پرسش وپاسخ

جزء علما محسوب ميشه؟
اما در حقيقت علم واقعي هم "نور" است و هم "نافع و سود مند"، و نيز به عنوان ابزاري براي "تفقه" و آگاهي به مسايل دين معرفي شده است.

كسي كه در دانشگاه رشته مهندسي ميخونه مشمول احاديث واياتي كه راجع به فضيلت عالم گفتن ميشه؟ جزء علما محسوب ميشه؟

در بيان پاسخ ابتدا به اين نكته اشاره مي كنيم كه البته علم و آگاهي در نگاه كلي وجه تمايز با جهل  بوده و خود، فضيلت است، ولي فضيلت گاهي عام و گاهي خاص است. در اين باره به شواهدي اشاره مي شود.

 اما در حقيقت علم واقعي هم "نور"  است و هم "نافع و سود مند"، و نيز به عنوان ابزاري براي "تفقه" و آگاهي به مسايل دين معرفي شده است.

 در مورد جايگاه علم به طور كلي مي توان گفت:

اين واقعيت غير قابل انكار است تفاوت(فضيلت) بشر از يكديگر به امتيازهايي وابسته است كه در راس هرم آن، علم است يعني ويژه ترين امتيازي كه انسان ها در اجتماع از يكديگر خواهند داشت و موجب نزديكي يا دوري فاصله ها به هم يا از هم مي شود، علم است. آگاهي و دانشي كه موجب مي شود فرد ميان مردم خوش بدرخشد و همه توجه ها را به سوي خود جلب يا جهلي كه او را از سايرين طرد كند.

علم آن اندازه اهميت دارد كه در كتاب خدا و روايات بسياري وجه امتياز معرفي شده است اين علم شاقول كرامت و تراز شخصيت بشر است.

خداي متعال فرمود:

چرا اسوه ها با هم فرق دارند؟
چون حضرت زهرا و حضرت علی اسوه و الگویشان رسول خداست، كسی كه اینان را الگو قرار دهد ، رسول خدا را الگو قرار داده است...

قرآن برای مسلمانان رسول خدا (ص) را اسوه حسنه قرار دادند(طبق آیه 21 سوره احزاب)

 و حضرت حجت (عج) طی روایتی فرمودند كه "دخت رسول خدا اسوه حسنه من است."

سوالی كه هست اینكه چرا اسوه ها با هم فرق دارند و یا با وجود گفته ی قرآن حضرت حجت (عج) دخت پیامبر را اسوه خود قرار دادند؟

پرسشگر گرامي، با سلام و سپاس از ارتباط­تان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

1. چهارده معصوم نور واحد هستند و پاره تن هم می باشند و همگی در یك راستایند. البته رسول خدا راس این سلسله است و با ایشان كسی قیاس نمی شود و بقیه در فضیلت بعد از او و پیرو او و به رنگ او می باشند. این كلام علی بن ابیطالب است:

«انا عبد من عبيد محمد صلي الله عليه وآله؛ (1) من بنده ای از بندگان (و تربیت شده های) پیامبرم».

«ولقد كنت أتبعه اتباع الفصيل أثر أمه؛ (2)

من از ابتدای كودكی مانند طفل كه دنبال مادر می دود (و همه چیز را از او یاد می گیرد) در پی رسول خدا بودم».

بنا بر این چون حضرت زهرا و حضرت علی اسوه و الگویشان رسول خداست، كسی كه اینان را الگو قرار دهد ، رسول خدا را الگو قرار داده است.

2. در عین حالی كه رسول خدا الگو و اسوه مطلق است، ولی هیچ منعی ندارد كه امامان كه الگویشان به طور مطلق رسول الله است،  در بعض موارد و موضوعات ، به یكی از اجداد طاهرین خود یا انبیای گذشته كه در آن مورد برجستگی خاص و ظهور ویژه پیدا كرده، اقتدا كند. این نوع اقتدا را در عمل امامان و اولیا می بینیم كه بر آن تصریح كرده اند.

مواردی از این نوع اقتدا:

1.  نقل شده اسماعیل صادق الوعد كه از پیامبران بزرگ بود ، مورد ظلم دشمنان واقع شد و پوست سر و صورتش را كندند. ملكی از جانب خدا بر او هویدا شد و عرض كرد: من فرستاده خدا در خدمت شمایم كه در مورد این قوم هر امری كنی، اجابت كنم. او فرمود: من در این واقعه به حسین (فرزند رسول خاتم) اقتدا كرده ام. (3) 

2. روزی امام علی (ع) از مظلومیت سابقه دار خود سخن می گفت كه اشعث بن قیس منافق برخاست و گفت: چرا با شمشیر و نثار جان از حقوق خود دفاع نكردی ؟

امام فرمود: من را شش نفر از پیامبران در این روش ، الگو و مقتدا بودند (بعد به شرح این اسوه ها و عمل آنان پرداخت.) (4)

تعدادی از مبارزان مكه كه با ابن زبیر بیعت كرده بودند به حضور محمد بن حنفیه آمدند و او را به بیعت با ابن زبیر برای قتال با ظالمان به امام حسین (ع) فراخواندند و ایشان گفت:

من برای حفظ بقیه اهل بیت خود با یزید بیعت كرده و در این مورد به برادرم حسن بن علی اقتدا نموده ام. (5)

و امام زمان كه وقتی سخن از ظلمی كه به او رفت و میراثش غصب شد، می رود می فرماید:

«وفي ابنة رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) ( 7 ) لي أسوة حسنة؛ (6)

در دختر رسول خدا (كه میراثش به یغما رفت و او صبر كرد) برای من اسوه و الگوی نیكویی است». 

بنا بر این الگو بودن حضرت زهرا در همه صحنه ها و در صحنه های خاص ، منافات با الگوی مطلق بودن رسول خدا ندارد.

در خود قرآن هم در يك جا مي فرمايد: حضرت ابراهيم اسوه شماست؛ در جاي ديگر رسول خدا را به عنوان  اسوه معرفي مي كند:

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ....»؛ (7)

«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ ...؛ (8) براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و كساني كه با او بودند وجود داشت، در آن هنگامي كه به قوم (مشرك) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مي‏پرستيد بيزاريم ما نسبت به شما كافريم و ميان ما و شما عداوت و دشمني هميشگي آشكار شده است تا آن زمان كه به خداي يگانه ايمان بياوريد!».

پی نوشت ها:

1. كلینی ، كافی ، تهران ، اسلامیه ، 1363 ش ، ج 1 ، ص 90.

