پرسش وپاسخ

آزار و اذيت حضرت فاطمه(س) توسط حكومت به چه دليل بود؟
اذيت و آزاري كه پس از رحلت پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) روا داشته شد، بيشتر جنبة سياسي داشت، چرا كه حضرت علي (ع) رقيب سياسي حكومت بود، و حضرت فاطمه (س) ...

 آزار و اذيت حضرت فاطمه(س) توسط حكومت به چه دليل بود؟ گوشه اي از اين رنجها را بيان كنيد؟

 

اذيت و آزاري كه پس از رحلت پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) روا داشته شد، بيشتر جنبة سياسي داشت، چرا كه شوهر حضرت زهرا (س) علي (ع) رقيب سياسي حكومت بود، و حضرت فاطمه بزرگترين حامي ايشان بود و بيشترين حمايت را از شوهرش داشت.

مهم ترين رفتاري كه از سوي دستگاه حاكمه رنجش آن بانو را در پي داشت، غصب مقام خلافت و جانشيني امام علي و رفتارهاي ظالمانه پس از آن بود. در آن زمان كه حضرت علي (ع) حاضر به بيعت نبود، و در قالب هاي مختلف عدم رضايت خود از حكومت ابابكر اعلام نمود كه يكي از اين راه ها اين بود كه در خانه خود ماند و در برابر حكومت مقاومت نمود. اما دشمنان امام به وضع دلخراش به سوي خانه حضرت زهرا هجوم برده تا علي را براي بيعت به مسجد ببرند و در اثر رفتارهاي ظالمانه خلفا افزون بر آزردن روح آن بانو جسمشان نيز آزرده گشت. (1)

رفتار ديگري كه رنجش خاطر حضرت زهرا را در پي داشت، غصب فدك بود.

با وجود آن كه رسول الله (ص) فدك را در زمان حياتشان به فاطمه (ع) بخشيدند، اما پس از رحلت آن حضرت و تسلط ابوبكر بر خلافت، او فدك را از حضرت فاطمه گرفت و به عنوان رئيس حكومت در اختيار خود قرار داد. فاطمه (ع) مطالبهء ملك خود را كرد و گفت: اين نحله، عطيه و بخشش پيامبر است. ابوبكر در پاسخ از او مطالبه بينه و شاهد نمود تا بدين وسيله فاطمه ثابت كند فدك ملك او است. گرچه از نظر اسلام، هرگاه ملكي در تصرف كسي باشد، از او درخواست بينه و شاهد نمي شود و خود تصرف دليل بر مالكيت است، با اين حال زهرا (ع) براي اثبات حقانيت خود، به ناچار اقامه بينه كرد. علي (ع) و ام ايمن هر دو شهادت دادند كه فدك ملك زهرا است، اما پاسخ ابوبكر اين بود كه شهادت يك مرد و يك زن كافي نيست، بلكه بايد دو مرد و يا يك مرد و دو زن باشد.

زهرا (ع) براي بار دوم علي (ع) ام ايمن، اسماء بنت عميس، حسن و حسين را به عنوان شاهد همراه آورد، اما باز مورد قبول خليفه واقع نشد، به اين دليل كه علي (ع) همسر فاطمه است و حسن و حسين فرزندان او هستند و طرف فاطمه را خواهند گرفت و به نفع او شهادت خواهند داد.

اسماء بنت عميس بدان جهت گواهي اش مورد قبول واقع نگرديد كه همسر جعفر بن ابي طالب بود و به نفع بني هاشم شهادت مي دهد و ام ايمن گواهي اش پذيرفته نشد به اين جهت كه زني است غير عرب و نمي تواند مطالب را روشن بيان كند.

طبق بعضي از تواريخ، پس از آن كه فاطمه (ع) اقامه بينه نمود، ابوبكر نامه فدك را به او داد. فاطمه نامه را گرفت و از نزد ابوبكر خارج شد.

در بين راه با عمر برخورد نمود. عمر پرسيد: فاطمه! از كجا مي آيي؟ در پاسخش فرمود:

از پيش ابوبكر. او را خبر دادم كه "فدك" را پيامبر به من بخشيده و براي او بينه اقامه كردم و او طي نامه اي فدك را به من بازگرداند. عمر نامه را گرفت و به سوي ابوبكر بازگشت و به وي گفت:

فدك را تو به فاطمه داده اي و نامه آن را نوشته اي؟ ابوبكر جواب داد: بلي ! عمر گفت:

علي (ع) آن را به سوي خود مي كشد، و ام ايمن زن است و حرفش مورد قبول نيست. سپس آب دهان را روي آن ريخت و آن را پاره كرد. (2)

حضرت زهرا در مدت كمي كه پس از پيامبر زنده بود، مدام با حكومت، مبارزه سياسي داشت. با آنان قهر سياسي كرد، حتي وصيت كرد كه در جريان به خاكسپاري اش، خلفا حضور نداشته باشند، نيز وصيت كرد كه قبرش به عنوان يك حركت نمادي مخفي بماند.

آن بانو بارها با حكوتمداران بحث كرد و براي اثبات حقانيت شوهر گرامي اش به خانههاي انصار رفت. همه اين حركتها ميفهماند كه درگيري بين فاطمه و متصديان حكومتي، سياسي بود، حتي بنا بر نقل برخي تواريخ تا زماني كه حضرت فاطمه (س) زنده بود، علي(ع) با خليفه بيعت نكرد.

ضمن آن كه چند ريشه دشمني ديگر نيز وجود داشت: يكي درگيري بين عايشه (دختر ابوبكر) و حفصه (دختر عمر) با حضرت فاطمه بود كه ريشة در حسادت داشت. اين دو در برابر عظمت حضرت خديجه و يادگارش حضرت فاطمه (س) احساس حقارت ميكردند. نيز برتريهايي كه امام علي (ع) (شوهر گرامي حضرت فاطمه) داشت كه ديگران به حسادت با حضرت برخاستند. مجموعهاي از اين امور به درگيري سياسي كمك ميكند و نزاع را پررنگتر مينمايد.

