پرسش وپاسخ

آيا بر ما گناهي وارد نمي شود؟
از آنجا كه ازدواج بايد باعث آرامش انسان باشد و او را از تلاطم و فساد فكري باز دارد براي شما به صورت كلي ويژگي هاي همسر شايسته از نظر قرآن را بيان مي كنيم تا ...

آيا اگر خودمان مردي مؤمن باشيم،آيا مي توانيم زن بي حجاب بگيريم؟ آيا بر ما گناهي وارد نمي شود؟

از آنجا كه ازدواج بايد باعث آرامش انسان باشد و او را از تلاطم و فساد فكري باز دارد براي شما به صورت كلي ويژگي هاي همسر شايسته از نظر قرآن را بيان مي كنيم تا بر مبناي آن تصميم بگيريد:

در آيات مختلفي از قرآن كريم ويژگي هاي همسران برتر و شايسته شمرده شده است. از جمله در آيه 5 سوره تحريم  شش وصف به شرح زير براى همسران خوب و شايسته بر شمرده و فرموده است:

عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً؛ هر گاه او (پيامبر ص) شما ( عايشه و حفصه) را طلاق گويد، اميد مى‏رود كه پروردگار به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد.

سپس ويژگي هاي همسران برتر را اين گونه بيان مي كند: همسرانى: 1- مسلمان، 2- مؤمن،3- متواضع، 4- توبه‏كار، 5- عبادت كننده، 6- مطيع فرمان خدا زنانى غير باكره و باكره".

نخست" اسلام" و سپس" ايمان" يعنى اعتقادى كه در اعماق قلب انسان نفوذ كند،  سپس حالت" قنوت" يعنى تواضع و اطاعت از همسر و بعد از آن" توبه" يعنى اگر كار خلافى از او سر زند، در اشتباه خود اصرار نورزد، و از در عذرخواهى درآيد.  بعد از آن" عبادت" خداوند، عبادتى كه روح و جان او را بسازد، و پاك و پاكيزه كند، سپس" اطاعت فرمان خدا" و پرهيز از هر گونه گناه. (1)

7- حافظ اسرار بودن:

در سوره نساء، آيه 34 ويژگي هاي همسر خوب را اين گونه بيان مي فرمايد:

«زنان صالح، زناني هستند كه متواضعند. در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقي كه خدا براي آنان قرار داده است حفظ مي كنند».

8- مايه آرامش:

از ديدگاه قرآن زن مايه آرامش است. زن و همسر شايسته آن است كه براي شوهر آرامش بيافريند. بين آن ها محبت و مودّت و رحمت وجود داشته باشد. در سوره روم، آيه 21 مي فرمايد: «و از نشانههاي او اين كه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد. ميان تان مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانههايي است براي گروهي كه تفكّر مي كنند».

افزون بر ويژگي هاي ذكر شده مي توان از بر رسي روايات  ويژگي هاي ديگري را براي همسران برتر بر شمرد كه مهم ترين آن ها عبارتند از:  

1- صالح (شايسته)باشد: خانمى كه كارهاى شايسته و مورد پسند خدا را انجام دهد.

2- ودود: با محبت باشد.

3- ولود: نازا و عقيم نباشد.

4- شكور: در مقابل نعمت‏هاى الهى شكرگذار باشد.

5- قنوع: اهل قناعت باشد تا در زندگى تو را به زحمت نيندازد.

6- غيور: نسبت به دين خدا و عفت غيرتمند باشد.

7- در برابر احسانى كه به او مى‏شود، قدردانى كند.

8- چنانچه از  تو كار ناروايى سرزد، عفو و  چشم پوشي كند.

9- اگر در زندگى يادآور خدا شدى، تو را همراهى كند. اگر خدا را فراموش كردى، يادآور تو شود .

10- آن گاه كه از منزل خارج شدى، خود را حفظ كند.

11- هرگاه به منزل وارد شوى، با ورودت خوشحال و مسرور گردد.

12- چنانچه به او دستور و فرمان دادى، اطاعت كند. اگر براى او قسم خوردى، باورت كند و تكليف خود را انجام دهد.