2. محمد عبده ، خطب الامام علی (نهج البلاغه) ، قم ، دار الذخائر ، 1370 ش، ج 2 ، ص 157.

3. ابن قولویه ، كامل الزیارات ، قم ، انتشارات اسلامی ، 1412 ق ، ص 137.

4. محدث نوری ، مستدرك الوسائل ، بیروت ، مؤسسه آل البیت ، 1408 ، ج 11 ، ص 73.

5. ابن اعثم كوفی ، الفتوح ، بیروت ، دار الاضواء ، 1411 ق ، ج 5 ، ص 140-141.

6. سید بهاء الدین نجفی ، منتخب الأنوار المضيئة ، قم ، اعتماد ، 1378 ش ، ص 223.

7. سوره احزاب (33) آيه 21.

8. سوره ممتحنه، آيه 4.

مگر میشود فردی یا عارفی یا مومنی یا عالمی از پیغمبری بالاتر باشد؟
واضح است كه راه ارتباط و اتصال معنوی با غیب و رسیدن به درجات بالای انسانیت تنها مخصوص پیامبران نیست. قرآن كریم هم اتصال با غیب و ملكوت را ملازم نبوّت نمی‏داند.

سلام درمورد حدیث پیغمبر بزرگوار كه فرمودند علما امت من از پیغمبران بنی اسراییل بالاترند مگر میشود فردی یا عارفی یا مومنی یا عالمی از پیغمبری بالاتر باشد؟؟

با توجه به اینكه انبیا معصوم هستند و به آنها وحی میشود

پیش از بیان معنای حدیث مشهور پیامبر(ص) توجه به دو مطلب لازم است:

1- واضح است كه راه ارتباط و اتصال معنوی با غیب و رسیدن به درجات بالای انسانیت تنها مخصوص پیامبران نیست. قرآن كریم هم اتصال با غیب و ملكوت را ملازم نبوّت نمی‏داند. در كتاب آسمانی از افرادی سخنی به میان آمده كه از زندگی معنوی نیرومندی برخوردار بودند، با فرشتگان همسخن بوده و امور خارق العاده از آنان سر می‏زد، بدون این كه "پیامبر" باشند. بهترین مثال حضرت مریم دختر عمران و مادر حضرت عیسی(ع) است كه قرآن داستان‏های حیرت انگیزی را از او نقل كرده است.(1)

درباره مادر موسی (ع) قرآن می‏گوید: "ما به او وحی كردیم كه موسی را شیر بده و آن گاه كه بر جان او بیم كردی، او را به دریا بینداز و نترس و غمگین مباش كه ما او را به تو باز می‏گردانیم و او را از رسولان قرار می‏دهیم".(2) مادران حضرت عیسی و حضرت موسی(ع) پیامبر نبوده‏اند.

قرآن كریم در آیاتی چند راه الهام و رسیدن به مدارج عالیه انسانی و مقامات معنوی را بر همه كسانی كه باطن خویش را پاك كنند، باز گذاشته است؛ از جمله می‏فرماید: "آنان كه در راه ما كوشش كنند، ما راه‏های خود را به آنان می‏نمایانیم".(3)

در كلمات معصومان(ع) این موضوع به خوبی تشریح شده است.

پیامبر(ص) فرمود: "خداوند بندگانی دارد كه پیامبر نیستند، اما پیامبر بر آن‏ها رشك می‏برد".(4)

علی(ع) فرمود: "خداوند یاد خود را صیقل دل‏ها قرار داده است. دل‏ها بدین وسیله از پس كری، شنوا و از پس كوری، بینا و از پس سركشی و عناد، مطیع و رام می‏گردند".

همواره چنین بوده و هست كه خداوند در هر برهه‏ای از زمان و در زمان هایی كه پیامبری نبوده، بندگانی داشته است و دارد كه در سِرّ ضمیرشان با آنان راز می‏گوید و از راه عقلشان با آنان سخن می‏گوید".(5)

ملا صدرا، صدرالمتألهین می‏گوید: "وحی یعنی نزول فرشته بر گوش و بر دل به منظور مأموریت پیامبری، هر چند منقطع شده است و دیگر فرشته‏ای بر كسی نازل نمی‏شود... ولی باب الهام و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد. ممكن نیست این راه مسدود شود".(6)

2- نبوت بر دو قسم است:

الف) نبوّت تشریعی، یعنی پیامبرانی كه صاحب شریعت بوده‏اند و قرآن كریم از آنان به "اولوالعزم" تعبیر كرده است.

ب) نبوّت تبلیغی؛ كار این گروه از پیامبران، تعلیم و تبلیغ و ارشاد مردم به تعلیمات پیامبرانِ صاحب شریعت بوده است. غالب پیامبران از گروه دوم هستند؛ در فاصله میان پیامبران صاحب شریعت (مانند نوح و ابراهیم و موسی و عیسی(ع)) پیامبران دیگری آمدند كه مبلّغ و مروّج شریعت پیشین بوده‏اند.

هزاران نبی بعد از نوح آمدند كه مبلّغ شریعت حضرت نوح بوده‏اند، هم چنین بعد از انبیاء دیگر.

وحی عالی‏ترین مراتب هدایت است. وحی رهنمودهایی دارد كه از دسترس حسّ و خیال و عقل و علم بیرون است و چیزی از این امور جانشین وحی نمی‏شود. امّا وحیی كه دارای این ویژگی‏ها می‏باشد، وحی و نبوّت تشریعی است، نه تبلیغی.(7)

از مطالب فوق نتایج زیر به دست می‏آید:

برتری علمای امّت خاتم پیامبران(ص) بر انبیای بنی اسرائیل مربوط می‏شود به آن دسته از پیامبران بنی اسرائیل كه نبوّت تبلیغی داشته‏اند.

هم چنین باصرف نظر از مطالب فوق، برخی از دانشمندان خواسته‏اند حدیث پیامبر(ص) را این گونه تفسیر كنند: مقصود از "علما" در حدیث، امامان معصوم(ع) هستند و در روایات زیادی از ائمه(ع) به "علما" تعبیر شده است.(8)

پینوشت‏ها:

1. مجموعه آثار، ج 3، (ختم نبوت)، مرتضی مطهری، ص 170، 169.

2. قصص (28) آیه 7.

3. عنكبوت (29) آیه 69.

4. مجموعه آثار، همان، ص 171.

5. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 342، خطبه 222.

6. مجموعه آثار، همان، ص 172، به نقل از مفاتیح الغیب، ص 13.

7. مجموعه آثار، همان، ص 154 و ص 174 - 173.

8. بحارالانوار، ج 35، ص 304، پاورقی شماره 6.