براي آگاهي بيشتر به كتاب: رنج هاي حضرت زهرا، تاليف علامه سيد جعفر مرتضي عاملي مراجعه نماييد!

پي نوشتها:

1. عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علي (ع)، تهران: شركت سهامي انتشار، 1351 ش، ترجمه سيد محمد مهدي جعفري، ج 4 ص 274ـ 277؛ مسعودي، علي بن حسين، اثبات الوصيه، قم: بصيرتي ص 110؛ جويني، ابراهيم بن محمد، فرايد السمطين، بيروت: موسسه المحمودي، ج 2، ص 34.

2. صدر، محمد باقر، فدك في التاريخ، ناشر مركز الغدير للدراسات الاسلاميه‏، ص 36-35؛ حسيني دشتي، مصطفي، معارف و معاريف، نشر دانش، قم: 1376 ش، ج 7، ص 748.

فضیلت قرائت سوره كهف و سوره اعراف چیست؟
پيامبر(ص) فرمود: آيا سوره‏اي را به شما معرفي كنم كه هفتاد هزار فرشته به هنگام نزولش آن را بدرقه كردند و عظمتش آسمان و زمين را پر كرد ياران عرض كردند: آري ...

فضیلت قرائت سوره كهف و سوره اعراف چیست؟

1- فضيلت سوره كهف: (1)

در فضيلت اين سوره روايات بسياري از پيامبر (ص) و اهل بيت نقل شده كه اهميت فوق العاده محتواي آن را بيان مي‏كند كه به چند مورد اشاره می كنیم:

- پيامبر(ص) فرمود: آيا سوره‏اي را به شما معرفي كنم كه هفتاد هزار فرشته به هنگام نزولش آن را بدرقه كردند و عظمتش آسمان و زمين را پر كرد ياران عرض كردند آري؟ فرمود: آن سوره كهف است هر كس آن را روز جمعه بخواند خداوند تا جمعه ديگر او را مي‏آمرزد (و طبق روايتي او را از گناه حفظ مي‏كند) ... و به او نوري مي‏بخشد كه به آسمان مي‏تابد و از فتنه دجال محفوظ خواهد ماند.

- در حديث ديگري از پيامبر مي خوانيم: هر كس 10 آيه از اول سوره كهف را حفظ كند" دجال" به او زياني نمي رساند و كسي كه آيات آخر سوره را حفظ كند نور و روشنايي براي او در قيامت خواهد بود.

- از امام صادق (ع )مي‏خوانيم: كسي كه در هر شب جمعه سوره كهف را بخواند شهيد از دنيا مي‏رود، و با شهداء مبعوث مي‏شود و در روز قيامت در صف شهداء قرار مي‏گيرد.

2- فضیلت سوره اعراف:(2)

- در تفسير" عياشي" از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود:" هر كس سوره اعراف را در هر ماه بخواند در روز قيامت، از كساني خواهد بود كه نه ترسي بر آنها است و نه غمي دارند و اگر در هر جمعه بخواند، در روز قيامت از كساني مي‏باشد كه بدون حساب به بهشت مي‏رود" و نيز فرمود:" در اين سوره آيات محكمه‏اي است،" قرائت" و" تلاوت" و" قيام به آنها" را فراموش نكنيد، زيرا اينها روز رستاخيز در پيشگاه خدا براي كساني كه آنها را خوانده‏اند گواهي مي‏دهند"!

نكته‏اي كه از این روايات به خوبي استفاده مي‏شود، اين است كه رواياتي كه درباره فضيلت سوره‏ها آمده است به اين معني نيست كه تنها قرائت اين سوره‏ها داراي آن همه نتائج و ثمرات بزرگ است، بلكه آنچه به اين خواندن ارزش نهايي مي‏بخشد همان ايمان به مفاد آنها و سپس عمل كردن بر طبق آن است.

لذا عظمت سوره‏هاي قرآن و آثار معنوي و بركات اخلاقيش بخاطر محتواي آن يعني ايمان و عمل به آن است.

پی نوشت:

1.مكارم شيرازي ناصر تفسير نمونه،ناشر دار الكتب الإسلامية،تهران،سال 1374 ش،نوبت اول،ج‏12، 33،ص336.

؛علامه طبرسی ،ترجمه مجمع البیان، ناشر انتشارات فراهانی،تهران،سال 1360 ش،نوبت اول، ج15‏،ص 4

2.مكارم شيرازي ناصر تفسير نمونه،ناشر دار الكتب الإسلامية،تهران،سال 1374 ش،نوبت اول،ج‏6،ص75

؛ بحراني سيد هاشم،البرهان في تفسير القرآن،ناشر بنياد بعثت،تهران،سال 1416 ق،نوبت اول،ج 2،ص515

خواندن قرآن بر جنين چه آثار و فوایدی دارد؟
بدون شك رفتار مادر در دوران بارداري، روي جنين اثر مي گذارد و توصيه هايي كه در فقه و روايات و پزشكي و روان شناسي به مادران باردار شده، حاكي از تاثير هيجانات ...

خواندن قرآن بر جنين چه آثار و فوایدی دارد؟

بدون شك رفتار مادر در دوران بارداري، روي جنين اثر مي گذارد و توصيه هايي كه در فقه و روايات و پزشكي و روان شناسي به مادران باردار شده، حاكي از تاثير هيجانات شديد، فكر و خيال زياد، اندوه و افكار تيره بر روي جان و روان كودك است. زيرا جنين تحت تاثير محيط اطرافش مي باشد و نزديك ترين محيط به او مادر است. از اين رو مسلما ياد خدا بودن و تلاوت قرآن و نماز و دعا روي رفتار و اخلاق جنين تاثيرات مثبت مي گذارد همچنانكه گناه، عصبانيت و نداشتن آرامش روحي و رواني اثرات منفي روي جنين مي گذارد. از آيات و رواياتي كه به طور كلي دستور به تلاوت قرآن و مانوس بودن با قرآن مي دهند، استفاده مي شود كه تلاوت قرآن هميشه خوب است و مايه آرامش روحي انسان است از اين رو مادري كه باردار است هر چه بيشتر قرآن تلاوت كند، سبب آرامش خود و فرزندش مي شود. مخصوصا خواندن بعضي سوره ها مثل حمد و توحيد و يس و...يا بعضي آيات مثل آيه الكرسي و... كه داراي اثرات و بركات زيادي است.

