پرسش وپاسخ

با توجه به مجموع گزارش‌هایی که درباره تولد حضرت علی (ع) در کعبه به‌ صورت متواتر از طریق منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است؛ این جریان از مسائل مسجل تاریخی هست.

پرسش:
آیا ولادت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در داخل کعبه به لحاظ تاریخی قطعی است؟ مورخان اهل سنت در این باره چه نظری دارند؟
 

پاسخ:
مقدمه:
تولد امام علی (ع) یکی از مشهورترین گزارش‌های تاریخی است که از آغاز نگارش تاریخ اسلام تا کنون توسط محققین و نویسندگان اهل سنت و شیعه مورد تأکید قرار گرفته است.
متن:
ولادت امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در کعبه از دیدگاه شیعیان قطعی و متواتر است و این که کسی غیر از آن حضرت در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده نیز اجماعی است. با توجه به شهرت این جریان در منابع شیعه ما فقط برخی از منابع و علمایی که به این مطلب تصریح کرده‌اند را ذکر می‌کنیم.
تصریح و تأکید علمای شیعه:
«شیخ صدوق م 381 ه» جریان حضرت علی را با سلسله اسناد خود به تفصیل از یزید بن قعنب در کتاب‌های متعدد خود، نقل کرده است. (1) «سید رضی، م 406 ه» در کتاب «خصائص الأئمّه» وی در این کتاب تأکید می‌کند ما غیر از امام علی (ع) شخص دیگری را نمی‌شناسیم که در کعبه به دینا آمده باشد. (2) «شیخ مفید، م 413 ه» در «ارشاد» می‌نویسد: «امیر مؤمنان (علیه‌السلام)...، در درون بیت‌الله الحرام متولّد شد. هرگز پیش از او و یا بعد از او، مولود دیگری در درون کعبه متولّد نشده است». (3) شیخ مفید در کتاب «مقنعه»(4) و کتاب «مسارّ الشّیعه»(5) این مطلب را مورد تأکید قرار داده است. «شیخ طوسی م 460 ه» در کتاب «تهذیب»(6) و کتاب «عقاید الجعفریه»(7) این مطلب را بیان کرده است. این بخشی از منابعی بود که گزارش تولد امام علی (ع) در کعبه را نقل کرده‌اند.
افراد متعددی از علمای اهل سنت نیز، ولادت آن را در کعبه قطعی می‌دانند؛ حتی برخی از آن‌ها ادعای تواتر نیز کرده‌اند که به نام چند تن از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1. حاکم نیشابوری (405 هـ)
وی در کتاب مستدرک بیان می‌کند: «روایات متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد، امیر مؤمنان على بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) را در داخل کعبه به دنیا آورده است». (8)
2. سبط ابن جوزی (متوفای 654 هـ):
روایت شده است که فاطمه بنت أسد، در حالی که باردار بود، خانه خدا را طواف می‌کرد، درد زایمان او را فراگرفت، در خانه کعبه به روی او باز شد، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد. (9)
3. گنجی شافعی (متوفای 658 هـ):
گنجی شافعی در کفایه‌ الطالب می‌نویسد: امیر مؤمنان (علیه‌السلام) شب جمعه سیزده رجب، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است. (10)
4. ابن صباغ المالکی (855 هـ):
ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه می‌نویسد: على (علیه‌السلام) در مکه مشرفه در داخل بیت‌الحرام (کعبه) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى ام عام‌الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد... پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. (11)
5. حلبی (متوفای 1044 هـ):
علی بن برهان‌الدین حلبی، صاحب کتاب مشهور سیره حلبی،‌ بعد از سخنی طولانی درباره علی (علیه‌السلام)، به ولادت آن حضرت در داخل خانه کعبه استدلال می‌کند و می‌نویسد: آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود. (12)
6. شاه ولی‌الله دهلوی (متوفای 1176 هـ):
وی در کتاب ازاله الخفاء عن خلافه الخلفاء در مناقب امیر مؤمنان (علیه‌السلام) می‌نویسد: و از مناقب وی رضی ‌الله‌ عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت. (13)
همچنین علی بن حسین مسعودی (متوفای 346 هـ) که درباره مذهب او اختلاف است.
درباره ولادت امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در خانه کعبه می‌نویسد: محل تولد علی (علیه‌السلام)، خانه کعبه است. (14)
نتیجه گیری:
با توجه به مجموع گزارش‌هایی که درباره تولد حضرت علی (ع) در کعبه به‌ صورت متواتر از طریق منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است؛ این جریان از مسائل مسجل تاریخی هست.
کلید واژه:
ولادت امام علی (ع)؛ کعبه؛ اسناد شیعه؛ اسناد اهل سنت.
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. مولد امیرالمؤمنین (ع) نصوص مستخرجه من التراث الاسلامی؛ این کتاب درباره تولد حضرت علی (ع) در مکه، نوشته دکتر احمد پاکتچى و چاپ نشر نهج‌البلاغه به زبان فارسی هست. این کتاب در اصل بازسازی شده چهار اثر مفقود از قاضی ابوالبختری، ابن‌بابویه، ابوالعلاء همدانی و ابن شاذان قمی هست.
2. مولود کعبه؛ این کتاب نوشته حاج شیخ محمد على اردوبادى، متوفّاى 1380 ه. ق است و توسط حاج شیخ عیسى سلیم پور اهرى ترجمه ‌شده است، نویسنده از 450 کتاب، از آثار علماى شیعه و سنى برای نوشتن این کتاب بهره برده است.
3. مقاله «ولادت امیر مؤمنان (علیه السلام) در کعبه از مصادر اهل سنت» بارگذاری شده در لینک ذیل: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22466
پی‌نوشت‌ها:
1. ابن‌بابویه، محمد بن على معروف به شیخ صدوق، الامالی، کتابچى‏، تهران‏،1376، چاپ ششم، ص 132؛ همان، علل الشرائع‏، کتاب فروشى داورى‏، قم، 1385 ش، ج 1، ص 135. حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى … َ قَالَ یَزِیدُ بْنُ‏ قَعْنَبٍ‏ کُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ کَانَتْ حَامِلَهً بِهِ لِتِسْعَهِ أَشْهُرٍ ...‏ فَرَأَیْنَا الْبَیْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَهُ فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ یَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ یَنْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...
2. شریف الرضى، محمد بن حسین‏ معروف به شیخ طوسی، خصائص الائمّه، تحقیق: امینى، محمدهادی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1406 ه، اول،‏ ص 39.
3. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان (متوفای 413 هـ)، الإرشاد، تحقیق: مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام) لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع - بیروت، الطبعه: الثانیه، 1414 هـ - 1993 م، ج 1، ص 5.
4. مفید، محمد بن محمد، المقنعه، 1 جلد، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید (رحمه الله علیه) قم، چاپ: اول، 1413 ق، ص 461.
5. همان، مسار الشیعه، 1 جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، 1413 ق، ص 72.
6. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، اسلامیه، تهران، چهارم، 13625 ش، ج 6، ص 19.
7. شیخ طوسى‏، العقائد الجعفریه، تصحیح ابراهیم بهادرى، مکتبه النشر الإسلامی،‏ قم،‏1411 ق‏، اول‏، ص 57.
8. نیشابوری، محمد بن عبدالله ابوعبدالله الحاکم (متوفای 405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه - بیروت، الطبعه: الأولى، 1411 هـ - 1990 م، ج 3، ص 550. فقد تواترت الأخبار أن فاطمه بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه.
9. سبط بن الجوزی الحنفی، تذکره الخواص، ناشر: مؤسسه اهل البیت، بیروت، 1401 هـ ـ 1981 م، ص 20.
10. گنجی شافعی، محمد بن یوسف بن محمد القرشی، کفایه‌ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب، الباب السابع فی مولده (علیه السلام)، ناشر: دار أحیاء تراث اهل البیت (ع)، طهران، الطبعه‌ الثالثه، 1404 هـ، 1362 ش، ص 407.
11. ابن صباغ مالکی، علی بن محمد بن احمد (متوفای 855 هـ) الفصول المهمه فی معرفه الأئمه، تحقیق: سامی الغریری، ناشر: دار الحدیث للطباعه والنشر ـ قم، الطبعه: الأولى، 1422 هـ، ج 1، ص 171.
12. حلبی، علی بن برهان‌الدین (متوفای 1044 هـ)، السیره الحلبیه فی سیره الأمین المأمون، ناشر: دار المعرفه - بیروت – 1400 هـ، ج 1، ص 226.
13. دهلوی، شاه ولی‌الله مشهور به محدث هند (متوفای 1180 هـ)، إزاله الخفاء عن خلافه الخلفاء، تصحیح و مراجعه: سید جمال‌الدین هروى، ج 4، باب: اما مآثر امیرالمؤمنین و امام اشجعین اسدالله الغالب علی بن ابی‌طالب رضی‌ الله ‌عنه.
14. مسعودی، أبو الحسن على بن الحسین (متوفای 346 هـ)، مروج الذهب، ج 1، ص 313، وکان مولده فی الکَعبه.
 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

