توحید افعالی

رزق و روزی واقعاً در دستان کیست؟

پرسش:

رزق و روزی واقعاً در دستان کیست؟ از نگاه توحید، همه‌چیز به دست خداست؛ اما در زندگی روزمره، انگار این انسان‌ها هستند که روزی یکدیگر را تعیین می‌کنند: کارگر به کارفرما وابسته است، کارمند به دولت و فرزند به والدین. پس حقیقت ماجرا چیست؟ نگاه درست و عمیق به این موضوع کدام است؟

پاسخ:

«رزق» در اصل به معنای بخشش و بهره‌ای است که به انسان می‌رسد (1) و تنها به خوراک و پوشاک محدود نیست؛ بلکه هر آنچه انسان از آن سود می‌برد ــ مانند علم، عزت، آبرو و هدایت ــ نیز از انواع رزق به شمار می‌آید. (2) از نگاه دینی، خداوند نه‌تنها آفریننده‌ی جهان، بلکه روزی‌دهنده‌ی حقیقی همه موجودات است. قرآن بارها بر این حقیقت تأکید دارد: «بی‌تردید، خداوند روزی‌دهنده‌ی تواناست» (3) و «آیا جز خدا آفریننده‌ای هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟» (4) بااین‌حال، در آیات دیگری، انسان‌ها نیز در جایگاه روزی‌دهنده معرفی شده‌اند؛ مانند پدری که موظف است در دوران شیردهی، هزینه و خوراک مادر را تأمین کند. (5) این دو نوع نسبت دادن رزق، در ظاهر متفاوت، اما در حقیقت هماهنگ‌اند. (6)

 در ادامه در قالب نکاتی توضیحات بیشتر بیان می‌شود.

نکته اول: نگاه توحیدی

در نگاه توحیدی، خداوند نه‌تنها آفریننده‌ی جهان، بلکه تدبیرکننده‌ی همه‌ی امور آن است. برخی در طول تاریخ گمان کرده‌اند که خدا جهان را آفرید و سپس اداره‌ی آن را به نیروهایی مانند فرشتگان، اجرام آسمانی یا موجودات دیگر سپرد؛ اما قرآن کریم این اندیشه را با صراحت رد می‌کند و می‌فرماید: «اوست که کار [جهان] را تدبیر می‌کند.» (7) بنابراین، همه‌ی جریان‌های هستی ــ از حرکت ستارگان تا روزی‌رسانی به بندگان ــ زیر نظر اراده‌ی الهی انجام می‌شود. رازقیت نیز بخشی از همین ربوبیت و تدبیر الهی است. اگر کسی گمان کند که دیگری به‌طور مستقل روزی می‌دهد، در حقیقت برای خدا در مقام ربوبیت شریک قائل شده است. درنتیجه، ایمان به توحید ربوبی یعنی باور به این‌که تنها خداوند رازق حقیقی و مدبر مطلق هستی است.

نکته دوم: نظام طولی علل

در بینش توحیدی، هیچ موجودی در جهان به‌طور مستقل کاری انجام نمی‌دهد؛ همان‌گونه که هستی هر موجود وابسته به خداست، تأثیر و عمل او نیز تنها به اذن و اراده‌ی الهی تحقق می‌یابد. این اصل را «توحید افعالی» می‌نامند. همه‌ی علل و اسباب، حلقه‌هایی از زنجیره‌ای طولی‌اند که سرانجام به خداوند، علت‌العلل هستی، متصل می‌شوند. پدر، کارفرما یا دولت، هرچند در ظاهر روزی‌دهنده‌اند، اما در حقیقت، واسطه‌هایی در مسیر رزق الهی‌اند. پس رزق‌رسانی انسان‌ها نه در عرض اراده‌ی خدا، بلکه در طول آن قرار دارد. همان‌طور که ماه نور خورشید را بازمی‌تاباند، انسان نیز پرتوی از فیض رزاقیت الهی را منتقل می‌کند. بدین معنا، خدا رازق بالذات است و دیگران رازق بالغیر؛ یعنی آنچه از دست بندگان می‌رسد، جلوه‌ای از رزق خداست که از مجرای آنان به دیگران می‌رسد. (8)

نتیجه:

در این دیدگاه، تنها روزی‌رسان حقیقی «خداوند» است، اما سنت او بر این قرار گرفته که رزق انسان از راه اسباب طبیعی و تلاش‌های فردی و اجتماعی فراهم شود. درک درست این حقیقت، دو نتیجه ارزشمند به همراه دارد: نخست آن‌که آرامش و اطمینان در دل انسان پدید می‌آورد؛ زیرا می‌داند روزی‌اش در دست خداست و هیچ‌کس به‌طور مستقل نمی‌تواند آن را کم یا زیاد کند. این باور، توکل را تقویت کرده و وابستگی به غیر خدا را می‌زداید. دوم آن‌که این نگاه، انسان را از تلاش بازنمی‌دارد؛ بلکه او را به کوشش، مسئولیت‌پذیری و کمک به دیگران فرامی‌خواند، چراکه خدا خواسته است روزی از مسیر همین تلاش‌ها جریان یابد؛ بنابراین، کسی که برای خانواده یا جامعه خود کار می‌کند، در حقیقت واسطه‌ای برای رساندن رحمت الهی است. نگرش توحیدی، جمع میان توکل و تلاش است؛ دیدگاهی که هم اسباب طبیعی را می‌بیند و هم سرچشمه‌ی اصلی آن را خداوند می‌داند. (9)

پی‌نوشت‌ها:

1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، 1412 ق، ص 351.

2. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، تحقیق علی اسلامی و عبدالکریم عابدینی، قم، اسراء، 1389 ش، ج 13، ص 600؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414 ق، ج 10، ص 115.

3. سوره ذاریات، آیه 58: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ».

4. سوره فاطر، آیه 3: «هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ...».

5. سوره نساء، آیه 5: «وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ...».

6. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم - توحید در قرآن، قم، اسراء، 1383 ش، ص 430-432.

7. سوره رعد، آیه 2: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ...».

8. سبحانی، جعفر، مبانی توحید از نظر قرآن، قم، توحید، 1361 ش، ص 146-247.

9. برای مطالعه بیشتر، رک: صلواتی، اعظم و دیگران، بررسی مبانی توحید در رازقیت، فصلنامه پژوهش دینی، بهار و تابستان 1401 ش، شماره 44، ص 239-254.

بسمه تعالی سلام همگی به توحید افعالی معتقدیم.اینجانب این مساله را به جنسیت بچه ارتباط میدهم و اینگونه سوالم را مطرح میکنم چطور برخی دختر یا پسر میخواهند یا با علوم پزشکی امروز و گاهی با نذر و توسل به ائمه از خدا انرا میخواهند و همانگونه میشود.چه بسا ممکن بود بدون نذر بچه مثلا دختر شود و انها پسر بخواهند.چطور نظر خدا عوض میشود چطور بنده جنسیت را تعیین میکند چه بسا انچه انها خواسته اند بچه خوب و سعادتمندی هم بشود ایا ما بنشینیم هر چه خدا خواست بدهد یا برویم دکتر و دوا و نذر و هر چه میخواهیم بگیریم.نگویید هر دو کار خداست.درست ولی من دختر میخواهم دکتر میروم نذر هم میکنم و دختر میشود در حالی که سیر ژنتیک و احتمال بیشتر خانوادگی ما پسر زایی است پس اگر دکتر نروم و نذر هم نکنم احتمال 99 درصد پسر میشود.من واقعا مانده ام. قران میگوید یهب لمن یشائ اناثا و یهب لمن یشائ ذکورا اینها را چگونه با موارد بالا جمع کنیم.میدانم همان نذر هم را خدا خواسته ادا شده ولی ببینید استارت کار را من بنده زدم من بنده دختر یا پسر خواستم و داد سالم هم بود شاید اگر نذر نمی کردم یا دکتر نمی رفتم جنس دیگری میشد.حال بنشینم خداخودش هر جور خواست بدهد یا انچه میخواهم بخواهم.شاید بگویید خدا میخواهد بنده ها نذر کنند به او و امامان متوسل بشوندجواب بهتری میخواهم.چرا که فلانی خدایی نمیشناسد مسلمان هم نیست واین روش را عمل میکند با تشکر.پاسخ این سوالحلال یک مشکل بزرگ خانوادگیست.لطف فرموده در صورت امکان به این مشکل بنده جواب بدهید