در روايات درباره خواندن سوره مخصوصي در دوران بارداري مطلبي نيامده و تنها خواندن بعضي آيات براي آسان شدن وضع حمل يا خوردن بعضي چيزها براي نيكو شدن اخلاق و زيبايي فرزند توصيه شده است. البته در كتاب ريحانه بهشتي يا فرزند صالح در بخش توصيه هاي عبادي و خوراكي در ايام بارداري، خواندن بعضي سوره هاي قرآن يا بعضي دعاها در ماههاي مختلف بارداري توصيه شده است و در آنجا آمده كه خواندن سوره انبياء باعث صالح شدن فرزند، خواندن سوره عصر باعث صبور شدن فرزند مي شود ولي ارجاع به منبعي داده نشده است. براي آشنايي بيشتر با مراقبت هاي دوران بارداري مي توانيد به اين كتاب مراجعه نماييد.(1) در ادامه چند نمونه از رواياتي كه درباره نوشتن بعضي آيات يا خوردن بعضي چيزها براي زنان حامله توصيه شده را مي آوريم: 

1- «عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: تُكْتَبُ هَذِهِ الْآيَاتُ فِي قِرْطَاسٍ لِلْحَامِلِ إِذَا دَخَلَتْ فِي شَهْرِهَا الَّتِي تَلِدُ فِيهِ فَإِنَّهُ لَا يُصِيبُهَا طَلْقٌ وَ لَا عُسْرُ وِلَادَةٍ...»(2)؛ امام صادق(ع) فرمودند نوشته شود اين آيات در كاغذ براي زن حامله زماني كه وارد ماهي شد كه فرزندش به دنيا مي آيد پس همانا آن زن در وضع حمل سختي و مشكلي را متحمل نمي شود...پس اين آيات را بنويسد: أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ....(3) و وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ .......وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (4)

2- «قَالَ النَّبِيُّ (ص) أَطْعِمُوا نِسَاءَكُمُ الْحَوَامِلَ اللُّبَانَ فَإِنَّهُ يَزِيدُ فِي عَقْلِ الصَّبِي»(5)؛ پيغمبر(ص) فرمود: به زنان آبستن كندر بدهيد كه عقل كودك را زياد مي‏كند.‏

3- «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) خَيْرُ تُمُورِكُمُ الْبَرْنِيُّ فَأَطْعِمُوهُ نِسَاءَكُمْ فِي نِفَاسِهِنَّ تَخْرُجْ أَوْلَادُكُمْ حُلَمَاء»(6)؛ حضرت علي(ع) فرمودند بهترين خرماي شما خرماي برني است پس آن را به زنانتان بخورانيد تا فرزندانتان حليم و بردبار شوند.

4- «وَ قَالَ النبي (ص) أَطْعِمُوا حَبَالاكُمُ السَّفَرْجَلَ فَإِنَّهُ يُحَسِّنُ أَخْلَاقَ أَوْلَادِكُمْ»(7)؛ به زنان باردارتان گلابي بخورانيد. زيرا آن باعث مي شود اخلاق فرزندتان نيكو شود.

پس به طور كلي خواندن تمام سوره هاي قرآن  و دعاها در ايام بارداري مفيد است شما مي توانيد از اول قرآن شروع كنيد و روزي چند صفحه را با تدبر قرائت بفرماييد و در اوقاتي كه مشغول كارهاي خانه هستيد سوره هاي كوتاه مانند  توحيد، قدر، حمد ،ناس و...كه حفظ هستيد بخوانيد

پي نوشت ها:

1. مخبر، سيما، ريحانه بهشتي، قم، انتشارات نور الزهرا .

2. نوري، حسين، مستدرك الوسائل، انتشارات آل البيت، ج15، ص206.

3. انبياء(21)آيه30.

4. يس(36) آيات 37 تا 51.

5. طبرسي، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، انتشارات شريف رضي، ص194.

6. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، انتشارات آل البيت، ج21، ص403.

7. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج63، ص177.

بدون معنی ثواب آن كمتر است؟
خواندن قرآن به زبان فارسی به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در مواردی ترجیح دارد. این كه انسان معنای آیات قرآن را ...

 زمانی كه قرآن می خوانیم باید علاوه بر زبان عربی خواندن آن معنی فارسی آن هم خوانده شود یعنی قرآن خواندن بدون خواندن معنی آن ثوابی ندارد یا هر كدام ثواب خود را دارند. ولی بدون معنی ثواب آن كمتر است؟

خواندن قرآن به زبان فارسی به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در مواردی  ترجیح دارد. این كه انسان معنای آیات قرآن را بخوبی درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بیش تر از آن برای بهتر زیستن بهره گیرد، بسیار شایسته و ارزشمند است.

 اصولا هدف اساسی نزول آیات برای همین است. اگر به قرائت قرآن نیز تاكید شده ، برای رسیدن به فهم آیات قرآن و به كار گیری آن در زندگی است. قرآن برای آن نازل نشده كه در كنج خانه ها گذاشته شده یا صرفا از رو خوانده شود. بلكه قرآن كتاب هدایت و برنامه زندگی سالم و خوشبخت است. این هدف زمانی محقق می شود كه انسان معنا و حتی تفسیر آیات را درك نماید.

بنا بر این خواندن آن به  لفظ عربی كه نازل شده ،مانع از خواندن ترجمه آن و فهم و تدبر در آیات آن نیست.

