماید؟
پاسخ:
وقتی ما سیستم ولایت فقیه بر اساس انتخاب افراد غیر معصوم را پذیرفتیم. طبیعی است که احتمال بروز اشتباه و خطا در این امر وجود دارد هرچند معتقدیم در سیستم های انتخاب بشری و بر مبنای انتخاب نخبگان یک رشته این شیوه بهترین گزینه در انتخاب ولی فقیه است؛ به همین جهت در قانون ساختارهای تصحیح اشتباه یا جلوگیری از خطرات احتمالی یا مضرات بیشتر تعبیه شده چنان که در مورد شخص آیه الله منتظری به همین شکل عمل شد.
به همین نسبت در مورد فرد ولی فقیه هم همین قاعده و امکان اشتباه و خطا امری کاملا ممکن و محتمل است هرچند تحقق خارجی این امر را در اندازه حداقل ممکن می دانیم. حال سخن در این است که در فرض بروز خطا و اشتباه از جانب ولی فقیه چه باید کرد؟
از آن جهت که تصمیمات رهبر در اداره جامعه برخاسته از نظرات کارشناسانه وی در امور گوناگون است، درک درستی یا نادرستی این تصمیمات نیز بر عهده کارشناسان فن خواهد بود؛ در واقع از آنجا که رهبر بر اساس مبانی دینی و فقهی و بر اساس جمع بندی مصالح کلان اجتماعی و سیاسی اقدام به تصمیم گیری و ارائه نظر می نماید، درک درستی یا نادرستی این تصمیم گیری ها نیز نیازمند تأمل کارشناسانه و بررسی نخبگان فن است همان گونه که تنها یک تیم پزشکی مجرب می تواند در مورد درستی عملکرد یک پزشک حاذق در جراحی یک بیمار یا در تجویز داروهای مختلف اظهار نظر نماید.
به همین جهت اظهارنظر توده جامعه در این زمینه قبل از بررسی و کارشناسی کارشناسان فن و نخبگان اگاه به مبانی ذکر شده بی مورد خواهد بود.
اما درعین حال لازم است که کارشناسان مربوطه به دقت نسبت به عملکرد رهبر و ولی فقیه تامل و دقت داشته باشند و احتمالا اشتباهات را تذکر دهند، چنان که این امر در خبرگان رهبری توسط کمیسیون ویژه ای به دقت انجام می پذیرد و صلاحیت رهبر در مورد ادامه رهبری بر اساس تصمیم گیری ها و اظهار نظرهای سال قبل مورد بررسی قرار می گیرد؛ البته روشن است که به دلیل حفظ جایگاه و شأن رهبری این قبیل بررسی ها رسانه ای نشده و نمود خارجی پیدا نمی کند.
بر اساس قانون مجلس خبرگان رهبری دارای 6 کمیسیون تخصصی "اصل 108 قانون اساسی به منظور بررسی و تدوین قوانین مربوط به خبرگان "، "امور مالی و اداری "، "اصول 107 و 109 قانون اساسی، "سیاسی - اجتماعی، "تحقیق موضوع اصل 111 قانون اساسی " و "بررسی راه‌های پاسداری و حراست از ولایت فقیه " است.
یکی از مهم‌ترین آنها کمیسیون تحقیق است که موضوع اصل 111 قانون اساسی را که می گوید "هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول 5 و 109 گردد و یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده، از مقام خود برکنار خواهد شد "، بررسی می کند.
بر اساس آئین نامه داخلی مجلس خبرگان رهبری تحقیقات و مذاکرات کمیسیون تحقیق که خبرگان ملت به وسیله آن وظیفه نظارت بر رهبری را اجرا می کنند، محرمانه است و این کمیسیون باید اطلاعات لازم در رابطه با اصل 111 را در محدوده قوانین و موازین شرعی تحصیل و نسبت به صحت و سقم گزارشات مربوطه بررسی کند و سایر اعضای خبرگان نیز باید اطلاعات خود درباره اصل 111 را در اختیار این کمیسیون بگذارند.