کعبه همواره خانه خدا تلقی می‏شد که به اذن خدا توسط حضرت ابراهیم ساخته شد. به همین جهت است که تولد امیرالمؤمنین در آن، فخری به حساب می‏ آید.

پرسش:
با توجه به اینکه در قبل از اسلام کعبه بتکده بوده ، تولد حضرت علی (ع) در کعبه چه فضیلتی داشته که ما ایشان را مولود کعبه مینامیم؟ متشکرم
 

پاسخ:
قبل از ظهور اسلام، کعبه خانه خدا بود که توسط حضرت ابراهیم و به دستور خدا بنا شده بود تا محلی برای نیایش و پرستش خدا باشد : «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»(بقره:127) یعنی: و(نیز به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه‏های خانه (کعبه) را بالا می‏بردند، (و می‏گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی. 
به همین جهت، از قداست بالایی برخوردار بود: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ»(آل عمران: 96) یعنی: نخستین خانه ‏ای که برای مردم(و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سر زمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. 
اما بعدها که مردم حجاز به بت پرستی روی آوردند، در کعبه نیز بتهایی قرار دادند و بدین ترتیب، برای مدتی آن را بتکده ساختند. توضیح مطلب این که مردم عرب به خصوص قریش، الله را خدای بزرگ و خالق آسمان و زمین و مدبر عالم می‏دانستند. آنها پیرو دین حضرت ابراهیم بودند تا این که عمرو بن لحی آنها را به بت پرستی دعوت کرد. وی بت «هبل» را از شام به مکه آورد و قریش را به پرستش آن فراخواند و به دنبال آن قریش و سایر قبائل عرب، بت‌ها ساختند و هر قبیله‌ای بتی را پرستیدند و بسیاری از آنها را در درون کعبه قرار دادند. قریش بت‌ها را مظاهر خدای واقعی می‌دانستند. آنها معتقد بودند که چون ما به خدای واقعی دسترسی نداریم پس باید به بت‌ها توسل جوییم. 
 بنابراین ، کعبه همواره خانه خدا تلقی می‏شد که به اذن خدا توسط حضرت ابراهیم ساخته شد. اما برای مدتی قریش، به واسطه انحرافی که پیدا کردند، بت‌هایی را نیز درون آن قرار دادند. از این رو، همیشه (حتی در دورانی که در کعبه بت وجود داشت) کعبه خانه خدا تلقی می‏شد. به همین جهت است که تولد امیرالمؤمنین در آن، فخری به حساب می‏ آید. 

پی نوشت:
1.    دوانی، علی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص12-16.
 

ظاهرا مقصود از این حدیث این است که تولد حضرت جواد در شرائطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد،

پرسش:
امام رضا علیه السلام در تولد امام جواد علیه السلام فرمودند: « این همان مولودی است که در اسلام با برکت تر از او زاده نشده است» مراد امام رضا از این سخن چه بوده؟
 

پاسخ:
در خانواده امام رضا (علیه السلام) و در محافل شیعه، از حضرت جواد (علیه السلام) به عنوان مولودی پرخیر و برکت یاد می شد. چنانکه «ابو یحیای صنعانی» می گوید: روزی در محضر امام رضا (علیه السلام) بودم، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است» (1).
گویا امام، به مناسبتهای مختلف، از فرزند ارجمند خود با این عنوان یاد می کرده و این موضوع در میان شیعیان و یاران امام رضا (علیه السلام) معروف بوده است، به گواه اینکه دو تن از شیعیان بنام «ابن اسباط» و «عباد بن اسماعیل» می گویند: در محضر امام رضا (علیه السلام) بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آری، این همان مولودی است که در اسلام با برکت تر از او زاده نشده است» (۲).
باز «ابو یحیای صنعانی» می گوید: در مکه به حضور امام رضا (علیه السلام) شرفیاب شدم، دیدم حضرت موز را پوست می کند و به فرزندش ابو جعفر می دهد. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ فرمود: «آری، این مولودی است که در اسلام مانند او، و برای شیعیان ما، بابرکت تر از او زاده نشده است» (۳).
شاید در بدو نظر تصور شود که مقصود از این حدیث این است که امام جواد از همه امامان قبلی برای شیعیان، با برکت تر بوده است، در حالی که چنین مطلبی قابل قبول نیست، بلکه بررسی موضوع و ملاحظه شواهد و قرائن، نشان می دهد که ظاهرا مقصود از این حدیث این است که تولد حضرت جواد در شرائطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد، بدین معنا که عصر امام رضا (علیه السلام) عصر ویژه ای بوده و حضرت در تعیین جانشین خود و معرفی امام بعدی با مشکلاتی روبرو بوده که در عصر امامان قبلی، بی سابقه بوده است، زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) گروهی که به «واقفیه» معروف شدند، بر اساس انگیزه های مادی، امامت حضرت رضا (علیه السلام) را انکار کردند و از سوی دیگر امام رضا (علیه السلام) تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاکی بود که امامان دوازده نفرند که نه نفر آنان از نسل امام حسین خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا (علیه السلام)، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال می برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا (علیه السلام) را انکار می کردند.
گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» به امام هشتم در این مورد، و پاسخ آن حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است (۴)، طی نامه ای به امام رضا (علیه السلام) او را متهم به عقیمی کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی در صورتی که فرزندی نداری؟!
امام در پاسخ نوشت: از کجا می دانی که من دارای فرزندی نخواهم بود، سوگند به خدا، بیش از چند روز نمی گذرد که خداوند پسری به من عطا می کند که حق را از باطل جدا می کند (۵).
این شگرد تبلیغی از طرف «حسین بن قیاما» (و دیگر پیروان واقفیه) منحصر به این مورد نبوده است، بلکه این معنا به مناسبت های مختلف و در موارد گوناگون تکرار می شده و امام رضا (علیه السلام) همواره سخنان و دلائل آنان را رد می کرده است (۶)، تا آنکه تولد حضرت جواد به این سمپاشیها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار و وجهه تشیع بالا رفت (۷)
پی نوشت ها:
۱) شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتی، ص ۳۱۹-طبرسی، اعلام الوری، الطبعة الثالثة، المکتبة الاسلامیة، ص ۳۴۷-فتال نیشابوری، روضة الواعظین، الطبعة الاولی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۶ ه. ق، ص ۲۶۱-کلینی، اصول کافی، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۸۱ ه. ق، ج ۱، ص ۳۲۱-علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنی هاشمی، ۱۳۸۱ ه. ق، ج ۳، ص ۱۴۳.
۲) مجلسی، بحار الانوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، ۱۳۹۵ ه. ق، ج ۵۰، ص ۲۰.
۳) کلینی، فروع کافی، الطبعة الثانیة، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۲ ه. ش، ج ۶، ص ۳۶۱-قزوینی، سید کاظم، الامام الجواد من المهد الی اللحد، الطبعة الاولی، بیروت، مؤسسة البلاغ، ۱۴۰۸ ه. ق، ص ۳۳۷.
۴) شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتی، ص ۳۱۸-علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنی هاشمی، ۱۳۸۱ ه. ق، ج ۳، ص ۱۴۲-تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، تهران، مرکز نشر الکتاب، ج ۳، ص ۳۷.
۵) کلینی، اصول کافی، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۸۱ ه. ق، ج ۱، ص ۳۲۰-طبرسی، اعلام الوری، الطبعة الثالثة، المکتبة الاسلامیة، ص ۳۴۶-علی بن عیسی الاربلی، همان کتاب، ص ۱۴۲-شیخ مفید، همان کتاب، ص ۳۱۸.
۶) علی بن عیسی الاربلی، همان کتاب، ص ۱۴۲-تستری، همان کتاب، ص ۳۱۶-کلینی، همان کتاب، ص ۳۲۱-طوسی، اختیار معرفة الرجال (معروف به رجال کشی)، تصحیح و تعلیق: حسن المصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ ه. ق، ص ۵۵۳، حدیث شماره ۱۰۴۵.
۷) قزوینی، سید کاظم، الامام الجواد من المهد الی اللحد، الطبعة الاولی، بیروت، مؤسسة البلاغ، ۱۴۰۸ ه. ق، ص ۳۳۷.
منبع: کتاب سیره پیشوایان - مهدی پیشوایی - زندگانی امام جواد علیه السلام

یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب، رسیدن به استقلال سیاسی و رها کردن ملّت ایران از زیر بار استعمار شرق و غرب و دیگر اجانبی بود که در امور داخلی ایران مداخله میکردند

 پرسش:
اگر در ایران انقلاب نمی‌‌شد ممکن بود چه اتفاقاتی رخ بده
 

پاسخ:
یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب، رسیدن به استقلال سیاسی و رها کردن ملّت ایران از زیر بار استعمار شرق و غرب و دیگر اجانبی بود که به هر بهانه‌ای در امور داخلی ایران دخالت می‌کردند. به تعبیر دیگر، تصمیم گیر اصلی در ایران، سیاست مداران ایرانی نبودند و حتّی محمدرضا شاه نیز به عنوان شخص اوّل مملکت، ناچار بود تصمیمات خود را با دولتمردان آمریکا و انگلیس هماهنگ کند. مطمئنّاً اگر انقلاب نمی‌‌ شد، این روال هم چنان ادامه می‌یافت و ما هنوز هم یکی از کشورهای تابع شرق یا غرب بودیم و استقلال سیاسی نداشتیم. روشن است که پیروی از غرب و به ویژه آمریکا، محدود به مسائل سیاسی نیست و ما ناچار بودیم در زمینه‌های دیگری مانند مسائل فرهنگی و قوانین داخلی نیز پیرو آنان باشیم. امروزه با همۀ مشکلاتی که در مسیر اصلاح امور وجود دارد ، همه اذعان دارند که کسی جز «ایرانی» برای «ایران» تصمیم نمی‌‌ گیرد . 
نکتۀ دیگر، تغییر در نظام سیاسی حاکم و چگونگی تعیین سرنوشت ملت ایران است که تا پیش از انقلاب، یک نظام شاهنشاهی بود که هرچند مجلس ملی و سنا نیز بدان افزوده شده بود، عملاً شاه همه کاره بود و نمایندگان هر دو مجلس، در اصل کاره‌ای نبودند. به تعبیر دیگر، اگر انقلاب نمی‌‌ شد، پسر محمّدرضا شاه، به جای پدر بر تخت سلطنت می‌نشست و امروز ایران ما همانند عربستان سعودی و یا اردن، کشوری پادشاهی بود و نه جمهوری! اگر انقلاب نمی‌‌ شد، مردم ایران تجربۀ حضور در انتخابات واقعی و همه پرسی را درک نمی‌‌ کردند. 
بر این فهرست می‌توانید نکات دیگری را نیز بیفزایید: امروزه بسیاری از مظاهر دینی مانند نماز جمعه و اعتکاف و اجرای حدود اسلامی و... در کشور ما در حال تحقق است که اگر انقلاب نمی‌‌ شد، یا چنین اتفاقاتی رخ نمی‌‌ داد و یا با مشکلات بسیار و بسیار کند و محتاطانه رخ می‌داد؛ کما این که اگر انقلاب نمی‌‌ شد، دفاع از مردم مظلوم فلسطین نیز هم چنان در کشور ما جرم بود!
علی رغم همۀ مشکلات فرهنگی ـ که کسی هم منکر آن‌ها نیست ـ امروزه رعایت مناسک دینی برای کسی هزینه ندارد و بستر برای تحقق اهداف دینی، فراهم تر است. و اگر انقلاب نمی‌‌ شد، این ثمرات به دست نمی‌‌ آمد. 
در پایان، به این نکته نیز توجه داشته باشید که با مطالعۀ وضعیت داخلی ایران در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب، و نیز با بررسی وضعیت منطقه، به این نتیجه می‌رسیم که اصل وقوع انقلاب در ایران، امری گریزناپذیر بوده و دیر یا زود، نظام سیاسی حاکم بر ایران ـ یعنی نظام شاهنشاهی ـ می‌بایست سرنگون می‌شد و یا دست کم، دچار تحوّل اساسی می‌گردید. 
سیر حوادث از زمان مشروطه به این سو، نشان می‌داد که مردم ایران با حکومت شاهنشاهی مستبدانه همراه نیستند. انقلاب مشروطه، تلاشی بود برای رهایی از استبداد؛ ولی علی رغم توفیقات و ثمراتی که داشت، به صورت کلی به پیروزی نرسید. مردم ایران و به ویژه نخبگان، هم چنان در پی رسیدن به آرمان‌های مشروطه بودند؛ زیرا هرچند مجلس ملّی و سنا تشکیل شده بود، ولی اوامر ملوکانه هم چنان حرف آخر را می‌زد. هرچند انتخاباتی سرد و بی روح برگزار می‌شد، ولی تصمیمات کلان کشور، تحت نظارت دولتمردان کشورهای قدرتمند به ویژه آمریکا گرفته می‌شد و حتّی گاهی تصمیمی بر ما تحمیل می‌شد!
مطمئناً آزادی خواهان و دیگر نخبگان (اعم حوزوی و دانشگاهی)، چنین وضعی را تحمّل نمی‌‌ کردند؛ کما اینکه الان نیز مهم‌ترین دغدغۀ انقلابیون، حفظ آزادی‌های اساسی و استقلال کشور است. حوادثی مانند آنچه بیداری اسلامی یا بهار عربی خوانده می‌شود، نشان داد که اصل وقوع تحوّل اساسی در نظام سیاسی کشورها، سرنوشت حتمی مردمی است که دوست ندارند تحت حاکمیت نظامی خودکامه و زورگو باشند. به یقین، مردم ایران در این عرصه پیشرو بوده‌اند و اگر در سال 57 انقلابشان به پیروزی نمی‌‌ رسید، در زمان دیگری این اتفاق رقم می‌خورد. 
 برای مطالعۀ بیش تر در این باره و به ویژه دربارۀ سیر حوادث و جریاناتی که انقلاب را در ایران، امری گریز ناپذیر کرده بود، می‌توانید به این کتاب مراجعه بفرمایید:
« حدیث پیمانه؛ پژوهشی در انقلاب اسلامی» نوشتۀ آقای حمید پارسانیا، دفتر نشر معارف.
 