لطفاً با ذكر منبع من را راهنمایی فرمایید.
این تسبیح از عبادات ارزشمندی است كه رسول خدا(ص) به امر خدا به دخترش تعلیم و هدیه داد و در همه حال ارزشمند است و آثار مادی و معنوی فراوانی دارد.

سؤال من در مورد وقت دقیق ذكر تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد لطفاً با ذكر منبع من را راهنمایی فرمایید .

شرح : فردی در یك جلسه ی دینی به نحوه ی گفتن ذكر حضرت زهرا سلام الله علیها از جمعیت ایراد گرفت ؛ ایشان مدعی بود كه طبق روایات ( منبع را ذكر نكردند ) بایستی بلافاصله بعد دادن سلام نماز ؛ بدون اینكه ذكر دیگری را بگوییم و از حالت نماز خارج شویم ؛ بلافاصله مشغول گفتن ذكر تسبیحات آن حضرت شویم تا در نامه ی اعمال ما بابت هر ركعت نماز ؛ معادل 10000 ركعت نماز ؛ ثواب برای ما بنویسند .... آیا این درست است و باید همینطوری باشد ؟ و در غیر این صورت ؛ مثلاً بعد از سلام نماز بدون اینكه از حالت نماز خارج شویم ؛ اول سه تا استغفرالله بگوییم و بعد آیت الكرسی را بخوانیم و بعد تسبیحات را بگوییم ؛ آیا اینطوری هم همان ثواب را می بریم و یا باید حتماً بلافاصله بعد از سلام نماز ذكر آن حضرت را بگوییم ؛ لطفاً منبع آن را هم ذكر نمایید ... متشكرم

این تسبیح از عبادات ارزشمندی است كه رسول خدا(ص) به امر خدا به دخترش تعلیم و هدیه داد و در همه حال ارزشمند است و آثار مادی و معنوی فراوانی دارد.

و یكی از مهم ترین تعقیباتی كه بعد از هر نماز مستحب است و فضیلت و ثواب بسیار دارد، تسبيح حضرت زهراء (س) است؛ به اين ترتيب كه 34 مرتبه «اللَّهُ اكْبَرُ»، سپس 33 مرتبه «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و بعد 33 مرتبه «سُبْحانَ اللَّهِ» بگويد. مستحب است، نمازگزار پیش از آن ‏كه از جاي خود حركت كند و وضوي او باطل شود، رو به قبله تسبیحات را بگوید. (1)

البته در مواقع و حالات زیادی بر ذكر تسبیحات حضرت زهرا(س)سفارش شده است و فقط به بعد از نماز اختصاص داده نشده است كه در ذیل چند نمونه از آن احادیث را برای شما ذكر می كنیم.

اما نكته مهمی وجود دارد كه اگر قرار است طبق حدیث بعد از هر نماز این ذكر گفته شود و به تمام فضایل و ثواب آن به طور كامل برسید، این ذكر مقدم بر تمام اذكار مستحبه دیگر است و افضل و برتر از هزار ركعت نماز است.

شاید آن گوینده نخواسته بگوید كه این مقدمات در احادیث وارد شده است و امامان گفته اند این چنین باید گفت. بلكه چون این تسبیحات دارای ثواب فراوانی است و روحیه معنوی خاصی به انسان در دنیا و آخرت می بخشد بهتر این است كه این آمادگی ذكر تسبیح با صلوات و آیه الكرسی شروع شود.

البته در روايت حضرت كه فرمود از هزار ركعت نماز در هر روز بهتر است اشاره نشده كه بايد بلافاصله بعد از سلام نماز باشد. 

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ (ع) فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ (2)

توصيه به اين ذكر :

1- بعد از هر نماز :

- عن أبي عبد الله(ع): من سبح الله في دبر الفريضة قبل أن يثني رجليه تسبيح فاطمة، و أتبعها ب «لا إله إلا الله» مرة واحدة، غفر له‏ (3) هر كس عقب هر نماز واجب قبل از آن كه پایش حركت دهد این تسبیح را گفته و بعد از آن یك بار  "لا اله الاّ الله " بگوید ، آمرزیده می شود.

2- به هنگام خواب :

- من بات علي تسبيح فاطمة(س) كان من الذاكرين الله كثيرا. (4) هر كه به هنگام خواب تسبيح حضرت فاطمه (س) را به جاي آورد از كساني محسوب مي‏شود كه خداوند را ذكر كثير گفته‏اند.

 3- در هر حالت  :

-راوی می گوید امام صادق (ع) فرمود: چرا تسبيح حضرت زهرا (س) را نمي‏خواني؟ آن مرد پرسيد: تسبيح زهرا (س)چيست؟

امام (ع) فرمود: سي و چهار مرتبه الله اكبر، سي و سه مرتبه الحمد للَّه، و سي و سه مرتبه سبحان اللَّه مي‏گويي كه مجموعا صد مرتبه مي‏باشد.

راوي گفته: پس از مدّتي كه اين كار را انجام دادم، سنگيني شنواييم از بين رفت و بهبود يافتم. (4)

پی نوشت :

1. رساله توضيح المسائل مراجع 13 گانه، مسئله 1001.

2. كليني، الكافي اسلاميه، تهران ج 3، ص 343

3. برقی، محاسن ، تهران، اسلامیه، 1330 ش ، ج 1، ص 36.

4. محمد روحانی علی آبادی، زندگاني حضرت زهرا عليها السلام ، تهران، مهام، 1379 ش، ص 1012.

5. همان، ص 1012.

یعنی اكثرمسلمین جهنمی هستند؟
در باره حديث افتراق امت نيز همين نكته را بايد مد نظر داشته باشيم . روشن است كه مراد از هفتاد و دو فرقه اي كه در آتش جهنم وارد مي شوند، افرادي هستند كه حق را ...

رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود «ستفرق هذه الأمة علی ثلاثة و سبعین فرقة، كلها فی النهار إلا واحدة. قالوا: و من هی یا رسول الله؟ قال : من كان علی مثل ما أنا علیه و أصحابی»، یعنی؛ بزودی امت من بر هفتاد و سه فرقه تفرقه خواهد شد تمام آنها در آتشند مگر یك فرقه، عرض كردند: كیست آن یك فرقه ای رسول خدا؟ فرمود : كسی كه مانند من و اصحابم باشد،

یعنی اكثرمسلمین جهنمی هستند؟

همان طور كه آيات قرآن كريم داراي مطلق و مقيد و عام و خاص و ...مي باشند ، احاديث معصومين (عليهم السلام) نيز داراي مطلق  مقيد و عام و خاص و .. هستند ،زيرا همان طور كه آيات قرآن كريم طبق ترتيب موضوعي تأليف نشده و مطالب و معارف آن درباره يك موضوع  خاص يك جا ذكر نشده ،سخن معصومان (علهيم السلام) درباره يك موضوع نيز يك جا بيان يا نقل نشده ، چه بسا عباراتي به صورت عام و مطلق ذكر شده ، تخصيص و تقييد آن به سبب بداهت آن قيد و شرط ذكر نشده است.