13-  اگر ناراحت شدى و او را مورد غضب قرار دادى، اسباب خشنوديت را فراهم آورد.

برادر گرامي

 اين ها يك سري ملاك هايي هستند كه زن بايد تعدادي از آن ها را بعد از  ازدواج دارا باشد. در مورد حجاب نيز بايد اين مساله از ابتدا حل شود تا در آينده دچار مشكل نشويد. چرا كه چنين همسري معمولا نمي تواند مايه آرامش روحي شما شود. براي توضيح  در اين زمينه با شماره(09640) تماس بگيريد تا شما را راهنمايي كنند.

پينوشت:

1. آيت الله ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، طهران،  1362 ه.ش، ج24، ص 279.

فقط به دلیل داشتن ( دستمزد - حقوق - در آمد ) كم و حداقل جامعه
ازدواج، راه خوبی برای نزدیكی به خدای متعال و حفظ ایمان است، چون موجب حفظ نصف دین است؛ همانطوری كه پیامبر می فرماید: مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دينِه

اگر دختری به خواستگارش فقط به دلیل داشتن ( دستمزد - حقوق - در آمد ) كم و حداقل جامعه ، جواب منفی بدهد ، مرتكب گناه میشود؟

ازدواج، راه خوبی برای نزدیكی به خدای متعال و حفظ ایمان است، چون موجب حفظ نصف دین است؛ همانطوری كه پیامبر می فرماید: "مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دينِهِ،فَلْيَتَّقِ اللّهَ فِي النِّصْفِ الْباقي."(1) هر كس ازدواج كند، نيمي از دينش را بازيافته، نسبت به نيم ديگر تقواي الهي را رعايت كند.

مطالبی را در قالب نكات، خدمتتان عرض می نماییم:

1) مسئله ازدواج، یكی از مهم ترین مسائلی است كه در زندگی انسان رخ می‏دهد و شاید بتوان گفت ازدواج پایه و اساس خوشبختی انسان در زندگی است. بنابراین، شایسته است برای انجام چنین امر مهمی با چشمی باز و مطالعه و دقت كافی اقدام كنید و از هر گونه تصمیم‏گیری عجولانه و برخاسته از احساسات بدون پشتوانه فكری صحیح باید اجتناب كرد. بنابراین، شرط لازم برای انجام یك ازدواج موفق شناخت لازم توأم با تحقیق می‏باشد. با توجه به این معیار، توصیه می كنیم كه با استمداد از پروردگار و انجام وظایف دینی، خود را از هر گونه بلایی ایمن سازید.

2) همان طور كه مي دانيد موفقيت هر ازدواجي در گرو ملاك مندي و معيارمندي آن است و يكي از ملاك هاي انتخاب همسر، همتايي در برخي امور از جمله مسائل فكري، فرهنگي، اخلاقی، اقتصادی و مالی است. البته تناسب مالی و اقتصادی در اولویت های بعدی قرار دارد و در درجۀ اول، ایمان و معرفت دینی خواستگار باید مد نظر قرار بگیرد.

البته اگر در مورد اخلاق خواستگاران، نگاهی بر روایات داشته باشیم، متوجه چند نكته می شویم:

1- اخلاق: اخلاق حسنه و نیك نمودار پایداری وقوام زندگی می‏باشد.

2- ایمان: شخص با ایمان و خدا ترس، فرد مناسبی برای انتخاب همسر است وباعث پایداری زوجیت است. رسول خدا(ص) می‏فرماید: "كسی كه اخلاق و دینش مورد پسند و رضایت باشد و برای خواستگاری سوی شما آمد، تزویجش كنید!(2) اگر چنین نكنید موجب بروز فتنه و فساد بزرگ در زمین خواهید شد".(3)

با تمام این حساسیت، برای توضیح بیشتر باید بگوییم:

افرادی بوده اند كه به تناسب مالی توجهی نداشته اند و مبتلا به مشكلاتی شده اند؛ به عنوان مثال، ممكن است وقتی خانوادۀ دختر، وضع مالی خوبی داشته باشند ولی خانوادۀ پسر، دارای وضع معمولی داشته باشد؛ هنگام مواجهه با مشكلات، خانوادۀ دختر، مسئلۀ مالی و شرایط سختی كه پسر در مسایل مالی ایجاد كرده را به رخ بكشند و اختلافات بزرگتری ناشی از این جریان باشد. البته این مسئله كلیت ندارد و نمی توان به عنوان قاعدۀ عمومی گفت، زیرا خانواده اگر درك و معرفت بالا داشته باشد، این مسایل اصلا توجیه مناسبی برای رد كردن خواستگار نیست!

3) با خودتان از جهت فكری، خلوتی داشته باشید و ببینید كه اگر با جوانی كه از نظر مالی از شما پایین تر بوده و توانایی ایجاد زندگی مرفّه و بدون مشكلات مالی را نداشته باشد و در اجتماع هم موقعیت مناسبی نداشته باشد؛ به خواستگاری شما بیاید، می توانید قید صحبت ها و طعنه های دیگران و با قناعت زندگی خود را ادامه دهید یا خیر؟!

اگر جوابتان خیر است و نمی توانید عهده دار این زندگی باشید، همان بهتر كه به این خواستگار جواب منفی دهید تا از مشكلات بعدی كه گاها قابل مدیریت نیست، در امان باشید. انسان دور اندیش باید با حس و حال خود و ظرفیت خود در مسایل قد علم كند.

4) حال كه در سن ازدواج قرار دارید، توصیه ما این است كه اولاً ملاك ها و معیار های اساسی و صحیح ازدواج را در نظر بگیرید. گذشته را تمام شده بدانید و از نو به مسایل ازدواج بپردازید و خود را توبیخ نكنید.

درباره معيارهاي ازدواج و شرايط همسر ايده‏آل شناخت كافي پيدا كنيد. بدين منظور مي‏توانيد از راهنمايي‏هاي افراد با تجربه و خبره و مشاوران مورد اعتماد و يا از كتاب‏هايی كه در آخر جواب می آوریم، كمك بگيريد.

ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را در فرد مورد نظر تطبیق دهید. ببینید چقدر با شما در زمینه های مختلف تناسب دارد. سعي كنيد بر اساس اطلاعات دقيق، به شناخت كافي و صحيحي از فردِ مورد نظر دست يابيد. دقّت را فراموش نكنيد. مبادا عشق، چشم انديشه‏تان را كور سازد و شما را از تحقيق كامل و همه جانبه در باره وي باز دارد.

نكتۀ پایانی:

اگر خواستگاری داشتید كه شرایط ایده آل كاری را نداشت، اما موقعیت اجتماعی خوبی داشت، مثل تحصیل و زمینه فراهم كردن شغل مناسب، به او جواب منفی ندهید؛ با كمك همدیگر مشكلات را حل كنید و اجازه دهید كه ایشان خود را با شما تطبیق دهد. البته به شرطی كه ویژگی های معنوی و دینی داشته باشد تا شما انگیزه تان مضاعف شود.

منابعی برای مطالعه بیشتر:

1. جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري؛ ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.

2. آئين همسرداري، آيت الله ابراهیم اميني، قم:  انتشارات اسلامي.

3. انتخاب همسر، آیت الله ابراهيم اميني، تهران؛ ناشر: انجمن اوليا و مربيان.

پی نوشت ها:

1. طبرسی، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، ص196، شریف رضی، چاپ چهارم، قم 1370ش.

2. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، كتاب نكاح، ص 3، بیروت، دار احیاء التراث العربی ، 1104 ق.

3. انفال(8)، آیه 73.

از نظر اسلام هم كفو بودن خانواده ها به چه معناست؟
كفو بودن در روايات معناي وسيعي دارد و در راستاي رد تفكر جاهلي است. در تفكر جاهلي عرب، اشراف، كفو هم طبقه هاي خود بودند و كسي كه از طبقه پايين بود، كفو فرد ...