امام هادي ـ عليه السّلام ـ با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفي و عدم همکاري حضرت هراس داشتند در نهایت در زمان معتز مسموم گرديد.

پرسش: 
امام هادي عليه السلام چگونه به شهادت رسيدند
 

پاسخ:

امام هادي ـ عليه السّلام ـ در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان فاسد بني عباس رنجها و محنت هاي زيادي کشيد "و در اين ميان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلي گوي سبقت را از ديگران ربود".

"متوکل وجود امام هادي ـ عليه السّلام ـ را خطر بزرگي براي حکومت خويش احساس مي کرد، لذا تصميم گرفت تا با دو روش هم زمان در يک اقدام از بحراني تر شدن اوضاع جلوگيري کند. يکي حمله به ياران امام و نابود کردن آثار شيعيان تا حدي که قبر مطهر امام حسين ـ عليه السّلام ـ را نيز تخريب کرد و دوم دور کردن امام از مدينه که پايگاه سازمان تشيع بود.[1]

"عبدالله بن محمد فرماندار مدينه از دشمنان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بود و از امام نزد متوکل سعايت مي کرد و پيوسته قصد آزار آن جناب را داشت. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در نامه اي به متوکل سعايت و دروغگويي او را ياد آوري کرد ولي متوکل که زمينه را براي تبعيد امام از مدينه و تحت نظر گرفتن مناسب مي ديد در نامه اي ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بيايد"[2]

نامه متوکل رسيد و حضرت آماده رفتن به سامرا شد "وقتي آن حضرت به سامرا رسيد متوکل ( با آن همه وعده و احترام که در نامه اش بود) يک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را در کاروانسرايي که به کاروانسراي گداها معروف بود فرود آورد".[3]

سپس متوکل دستور داد: "حضرت را کاملا تحت نظر گيرند و خانه شان را محاصره کرده و مانع ديدار شيعيان با ايشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت گردند و حتي ايشان را در تنگنا و محاصره اقتصادي قرار داد و رساندن حقوق شرعيه و هدايا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتي سخت نمود"[4]

اين وضعيت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت.

يکي ديگر از سختگيري هاي متوکل در آزار امام هادي ـ عليه السّلام ـ اين بود که "گاه بگاه به مأموران خود دستور مي داد تا ناگهاني به خانه امام ريخته و آنجا را بازرسي کنند به اميد آنکه سلاح يا مدرکي دال بر فعاليت ايشان عليه حکومت بدست آورند. لکن در اين حمله هاي شبانه جز کتاب هاي علمي و ادعيه چيزي يافت نشد"[5]

گاهي متوکل فرمان مي داد "حضرت را در هر حالتي که هست به دربار آورند. در يکي از اين احضارها امام در حالي بر متوکل وارد شد که او مست و لا يعقل در کنار جامها و سبوهاي شراب و در ميان گروه هاي خنياگر و رقاصه افتاده بود.امام بي توجه به موقعيت خطير و خطرات احتمالي به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصيحت گويي و ياد آوري قيامت پرداخت و فسق و فجور و مي خوارگي و بدکارگي او را محکوم ساخت. متوکل بر آشفت و دستور داد ايشان را در زندان محبوس سازند"[6] حضرت روانه زندان شد و "شخصي از حضرت شنيد که مي فرمودند انا اکرم علي الله من ناقه صالح"[7] و سپس اين آيه را خواندند "تمتعوا في دارکم ثلاثة ايام ذلک وعد غير مکذوب"[8]

بيش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسيد"[9]

منتصر گرچه بر امام سخت نگرفت ولي اين آرامش نسبي امام و شيعيان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسي خلافت در مقابل شيعيان بود "امام هادي ـ عليه السّلام ـ با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفي و عدم همکاري حضرت هراس داشتند و رنج مي بردند تا اينکه تنها راه خويش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدين ترتيب امام هادي ـ عليه السّلام ـ نيز مانند امامان پيشين به مرگ طبيعي از دنيا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم گرديد".[10]

منابع معتبر و مورخان شيعه شهادت حضرت را در " ماه رجب سال 254 ه.ق"[11] مي دانند. مرحوم آيت الله مرعشي نجفي شهادت حضرت را در روز دوشنبه سوم رجب سال 254ه.ق مي داند[12] گر چه برخي منابع شهادت حضرت را در ماه جمادي الثاني[13] يا 27 رجب نيز ذکر کرده اند.

پي نوشت ها:

[1] . اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبيين، ص 256

[2] . شيخ مفيد، ارشاد، ص 435

[3] .  همان، ص 438

[4] . قرشي، باقر شريف، زندگاني امام علي الهادي، همان، ص 386

[5] . همان، ص 387

[6] . قرشي، باقر شريف، همان، ص 387.

[7] . ترجمه: من نزد خدا از ناقه حضرت صالح محترم ترم.

[8] . هود / 56، در خانه هايتان سه روز به آسايش و خوشگذراني سپري کنيد (سپس عذاب الهي خواهد رسيد) آن وعده اي است که دروغ نخواهد بود.

[9] . طبرسي، اعلام الوري، ص 363؛

[10] . پيشوايي، سيره پيشوايان، همان، ص 612.

[11] . شيخ مفيد. الارشاد، همان، ص 439

[12] . مرعشي نجفي، سيد شهاب الدين، مجموعه نفيسه، ص 56

[13] . قندوزي، نيابيع المودة، بيروت، ج 3 ص 14

بزرگان و عالمان اهل سنت براي امام هادي(عليه السلام) احترام ويژه‌اي قائل بوده‌اند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادي(عليه السلام) را ستوده‌اند.

پرسش: 
لطف کنيد درباره زندگي و امامت امام هادي عليه السلام توضيحاتي بفرماييد.
 

پاسخ:

علي بن محمد مشهور به امام هادي يا امام علي النقي، دهمين امام شيعيان و فرزند امام جواد(عليه السلام) است. آن حضرت از سال 220 تا 254ق به مدت 33 سال، امامت را به عهده داشت. امام هادي(عليه السلام) با چند تن از خلفاي عباسي از جمله متوکل همزمان بود و بيشتر سال‌هاي امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسي گذراند.