در باره حديث افتراق امت نيز همين نكته را بايد مد نظر داشته باشيم . روشن است كه مراد از هفتاد و دو فرقه اي كه در آتش جهنم وارد مي شوند، افرادي هستند كه حق را شناخته و حجت بر آن ها تمام شده باشد يا قادر به شناخت حق بوده اند، ولي از روي عناد و هوا و هوس از حق تبعيت نكرده باشند . دنبال شناخت و تبعيت از حق نبوده اند ،ولي افرادي كه از شناخت حق قاصر بوده اند ، گرچه به دنبال تبعيت از حق بوده اند، ولي در شناخت مصداق حق دچار اشتباه شده اند ،از اين حكم خارج هستند . جزء مستضعفاني هستند كه خداوند متعال درباره آن ها فرموده:

« فَأُوْلَئكَ عَسيَ اللَّهُ أَن يَعْفُوَ عَنهْم(1) ؛  پس آن ها هستند كه اميد است خداوند از آنان در گذرد».

البته اين حكم در صورتي است كه جزء منكران و تكذيب كنندگان اهل بيت (عليهم السلام) نباشند، زيرا گرچه ممكن است فردي قادر به شناخت حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) نباشد. اما روشن است كه صرف عدم شناخت يك حق، مجوزي براي تكذيب آن نمي شود . نهايت امر اين است كه عقل انسان حكم مي كند كه بايد نسبت به تأييد يا تكذيب آن مسئله  ساكت باشند . افرادي كه فضائل و مقامات اهل بيت (عليهم السلام) را تكذيب و انكار كنند ،جزء

 فرقه هايي هستند كه استحقاق ورود به جهنم را دارند ، زيرا هيچ حجت و دليل معتبري براي  عمل نامشروع خود ندارند .

در برخي روايت  به جاي اصحابي ، اهل بيتي آمده است . از آنجا كه برخي اصحاب پيامبر به شدت در قرآن مذمت شده اند به طوري كه از برخي تعبير به منافق و فاسق و...شده است مراد پيامبر از اصحابي اصحاب خوب و با وفا مانند سلمان و ابوذر و...است

مطلب بعد اين كه بهترين شاهد بر گمراه بودن 72 فرقه ديگر مطالعه اعتقادات و كردار آنهاست . با كمي مطالعه و دقت پي خواهيد برد كه آنها بر خلاف دستور قرآن و سنت پيامبر عمل مي كردند . از جمله اين فرقه ها ، فرقه گمراه وهابيت است كه چه ضربه هاي سنگيني كه بر پيكره اسلام و مسلمين نزده است

 پي نوشت :

1. نساء(4) آيه 99

منظور از بخشِ اخیر روایت چیست؟
یعنی: امر ما دشوار و سخت است و به‌جز فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل يا بنده‏اي كه خداوند دل او را به ايمان آزمايش كرده (و ايمانش پذيرفته) شده است، تحمل نتواند كند.

در روایتی از امام رضا علیه السّلام آمده: «حَدِّثِ النّاس بما یَعرِفون، و اتْرُكْهُم ممّا لا یعرفون، كأنّك ترید أن تكذب علی الله فی عرشه». منظور از بخشِ اخیر روایت چیست؟

در روايات آمده است كه: گروهي از اهل بصره به خدمت امام عليبنموسي الرضا (ع) رسيدند و در حضور امام دربارة عقايد و افكار يونس بنعبد الرحمن (درحاليكه يونسبن عبد الرحمن به دستور امام به اتاق كناري رفته بود و صداي آنان را ميشنيد) بسيار بد گفتند. حقيقت اين بود كه آنان به دليل كمظرفيتي، مطالب يونس را دربارة امامت و ولايت برنتابيده و دچار كجفهمي شده بودند. امام پس از وداع و خروج اهل بصره، يونس را خواست و به او فرمود: «يَا يُونُسُ حَدِّثِ النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اتْرُكهُمْ مِمَّا لا يَعْرِفُونَ كأَنَّك تُرِيدُ أَنْ تُكذَّبَ عَلَي اللهِ فِي عَرْشِهِ؛ (1) اي يونس! با مردم بهاندازة فهم و دركشان سخن بگو، و از بيان آنچه درك نميكنند پرهيز كن، (در غير اين صورت از نظر آنان) گويا تو قصد كردهاي بر خداوندي كه در عرشش بر همگان حكم مي‏راند، دروغ ببندي».

مقصود امام اين بود كه نسبتهايي كه آنان به تو ميدهند، ناشي از نبود درك كافي سخنان تو در امر امامت و مقام امام است؛ لذا در بیان و كلامت با توجه به مخاطب و مقتضای حال مواظبت كن تا مورد اهانت و كم ظرفیتی آن ها قرار نگیری. در بخشي از روايت معروف أربع مأة، امير مؤمنان (ع) ميفرمايد:

با مردم به آن مقدار كه توان فهم و شناخت دارند، معاشرت كنيد و از آنچه (تحمل دركشان را ندارند و) انكارش ميكنند، وانهيد و آنان را به روي خود و ما وانداريد؛ زيرا (فهم و پذيرش) امر ما دشوار و سخت است و بهجز فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل يا بنده‏اي كه خداوند دل او را به ايمان آزمايش كرده (و ايمانش پذيرفته) شده است، تحمل نتواند كند. (2)

پی نوشت:

1. ابيجعفر محمدبنحسن طوسي، إختيار معرفةالرجال،تصحيح مير داماد الأسترابادي، تحقيق السيد مهدي الرجائي ،سال 1404ق، چاپخانه بعثت - قم، ناشر مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،ص 487، ح 924.

2. ابيجعفر محمدبنعليبن‌حسين صدوق، الخصال، تصحيح علي أكبر الغفاري، سال 18 ذي القعدة الحرام 1403 - 1362،ناشرمنشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج 2، ص 610، ح 10.

