۱۴۰۴/۱۰/۰۷ ۱۶:۲۵ شناسه مطلب: 101028
پرسش:
حقیقت ایمان چیست؟ آیا همان اعتقاد است یا چیزی فراتر از آن؟
مسئله ایمان و حقیقت آن، از مهمترین و بنیادیترین مباحث در تاریخ اندیشه اسلامی بهشمار میآید. این موضوع پس از مسئله خلافت، دومین محور اصلی اختلاف در میان مسلمانان بوده است. ریشه این اختلاف به موضعگیری خوارج در برابر حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بازمیگردد؛ جایی که آنان با ارائه تعریفی خاص از ایمان و کفر، برای نخستینبار در تاریخ اسلام به تکفیر برخی مسلمانان دست زدند.
درنتیجه، این پرسش اساسی پدید آمد که با توجه به تعاریف متفاوت و گاه متعارضی که گروههای مختلف اسلامی از ایمان ارائه کردهاند، حقیقت ایمان چیست و کدام تعریف میتواند با آموزههای قرآن و روایات معصومان علیهمالسلام سازگارتر و دقیقتر باشد؟
در ادامه، تلاش میکنیم در قالب سه نکته، به بررسی این پرسش پرداخته و تصویری روشنتر از مفهوم ایمان و مؤلفههای اساسی آن ارائه دهیم.
نکته اول: دیدگاهها
بهطورکلی در مورد حقیقت ایمان چند نظریه در دنیای اسلام وجود دارد:
اول: حقیقت ایمان علم و معرفت است؛ یعنی ایمان از مقوله علم و عین آن است. (1)
دوم: حقیقت ایمان عمل جوارحی است یعنی اعمالی که توسط اعضا و جوارح انسان انجام میگیرد. (2) از نگاه طرفداران این نظریه عمل و بهویژه طاعات در تحقق ایمان نقش اساسی دارد.
سوم:حقیقت ایمان تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل جوارحی است. (3) یعنی در معنای ایمان هم تصدیق قلبی دخیل است هم به زبان آوردن و اقرار آن و هم انجام دادن و عمل کردن بر اساس آن.
چهارم: حقیقت ایمان تصدیق قلبی و اقرار زبانی است. (4)
پنجم: حقیقت ایمان تنها تصدیق قلبی است. (5) از نگاه قائلان به این نظریه، ایمان امر بسیطی است که جزء ندارد و تنها یک عنصر سازنده در تشکیل آن دخالت دارد و آنهم تصدیق قلبی است.
نکته دوم: نقد و بررسی
هرکدام از چهار دیدگاه نخست (اول تا چهارم)، باآنکه به برخی از بزرگان شیعه هم نسبت داده شده، با نقدهایی مواجه است که آنها را تضعیف میکند.
ازجمله نقدهای جدی به دیدگاه اول، تفاوت ماهوی علم و تصدیق قلبی است. علم از مقولات مربوط به عقل نظری است درحالیکه ایمان مربوط به حوزه قلب است. (6) همچنین در برخی از آیات قرآن کریم کفر و ضلالت با علم جمع شده است؛ مانند ابلیس که خدا و عوالم غیب و آخرت را قبول داشت. این نشان میدهد که علم و ایمان با یکدیگر مساوی نیستند و ایمان چیزی فراتر از آن است. (7)
همچنین یکی بودن ایمان و عمل هم مورد پذیرش نیست، چراکه در آیات بسیاری عمل صالح به ایمان عطف شده که نشان میدهد این دو امر با یکدیگر متفاوت و متمایز از یکدیگرند. (8)
علاوه بر اینکه عمل با نفاق جمع میشود یعنی میبینیم منافق باآنکه ایمان ندارد، عمل میکند که نشاندهنده تمایز میان ایمان و عمل است. (9)
افزون بر این، همه آیات و روایاتی که برای نقش داشتن اقرار زبانی در ایمان مورد استناد قرار گرفتهاند، درنهایت تنها بر این نکته دلالت دارند که اقرار زبانی در احراز ایمان نقش دارد، نه اینکه خودِ اقرار زبانی جزئی از حقیقت و ماهیت ایمان بهشمار آید. (10) چهبسا کسی اظهار ایمان کند، اما ایمان نداشته باشد یا کسی ایمان داشته باشد، اما به سبب شرایط سخت اجتماعی تقیه پیشه کند و ایمانش را اظهار نکند.