در مورد تاريخ دقيق تولد آن حضرت اختلاف وجود دارد،بنابر نظر کليني و شيخ طوسي، امام هادي در 15 ذي‌الحجه سال 212ق متولد شده است.(1)

از زندگي امام هادي، امام جواد و امام عسکري در مقايسه با ديگر ائمه شيعه، اطلاعات چنداني وجود ندارد. برخي از پژوهشگران عمر کوتاه اين امامان، محصور بودن آنان و غيرشيعي بودن نويسندگان کتب تاريخ در آن روزگار را از علل آن دانسته‌اند.

بر اساس نقل مشهور و معروف امام هادي(عليه السلام) بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد(عليه السلام)،در سال 220ق در 8 سالگي به امامت رسيد.

متوکل عباسي در سال 233ق تصميم گرفت امام هادي را وادار کند از مدينه به سامرا برود.سبط ابن جوزي، بدگويي برخي افراد عليه امام هادي، و همچنين گزارش‌هاي حاکي از ميل مردم به امام دهم شيعيان را دليل تصميم متوکل عباسي براي احضار علي بن محمد(عليه السلام) به سامرا دانسته است.(2)

بزرگان و عالمان اهل سنت براي امام هادي(عليه السلام) احترام ويژه‌اي قائل بوده‌اند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادي(عليه السلام) را ستوده‌اند.

امام دهم در زمان حکومت معتز عباسي مسموم شده و به شهادت رسيد.امام حسن عسکري(عليه السلام) در تشييع جنازه پدر شرکت کرد جنازه را در جاده‌اي که برابر خانه موسي بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خليفه عباسي در تشييع شرکت کند امام عسکري بر جنازه پدر نماز خواند. سپس آن را در يکي از خانه‌هايي که حضرت در آن زنداني بود، به خاک سپردند.

 

از امام هادي (عليه السلام) چندين دعا و زيارت نامه برجاي مانده است که از مشهورترين آنها زيارت جامعه ي کبيره است. اين زيارت داراي سند صحيح بوده و از نظر بلاغت نيز در بالاترين درجه قرار دارد. شروح متعددي به فارسي و عربي بر اين زيارت نوشته شده است. زيارت جامعه ي کبيره متضمن مفاهيمي بسيار عالي و مطالبي بديع است.

از ديگر زيارات بر جاي مانده از امام هادي (عليه السلام)، زيارت غدير است که در آن هم خصوصيات و ويژگي هاي حضرت علي (عليه السلام) و هم حادثه ي غدير ذکر شده است.

پی نوشت:

  1. کليني، الکافي، 1407ق، ج1، ص497؛ طوسي، تهذيب الأحکام، 1418ق، ج6، ص104.
  2. سبط ابن جوزي، تذکرة الخواص، 1426ق، ج2، ص493.

امامان در دوران انزوا و فشار، بر قلب ها حکومت مي کردند و اين خود عاملي بود که خلفاي ستمگر همواره پايه هاي حکومت خود را متزلزل بدانند.

پرسش: 
چراامام هادي ع به سامراتبعيدشد؟
 

پاسخ:

امام هادي پس از سپري کردن سيزده سال از دوران امامت خويش، از سوي متوکل به سامرا احضار شد و به ناچار بيست سال[1] و به عقيده برخي يازده يا نوزده سال[2]

چند عامل را مي توان بعنوان دليل اين تبعيد بيان کرد:

 نفوذ اجتماعي امام(ع)

امامان در دوران انزوا و فشار، بر قلب ها حکومت مي کردند و اين خود عاملي بود که خلفاي ستمگر همواره پايه هاي حکومت خود را متزلزل بدانند. روزي هارون، پيشواي هفتم امام موسي بن جعفر(ع) را کنار کعبه ديد، به او گفت: تويي که مردم پنهاني با تو بيعت مي کنند و تو را به پيشوايي برمي گزينند؟

 

امام فرمود: «اَنا امام القلوب و انت امام الجسوم؛ من بر دل هاي مردم حکومت مي کنم و تو بر بدن ها».[3]

 

 گزارش کارگزاران متوکل

بريحه عباسي که مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرم مدينه و مکه بود، در نامه اي به متوکل نوشت: اگر به مدينه و مکه نياز داري، علي بن محمد را از آنجا بيرون ببر؛ زيرا او بيشتر مردم اين ناحيه را مطيع فرمان خويش گردانيده است.[4]

 

عبدالله ابن محّمد فرماندار مدينه، ديگر فردي است که نامه هاي زيادي عليه آن حضرت به متوکل نوشت؛ به گونه اي که سبب خشم و غضب متوکل گشت. از اين رو، امام هادي(ع) به متوکل نامه اي مرقوم داشت که فرماندار مدينه به من اذيت و آزار مي رساند و آنچه درباره من نوشته، دروغ محض است.[5]

 

 آگاهي خلفا از جايگاه امامان

يکي از علل احضار امام به سامرا آگاهي خلفاي بني عباس از جايگاه ويژه امامان نزد شيعيان بود. آنان به خوبي مي دانستند که طبق اعتقادات شيعه، امام نقش محوري دارد و نصّ امام قبلي و معجزات و احاديث رسيده از پيامبر(ص) اين امر را اثبات و مشخص مي سازد. همچنين آنان آگاه بودند که شيعيان، سخنان و مواضع امام را به جان و دل مي خرند و چون آنان را به حکم تطهير از هر گونه آلودگي مبرّا مي دانند، خلافت کساني جز معصومان را غاصبانه مي دانند. بر اين اساس، خلفا به جانشين امام قبل حسّاسيت خاصي داشتند.

 

پي نوشتها:

 [1] . بحارالانوار، ج50، ص206.

[2] . منتهي الامال، ص 384، ذکر شهادت امام هادي.

[3] . الصواعق المحرقه، ص 204، ابن حجر هيتمي.

[4] . اثبات الوصيه، ص225؛ منتهي الامال ، ص 377، فصل پنجم، در حرکت امام هادي از مدينه تا سامرا.

[5] . الارشاد، ص313 و314؛ بحارالانوار، ج50، ص200.

لقب «باقر»، برگرفته از حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. در حدیثی مشهور که در بحث نصوص امامت بدان استناد می‌شود،

پرسش:
لقب امام پنجم شیعیان باقرالعلوم هست بعضی ‌ها می‌گویند به چه دلیل این لقب را به ایشان داده‌اند مگر چه علومی را شکافته است؟
 