در روايات آمده است كه: گروهي از اهل بصره به خدمت امام عليبنموسي الرضا (ع) رسيدند و در حضور امام دربارة عقايد و افكار يونس بنعبد الرحمن (درحاليكه يونسبن عبد الرحمن به دستور امام به اتاق كناري رفته بود و صداي آنان را ميشنيد) بسيار بد گفتند. حقيقت اين بود كه آنان به دليل كمظرفيتي، مطالب يونس را دربارة امامت و ولايت برنتابيده و دچار كجفهمي شده بودند. امام پس از وداع و خروج اهل بصره، يونس را خواست و به او فرمود: «يَا يُونُسُ حَدِّثِ النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اتْرُكهُمْ مِمَّا لا يَعْرِفُونَ كأَنَّك تُرِيدُ أَنْ تُكذَّبَ عَلَي اللهِ فِي عَرْشِهِ؛ (1) اي يونس! با مردم بهاندازة فهم و دركشان سخن بگو، و از بيان آنچه درك نميكنند پرهيز كن، (در غير اين صورت از نظر آنان) گويا تو قصد كردهاي بر خداوندي كه در عرشش بر همگان حكم مي‏راند، دروغ ببندي».

مقصود امام اين بود كه نسبتهايي كه آنان به تو ميدهند، ناشي از نبود درك كافي سخنان تو در امر امامت و مقام امام است؛ لذا در بیان و كلامت با توجه به مخاطب و مقتضای حال مواظبت كن تا مورد اهانت و كم ظرفیتی آن ها قرار نگیری. در بخشي از روايت معروف أربع مأة، امير مؤمنان (ع) ميفرمايد:

با مردم به آن مقدار كه توان فهم و شناخت دارند، معاشرت كنيد و از آنچه (تحمل دركشان را ندارند و) انكارش ميكنند، وانهيد و آنان را به روي خود و ما وانداريد؛ زيرا (فهم و پذيرش) امر ما دشوار و سخت است و بهجز فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل يا بنده‏اي كه خداوند دل او را به ايمان آزمايش كرده (و ايمانش پذيرفته) شده است، تحمل نتواند كند. (2)

پی نوشت:

1. ابيجعفر محمدبنحسن طوسي، إختيار معرفةالرجال،تصحيح مير داماد الأسترابادي، تحقيق السيد مهدي الرجائي ،سال 1404ق، چاپخانه بعثت - قم، ناشر مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،ص 487، ح 924.

2. ابيجعفر محمدبنعليبنحسين صدوق، الخصال، تصحيح علي أكبر الغفاري، سال 18 ذي القعدة الحرام 1403 - 1362،ناشرمنشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج 2، ص 610، ح 10.

لطفا راهنماييم كنيد كه چه كنم؟
ازدواج در سنين پايين به جهت كم تجربگي ممكن است باعث ضعف تدبير و مانع از مديريت بحران شود. با توجه به اين كه شخص در سنين پايين ثبات عاطفي ندارد، ممكن است ...

پسري 17ونيم ساله هستم كه عاشق دختري كه سه سال از خودم كوچكتر است شده ام. به مدت يكسال و يك ماه هم با او رابطه دارم.در اين مدت متوجه شده ايم كه به يكديگر خيلي شديد علاقه داريم نه بر اساس حرف،بلكه تفاهم هاي زيادي در موارد مختلف با يكديگر داريم،يك مدت كه از دوستي ما گذشت من از او خواستم كه مورد را به خانوده ها بگوييم. اما او گفت اگر مادرم بفهمد اصلا نمي گذارد به دو دليل: 1_سن او براي ازدواج كم است2_خواهرش كسي را كه دوست داشته انتخاب كرده و پس از مدتي طلاق گرفته اند.من نيز گفتم من فقط ميخواهم كه تكليفمان معلوم باشد و خانواده ها آگاه باشند بهتر است، ولي او مخالفت كرد تا اينكه مادرش فهميد و گوشي او را براي مدتي گرفت.اين روند چندين بار ادامه يافت و مادرش برخورد شديدي با او در اين آخرين بار با او داشت.كه مسئله را به پدرش هم گفت. و الان طوري با او رفتار ميكنند كه انگار وجود ندارد.من نيز جواني هستم كه بايد امسال كنكور بدهم، ولي با اين افكار نمي شود كه به روي درسم متمركز باشم. و به هيچ گونه هم نمي توانم رابطه ام را كمرنگ تر كنم. او مي گويد تا اسم تو را مي آورم مادرم شديدا عصبي مي شود. شما رو قسم به فاطمه زهرا كمكم كنيد.لطفا راهنماييم كنيد كه چه كنم؟

 

برادر محترم لطفا در ابتدا به نكات ذيل توجه كنيد.

1. ازدواج در سنين پايين به جهت كم تجربگي ممكن است باعث ضعف تدبير و مانع از مديريت بحران شود. با توجه به اين كه شخص در سنين پايين ثبات عاطفي ندارد، ممكن است در انتخاب خود عاقلانه تصميم نگيرد و بعد پشيمان شود.

2. به طور معمول وابستگي افراد در سنين پايين به والدين بيشتر است و در صورت ازدواج، ممكن است زمينه دخالت هاي آنان بيشتر فراهم شود و مشكلاتي را پديد آورد.

3. در صورتي كه سن دختر پايين باشد (زير 18 سال) و با ازدواج باردار شود، احتمال مشكلاتي از قبيل فشار خون بالاي دوران بارداري، كم خوني و عوارض زايمان، نوزاد زودرس با وزن كم، نوزاد مرده، و نوزاد باهوش بهر پايين افزون تر مي شود. ازدواج زودرس مانند چيدن ميوه كال و نارسي است كه وقت چيدن آن نبوده است.

درهر صورت با توجه به مطالب بالا و همچنين با توجه به سن دختر مورد نظر شما بايد گفت:

1. براي ازدواج دختر و پسر سن مشخصي را نمي توان ذكر كرد؛ زيرا شرايط و موقعيت افراد متفاوت است؛ براي مثال سن ازدواج در مناطق گرمسير به سبب بلوغ زودتر دختران و پسران و در مناطق روستايي به جهت ساده تر بودن زندگي و نبودن پيچيدگي هاي زندگي شهرنشيني و نيز حمايت بيشتر خانواده ها پايين تر است.

2. آنچه زمينه را براي ازدوج دختر و پسر آماده مي كند، امكانات اوليه مادي، بلوغ شرعي، بلوغ جنسي، بلوغ فكري، رشد جسمي و روحي، رشد اجتماعي وشخصيتي، استقلال فكري، ثبات عاطفي، و قدرت مديريت بحران (مواجهه با مشكلاتي كه در فرايند ازدواج ممكن است ايجاد شود و مقابله با بحران هاي زندگي است) كه اگر اين شرايط به طور نسبي (و نه به طور مطلق) فراهم شود، شخص مي تواند ازدواج كند.