از نظر اسلام هم كفو بودن خانواده ها به چه معناست؟ آيا هم كفو نبودن خانواده ها از نظر عرفي و سطح تحصيلات ميتواند باعث جلوگيري از ازدواج فرزندان شود؟ چه عقوبتي در انتظار والديني است كه با چنين سخت گيري هايي مانع ازدواج فرزندان خود مي شوند؟

پرسشگر محترم كفو بودن در روايات معناي وسيعي دارد و در راستاي رد تفكر جاهلي است. در تفكر جاهلي عرب، اشراف، كفو هم طبقه هاي خود بودند و كسي كه از طبقه پايين بود، كفو فرد اشرافي به حساب نمي آمد و اسلام و پيامبر با اين ملاك و معيارها مخالفت كردند و كفو بودن را به ايمان دانستند.

جويبر غلامي سياه آزاد شده اي بود كه ايمان آورده و در رديف ياران پيامبر در سايبان مسجد پيامبر زندگي مي كرد. اين غلام سياه آزاد شده به طور طبيعي زيبايي زيادي هم نداشت ولي از ايمان بالايي برخوردار بود و روزي پيامبر به او پيشنهاد ازدواج داد. او نااميدانه گفت: ممكن است زني به وصلت با من رغبت كند؟

رسول خدا(ص) تاكيد كرد كه اسلام زيردستان را به جهت ايمان بالا آورده و بالادستان را به جهت كفر پست شمرده است. بعد رسول خدا او را به سوي زياد بن لبيد بزرگ قبيله بني بياضه فرستاد تا دختر او را خواستگاري كند. زياد گفت ما فقط دخترانمان را به همرديفانمان از انصار مي دهيم. رسول خدا به زياد فرمود: مؤمن كفو و همرديف مؤمنه است. (1) يعني جويبر مؤمن است و دختر تو هم مؤمنه است، پس اينها هم كفو هستند.

لازم است بدانيد ملاك هايى كه در انتخاب همسر بايد در نظر گرفته شود، دو نوع است:

الف: آن هايى كه ركن و اساس اند و براى يك زندگى سعادتمندانه حتما لازم اند. مثل تدين و دين دار بودن فرد، اخلاق نيك داشتن، شرافت و اصالت خانوادگى، عقل و...

ب: آن هايى كه شرط كمال هستند و براى بهتر و كامل تر شدن زندگى اند و بيش تر به سليقه و موقعيت افراد بستگى دارد. مثل  زيبايي و ...

هرچند سخت گيري غير صحيح و غلط، لطمات فراواني را به نسل جوان، به خصوص در امر ازدواج وارد مي كند، اما از حساس ترين نكاتى كه بايد در انتخاب همسر مورد توجه قرار گيرد، همتايى و تناسب از نظر و جنبه هاى مختلف است، مثل همتايي در تدين و ميزان پايبندى به دستورات شرع ؛ همتايى و هماهنگى فرهنگى، فكرى و سياسي؛ همتايى اخلاقي و پايبندى به آداب اخلاقي؛ كفو همديگر بودن از نظر تحصيلات علمى؛ تناسب مالى و سطح اقتصادى و ...

بنابراين اصل تناسب و همتايي همسران امري غير قابل انكار است كه مهم ترين عامل آرامش و سازگاري بعد از ازدواج نيز محسوب مي شود. اما سخن در اين است كه ما اين تناسب را چگونه در ذهن خود مي پرورانيم و آن را چگونه مي بينيم. بر اين اساس در انتخاب همسر بايد ملاك هاي دسته اول را به نحو تمام و كمال لحاظ كرد. اما ملاك هاي دسته دوم نسبي است.

اما در باره جلوگيري از ازدواج توسط والدين نيز بايد بگوييم كه تجربه آنها در بسياري از زمينه ها بيشتر است و شايد دليل قابل قبولي براي اين منع داشته باشند. اگر دلايل آنها و همچنين دلايل خود را براي اين ازدواج مطرح مي كرديد، بهتر مي توانستيم پاسخ بدهيم. اما با اين حال اگر كسي مطمئن است كه پدر و مادرش اشتباه مي كنند، باز هم نبايد در مقابل آنها بايستد ، بلكه بايد به واسطه كسي كه پدر ومادر از او حرف شنوي دارند آنها را متقاعد به قبول حرف خود كند. در صورت نياز به توضيحات بيشتر با (09640) تماس بگيريد.