حتی برخی گفته­اند كه برای فهم بهتر آیات بهتر است كه انسان زبان عربی و یا قواعد آن را یاد گیرد. در هر حال این آیات به زبان عربی نازل شده و خداوند فرموده است برای تدبر در آیات آن را به زبان عربی نازل كردیم. (1)

اما این كه توصیه به قرائت الفاظ قرآن به صورت عربی شده، دلائل مختلفی دارد.

اولا: به این خاطر كه قرآن بر مردمی نازل شد كه عرب زبان بودند . قرآن را به لفظ خود می­فهمیدند. به همین جهت در روایات توصیه به قرائت آن شده است.

دوم: جهت ایجاد زبانی مشترك میان همه پیروان اسلام و  فراهم سازی وحدت و پیوند بین المللی دینی است.

سوم: روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاصی كه در آن ریخته شده، عمیق­تر و درك می‏شود تا زمانی كه به زبان‏های دیگر برگردانده شود. قرآن كه دارای مضامین بسیار بلند و عالی است، هرگز قابل ترجمه دقیق و كامل به زبان دیگر نیست. شاید بتوان گفت كه اكثر ترجمه‏های قرآن نارسا و در موارد متعددی دارای غلط می‏باشد. به عنوان مثال از سوره حمد نام می‏بریم كه هیچ ترجمه‏ای كه بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان كند، نیست. حتی تنها كلمه الله، هیچ معادلی در زبان دیگر ندارد و مثلا كلمه خدا در زبان فارسی معادل معنای الله نمی‏باشد.

چهار: كلمات و الفاظ قرآن كلمات خدا و  وحی است.  یعنی همان كلماتی است كه به وسیله فرشته وحی بر پیامبر نازل شده، از این جهت این الفاظ و كلمات برای مسلمانان از تقدس ویژه ای برخوردار است. به همین خاطر سعی مسلمانان بر حفظ و خواندن این كتاب به همان زبان اصلی خود می باشد. در برخی روایات آمده قرآن را به گونه ای بخوان كه گویا خدا با تو دارد سخن می گوید و بر تو نازل كرده است.

 هم چنین شاید یكی از علت های تاكید بر قرائت قرآن به  زبان خود حفظ آن از تحریف و دستبرد انسان ها است. یعنی  كاری كه در ادیان دیگر واقع شد. اما یكی از علت های محفوظ ماندن قرآن تأكیداتی است كه به خواندن و حفظ قرآن به زبان اصلی خود شده است.

اگر انسان بتواند در حین خواندن آیات قرآن، یا پس از خواندن آن، معنا و ترجمه آن را نیز بخواند، بسیار ارزشمندتر است و  جمع بین دو هر دو كرده است. هم ثواب قرائت قرآن و هم فهمیدن معنای آن و ان شاء الله بهره گیری از آیات آن در زندگی.

پی نوشت :

1. یوسف (12) آیه2.

یاد دادن قرآن به دیگران چه ثوابی دارد؟
از پيامبر (ص) نقل شده است: هر گاه معلّم به كودك گفت: بگو بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، و كودك گفت: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، خداوند براى كودك و پدر و مادر او...

یاد دادن قرآن به دیگران چه ثوابی دارد ؟

در پاسخ به سوال شما به دو حدیث اشاره می کنیم:

1- قال رسول اللَّه(ص): من علّم ولده القرآن فكأنّما حجّ البيت عشرة آلاف حجّة و اعتمر عشرة آلاف عمرة و أعتق عشرة آلاف رقبة من ولد إسماعيل(ع)؛ (1) رسول خدا (ص) فرمود: هر كس به فرزندش قرآن بياموزد گويا ده هزار حج و ده هزار عمره انجام داده و ده هزار بنده از نسل اسماعيل آزاد كرده است.‏

2- عن النبيّ(ص ): أنّه إذا قال المعلّم للصّبيّ:قل بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم فقال الصّبيّ: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم كتب اللَّه براءة للصّبيّ و براءة لأبويه و براءة للمعلّم ؛ (2) از پيامبر (ص) نقل شده است: هر گاه معلّم به كودك گفت: بگو بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، و كودك گفت: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، خداوند براى كودك و پدر و مادر او و براى معلّم برائتى (از آتش) خواهد نوشت.

پی نوشت:

1. مستدرك‏الوسائل ،ميرزا حسين نوري، ج4، ص 248، ح 4614،موسسه آل البيت قم 1404.

2. وسائل‏الشيعة، شيخ حر عاملي، ج6، ص 169، باب وجوب تعلم القرآن، موسسه آل البيت قم 1409 .

اگر در قرائت اشتباهی داشت گناه محسوب نمی شود؟
امام صادق (ع) فرمودند: قرآن را بخوان و نگاه در مصحف و قرآن بیانداز مگر نمی دانی كه نگاه به قرآن نیز عبادت است.

كسی كه نمی تواند قرآن را صحیح بخواند اجازه قرائت قرآن دارد و اگر در قرائت اشتباهی داشت گناه محسوب نمی شود؟

نه تنها خواندن قرآن بلكه نگاه به آیات قرآن نیز دارای ثواب و اجر است: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَحْفَظُ الْقُرْآنَ عَلَي ظَهْرِ قَلْبِي فَأَقْرَؤُهُ عَلَي ظَهْرِ قَلْبِي أَفْضَلُ أَوْ أَنْظُرُ فِي الْمُصْحَفِ قَالَ فَقَالَ لِي بَلِ اقْرَأْهُ وَ انْظُرْ فِي الْمُصْحَفِ فَهُوَ أَفْضَلُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِي الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ (1)

راوی می گوید به امام صادق (ع) عرض كردم فدای تان بشوم من قرآن را حفظ هستم. آیا اینكه قرآن را از حفظ  و در درون قلبم قرائت كنم. بافضیلت تر است یا این كه نگاه به قران كنم و بخوانم؟ فرمودند: قرآن را بخوان و نگاه در مصحف و قرآن بیانداز مگر نمی دانی كه نگاه به قرآن نیز عبادت است.