3. گاهي نيز با وجود شرايط قبلي، موانعي از جمله تحصيلات عالي براي آقايان يا اتمام خدمت نظام وظيفه در ازدواج وجود دارد كه مي توان با طولاني كردن دوران عقد اين مشكل را از بين برد.

نكات پاياني

1. برادر محترم؛ قطعا با توجه به اعتقاد ديني و ارادت خاصي كه به معصومين عليهم السلام داريد بايد به اين نكته واقف باشيد كه ارتباط شما هر چند خالي از گناه باشد، اما مي تواند در آينده عواقب بدي را در زندگي هر دوي شما داشته باشد.

2. با توجه به اينكه هر دو نوجوان و سرشار از عاطفه و در اوج غرايز جنسي هستيد، احتمال بسياري وجود دارد كه به هم نزديك شويد و خدايي نكرده گوهر عفت دختر در معرض خطر قرار گيرد. قطعا پدر و مادر اين دختر سعي كرده اند با محدود كردن او، مانع از اين اتفاق بشوند. حال با درست بودن يا نادرست بودن شيوه تربيتي آنها كار نداريم. مهم اين است كه آنها را درك كنيد و يا خودتان را به جاي برادر اين دختر بگذاريد. آيا حاضر مي شديد خدايي نكرده اتفاق بدي براي خواهر عزيزتان بيفتد؟

3. علاوه بر اينكه اين ارتباط هر چند سالم هم باشد، در معرض تهمت ديگران است. زيرا ديگران در صورت مشاهده دختر و پسر با هم نمي دانند كه ارتباط آن دو براي شناخت ازدواج است و گمان مي كنند رابطه نامشروع دارند و اين مطلب بر ازدواج آنها خصوصا دختر (در صورت منتهي نشدن اين رابطه به ازدواج) اثر منفي خواهد داشت.

4. در اين گونه ارتباطات، شناخت جدي امكان پذير نيست. زيرا دو طرف مراقب خود هستند و طبيعي است كه فهرستي از معايب خود را در اختيار ديگري قرار نمي دهند. پس گمان نكنيد كه در اين مدت يكسال و يكماه موفق شده ايد كه تمامي ويژگي هاي او را شناخته باشيد.

5. در صورتي كه اين دوستي به ازدواج منتهي نشود كه در موارد بسياري هم به دليل تغيير شرايط طرفين يا خانواده ها چنين مي شود، آثار منفي بسياري به ويژه بر دختر خواهد داشت كه احساس سرخوردگي و شكست روحي، افسردگي، نفرت از جنس مخالف و از دست دادن خواستگاران، برخي از اين آثار است؛ پس توصيه مي شود براي دوري از اين مشكلات و پيامدهاي منفي، همسر آينده خود را در فرايند خواستگاري و پس از فراهم شدن شرايط خصوصا شرط سني مطلوب، بشناسيد. خصوصا اينكه خواهر اين دختر هم تجربه بدي در ازدواج داشته. اين مسئله مي تواند موجب سخت گيري هاي ديگري هم بشود.

6. البته همه اين مطالبي كه گفتيم بدين معنا نيست كه شما نتوانيد با رايزني با خانوادها و واسطه كردن بزرگان فاميل اقدام به يك نامزدي ساده كنيد. قطعا نامزدي ساده و بدون تشريفات مي تواند زمينه ساز شناخت بهتر شما باشد. علاوه بر اينكه ترس يا استرسي در كار شما مزاحمت ايجاد نمي كند.

7. در نهايت با توجه به تجربه مشاوره اي ما و همكارانمان، به شما توصيه مي كنيم، اگر به فكر پيشرفت و تحصيل و كسب مقدمات ازدواج با ايشان يا هر كس ديگري هستيد، بايد خيلي سريع تصميم نهايي خود را بگيريد و پرونده اين رابطه را بسته و با فكر كاملا باز و آزاد، به دنبال مطالعه و آمادگي براي كنكور باشيد. فكر ايشان باعث فرسودگي و خستگي ذهني شما مي شود.

باید چكاركنم؟
در انتخاب همسر و ازدواج علاوه بر این كه یافتن همسری مناسب و شایسته بر اساس ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج ضامن سلامت، موفقیت و تداوم ازدواج بوده و هست ...

من دوسال است با پسری رابطه تلفنی دارم وقصد دوتامون ازدواج است اما میترسم ازدواج كنم میترسم به جدایی ختم شوه پسره خوبیه اما نمیدونم چرا دودلم باید چكاركنم لطفا زود پاسخ دهید؟؟

در انتخاب همسر و ازدواج علاوه بر این كه یافتن همسری مناسب و شایسته بر اساس ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج ضامن سلامت، موفقیت و تداوم ازدواج بوده و هست، انتخاب مسیر درست و اتخاذ شیوه و روشی مناسب برای انتخاب همسر نیز از اصول اساسی و از نكات حائز اهمیت در همسر گزینی به شمار می رود و بر آن تأكید فرارانی شده است. شواهد و قراین نشانگر این است كه شما در انتخاب همسر، مسیر درستی را در پیش نگرفته اید بنابراین، دودلی و تردید شما می تواند حكایت از بیداری وجدان و ضمیر پاك شما داشته باشد و همچون زنگ هشداری به شما گوشزد می كند كه در انتخاب مسیری كه برای ازدواج در پیش گرفته اید دچار مشكل گردیده اید كه اگر به اشتباه خود پی نبرید و مسیر خود را اصلاح نفرمایید، ممكن است هر آن در پرتگاه گمراهی و بدبختی سقوط كنید و آینده و هستی خود را به كلی نابود سازید.

اگرچه ازدواج و تشكیل زندگی مشترك حق مسلّم شماست، ولي این را بدانید كه اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح آن استيفا و دنبال نشود، ممكن است عوارض نامطلوب و گاهاً بسیار ناخوشایندی را ايجاد كند و شما را با مشكلات عدیده ای روبرو سازد و از رسیدن به هدف مطلوب باز دارد.

ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج بدون در نظر گرفتن چارچوب های شرعی و دینی و ملاحظات عرفی حتی اگر به انگیزه ازدواج و شناخت بیشتر باشد، از هر طريقي هم كه باشد اعم از ارتباط حضوري، تلفني و نامه يا از طريق سيستم رايانه اي (ايميل) در نوع انتخاب و ازدواج تاثير مي گذارد و پیامدهای منفی و آسیب های فراوانی دارد كه ضعيف شدن حس اعتماد، سوءظن و بدبینی، ضربه روحي و مشكلات عاطفي، اتلاف عمر، شكست عشقی و عاطفی، علاقه یك طرفه یا دو طرفه بدون ضابطه، مخالفت خانواده ها با ازدواج، وابستگی روانی، ازدواج احساسی و غیر واقع بینانه، آبروریزی و انحرافات اخلاقی، آشفتگی های روانی، برخی از پیامدهای این گونه رابطه هاست.

برای این كه از این گونه پیامدهای منفی در امان بمانید و برای ازدواج خود به یك جمع بندی مناسب برسید و تكلیف خود را یكسره كنید، پيشنهاد ما این است كه در ابتدا ملاك ها و معیار های اساسی ازدواج را در نظر بگیرید، اگر چنانچه فرد مورد نظر را برای ازدواج، مناسب می بیند در این صورت به او بگویید كه به اتفاق خانواده اش به خواستگاری شما بیاید و به طور رسمی از شما خواستگاری كند تا ضمن این كه خانواده ها در جریان ازدواج تان قرار می گیرند، فرصتی فراهم گردد كه شما به همراهی و كمك خانواده تان به صورت جدی در مورد فرد مورد نظر و خانواده اش تحقیق و بررسی كنید. توصیه می شود در این خصوص از مشاوران ازدواج كمك بگیرید و در صورت لزوم با اجرای برخی آزمون های شناختی و روانسنجی تحقیقات خود را كامل كنید. اگر در نهایت فرد مورد نظر مثبت ارزیابی شد و خانواده ها هم موافق بودند در این صورت، می توانید با او ازدواج كنید، اما اگر فرد مورد نظر مثبت ارزیابی شد. ولی فعلاً شرایط و آمادگی ازدواج با شما را نداشت در این صورت، باز می بایست رابطه را با او قطع كنید و از هر گونه ارتباط پنهانی با او بپرهیزید و بدون اطلاع خانواده اقدامی نكنید.

آیا ازدواج از طریق دوستی پایدار است؟
آنچه از لابه لای متون دینی و یافته های روانشناختی و جامعه شناختی علمی به دست می آید این است كه هر گونه ارتباط دختر و پسر و روابط دوستانه آنها قبل از ازدواج ...

آیا ازدواج از طریق دوستی پایدار است؟

در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1.  درباره رابطه دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج، كتاب ها و مقالات فراوانی توسط اندیشوران و علمای حوزه دین و جامعه شناسی و روانشناسی به رشته تحریر در آمده است و هر یك به نوبه خود آسیب های این گونه روابط را بر اساس یافته های خود متذكر شده اند و آن ها را به دختر و پسر و به والدین و اولیای تربیتی و به جامعه گوشزد نموده اند.

2. آنچه از لابه لای متون دینی و یافته های روانشناختی و جامعه شناختی علمی به دست می آید این است كه هر گونه ارتباط دختر و پسر و روابط دوستانه آنها قبل از ازدواج مردود است و با آسیب های زیادی همراه است چرا كه غالب ازدواج هایی كه از طریق آشنایی های قبل از ازدواج كه به صورت دوستی های قبل از ازدواج مرسوم است با شكست مواجه گردیده است و این مطلب را آمار و تحقیقات گسترده انجام شده در این زمینه تأیید می كند، به طوری كه قاطعانه می توان گفت كه درصد پایداری و موفقیت ازدواج هایی كه بر اساس دوستی های قبل از ازدواج صورت می گیرد بسیار پایین بوده و در بسیاری از موارد این گونه ازدواج ها با شكست مواجه شده است و زن و شوهر از هم طلاق گرفته و جدا شده اند و اگر طلاقی هم در آن رخ نداده باشد، وجود طلاق عاطفی و سردی روابط زن و شوهر در آن قطعی بوده و در مواردی بی اعتمادی و سوءظن منجر به اختلافات شدید خانوادگی و یا خیانت زن و شوهر به هم و سایر مشكلات و حتی برخی جنایات گردیده است.

3. با این حساب، اصلاً نمی توان به آینده ازدواج هایی كه از طریق رابطه دوستی قبل از ازدواج شكل گرفته است، امیدوار بود و ازدواج موفق و پایداری را برای آنان تضمین كرد. بنابراین به دختر و پسر جامعه امروزی توصیه می شود كه هوشمندانه و خردمندانه عمل كنند و به هیچ وجه فریب تبلیغات گسترده شبكه های ماهواره ای، سایت ها و مطالبی كه رابطه دختر و پسر را ترویج می كنند نگردند، بلكه همواره سعی كنند تعالیم روح بخش اسلام و آموزه های دینی را نصب العین خود قرار دهند و هشدارهای اولیای دین و دانشمندان روانشناسی را جدی بگیرند تا در گرداب روابط دختر و پسر قرار نگیرند و آینده خود را تباه نسازد.

4. به دختر و پسر اكیداً توصیه می شود كه هر گاه قصد ازدواج داشتند، تنها از راهش اقدام كنند و به جای شكل دهی روابط دوستانه، از همان ابتدا خانواده های خود را در جریان قرار دهند و زمینه خواستگاری رسمی را فراهم سازند. یقیناً شناخت واقعی و بهتر دختر و پسر تنها در این صورت امكان پذیر است و دیگر دختر و پسر را با مشكلات و آسیب های روابط دوستانه درگیر نمی سازد و به آنان شناخت كاذب و غیر حقیقی نمی دهد. ضمن این كه اتخاذ این شیوه باعث می شود كه خانواده های دختر و پسر به صورت جدی خود را وارد موضوع ازدواج دختر و پسرشان كنند و به كمك آنها آمده و زمینه تحقیق و یررسی همه جانبه از طرف مقابل را فراهم آورند تا دختر و پسر با شناخت كافی و رعایت بیشترین تناسب در ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج، همسر گزینی و انتخاب عالمانه و شایسته ای برای ازدواج خود داشته باشند و از آسیب ها و پیامدهای منفی ارتباط دوستانه قبل از ازدواج مصون و محفوظ بمانند و بدین شیوه ازدواج پایدار و موفقی را برای خود طرح ریزی كنند. تنها در این صورت می توان به آینده ازدواج و میزان موفقیت آن در آینده امیدوار و خوشبین بود و به پایداری و تداوم آن در آینده اطمینان پیدا كرد.

ازدواج کنند چه می شود؟
در باره معیارهای یك ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه كرد .معیارهای خود ساخته كه برخاسته از دیدگاه های غیر واقعی و احیانا احساسی است، و ...