پي نوشت ها:

1. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج5، ص324.

در گذشته دوست پسر داشته یا نه؟
اگر ساير معيارهاي يك همسر شايسته مانند ايمان و اخلاق و نجابت و اصالت خانوادگي و ساير معيارها احراز شد، كافي است.

آيا در موقع خواستگاري ،پسر حق دارد از باكره بودن و نداشتن دوست پسر در گذشته باخبر باشد؟ چرا؟

اگر اين حق را دارد چطور بايد از دخترخانم يا خانواده اش بپرسد؟

تحقيق و تفحص در مورد همسر جهت كسب اطمينان و احراز شايستگي ها و معيارهاي صحيح، از حقوق مسلم و قطعي هر دختر و پسري است كه قصد ازدواج دارند. اما چند  نكته را بايد توجه داشت:

1- همه ملاك هاي يك همسر شايسته و لايق را نمي توان در هيچ پسر و دختري به طور مطلق و كامل يافت. پس وقتي هيچ پسر و دختري خودش همه معيارهاي يك همسر شايسته را به طور كامل و يكجا ندارد، نمي تواند توقع داشته باشد، سوژه مورد نظر يا همسري كه دنبالش مي گردد، همه معيارها را به طور كامل داشته باشد. بنا بر اين بايد:

 اولا-  به صورت نسبي به موضوع معيارها توجه كرد.

 ثانيا – هر كسي نخست جايگاه ديني، علمي، فكري، اجتماعي، اخلاقي و اقتصادي خود را ببيند، آن گاه  همسري را كه مي خواهد گزينش كند، آن را با موقعيت و جايگاه خودش بسنجد.

2-  كساني كه باكره بودن دختر يا نداشتن دوست دختر يا دوست پسر براي شان مهم است، و آن را به عنوان يكي از معيارهاي خود مي دانند، مي توانند و حق دارند تا جايي كه ممكن است، و موجب اذيت و آزار طرف مقابل يا ضربه ديدن حيثيت و آبروي وي  نمي شود، در مورد آن تحقيق كنند. اما كسي كه باكره بودن يا صرف  دوست دختر يا پسر داشتن براي وي مهم نيست، الزامي براي تحقيق كردن نيست.

3-  قرآن كريم مي فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»؛(1) اي كساني كه ايمان آورده ايد از مسايلي سؤال نكنيد، (و در مورد موضوعاتي تحقيق نكنيد) كه اگر واقعيت براي شما آشكار گردد شما را ناراحت مي كند.

 بر اساس اين آيه شريفه  پيشنهاد ما اين است كه از تحقيق در مورد  دوست دختر و پسر صرفنظر شود. نه دختر دنبال اين باشد كه آيا اين پسر، دوست دختر داشته يا نه، و نه پسر به فكر تحقيق در مورد دوست پسر داشتن دختر مورد نظر خود باشد. زيرا ورود به اين گونه موضوعات علاوه بر اين كه انسان را به نتيجه قطعي نمي رساند، آثار و نتايج خوشايندي از جهت ديني و اجتماعي هم دارد.

اگر ساير معيارهاي يك همسر شايسته مانند  ايمان و اخلاق و نجابت و اصالت خانوادگي و ساير معيارها احراز شد، كافي است.

پي نوشت ها:

1. مائده (5)، آيه 101.

چرا اعتماد جوانان نسبت بهم در مورد ازدواج كم شده؟
نبودن حریم بین زن و مرد و آزادی معاشرت‏های تعریف نشده و بی‏بند و باری، هیجان‏ها و التهاب‏های جنسی را فزونی می‏بخشد و تقاضای برهنگی را به صورت یك عطش روحی و ...