شما نیز اگر قرآن را می خوانید و تمام سعی خود را برای درست خواندن قرآن به كار می برید و نمی دانید كه بعضی جاها را درست می خوانید یا نه ،قطعا گناه نكرده اید، بلكه دارای ثواب هم هستید.

البته باید سعی كنید كه قرآن را بدون غلط بخوانید و اگر نمی توانید به كلاس های قران بروید، برای این كه قرائت تان خوب بشود، می توانید از نوار ها  یا سی دی های ترتیل قرآن استفاده كنید به این ترتیب كه صدای قرائت قرآن را بشنوید و همراه آن قرائت كنید، تا به این ترتیب كم كم قرائت تان نیز بی غلط و صحیح بشود.

پی نوشت:

1. ثقة الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش ، ج 2، ص 613

چه لزومی دارد كه زحمت خواندن دو سوم از قرآن را به خود بدهیم؟
خداوند نازل كننده قرآن كه بر همه چیز عالم است، نسبت به تلاوت آیات و سوره ها كه معنای كلی و مهم دارد، عنایت بیش تر دارد. برای سوق مردم به سوره ها و آیات ...

اگر قرار است كه با خواندن یك سوره(سوره حمد) از ثواب تلاوت دو سوم قرآن بهره مند شویم و یا با سه بار خواندنِ سوره ای دیگر(سوره توحید)، ثواب ختم قرآن برای ما منظور گردد، چه لزومی دارد كه زحمت خواندن دو سوم از قرآن و یا تمام قرآن را به خود بدهیم؟

قرآن برای هدایت انسان به باور های حق ، اخلاق متعالی و اعمال صالح نازل شده  است . این كتاب كه در عالم ملكوت حقیقت واحد و بسیط است ، نازل شده ؛ صورت عربیت و جزء و سوره و آیه به خود گرفته تا هدف بالا محقق شود .

هر آیه و سوره ای حاوی پیامی است. تلاوتش ثواب خاصی دارد ،ولی بعض آیات و سوره ها از بار معنایی فوق العاده ای نسبت به سایر آیات و سوره ها برخوردار است. خداوند نازل كننده قرآن كه بر همه چیز عالم است، نسبت به تلاوت آیات و سوره ها كه معنای كلی و مهم و جامع دارد، عنایت بیش تر دارد. برای سوق مردم به سوره ها و آیات جامع و خاص، ثواب های ویژه وعده داده است.

كسی كه وارد وادی ایمان شود و قرآن را به عنوان كتاب خدا و برای درك پیام های خدا بخواند، به دستور  پیامبر و امامان سعی در درك و فهم و تلاوت همه قرآن دارد.برای آیات و سور خاص مثل سوره حمد و توحید و آیت الكرسی و ... حساب ویژه باز می كند.

او به حكم ایمان خود را موظف به تلاوت همه آیات و سوره ها و درك و فهم پیام آن ها می داند. هر كدام پیام خاص و حلاوت ویژه دارد . تلاوت یكی از تلاوت دیگری بی نیاز نمی كند، بلكه عطش و شوق او را بیش تر می گرداند.

تلاوت هر سوره ای از قرآن اگر با ایمان و اخلاص باشد، فرد را به درجات بالای بهشت می رساند.

امام صادق فرمود:

من نسي سورة من القرآن مثلت له في صورة حسنة، و درجة رفيعة ، فإذا رآها قال : من أنت ما أحسنك ؟ ليتك لي ، فتقول: أما تعرفني ؟ أنا سورة كذا وكذا ، لو لم تنسني لرفعتك إلي هذا المكان؛ (1 )

هر كس سوره ای از قرآن را از حفظ داشته باشد و فراموش كند ، آن سوره در قیامت به صورتی زیبا و درجه ای بالا ممثل می شود . وقتی او وی را می بیند، می پرسد:  چقدر زیبایی؟ كاش از من بودی!

سوره گوید: مگر مرا نمی شناسی؟ من فلان سوره قرآن هستم كه اگر مرا فراموش نكرده بودی، امروز تو را به این درجه بالا می آوردم.

 در روایت دیگر فرمود:

ما يمنع التاجر منكم المشغول في سوقه إذا رجع إلي منزله أن لا ينام حتي يقرأ سورة من القرآن فتكتب له مكان كل آية يقرؤها عشر حسنات ويمحي عنه عشر سيئات؛(2)

چرا اهل تجارت در بازار كه هستند ، وقتی به منزل می آیند، قبل از خواب سوره ای از قرآن نمی خواند تا به ازای هر آیه كه تلاوت می كند، ده حسنه برایش بنویسند و ده گناه از وی پاك كنند؟

در روایاتی هم كه در فضل تلاوت سوره ها وارد شده، مضامینی هست كه نشان می دهد هر سوره ای را كه تلاوت كند، اگر شرط ایمان و تقوا و عمل را داشته باشد، به خاطر تلاوت آن بهشتی می شود. تلاوت اجزای كتاب خدا در مجموع یكسان است و به قرب خدا می رساند.

روایاتی كه به نمونه آن اشاره كرده اید، همه برای ایجاد شوق در بندگان است تا با كتاب خدا آشنا شوند و به بندگی رو آورررند. در دریای معارف و نورانیت قرآن غوطه ور شوند. علاوه به ویژگی خاص آن آیه و سوره هم توجه داده شده است.

 ثواب داشتن يك بحث است و معرفت پيدا كردن به تمام آيات بحث ديگري. آيا  خواندن سوره حمد باعث مي شود كه انسان با تمام احكام و معارف قرآن آشنا شود؟

پی نوشت ها:

1. مجلسی، بحار الانوار، بیروت، وفا، 1403 ق، ج 89، ص 188.

2. كلینی، كافی، تهران، اسلامیه، 1367 ش، ج2، ص 611.

می خواستم مفهوم و تفسیر این حدیث را از شما عزیزان بپرسم؟
رسول خدا (ص) در خواب بني اميه را ديد، كه بعد از رحلت آن جناب بر فراز منبرش بالا رفته، مردم را از راه راست به سوي عقب بر مي‏گردانند و چون از خواب برخاست، ...