کمیسیون پس از بررسی و تحقیق چنانچه مطالب مذکور را برای تشکیل اجلاس خبرگان کافی نداند، موضوع را با اعضای خبرگان که اطلاعات را در اختیار کمیسیون گذارده‌اند، در میان گذاشته و توضیحات خود را ارائه می کند و اگر آنها قانع نشدند و اگر اکثریت نمایندگان درخواست تشکیل جلسه فوق العاده شدند، اجلاسیه مجلس خبرگان برگزار می شود.(1)
به علاوه این گروه از کارشناسان همه نخبگان و کارشناسان جامعه نیز می توانند دیدگاه ها و نظرات خود را در مورد عملکرد رهبری به همین کمیسیون خاص منتقل کرده و یا از طریق رفتر ارتباطات مردمی به رهبر منتقل کرده و احیانا پاسخ دریافت نمایند؛ همچنین امکان دسترسی توده افراد جامعه به نمایندگان ولی فقیه در سراسر کشور و همچنین امکان ارتباط حضوری افراد نخبه و برجسته کشور حتی در موضوع انتقادها یا سوالاتی که در مورد عملکرد رهبری دارند ، فراهم است چنان که در مواردی این امر محقق شده است.
البته تأکید می کنیم که در غالب موارد نه به صلاح کشور و رهبری مقتدر یک جامعه است که این امور جنبه علنی و رسانه ای به خود بگیرد و نه به طور کلی طرح برخی سوالات و ابهامات در رسانه های عمومی و انتشار بیانیه و ... به نتیجه مطلوب و قابل قبول ختم می شود، بلکه مفاسد گوناگونی از جمله دستاویز شدن این امور برای دشمنان حکومت دینی را به دنبال دارد که به هیچ وجه قابل قبول نیست.
در عین حال در مواردی این انتقادات و سؤال ها بروز رسانه ای پیدا می کند. مانند ملاقات جمعی از اساتید حوزه علمیه قم بعد از جریانات پس از انتخابات 88 و پاسخ های مستدل و منطقی رهبری به سوالات آن ها یا انتقادات خاصی که در برخی دیدارها صورت می پذیرد مانند موردی که در دیدار نخبگان دانشگاهی رخ داد (2) و رهبری در همان جلسه خطاب به فردی که تاکید می کرد هیچ انتقادی از رهبری نمی شود فرمودند:
« ما كه نگفتیم از ما كسى انتقاد نكند؛ ما كه حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال می‌كنم؛ از انتقاد استقبال می‌كنم. البته انتقاد هم می‌كنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نیست؛ بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌كنم و انتقادها را می‌فهمم. »(3)
در نهایت باید گفت انتقاد و نصیحت سازنده به رهبران جامعه حقیقتی است که در متون دینی مورد توجه قرار گرفته است. چنان که پیامبر در خطبه حجه الوداع فرمود: « سه چیز است که در آن درون قلب مسلمان دغلی وجود ندارد » و یکی از آن ها را النصیحه لأئمة المسلمین، یعنی خیرخواهی و نصیحت نسبت به پیشوایان مسلمانان دانست. (4) اما روشن است که شیوه این خیرخواهی و نصیحت گویی باید به بهترین شکل باشد که از عنوان نصیحت و خیرخواهی خارج نشده و به تضعیف جامعه اسلامی و رهبری آن منتهی نگردد.

پی نوشت ها:
1. http://khabarnamehiran.persianblog.ir/post/4811
2. رک : http://www.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Domestic_Policy/Internati...
3. همان.
4. شيخ صدوق، الأمالي، يك جلد، انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362 ه. ش، ص 350 .