آيا بد حجابي در زندگي آينده (زناشويي) تاثير دارد؟ و چرا اعتماد جوانان نسبت بهم در مورد ازدواج كم شده؟

نبودن حریم بین زن و مرد و آزادی معاشرت‏های تعریف نشده و بی‏بند و باری، هیجان‏ها و التهاب‏های جنسی را فزونی می‏بخشد و تقاضای برهنگی را به صورت یك عطش روحی و یك خواست سیری‏ناپذیر درمی‏آورد.

لذاست كه حجاب در عرصه اجتماع و خانواده نقش بنیادی دارد. بدین معنا كه حجاب عامل مهم استحكام خانواده بوده  و سبب ایجاد جامعه سالم می گردد. در مقابل بی حجابی موجب تزلزل خانواده و سقوط جامعه می گردد.

 نهاد خانواده، یكی از مقدس‏ترین نهادهای اجتماعی است كه بشر تا به حال  دیده است. از سوی دیگر نقش خانواده در روند ایجاد جامعه سالم، یك نقش بی‏بدیل است.

نقش حجاب و پوشش اسلامی در سلامت و استمرار پیوند خانوادگی، غیر قابل انكار است. آمارهای مستند نشان می‏دهد كه با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا همواره بالا رفته است؛ زیرا «هر چه دیده بیند، دل كند یاد» و هر چه دل در مقوله هوس‏های سركش بخواهد، به هر قیمتی باشد، به دنبال آن می‏رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبری جدید می‏بندد و با قبلی وداع می‏كند؛ 

 در بازار آزاد برهنگی، قداست پیمان زناشویی مفهومی ندارد. خانواده‏ها به سادگی متلاشی می‏شوند و كودكان بی‏سرپرست می‏مانند.آمارهاي قطعي و مستند نشان مي‏دهد كه با افزایش برهنگي در جهان طلاق و از هم گسیختگي زندگي زناشویي در دنیا به طور مداوم بالا رفته است. در" عرصه آزاد برهنگي" دیگر قداست پیمان زناشویي مفهومي نمي‏تواند داشته باشد و خانواده‏ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشي مي‏شوند.

اسلام به قدرت شگرف غریزه جنسی بشر توجه كامل داشته و تدابیر بسیاری برای تعدیل و رام كردن این غریزه، اندیشیده است. در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان، تكالیف خاصی معین كرده است. وظیفه مشترك زن و مرد این است كه چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت‏آمیز بپرهیزند؛ اما زنان به جهت جاذبه‏های بیش‏تر، وظیفه خاصی دارند و آن این كه بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش‏های تحریك‏آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه‏گری و دلربایی نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود.

لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان، نمی‏تواند به هر شكل و اندازه‏ای باشد. باید در این خصوص حد و ضابطه‏ای وجود داشته باشد. بی‏بند و باری در پوشش و لباس، موجب بی‏بند و باری در تحریك غریزه جنسی است. جهت آگاهی بیش تر، به كتاب "مسئله شناخت" شهید مطهری مراجعه نمایید.

بنابراين، بي ترديد اگر قانون حجاب، به درستي در جامعه مراعات شود، قطعاً مؤثر خواهد بود و آثار فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی آن نيز به قدري واضح خواهد بود كه بدون ارائه آمار، به پیامدهای آن پي خواهيم برد.

و اما اینكه نوشته اید:"چرا اعتماد جوانان نسبت به هم در مورد ازدواج كم شده" كلیت ندارد. هر چند در مواردی چنین است كه باید منشا بدبینی به نوبه خود بررسی شود. در مكاتبات بعدی در این باره توضیح بیشتری بنویسید و منظورتان را شفاف تر بیان كنید تا پاسخ دهیم.

آیا فردی كه نماز نمی خواند می تواند همسر خوبی در زندگی باشد؟
كسی كه نماز نمی خواند در واقع كمترین فاصله را با كفر دارد و از لطف و رحمت خدا دور است از برخی روایات استفاده می‏شود كسی كه عمداً نمازش را نخواند، كافر یا ...