پاسخ:
به عنوان مقدّمه، شایسته است توجه داشته باشید که لقب «باقر»، برگرفته از حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. در حدیثی مشهور که در بحث نصوص امامت بدان استناد می‌شود، پیامبر خدا (ص) به جابر بن عبدالله انصاری، فرمود: «إِنَّکَ سَتُدْرِکُ رَجُلًا مِنِّی اسْمُهُ اسْمِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ‏ بَقْرا». یعنی: «تو مردی از اهل بیت مرا درک خواهی کرد که هم نام و هم شکل من است علم را می‌شکافد، شکافتنی!». (1) مادّۀ «بقر» در لغت، به معنای «شکافتن همراه با توسعه دادن» است.(2) بنا بر این، «باقر» یعنی شکافنده و توسعه دهنده، و با توجه به حدیث مذکور، منظور از لقب «باقر» برای امام پنجم، کسی است که علوم را می‌شکافد و توسعه می‌دهد و از همین رو است که این لقب در ترکیب کامل، به صورت «باقر العلوم» استعمال می‌شود. 
حال به سؤال شما می‌پردازیم که آن حضرت، کدامین علوم را شکافته و توسعه داده است؟ 
 برای یافتن پاسخ، باید توجّه داشته باشید که در حدیث منقول از جابر بن عبدالله انصاری، رسول خدا در صدد معرّفی امامان بعد از خویش است. پس علمی که در این حدیث، از شکافتنش سخن رفته، هر علمی است که مرتبط با شئون امامت باشد ؛ یعنی علم دین یا معارف دینی که در تقسیم بندی‌های رایج امروزی، شامل علومی مانند فقه و کلام و تفسیر می‌شود. مؤید این سخن، این است که در برخی متون، تعبیر «باقِرَ عِلْمِ النَّبِیّینَ» به کار رفته است؛ یعنی: شکافندۀ دانش پیامبران.(3) این تعبیر، آشکارا دلالت بر این دارد که منظور از علم در این جا، علوم الهی است. 
با مراجعه به زندگانی امام باقر (علیه السلام) نیز می‌توان فعّالیت‌های علمی آن حضرت را در گسترش این علوم به وضوح مشاهده کرد؛ تا جایی که منابع حدیث شیعه، سرشار از روایات امام باقر (علیه السلام) و فرزندش امام صادق (علیه السلام) است. البته دقّت داشته باشید که در این جا « حدیث» به عنوان «مادر علوم اسلامی» مدّ نظر است و نه صرفاً به معنای یکی از شاخه‌های علوم اسلامی؛ چرا که همۀ علوم اسلامی، در مراحل شکل گیری و تدوین اوّلیه، مبتنی بر حدیث بوده اند. 
نه تنها آثار مکتوب شیعه، که حتّی کتب و تصنیفات دانشمندان و مورّخان اهل تسنن (مانند طبری و بلاذری و خطیب بغدادی) و کتاب‌های مهمّی مانند موطّأ مالک و سنن ابو داود و مسند ابو حنیفه و تفسیر زمخشری، پر از سخنان امام باقر (علیه السلام) است (4) و این، نشان دهندۀ جایگاه علمی فراگیر آن حضرت در میان امّت اسلام است. 
در این جا توجه به چند نکتۀ دیگر نیز مفید است: 
یکم: بر اساس مبانی کلامی شیعه، همۀ ائمّه دارای علم الهی بوده اند؛ ولی شرایط سیاسی و یا اجتماعی در دوران برخی از ائمّه به گونه‌ای بوده که مجال بسیار محدودی برای فعّالیت علمی داشته اند. امّا در زمان امامت امام باقر (علیه السلام)، حکومت بنی امیه رو به زوال بود و بنّی عباس و هوادارن آنان در حال یارگیری و صف کشی سیاسی و نظامی در برابر امویان بودند. این شرایط باعث شده بود که دستگاه حکومت اموی، سرگرم مبارزه با آنان شود و خواهی نخواهی، از سخت گیری‌های سیاسی و اجتماعی قبلی باز داشته شود و در نتیجه، فضای جامعه قدری باز شد. امام باقر (علیه السلام) نیز از این فضا به بهترین وجه استفاده کرد و در چنین شرایطی، به مسائلی پرداخت که تا آن زمان، یا به کلّی ممنوع بود و یا به خوبی تبیین نشده بود. بسیاری از مباحث فقهی مربوط به سیرۀ نبوی، مسائل مربوط به امامت، بیان برخی انحرافات رخ داده در احکام دینی، تفسیر صحیح آیات قرآن، نشان دادن برخی خطاها و برداشت‌های نادرست از روایات نبوی و موارد متعدّدی از این دست، کاری بود که توسط امام باقر (علیه السلام) به خوبی پایه گذاری شد و بعد از ایشان توسط امام صادق (علیه السلام) پیگیری شد.
دوم: از جمله اقداماتی که امام باقر (علیه السلام) به نیکی انجام داد تا بتواند علوم اسلامی را در میان امّت اسلام گسترش بدهد ، تربیت شاگردان بسیاری بود که در منابع اسلامی، نام 467 نفر از آنان آمده است.(5) شاگردانی مانند ابو بصیر و محمّد بن مسلم و زرارة بن اعین و هشام بن سالم و جابر بن یزید بود که سرآمد فقها و محدّثان زمان خود بودند و در میدان رقابت علمی، بر فقها و قضات غیر شیعی برتری داشتند.(6) 
سوم: یکی از وجوه مهمّ فعّالیت علمی امام باقر (ع)، مبارزه با جریان‌های فکری و مذهبی انحرافی مانند غلات، مرجئه، خوارج، کیسانیه و یهودیان بوده است.(7) از آن جا که بسیاری از این جریانات انحرافی، عقاید خویش را منتسب به قرآن و سنت نبوی می‌کردند، روشن است که ایستادگی در برابر آنان، تنها از عهدۀ کسی بر می‌آمد که توشه‌ای سرشار از علوم نبوی و آموزه‌های وحیانی داشته باشد و با آشکار کردن علوم خود، در این مسیر بکوشد و این، همان کاری بود که امام باقر (علیه السلام) بدان همّت گماشت و با تفسیر و توضیح علمی آیات قرآن، خط بطلان و بر آراء مخالفین می‌کشید. 
چهارم: پاسخ این سؤال که چرا بر فعالیت علمی امام باقر (علیه السلام) تأکید می‌شود، در گرو آگاهی از تاریخ تدوین علوم اسلامی است. بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، از یک سو، ثبت و نقل احادیث نبوی با محدودیت‌های فراوان رو به رو بود و از سوی دیگر، مسلمانان درگیر مسائلی مانند مدعیان دروغین نبوت و فتنۀ اهل ارتداد و فتوحات و … شدند. درگیری‌های داخلی مانند نبرد جمل و صفین و نهروان و در ادامه ماجرای عاشورا و بازتاب‌های شدید آن در جامعۀ اسلامی، مجال تعمیق و گسترش علوم را تنگ کرده بود. اما در پایان سدۀ نخست هجری، در دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز محدودیت از نگارش و نقل احادیث نبوی بر داشته شد و در عرصۀ اجتماع نیز تقاضا برای پرداختن به علوم، رشدی چشمگیر داشت و از این رو است که بسیاری از علوم اسلامی در این زمان تدوین شدند. و این، دقیقاً مصادف است با دوران امامت حضرت باقر العلوم (علیه السلام). 
 خلاصه این که: منظور از «علم» در لقب «باقر العلوم»، معارف دینی و تعالیم الاهی است که آموزش و گسترش آن‌ها از شئون امامت شمرده می‌شود. 
 
پی نوشت ها:
1. الکافی، چاپ اسلامیه، ج ‏1، ص 469. این حدیث مشهور، در منابع دیگر نیز با اندکی تفاوت در جزئیات، آمده است.
2. راغب اصفهانی در م فردات خود می‌نویسد: «یقال: بَقَرْتُ‏ بطنه: إذا شققته شقا واسعا». م فردات الفاظ القرآن، ذیل مادّۀ «بقر».
3. از جمله، در زیارتی که سیّد بن طاووس برای امام سجّاد، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) آورده، خطاب به آن حضرت می‌خوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا باقِرَ عِلْمِ النَّبِیّینَ». مفاتیح الجنان، به خط حاج طاهر خوشنویس، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ص 77 (باب اوّل، تعیین اسامی معصومین بر روزهای هفته و زیارت مخصوص هر روز).
4. ر.ک: مهدی پیشوایی، سیرۀ پیشوایان (نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام)، با مقدّمۀ استاد جعفر سبحانی، انتشارات مؤسسۀ امام صادق (علیه السلام)، قم، چاپ بیست و دوم، 1389 شمسی/ 1431 قمری: ص 307.
5. شیخ طوسی، الرجال، ص 102.
6. ر.ک: مهدی پیشوایی، سیرۀ پیشوایان، ص 309.
7. ر.ک: اصغر منتظر القائم، تاریخ امامت، دفتر نشر معارف، چاپ دوم، 1384 شمسی، ص 171 ـ 174.
 