حدیثی شنیده ام .می خواستم مفهوم و تفسیر این حدیث را از شما عزیزان بپرسم . حدیث از امام علی (ع) است كه فرموده اند:12میمون از منبر پیامبر اكرم(ص) بالا می روند

با سلام و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز

حدیث مورد نظر به شرح زیر است:

أحمد بن محمد ، عن علي بن الحسين ، عن محمد بن الوليد ; ومحمد بن أحمد ، عن يونس بن يعقوب ، عن علي بن عيسي القماط ، عن عمه ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : رأي رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) في منامه بني أمية يصعدون علي منبره من بعده و يضلون الناس عن الصراط القهقري فأصبح كئيبا حزينا قال : فهبط عليه جبرئيل ( عليه السلام ) فقال : يا رسول الله مالي أراك كئيبا حزينا قال : يا جبرئيل إني رأيت بني أمية في ليلتي هذه يصعدون منبري من بعدي و يضلون الناس عن الصراط القهقري فقال : و الذي بعثك بالحق نبيا إن هذا شئ ما اطلعت عليه فعرج إلي السماء فلم يلبث أن نزل عليه بآي من القرآن يؤنسه بها قال : " أفرأيت إن متعناهم سنين ثم جاء هم ما كانوا يوعدون * ما أغني عنهم ما كانوا يمتعون " و أنزل عليه " إنا أنزلناه في ليلة القدر * و ما أدريك ما ليلة القدر * ليلة القدر خير من ألف شهر " جعل الله عز وجل ليلة القدر لنبيه ( صلي الله عليه وآله ) خيرا من ألف شهر ملك بني أمية (1) .

رسول خدا (ص) در خواب بني اميه را ديد، كه بعد از رحلت آن جناب بر فراز منبرش بالا رفته، مردم را از راه راست به سوي عقب بر مي‏گردانند و چون از خواب برخاست ،اندوهناك و محزون شد. پس جبرئيل بر او نازل شد و عرضه داشت:

يا رسول اللَّه !چرا اندوهناكت مي‏بينم؟

فرمود: اي جبرئيل !سبب اين است كه من ديشب بني اميه را در خواب ديدم كه بر منبرم بالا رفته‏اند،  بعد از من مردم را گمراه نموده ،به قهقرا برمي‏گردانند، جبرئيل گفت: به آن خدايي سوگند كه تو را به حق به نبوت مبعوث فرموده، هيچ گونه اطلاعي از اين جريان ندارم، پس به سوي آسمان صعود نموده، چيزي نگذشت كه دوباره بر آن جناب نازل شد و آياتي از قرآن آورد كه مايه تسليت خاطر آن حضرت بود و آن آيه" أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ ما أَغْني‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ" و نيز اين آيات را آورد:" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ" كه در آن خداي تعالي شب قدر را براي رسولش بهتر از هزار ماه سلطنت بني اميه قرار داد.

این روایت را با مضمون های نزدیك به هم ، همه محدثان اهل سنت هم آورده اند. البته هیچ جا تعداد دوازده در آن نیامده و  احتمالا از دستبردهایی است كه در اینترنت در احادیث انجام می دهند تا اذهان را برای القاهای شیطانی آماده سازند، زیرا دوازده عدد امامان و عدد نقبای بنی اسرائیل و عدد اسباط بنی اسرائیل و عدد ماه های سال در تقدیر خدا از روز اول خلقت و ...می باشد . این كه تعداد بنی امیه را دوازده نامیده ،با این كه تعداد آن ها بیش از این بوده، شیطنتی است هدفدار.

اما پیام حدیث این است كه به صورت های مختلف از جمله در خواب آینده امت اسلام به پیامبر نشان داده شد . ایشان دید كه چگونه بنی امیه كه دشمنان توحید و خدا و نبوت اند ، بر مقدرات امت اسلام حاكم می شوند  . به طور طبیعی اندوهناك شد . خداوند با فرستادن سوره های قدر و كوثر و... ایشان را تسلیت داد كه  دنیا محل فتنه و آزمون است . خدا اجازه داده ظلم و انحرف بتواند حاكم شود و اسباب گمراهی را به وجود آورد ،همچنان كه اجازه داده مؤمنان بتوانند حاكم  شوند و اسباب هدایت فراهم كنند. بنا بر این بر حاكم شدن بنی امیه اندوهناك مباش .

آیه زیر نیز ناظر به همین خواب رسول الله است:

وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتي‏ أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ؛ (2)

و ما آن رؤيايي را كه به تو نشان داديم، فقط براي آزمايش مردم بود .همچنين شجره ملعونه [درخت نفرين شده‏] را كه در قرآن ذكر كرده‏ايم.

پی نوشت ها:

1. كافي ، ج 4 ، ص 159.

2. اسراء (17) آیه 60.

چطور ممكن است نمازي از همه كوتاه تر و درعين حال كامل تر باشد؟
سيره پيامبر (ص) در اقامه نماز جماعت آن بود كه در عين آرامش، كمال و صحّت، حال ضعيف ترين مأمومين را رعايت مي كرد. اَنَس بن مالك در اين باره مي گويد: « ما صلّيت...

توضيحاتي درمورد اين حديث كه پيامبر نمازشون از همه كامل تر و كوتاه تر بود لازم داشتم. چطور ممكن است نمازي از همه كوتاه تر و درعين حال كامل تر باشد؟

سيره پيامبر (ص) در اقامه نماز جماعت آن بود كه در عين آرامش، كمال و صحّت، حال ضعيف ترين مأمومين را رعايت مي كرد. اَنَس بن مالك در اين باره مي گويد: « ما صلّيت وراء امام قطُّ اخفّ صلاتا و لا اتمّ من النّبي (ص)(1)؛ هيچ گاه پشت سر هيچ امامي نماز نگذاردم كه نمازش از پيامبر كوتاه تر و كامل تر باشد.