آیا فردی كه نماز نمی خواند می تواند همسر خوبی در زندگی باشد؟

كسی كه نماز نمی خواند در واقع كمترین فاصله را با كفر دارد و از لطف و رحمت خدا دور است از برخی روایات استفاده می‏شود كسی كه عمداً نمازش را نخواند، كافر یا مانند كافر است:رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بین الاسلام و الكفر ترك الصلوه؛(1)

فاصله بین ایمان و كفر ترك نماز است.

 یا بهره‏ای‏از دین ندارد : «لا حظ فی الاسلام لمن ترك الصلوه؛ (2) برای تارك نماز بهره ای در اسلام نیست».

 یا عملش تباه می‏شود: «من ترك صلوته حتی تفوته من غیر عذر فقد حبط عمله؛ (3)

هر كس بدون عذر نماز را ترك كند تا قضا شود، اعمالش از بین می رود».

 یا موقع مرگ به او خطاب می‏شود: می‏خواهی یهودی بمیر یا نصرانی. بمیر، تو مسلمان نیستی: «من ترك الصلوه لا یرجو ثوابها و لا یخاف عقابها فلا ابالی ان یموت یهودیا او نصرانیا او مجوسیا؛ (4)هر كس نماز را ترك كند و نه امید به ثوابش داشته باشد و نه ترس از عذابش،اشكالی  نمی بینم در اینكه یهودی یا نصرانی یا مجوسی از دنیا برود».

در قرآن آمده از برخی مجرمان كه گرفتار جهنم شده‏اند، پرسیده می‏شود: چه چیزی باعث شد كه در دوزخ باشید، می‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم (فی جنات یتسائلون، عن المجرمین، ما سلككم فی سقر، قالوا: لم نك من المصلین). (5)

این عواقب و حالات و ارزش انسان بی نماز است ولی برای ازدواج با چنین فردی باید بگوییم نظر اسلام این است كه با مردی ازدواج كنید كه مومن و متدین و با نماز باشد زیرا كسي كه پاي بند به دین (كه اصلي ترین مسئله زندگي است) نباشد، هیچ تضمیني وجود ندارد كه پاي بند به رعایت حقوق همسر و زندگي مشترك باشد. انسان دیندار هرگز نمي تواند با همسر بي دین كنار بیاید و با هم زندگي سعادتمندانه اي داشته باشند. البته منظور از دینداری و تدیّن این است كه  اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن كوشا باشند، نه تدین سطحی و بی ریشه و بی عمل.

پیامبر (ص) به شخصی كه می‏خواست ازدواج كند، فرمود: "علیك بذات الدین؛ (6) بر تو باد كه همسر دیندار بگیری".

و از انجا كه بی نماز بهره ای از دین ندارد می توان نتیجه گرفت كه از نظر دین ازدواج با انسان بی دین و بی نماز توصیه نشده است

اما امروزه انسان هایی هستند كه از خیلی جهات خوب هستند مثلا اخلاق شان و درآمدشان و ... خوب است؛ ولی اهل نماز نیستند!!  و بسیاری از دختر خانم ها هستند كه ملاك های دینی برایشان مهم نیست و یا لا اقل در درجه اول اهمیت نیست و حاضرند با انسان این چنینی ازدواج كنند و چون نگاه این افراد فرق می كند ممكن است احساس خوشبختی نیز داشته باشند و از همسر و زندگی شان راضی باشند  اگر شما از این دسته هستید می توانید با چنین فردی ازدواج كنید. ولی این ازدواج ها از نظر اخلاقی و دینی توصیه شده نیست.

موفق باشید

پی نوشت ها:

1. محمدی ری شهری ،میزان الحكمه ،ناشر دارالحدیث، چاپ اول ،ج 2، ص 1644.

2. همان.

3. همان.

4. همان.

5. سوره مدثر (74) آیه40-43.

6. ثقه الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر/1365 ه.ش، ج5، ص 332 .

اسامی خداوند و مواكیل حروف آنها را چیست؟
خبیر، خالق، خلاّق،‌خیر، خیرالماكرین، خیر الرازقین، خیر الفاصلین، خیر الحاكمین، خیر الفاتحین، خیر الغافرین، خیر الوارثین، خیر الراحمین، خیر المنزلین ...