ماه رجب ازجمله ایامی است که ائمه اطهار علیهم‌السلام در خصوص فضیلت آن و اعمالی که در این ماه از ثواب خاصی دارند، مطالبی را بیان نمودند.

پرسش:
اعمال و فضیلت‌های ماه رجب چیست؟ چه مناسبت‌هایی در این ماه قرار دارد؟
 

پاسخ:
مقدمه:
خداوند متعال برای برخی از ایام فضیلت خاصی قرار داده است؛ ماه رجب ازجمله ایامی است که ائمه اطهار علیهم‌السلام در خصوص فضیلت آن و اعمالی که در این ماه از ثواب خاصی دارند، مطالبی را بیان نمودند که به گوشه‌ای از این روایات اشاره می‌گردد:
فضیلت ماه رجب
جایگاه خاص ماه رجب در میان ماهه‌ای دیگر به‌اندازه است که در روایتی پیامبر اکرم (ص) فرمود:
آگاه باشید که رجب ماه خداست و آن ماه بسیار بزرگی است. این ماه «اصم» نامیده شد؛ بدان سبب که هیچ ماهی در فضیلت و حرمت در نزد خدا با او برابری نمی‌کند. (1)
پیغمبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) ماه رجب را «ماه اَصَبّ» نامیده است، زیرا رحمت خدا در این ماه بر امّت فرومی‌ریزد. (2)
از ابن عباس نقل است که: هرگاه ماه رجب می‌آمد، رسول خدا (ص) مسلمانان را دور خود جمع می‌کرد و میان آن‌ها می‌ایستاد. آنگاه خطبه می‌خواند، حمد و ثنای الهی را به‌جای می‌آورد و صلوات بر انبیای گذشته می‌فرستاد و می‌فرمود: ای مسلمانان، ماه بسیار بزرگ و بابرکتی بر شما سایه انداخته است ـ یعنی ماه رجب ـ و آن ماهی است که در آن، رحمت خدا بر کسی که خدا را عبادت کند، فرومی‌ریزد؛ بدان شرط که مشرک و بدعت گزار نباشد. آگاه باشید که در ماه رجب، شبی است که هر که خواب را در آن، بر خود حرام کند و به عبادت خدا بپردازد، خدا بدنش را بر آتش حرام می‌کند و هفتاد هزار ملک با او مصافحه می‌کنند و برایش تا رجب بعد آمرزش می‌طلبد. (3)
اینکه آن شب نامعلوم که در ذیل خبر ذکر شد، چه شبی است، علما با استفاده از اخبار دیگر، چهار احتمال داده‌اند: احتمال دارد مراد، شب اول ماه رجب باشد و یا شب جمعه اول رجب که به لیلة الرغائب موسوم است. نیز احتمال دارد مراد، نیمه رجب و یا بیست و هفتم رجب باشد. (4)
ثواب فراوان اعمال در ماه رجب
خداوند متعال در ماه رجب ثواب‌های زیادی را برای اعمال قرار داده است؛ در روایتی پيامبر گرامى می‌فرماید: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته‌ای به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرارسد، آن فرشته دعوت‌کننده، هر شب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغول‌اند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به‌سوی درگاه خدا آرند؛ و خداوند می‌فرماید: من هم‌نشین كسى هستم كه با من هم‌نشین باشد و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده‌ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن‌ من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم. (5)
در این روایت خداوند علاوه بر اعطای ثواب‌های فراوان به ‌جایگاه عابدان و ذاکران و دعاکنندگان در ماه رجب اشاره می‌نماید.
فضیلت صدقه در ماه رجب
 و از حضرت امیر مؤمنان علی (ع) نقل است که:
هر کس در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در بهشت او را به ثوابی گرامی می‌دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است. (6)
فضیلت روزه در ماه رجب
 شفاعت در قیامت و روزه ماه رجب
از امام رضا (ع) نیز روایت‌شده است:
هر که به اشتیاق ثواب، روز اول ماه رجب را روزه بدارد، خدای عزوجل، بهشت را بر او واجب گرداند؛ هر که روز وسط رجب را روزه بدارد، می‌تواند دو قبیله (پرجمعیت) مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند؛ و هر که روز آخرش را روزه بدارد، خدای عزوجل او را از پادشاهان بهشت گرداند و شفاعتش را درباره پدر، مادر و هم بستگان و آشنایان و همسایگان بپذیرد، گرچه در میان آن‌ها مستحقان دوزخ باشند. (7)
دفع عذاب قبر و روزه ماه رجب
در روایتی از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این‌چنین آمده است که: با رسول خدا (ص) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آنگاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آن‌ها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آن‌ها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان که در عذاب‌اند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک‌شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند. (8)
دفع سکرات موت و عذاب قبر و هول قیامت با روزه ماه رجب
شخصی به نام سالم نامی که از صحابه حضرت صادق (ع) بود، می‌گوید: چند روزی از ماه رجب باقی‌مانده بود که خدمت آن حضرت مشرف شدم. فرمود: ای سالم، آیا چیزی از این ماه را روزه گرفته‌ای؟ عرض کردم: خیر. فرمود: آن‌قدر ثواب از تو فوت‌شده که مقدار آن را تنها خدا می‌داند! سپس فرمود: همانا رجب، ماهی است که خداوند او را فضیلت داده و بسیار احترام کرده و کرامت آن را برای روزه‌داران واجب ساخته است. سالم گوید: عرض کردم: یا بن رسول‌الله، اگرچند روزی باقی‌مانده از این ماه راه روزه بدارم، به مقداری از ثواب‌های آن می‌رسم؟ فرمود: ای سالم! هر که یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد، خدا ایمن می‌گرداند او را از سختی سکرات مرگ و هول قیامت و عذاب قبر (9)
نماز سلمان در ماه رجب:
رسول خدا (ص) فرمود: ای سلمان، هر مرد و زن مؤمن که در ماه رجب سی رکعت نماز بخواند و در هر رکعت پس از حمد سه مرتبه «قل هو الله احد» و سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» را قرائت کند، خداوند هر گناهی را که در پیری و جوانی کرده است، از نامه عمل او محو می‌کند و ثواب کسی را که در تمام آن ماه، روزه گرفته باشد، به او عطا می‌کند و تا سال آینده نام او را از نماز گزارندگان می‌نویسد و در هرروز از آن ماه، ثواب شهیدی از شهدای بدر برای او باشد و خداوند میان او و آتش فاصله انداخته و به عدد هر رکعت، ثواب هزارهزار رکعت در نامه عمل او می‌نویسد و او از پل صراط به‌سلامت رد می‌شود؛ و طریقه نماز این است که: ده رکعت روز اول، ده رکعت روز نیمه و ده رکعت در روز آخر ماه رجب به‌جا آورد، هر دو رکعت به یک سلام و بعد از هر دو رکعت، دست‌ها را به آسمان بلند و چنین دعا کند: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لا شَرِيكَ لَهُ‏- لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ‏ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لَا مُعْطِيَ‏ لِمَا مَنَعْتَ‏ وَ لَا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَد. (10)
اعمال مشترک این ماه
تعداد این اعمالی که مخصوص روز معینی نیست، بلکه در تمام ماه انجام می‌شود، زیاد است ازجمله:
در تمام ماه رجب، این دعا را بخواند: یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السّآئِلینَ، ویَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ، لِکُلِّ مَسْئَلَه؛ ای که مالک حاجات خواستارانی و ای‌ که نهاد خاموشان دانی برای هر خواسته‌ای، مِنْکَ سَمْعٌ حاضِرٌ وَجَوابٌ عَتیدٌ. اللّهُمَّ وَمَواعیدُکَ الصّادِقَهُ واَیادیکَ الفاضِلَهُ؛ از جانب تو گوشی شنوا و پاسخی آماده است خدایا به‌حق وعده‌های راستت و نعمت‌های بسیار، وَ رَحْمَتُکَ الواسِعَهُ فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ محمد؛ و رحمت وسیعت از تو خواهم که درود فرستی بر محمّد و آل محمد، واَنْ تَقْضِیَ حَوائِجی لِلدُّنْیا وَالاْخِرَهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ؛ و حوایج دنیا و آخرتم را برآوری که به‌راستی تو بر هر چیز توانایی. (11)
همچنین رسول خدا (ص) فرموده‌اند: هر کس در ماه رجب ۱۰۰ مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه‌ای بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس ۴۰۰ مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد. (12)
همچنین ایشان فرمودند: کسی که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند برای او حسنات فراوانی می‌نویسد. (13)
در روایتی آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، ۷۰ مرتبه و شبانگاه نیز ۷۰ مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ و پس‌ازآن، دست‌ها را بلند کند و بگوید أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَ تُبْ عَلَیَّ اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضی خواهد بود…». (14)
«سیّد بن طاووس» در «اقبال» فضیلت فراوانی برای خواندن سوره «قل هو الله احد» در ماه رجب نقل کرده است. ازجمله از رسول خدا (ص) روایت کرده است که هر کس با نیت پاک در ماه رجب، ۱۰ هزار مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، وارد عرصه قیامت شود درحالی‌که از گناه پاک باشد مانند روزی که از مادر متولدشده است و ۷۰ فرشته به استقبال او می‌آیند و به وی بشارت بهشت را می‌دهند. (15)
همچنین آن حضرت فرمود: هركس  صدبار «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» بخواند، او و فرزندان و خاندان و همسايگانش مبارك و پر خیروبرکت مى‌گردند و هركس آن را در ماه رجب بخواند،  خداوند متعال  دوازده  كاخ آراسته به مرواريد و ياقوت در بهشت براى او بنيان مى‌نهد و یک‌میلیون عمل نيك براى او مى‌نويسد، سپس مى‌گويد: بنده‌ى مرا ببريد و آنچه را كه براى او مهيا كرده‌ام به او نشان دهيد. ده هزار  قهرمان كه كارگزار جايگاه سكناى او در بهشت هستند، مى‌آيند  و در یک‌میلیون كاخ از مرواريد و یک‌میلیون كاخ از ياقوت سرخ را به روى آنان مى‌گشايند، به‌گونه‌اى كه همه‌ى آن كاخ‌ها به مرواريد و ياقوت و پارچه‌هاى زيبا و جواهرآلات آراسته‌شده‌اند  و توصيف‌كنندگان از وصف آن عاجزند و جز خداوند -تبارك و تعالى-از آن اطلاع ندارد. هنگامی‌که شخص آن كاخ‌ها را مى‌بيند، سرگشته مى‌گردد و مى‌گويد: اين براى كدام‌يك از پيامبران است؟ گفته مى‌شود: براى هركس كه «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» خوانده است. (16)
در روایتی از رسول خدا (ص) نقل‌شده است که آن حضرت فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد و چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در رکعت اول ۱۰۰ مرتبه «آیه‌الکرسی» بخواند و در رکعت دوم ۲۰۰ مرتبه «قل هو الله احد»، پیش از مردن جای خود را در بهشت می‌بیند و یا دیگری جای او را ببیند (و برای او توصیف کند). (17)
برخی از ادعیه دیگر هم در منابع ذکرشده که توسط مرحوم محدث قمی در کتاب مفاتیح‌الجنان جمع‌آوری‌شده است. برای بهره‌مندی از این سفره پرفیض الهی می‌توان از این ادعیه بهره برد.
مناسبت‌های ماه رجب
مشروح تقویم و اعمال ماه رجب بنا بر منابع دینی به این شرح است:
روز اول: مطابق بعضی از روایات، روز ولادت امام محمدباقر (ع) در سال ۵۷ هجری
روز سوم: روز شهادت امام علی النقی (ع) در سال ۲۵۴ هجری
روز دهم: روز ولادت امام محمدتقی (ع) طبق بعضی از روایات
روز سیزدهم: روز ولادت امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (ع) در داخل کعبه؛ ۱۲ سال قبل از بعثت رسول خدا (ص)
روز پانزدهم: مطابق برخی از نقل‌ها، روز وفات حضرت زینب کبری (س) در سال ۶۳ هجری
روز هجدهم: روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خدا (ص)
روز بیست و پنجم: روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) در سال ۱۸۳ هجری
روز بیست و ششم: مطابق روایتی، روز وفات حضرت ابوطالب (ع)
روز بیست و هفتم: بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص)
نتیجه:
فضایل ماه رجب بسیار است و اعمال زیادی در کتب ادعیه معتبر برای این ماه ذکرشده است، لذا می‌توان با بهره بردن از این فرصت، خود را به خداوند نزدیک و از ماه شعبان و ماه رمضان بهره بیشتری کسب نمود.