--------------------------------

پرسش2- آیا فردی را که خبرگان انتخاب می نمایند امام عصر موظف به هدایت اوست؟ آیا ممکن است از نظر امام عصر(عج) فرد دیگری ولی فقیه مردم باشد که خبرگان از او غافل شده اند و یا در کشور دیگری است؟ همانگونه که امام راحل (ره) در وصیتنامه خود ذکر کردند ایشان از قصور و تقصیرهای خود درخواست عفو نمودند یعنی پس ممکن است ولی فقیه نیز در وظایف محوله خود که مربوط به جامعه می شود کوتاهی یا اشتباه کند. آیا این امر با آنچه که به آن معتقدیم مبنی بر اینکه ولی فقیه را امام عصر (عج) هدایت می نماید منافات ندارد؟
پاسخ: هدایت امام زمان (عجل الله فرجه) به عنوان امام معصوم بر مردم، برای همه است ولی علمای دین و حاکم عادل در جامعه ممکن است مشمول توجهات خاصه آن حضرت قرار گیرند. چون فقهای واجد شرایط به طور عام از نائبان امام زمان(عج) هستند. اما این امر به شکل وظیفه و تکلیف برای امام نیست. زیرا فقها هم مکلف به انجام وظیفه درست و صحیح و تلاش برای انجام این مسئولیت هستند و هدایت قهری امام زمان با این تکلیف اختیاری منافات دارد.
در زمان غیبت کبرى همه فقهای واجد شرایط نائبان حضرت می‌باشد، چنان که در روایات متعددی به این مطلب اشاره شده است، حضرت در یکی از توقیعات خود از فقها به عنوان حجت‌های خود یاد کرد.
در این نامه حضرت ولی عصر (عج) به اسحاق بن یعقوب فرمود: " «وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة اللَّه؛ در مورد رویدادهای زمان ( مسایل سیاسی و اجتماعی، فقهی و فرهنگی و غیر آن) به راویان‏ حدیث‏ ها (حدیث شناسان و آگاهان به احکام خدا و دستورهای الهی) رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم".(1)
این جمله که آنان "حجت من" بر شما هستند و من "حجت خدا" بر فقها می‏ باشم، دلیل خوبی بر نیابت فقها و مراجع از امام می‌باشد. چه این که در روایت دیگر آمده: « مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً ...(2)
کسی که از شما احادیث ما را روایت می‌کند. در حلال و حرام ما صاحب نظر است. احکام ما را می‌داند، باید او را به عنوان حاکم بپذیرید. ما او را حاکم بر شما قرار دادیم، پس هر گاه به حکم ما حکم کرد و شما حکم او را نپذیرفتید، حکم خدا را سبك شمرده‌اید و ما را رد نموده‌اید. ردّ ما ردّ خداوند و در حد شرک به خدا است».
فقها نیز در طول تاریخ غیبت کبرى، پاسخگوی مسایل دین و معارف اسلام بوده، به مشکلات مردم رسیدگی می‌نمایند. نیابت برای تمام فقهای شیعه ثابت است. چنانچه یکی از آنان رهبری جامعه را به دست گیرد، بر او نیز صدق خواهد کرد؛ بنابراین ممکن است ولی فقیه به عنوان نایب عام حضرت مورد توجه ایشان بوده و از عنایات ویژه حضرت برخوردار باشد. ولی باید توجه داشت که این امر قابل اثبات و اظهار نظر قطعی نیست و بر فرض صحت اصل این امر، ولی فقیه به طوری تحت هدایت و رهنمود امام زمان نیست که اصلا از خطا و یا قصور و تقصیر منزه باشد.
طبق احادیث یاد شده، فقهای جامع الشرایط به نیابت عام از سوی حضرت حق در هر زمان، حاکم شرع و صاحب ولایت‌اند،
اما درباره ولایت و حاکم به معنی حکومت و در دست گرفتن امور جامعه چون به کارگیری این نوع ولایت در جامعه به صورت رسمی نمی‌تواند توسط تمام آنان انجام پذیرد و هرج و مرج و اختلاف گسترده ایجاد می شود، یک نفر جهت اِعمال ولایت توسط فقهای مجلس خبرگان معرفی می‌شود، تا به امور اداره جامعه بپردازد به چنین فردی ولی فقیه گفته می‌شود و امام زمان هم ممکن است همان فرد را مورد تأیید و توجه قرار دهد. چون مصلحت جامعه مسلمین در وحدت آنهات است که مورد نظر امام همین است.