اين حديث مربوط به نماز جماعت پيامبر اكرم (ص) مي باشد و بيان مي كند كه پيامبر اكرم (ص) در نماز جماعت در عين حاليكه نماز را به صورت تمام و كامل مي خواندند رعايت حال ضعيفان و كودكان را مي كردند و نماز جماعت را طول نمي دادند. مي شود نماز را كامل خواند يعني تمامي اذكار و اجزاء و اركان و ركوع و سجود نماز را با طمأنينه و به صورت كامل انجام داد و از آنها چيزي كم نكرد ولي در عين حال همين ها را مختصر و كوتاه خواند مثلا سوره هاي كوتاه در نماز خواند و اذكار ركوع و سجود را يكبار گفت و يا حتي بعضي ذكرهاي مستحبي را در نماز ترك كرد.

در برنامههاي جمعي و عبادات اجتماعي اسلام، روي موضوع خودداري از تندروي و سختگيري و خسته نكردن افراد، عنايت خاصي شده است. اولياي گرامي اسلام، توصيههاي فراواني كردهاند كه مبادا از رعايت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود، و از عبادات و مراسم اسلامي به جاي جاذبه، علاقه و سازندگي، تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آيد. به همين دليل در احاديث متعددي، توصيه فراوان شده است كه نمازهاي جمعه و جماعات، نبايد به گونهاي باشد كه به خاطر طولاني شدن آنها حقوق ضعيفان، سالمندان و كودكان از بين برود.

« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ تَكُونَ صَلَاتُهُ عَلَي صَلَاةِ أَضْعَفِ مَنْ خَلْفَهُ.»(2)؛ امام صادق(ع) فرمودند بر امام جماعت سزاوار است كه در نمازش رعايت حال ضعيف ترين افراد پشت سرش را بكند.

در حديث ديگري آمده كه: « وَ كَانَ مُعَاذٌ يَؤُمُّ فِي مَسْجِدٍ عَلَي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ يُطِيلُ الْقِرَاءَةَ وَ إِنَّهُ مَرَّ بِهِ رَجُلٌ فَافْتَتَحَ سُورَةً طَوِيلَةً فَقَرَأَ الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ وَ صَلَّي ثُمَّ رَكِبَ رَاحِلَتَهُ فَبَلَغَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَبَعَثَ إِلَي مُعَاذٍ فَقَالَ يَا مُعَاذُ إِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَتَّاناً عَلَيْكَ بِالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا وَ ذَوَاتِهَا.»(3)

معاذ بن جبل كه در يكي از مساجد مدينه پيشنماز بود، روزي در نماز جماعت سورهي طولاني را خواند. وي نماز را آنقدر طول داد، كه مردي (پيرمردي) كه در آن نماز جماعت شركت كرده بود، در اثر خستگي و ناتواني طاقت نياورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پايان برساند. از اين رو، وي وسط نماز قصد فرادا نمود، نماز خود را تمام كرد، سوار مركب شد و به سراغ كار خود رفت. وقتي خبر اين گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پيامبر گرامي اسلام (ص)رسيد، آن حضرت دستور دادند معاذ را حاضر كنند. آنگاه پيامبر (ص)به او فرمودند: اي معاذ ديگر اين طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فراري بدهي، بلكه در نماز جماعت سورههاي شمس و ضحي و امثال آنرا بخوان»

پي نوشت ها:

1. ابن حنبل، مسند حنبل، ج 3، ص100.

2. حر عاملي، وسائل الشيعة، انتشارات آل البيت، ج 8، ص420.

3. همان.

آيا مسلمانی که نماز نمي خواند اما كار خير مي کند اعمالش ازبین می رود؟
امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: «اول ما يحاسب به العبد الصلاه، ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها؛ (2) اولين چيزي كه بنده در مورد آن مورد محاسبه قرار ...

باتوجه به احاديث نماز ستون دين است و همه ي امور با نماز سنجنيده مي شود آيا كسي كه مسلمان است و نماز نمي خواند اما كار خير انجام مي دهد تمام اعمالش از بين مي رود ؟

آنچه در برخي روايات آمده اين است كه نماز ستون دين است و چون آن پذيرفته شود، اعمال ديگر نيز پذيرفته مي شود يعني شرط قبولي ساير اعمال قبولي نماز است. از جمله امام علي (ع) نهج البلاغه ميفرمايد:

«... واعلم انّ كلّ شيء من عملك تبع لصلاتك...؛ (1) بدان كه محور قبولي تمام كارهاي تو نماز است».

 امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: «اول ما يحاسب به العبد الصلاه، ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها؛ (2) اولين چيزي كه بنده در مورد آن مورد محاسبه قرار مي گيرد، نماز است؛ اگر پذيرفته شد، ساير اعمال نيز پذيرفته مي شود. اگر مردود شد، ساير اعمال نيز مردود مي گردد » .

البته مفاهيم بلند ديني را نبايد به صورت جزيي و ناهماهنگ با ساير اجزا و بخش ها تفسير و تحليل كرد، بلكه در تبيين دقيق و درست مسايل ديني، نوعي جامع نگري و رعايت همه ابعاد و آموزه ها براي رسيدن به درك صحيح از دين ضروري است؛ مثلا در آيات متعدد و روايات بسيار مي بينيم كه تاكيد مي كنند هر اندازه خوبي يا بدي در قيامت مورد محاسبه قرار مي گيرد، ذره اي ظلم و ستمي بر كسي روا داشته نمي شود؛ در سوره زلزال مي خوانيم:

 هر كس به اندازة ذرّهاي خوبي انجام داده باشد، در قيامت [اثر] آن را خواهد ديد. هر كس ذره اي بدي انجام دهد، در قيامت آن را خواهد ديد».(3)

در تحليل دقيق اين قبيل آيات با روايات مورد اشاره بايد گفت:

 نماز نخواندن شخصي كه نماز نمي خواند، ولي اعمال نيك انجام مي دهد، به دو نحو است: گاهي وجوب نماز را منكر است و يا اينكه مي داند نماز از ضروريات دين است. منكر ضروري دين كافر است. واضح است در اين صورت معقول است از چنين شخصي هيچ عمل نيكي مقبول نباشد، چون مي داند انكار وجوب نماز ملازم با انكار وجود خداست. ايمان به خدا  پيش شرط قبولي اعمال ديگر و نيك محسوب شدن اعمال است، ديگر در اعمالش، قصد تقرب و ترتب ثواب معنا نخواهد داشت. ديگر كارش را براي رضاي خدا نخواهد كرد، حال چگونه مي تواند اميد پاداش اعمال خود را از خدا داشته باشد، يا از او بخواهد؟!