توحيد افعالي بيانگر اين عقيده است كه جهان هستي تنها يك فاعل حقيقي دارد و بر اساس آن جهان و هر چه در آن است [از جمله افعال انساني و ...] فعل خدا و ناشى از اراده اوست. لذا همانگونه كه موجودات در اصل وجود خود، وابسته به ذات او و عين ربط به او هستند، در تأثير و فعل خود نيز استقلالي نداشته و به او نيازمندند و هر كس هر چه دارد، از او و در حيطهء قدرت و سلطنت و مالكيت حقيقي اوست "وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين"(1)و شما اراده نمى‏كنيد. مگر اينكه خداوند- پروردگار جهانيان- اراده كند و بخواهد."
اما توجه داشته باشيد كه خواست و اراده عمومي خداوند در دائره علت و معلولي است كه خود مقرر كرده است به عبارت ديگر عالمي كه ما در آن زندگي مي كنيم، عالمي مادي است كه آفريننده آن، ساختارش را بر اساس نظام عليت و معلوليت بنيان نهاده است؛ يعني هر چيز بر اساس علتهاي معين و شناخته شده يا ناشناخته تحقق مي يابد. محال است معلولي بدون علت پديد آيد آتش مي سوزاند، ويروس بيماري مي آفريند، دارو در درمان و جهت دهي افراد به سمتي خاص تاثير گذار است و...؛ همه ي اين حوادث بر اساس ضابطه ي معيني، نظام عالم را تشكيل مي دهند.
بنابراين معلولات عالم بر اساس نظام علت و معلول است كه بر تمام عالم هستي و از جمله زندگي انسان ها حكمفرما است؛ آن چنانكه امام صادق (ع) در حديثي فرمود: " أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً "َ(2) خدا خوددارى و امتناع فرموده كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد. پس براى هر چيزى سبب و وسيله‏اى قرار داد". لذا خواست و اراده خداوند در دائره همين علت و معلول شكل مي گيرد نه فراتر از آن.
به علاوه آنكه كه هميشه پيدايش يك معلول انحصار در علتي خاص نداشته و ممكن است براي وقوع امري در خارج علتهاي متعددي مقرر شده باشد يعني اراده خدا بر اثرگذاري علتهاي متعدد تعلق مي گيرد. مثلاً كسي كه دختر مي خواهد، خواست و اراده الهي بر آن تعلق گرفته كه اين امر در دائره علت و معلول شكل گيرد و خود علت اين امر را متعدد قرار داده است كه برخي مانند دارو و درمان مادي و برخي مانند نذر معنوي است و تاثير گذاري همين موارد نيز زماني است كه خواست و اراده خدا بر تاثير تعلق گيرد و در همين موارد نيز خداوند مي تواند با اراده خود از تاثير آن جلوگيري كند. ولي از آنجا كه حكمت الهي مقتضي تاثير گذاري اين علتها در دائره اختيار بشري است، اين عوامل تاثير گذار مي باشد.
بنابراين افراد مي تواند با اختيار خود از بين علتهاي متعدد يكي را اختيار كنند اما چوي اين علت به عنوان علت ناقصه محسوب مي شود ، زماني تاثير گذار است كه اذن و اراده خداوند بر تاثير نيز آمده باشد و چه بسا شخصي به ظاهر تمام شرائط تاثير گذاري در دختر شدن را فراهم كرده، اما چون اذن و اراده الهي بر تاثير تعلق نگرفت، فرزند پسر مي شود و طبيعي است كسي كه از چند علت در كنار هم مانند درمان، نذر و... استفاده كرده زودتر به نتيجه مي رسد تا كسي كه از اين عوامل استفاده نكرده است.
در نتيجه نكته مهم آن است كه اولاً اين عوامل به عنوان علت ناقصه است نه علت تامه و چه بسا شخصي همه اين موارد را رعايت كرده، اما اذن الهي بر تاثير تعلق نگرفت تا آن علت در كنار اذن الهي با هم به عنوان علت تامه تاثير گذار باشند. لذا از يك طرف زماني علت هاي انساني مانند نوع غذا و... در تولد دختر و پسر نتيجه مي دهد كه اراده خداوند نيز بر آن تعلق گرفته باشد به همين جهت مي گوئيم تنها خداست كه دختر يا پسر عنايت مي كند و در همين زمينه چه بسا والدين خواهان دختر يا پسر باشند و نوع مصرف غذا نيز در راستاي همين هدف باشد. اما خداوند عكس آن را اراده كرده باشد.(3) ثانياً گرچه در برخي موارد اراده عكس از خداوند ممكن است. اما در عين حال خواست و اراده عمومي خداوند بر آن تعلق گرقته است كه اينگونه عوامل تاثير گذار باشند، مگر آنكه اراده خاص خداوند مانع اين امر شود كه به نظر خيلي محدود است. لذا شخص مومن موظف است از همه امكانات مادي و معنوي مانند نذر، دعا و...استفاده نموده، اما در تاثير گذاري همين موارد نيز به خداوند توكل نمايد.
پي نوشت ها:
1. تكوير (81)آيه 29.
2. شيخ كليني، الكافي، چ اسلاميه، بي تا، بي چا، ج 1، ص 184.
3. ر.ك مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1374 ه ش، ج 20،ص 483.

موفق و موید باشید