پی‌نوشت‌:
1. صدوق، کمال الدین، نشر جامعه مدرسین قم، ج 2، ص 484.
2. کلینی، کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1380 ق، ج 1، ص 67.
---------------------------

پرسش3- به گفته حضرت آیت ا... جوادی آملی هر کس می تواند با طی مراتب تقوی به عصمت برسد و این امر منحصر به چهارده معصوم نیست. آیا باتوجه به اینکه ولی فقیه از نظر تقوا و شجاعت و ... لااقل از دیگر مراجع سر می باشد و از سوئی از هدایت امام عصر(عج) نیز برخوردار است معصوم است؟
پاسخ:
در ابتدا باید گفت: موهبت عصمت دارای مراتب است. درجه کامل عصمت یعنی عصمت مطلقه اختصاص به چهارده نفر دارد، ولی ممکن است مراتب پایین تر عصمت نصیب سایر افراد دیگر نیز بشود، زیرا گوهر اصلی انسان که نفس ناطقه‌ اوست، به گونه ای آفریده شده که اگر بخواهد، با تأمین برخی شرایط به آسانی می تواند به قله بلند عصمت برسد.
نفس انسان با حرکت جوهری و تکامل معنوی از قوه به فعلیت رسیده و می تواند از آفت‌های سهو، نیسان، غفلت، جهالت و هرگونه ناپاکی مصون باشد، چون محدوده ای نفوذ شیطان تنها محصور به مراحل وهم و خیال است که وابسته به نشئه طبیعت انسان است، اما مراتب عقل و قلب کاملا از قلمرو و نفوذ شیطان مصون است. سهو، نسیان، غفلت و جهل و هر ناپاکی دیگر در آن ساحت قدسی راه نمی‌یابد.
بنابراین چون شوون هستی انسان محدود به مراتب طبیعی، خیالی وهمی نیست، اگر کسی به مرتبه عقل خالص و قلب سلیم راه یافت، می تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش های علمی و عملی مصون بماند.(1) بنابر این ستیغ عصمت که همانا عصمت مطلقه است از آن چهارده معصوم است. ولی مراتب نازله آن ممکن است نصیب برخی از علمای دین نظیر ولی فقیه ومراجع معظم تقلید و حتی افراد عادی نیز بشود. چون عصمت از گناه برای دیگران نیز دست یافتنی است.
در واقع خداوند کسی را از دست یافتن به مقام عصمت محروم نکرد که البته این مقام را اصطلاحا عصمت نمی گویند، بلکه عدالت کامله خوانده می شود. از این رو به مراجع بزرگ معصوم گفته نمی شود ولی عادل اطلاق می گردد.
گفتنی است که برتری ولی فقیه در موارد یاد شده در پرسش ممکن است گاهی وجود داشته باشد. ولی این برتری لزوما کلیت ندارد و لازم نیست که همواره چنین باشد. بلکه در جمع بندی ولی فقیه برتر از دیگران محسوب می شود نه در تک تک خصوصیات. چه این که به طور روشن باید گفت که ولی فقیه گرچه از مقام عدالت کامل برخوردار است و شرط احراز این مقام هم بستگی به عدالت دارد، ولی دارای مقام عصمت به مفهوم خاص که برای معصومین مطرح است نمی باشد؛ درباره هدایت ولی فقیه از سوی امام زمان نیز در سوال قبل توضیح لازم تقدیم شد.

پی‌نوشت‌:
1. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، نشر مرکز اسرا ،قم،1381 ش، ص 201.