نکته سوم: دیدگاه برتر
طرفداران دیدگاه پنجم یعنی مساوی بودن ایمان و تصدیق قلبی معتقدند که این نظریه با لغت و استعمال زبان عربی همراه بوده و نزدیکترین ارتباط را با آیات قرآن کریم دارد. به این معنا که عرب زمانی که از واژه ایمان یا فعل مربوط به آن استفاده میکند، تصدیق قلبی را مدنظر دارد؛ چنانکه برخی از آیات قرآن، قلب را جایگاه ایمان میداند:
«عربهای بادیهنشین گفتند: "ایمان آوردهایم" بگو: "شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است".» (11)
در روایات فراوانی نیز ایمان به معنای تصدیق قلبی آمده است؛ چنانکه از پیامبر صلیاللهعلیهوآله این مطلب روایت شده که:
«اسلام آشکار است و ایمان در دل و در همین حال، به سینهاش اشاره فرمود.» (12)
نتیجه:
جمعبندی این بررسی نشان میدهد که اختلافها درباره حقیقت ایمان، بیشتر ناشی از خلط میان ایمان، اسلام، عمل و اظهار بیرونی است، نه ابهام در متون دینی. یکسان دانستن ایمان با علم، عمل یا اقرار زبانی با آیات و روایات سازگار نیست؛ زیرا علم میتواند بدون ایمان تحقق یابد، عمل ممکن است با نفاق همراه باشد و اقرار زبانی تنها کارکرد اجتماعی و ظاهری در احراز ایمان دارد، نه نقشی در حقیقت آن.
در مقابل، دیدگاهی که ایمان را به «تصدیق قلبی» بازمیگرداند، از انسجام مفهومی بیشتری برخوردار است و با استعمال عرفی زبان عرب و تصریحات قرآن و روایات هماهنگتر به نظر میرسد. بر اساس این دیدگاه، ایمان حقیقتی درونی، بسیط و قلبی است که نه به آگاهی ذهنی صرف فروکاسته میشود و نه به مجموعهای از اعمال و اظهارهای بیرونی. ایمان نوعی پذیرش و التزام قلبی است که میتواند آثار عملی و زبانی داشته باشد، اما این آثار، جزء ذات ایمان نیستند. چنین تعریفی زمینه فهم دقیقتر نسبت ایمان و عمل و پرهیز از داوریهای شتابزده در حوزه دینداری را فراهم میسازد. (13)
پینوشتها:
1. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار التعارف، 1418 ق، ج 1، ص 228 و ج 2، ص 92.
2. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، 1400 ق، ج 1، ص 113.
3. تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، شریف رضی، 1409 ق، ج 5، ص 179-180.
4. بغدادی، عبدالقادر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالنعرفه، بیتا، ص 203-206.
5. طوسی، محمد بن حسن، تمهید الاصول فی علم الکلام، 1363 ش، تهران، دانشگاه تهران، ص 193.
6. امام خمینی، سید روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، رجاء، 1368 ش، ص 88.
7. مصباح یزدی، محمدتقی، شرح الهیات شفاء، قم، موسسه امام خمینی ره، 1381 ش، ص 309.
8. بهعنوانمثال، سوره بقره، آیه 82: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.»
9. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، اعلمی، 1417 ق، ج 18، ص 282.
10. مدنی شیرازی، سید علیخان، ریاض السالکین، قم، نشر اسلامی، 1411 ق، ج 3، ص 269.
11. سوره حجرات، آیه 14: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ.»
12. قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: اسلام علانیه وَ الایمان فِی الْقَلْبِ وَ أَشَارَ الی صَدْرِهِ.» صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج 1، ص 92.
13. برای مطالعه بیشتر، رک: ابراهیمزاده آملی، عبدالله، چیستی ایمان در حکمت و کلام اسلامی، فصلنامه کلام اسلامی، 1395 ش، شماره 97، لینک: https://www.kalamislami.ir/article_61273.html