اگر دختری و پسری نسبت به هم علاقه داشته باشند و با هم دوست باشند. ولی پدر و مادرشان نگذارند ازدواج کنند چه می شود؟

 ابتدا بهتر است در باره معیارها و ملاك های یك ازدواج خوب كه ضامن پایایی و ماندگاری آن است، توضیحاتی تقدیم دارم.

 در باره معیارهای یك ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه كرد .معیارهای خود ساخته كه برخاسته از دیدگاه های غیر واقعی و احیانا احساسی است، و در ادامة زندگی مشترك همچون حبابی محو خواهد شد، نمیتواند كارایی چندانی در این مورد داشته باشد.

 هیچ كدام از ما نمیتوانیم از  آغاز زندگی زناشویی تمام پیچ و خم های آن را در سال های آتی پیش بینی كنیم . آنچه یش بینی را دشوارتر می سازد، این است كه در جامعه كنونی ما متاسفانه غالب افراد بیش از آن كه تشابه فرهنگی، اقتصادی و فكری را برای انتخاب زوج در نظر بگیرند، در پیروی از احساسات و عواطف خود و معیارهای غیر ضروری و خود ساخته كه مبتنی بر باورهای غلط  و شور حال جوانی است ، اقدام به برقراری رابطه و ازدواج می كنند. بعد از مدتی با افول علاقه احساسی و عاطفی به همدیگر و بروز تضادهای شخصیتی و نگرش های فرهنگی و خانوادگی، بعد از درگیری های لفظی و احیانا فیزیكی و آسیب های روحی و روانی به خود و خانواده های خود پشت در دادگاه های خانواده جهت طلاق حاضر می شوند.

 روال تعیین این كه دو زوج برای ازدواج مناسب هم هستند و یا نه، بدین گونه است كه طرفین به مشاوری كه متخصص در امر مشاوره قبل از ازدواج است ، مراجعه می نمایند . ایشان با كسب اطلاعاتی از زوجین، چون تاریخچه خانوادگی طرفین و خاطرات دوران كودكی آن ها و گرفتن تست های كتل ؛ گلاسر،AAS و نیز همخوانی نگرش های طرفین در مسائل مختلف اجتماعی و باورهای دینی وسیاسی و غیره كه در طی سه جلسه انجام میگیرد ،نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام می كند. بدین صورت كه یا میگوید این دو به رغم علاقه ظاهری كه به هم دارند ، در صورت ازدواج با همدیگر، دچار مشكل خواهند شد . بعد از اُفت علایق احساسی به هم، وارد فاز درگیری های لفظی و احیانا فیزیكی خواهند شد یا این دو به درد ازدواج با هم میخورند ،به شرطی كه فلان توصیه ها را به طور جدی

 مد نظر داشته باشند و به آن عمل نمایند.

 مشاورة قبل از ازدواج به رغم در نظر گرفتن پارامترهای ضروری كه تحقیقات گسترده ای در سطح جهان بر روی آن ها انجام گرفته ،فقط در حدود 75% می تواند به پیش بینی موفقیت یك ازدواج حكم نماید.  بیست و پنچ در صد بقیه بستگی به به كار بستن تدابیری چون مهارت های غنی سازی ازدواج و ارتقای روابط زناشویی در بعد از ازدواج دارد.

 پس اولین پیشنهاد ما به شما این است كه از قوای عقلی و نه احساسی و نیز مشاوره قبل از ازدواج برای انتخاب شریك زندگی آینده خود سود جویید، یعنی در مرحله اول آگاهی بیش تری در مورد خودتان به دست آورید ،به دین معنی كه با تدبر در خود دریابید حقیقتا  چگونه فردی هستید؟ اهداف، ارزش ها و علایق اساسی و اصلی شما در زندگی چیست؟  انتظارات اصلی و اساسی شما از زندگی مشترك چیست؟

 در مرحله بعد انتظارات خود را با انتظارات شخصی كه قصد ازدواج با او را دارید تطبیق دهید . سپس به همراه هم نزدِ یك مشاور قبل از ازدواج با تجربه بروید تا وی با راهكارهای پیش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند . احیانا مشكلات فراروی را با توجه به مولفه های شخصیتی شما و دختر انتخابی؛ به شما تذكر دهد.

  بنابر گفته روانشناسان، ازدواج یكی از انتخاب های مهم و سرنوشت ساز در طول زندگی است . شایسته است كه قدری عمیق تر  و عقلانی تر به این موضوع بیاندیشید. وقتی خانواده تان عقلانیت و استدلال های عقلانی را از شما مشاهده كنند ،در مورد خواسته تان با نرمش بیش تری برخورد می كنند، زیرا تمام پدران و مادران خوشبختی فرزند خود را می خواهند . سختگیری هایی كه می كنند به خاطر این است كه می ترسند گلی را كه با هزار رنج و زحمت پرورده اند ، دچار پژمردگی زود رس گردد.

   مساله دیگر ضرورت توجه جوانان عزیز به مولفه های دینی و فرهنگی در برقراری ارتباط و نیز ازدواج است. باید به این نكته توجه داشته باشید كه هر جامعه ای قوانین و چهارچوب های خاص خود را دارد . اگر خارج از آن چهارچوب ها حركت كنید، با مقاومت هایی روبرو خواهید شد . برخی از دلخوری ها پیش خواهد آمد كه هرگز از یادها زدوده نخواهد شد. بهتر است از كانال های تعریف شده اقدام فرمایید .

  با توجه به آموزه های دینی و فرهنگی ما، رضایت پدر و مادر از فرزندان نقش زیادی در موفقیت های آینده آن ها دارد.

 خودتان نیز وقتی صاحب فرزند شدید و آن ها را با هزاران رنج و مشقت شبانه روزی از شیر خوارگی  تا جوانی  رساندید، خواهید دید كه چقدر به آن ها و تصمیمات شان حساس هستید . در تمام اوقات دل مشغولی این را دارید كه نكند پاره تن تان تصمیمی آسیب زا بگیرد.  پس برای موفقیت های بعدی باید پدر و مادرتان را با خودتان همراه سازید . راه آن برخورد عاقلانه با این قضیه و توجیه عقلانی آن ها نسبت به این قضیه است.

 مطالعه كتاب« عشق هرگز كافی نیست» پرفسور «آرون تی بك» می تواند كمك شایانی به شما در این تصمیم مهم بنماید. این كتاب را مهدی قرچه داغی ترجمه كرده و انتشارات ذهن آویز نیز آن را چاپ كرده است.

صفحه‌ها