پی‌نوشت‌ها:
1.    ابن‌بابویه، محمد بن على. الأمالي ( للصدوق)، كتابچى‏، تهران، ص 534
2.    ابن‌بابویه، محمد بن على‏، عيون أخبار الرضا علیه‌السلام، نشر جهان‏، تهران‏، ج‏2، ص 71
3.    مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی بحار الأنوار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏94، بيروت‏، ص 47.
4.    برگرفته از: سید محمود طاهری، ماه عجب (فضیلت ماه رجب)مجله  موعود  مرداد 1385، شماره 66 .
5.    ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال (ط - القديمة، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏)، ج‏2، ص: 628.
6.    ابن‌بابویه، محمد بن على. الأمالي ( للصدوق)، كتابچى‏، تهران، ص 542
7.    فضائل الأشهر الثلاثة، ابن‌بابویه، محمد بن على‏، کتاب‌فروشی داورى‏، قم، ص: 18
8.    ابن‌بابویه، محمد بن على. الأمالي ( للصدوق)، كتابچى‏، تهران، ص 10.
9.    مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی بحار الأنوار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏94، بيروت‏، ص 47
10.    طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، مؤسسة فقه الشيعة، بیروت، ج‏2، ص: 818
11.    همان، ص 801
12.    ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال (ط - القديمة، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏)، ج‏2، ص: 648.
13.    همان، ص: 629.
14.    عمان، ص 648.
15.    همان.
16.    همان.
17.    همان، ص 637.
 

صفحه‌ها