 اما اگر كسي با اينكه معترف به وجوب نماز است، سستي و كاهلي مي كند و نماز نمي خواند يا گاهي مي خواند و گاهي نمي خواند، بقيه اعمالش مانند روزه و كارهاي نيك ديگر ، ممكن است مقبول درگاه خداوند باشد؛ اما منظور از رواياتي كه ذكر شد، مانند روايت امام باقر(ع) چيست؟

شرايطي كه در روايات براي اعمال ذكر مي شود، دو گونه است:

 شرط فقهي كه بدون آن شرط اصلا عمل صحيح نيست، مثلا شرط صحت نماز وضو يا تيمم است ؛ در اين جا معنايش اين است كه بدون اين شرط عمل باطل است. اما گاهي شرط، شرط فقهي نيست؛ بلكه مي توان گفت كه شرط اخلاقي است كه به غرض بيان اهميت ذكر مي شود. به نظر مي رسد روايات مورد نظر هم در صدد بيان اهميت نماز و جايگاه بلند آن در معارف ديني است. جهت يادآوري اهميت و ارزش و تاثير عميق نماز در روح و جان آدمي و ايجاد توفيق براي انجام كارهاي خوب ديگر است، نه كم ارزش جلوه دادن كارهاي خير ديگر. ويا رد  اعمال ديگر بدون نماز.

حقيقت اين روايات تاثير عميق نماز در پايداري و حفظ و ثبات اعمال گوناگون در پرونده اعمال انسان جهت ارائه در پيشگاه خداوند است. اعمال نيك ما همانند همه امور با ارزش در خطر فساد و سرقت و از دست رفتن هستند. در مفاهيم ديني بر حفظ و نگهداري اعمال نيك و ضايع نكردن آن ها تا وقت ملاقات پروردگار و محاسبه قيامت تاكيد بسياري شده است؛ چه بسا كاركرد نماز در قبال ساير اعمال به همين نحو باشد، يعني دقت و تامل و حساسيت نسبت به جاي آوردن درست نماز و تلاش براي اقامه نماز مقبول، ضامن سلامتي ساير اعمال و محفوظ ماندن آنها از گزند خطرات باشد؛ همانند خانه ‌‌اي كه سقف و ديوارهاي محافظ دارد و چارچوب آن استوار و محكم است؛ اما اگر خانه اي تنها سقف نداشته باشد، هر چقدر درون خانه،وسايل و لوازم لوكس باشد، با نفوذ باد و باران و ... نابود مي شود. سقف مناسب و اسكلت محافظ خانه عامل حفظ و بقاي همه لوازم منزل است.

بنا بر اين نماز در فرض انجام به شكل درست، هم كاستيهاي اعمال ديگر را جبران كرده و هم از آن ها محافظت ميكند، ولي اگر حق نماز رعايت نشود و شخص مسائل نماز را ياد نگيرد يا گاهي آن را ترك كند يا مثلاً سهلانگاري كند، هيچ عمل ديگري نميتواند جاي آن را گرفته نماز را جبران كند؛ چون هيچ عملي مانند نماز ضامن بقا و حفظ انسان و اعمال نيك او نيست. در نتيجه اعمال ديگر ما اگر درست انجام شود تكليف ادا شده و انسان مستحق پاداش آن مي شود. ولي براي ترك نماز  كيفر هاي وجود دارد. گفتني است، گرچه در برخي روايت آمده كه ترك نماز موجب كفر مي شود(4) و معلوم است  كه عمل كافر بدليل اين كه حسن فاعلي ندارد پذيرفته نيست، (5) ولي بايد توجه داشت كه  كفر معاني مختلف دارد از جمله:

1. كسي كه اعتقاد به خدا و رسول و معاد ندارد مانند زنديق ها.

2- كسي كه با اعتقاد كفر مي ورزد و حق را مي پوشاند.

3- كفر نعمت ( كفران نعمت )

4- كفر به معناي ترك دستور خداوند و مخالفت كردن با او.

5- كفر به معناي برائت و بيزاري جستن

 «كفر» در روايات نماز به معناي چهارم - يعني ترك دستور خداوند و مخالفت با اوست- مي باشد و بقيه گناهان نيز كفر است؛ ولي نماز شديدتر است. در نتيجه تارك نماز  براي ترك نماز به جنهم مي رود، ولي بعد از كيفر بدليل اعتقاد درست و ساير اعمال نيك خود  به بهشت وارد خواهد شد. تفصيل مسئله را در منبع ذيل جويا شويد.(6)

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، نشر موسسه امير المومنين قم 1380، ش نامه 27.

2. محمد مهدي ري شهري، ميزان الحكمه، نشر دار الحديث قم 1416ق، ج5، ص374.

3. زلزال (99) آيه 6 ـ 7.

4. ابن ابي جمهور ،عوالي الآللي، نشر سيد شهدا، قم، بي تا، ج 2، ص 224. و نيز حر عالمي ،وسائل الشيعة، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1412 ق، ج 4، ص 42.

5. مطهري، عدل الهي، نشر صدرا، 1370 ش، ص312.

6. محمد وحيدي، دانستني هاي لازم از نماز، نشر بوستان كتاب قم،1387ش، ص 33.

صفحه‌ها