اسامی خداوند و مواكیل حروف آنها را چیست؟

برخی اسماء الله به ترتیب حروف به قرار ذیل است:

الف: الله،احد.

ب: باری، باطن، بدیع، برّ و بصیر.

ت: توّاب.

ج: جبّار و جامع.

ح: حكیم، حلیم، حق، حمید، حسیب، حفیظ و حفیّ.

خ: خبیر، خالق، خلاّق،خیر، خیرالماكرین، خیر الرازقین، خیر الفاصلین، خیر الحاكمین، خیر الفاتحین، خیر الغافرین، خیر الوارثین، خیر الراحمین، خیر المنزلین.

ذ: ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمه، ذوالقوة، ذوالجلال والاكرام، ذوالمعارج.

ر: رحمان، رحیم، رؤوف، ربّ، رفیع الدرجات، رزّاق و رقیب.

س: سمیع، سلام، سریع الحساب و سریع العقاب.

ش: شهید، شاكر، شكور، شدید العقاب و شدید المحال.

ص: صمد.

ظ: ظاهر.

ع: علیم عزیز، عفوّ، علیّ، عظیم، علاّم الغیوب، و عالم الغیب والشهادة.

غ: غنیّ، عفور، غالب، غافرالذنب و غفّار.

ف: فالق الاصباح، فالق الحبّ والنوي، فاطر و فتّاح.

ق: قویّ، قدّوس، قیّوم، قاهر، قهّار، قریب، قادر، قدیر، قابل التوب و قائم علي كلّ نفس بما كسب.

ك: كبیر، كریم و كافی.

ل: لطیف.

م: ملك، مؤمن، مهمین، متكبّر، مصوّر، مجید، مجیب، مبین، مولي، محیط، مقیت، متعال، محیی، متین، مقتدر، مستعان، مبدي و مالك الملك.

ن: نصیر و نور.

و: وهّاب، واحد، ولیّ، واسع، وكیل و ودود. (1)

اما در خصوص مواكیل حروف منظور شما روشن نیست ؛ اصولا در مورد اعتقاد به موجوداتی به نام موكل حرف و مانند آن حرف و حدیث های بی پایه واساس بسیاری گفته می شود كه قابل اعتنا و توجه نیست، اما در این حقیقت كه برخی از ملائكه موكل بر انجام اموری از جانب خداوند هستند،تردیدی نیست، خداوند فرشتگان را تدبیر كنندگان امور و كارها می خواند :فالمدبرات امرا . (2) همچنین به تصریح قرآن برخی از فرشتگان مامور به حفاظت و توجه به انسان واعمال او هستند ؛ « و ان علیكم لحافظین، كراما كاتبین (3) ؛ همانا بر شما نگهبانند، ارجمنداني كه نویسنده هستند».

چه بسا به این گروه از ملائكه كه مسئولیت هایی را در عالم از جانب خداوند بر عهده دارند و یا مامور بر مراقبت از انسان واعمال او هستند، موكل اطلاق بشود ؛ اما اسامی كه در برخی از كتب بی سند و بی اعتبار در مورد نام این فرشتگان و توسل و پناه بردن به آن ها ذكر شده، ارزش و اعتبار علمی ندارد و نباید به آن ها توجه كرد . ظاهرا در منابع دینی در خصوص توسل و كمك خواستن از ملائكه توضیح و توصیه ای وجود ندارد .

 

پینوشتها :

1.  دانشنامه قرآن، نشر ناهید، تهران 1377ش، ج 1، ص 222 .

2.  نازعات (79) آیه 5 .

3.  انفطار (82) آیه11 .

آیا كلمه "الله" قبل از اسلام نیز بوده است؟
« الله » در میان اعراب پیش از اسلام كاملا شناخته شده بود .سخن قرآن در باره اثبات خدا نبود، بلكه در منزه ساختن آن از پیراه های جاهلی بود. این اندیشه كه دركنار...

آیا كلمه "الله" قبل از اسلام نیز بوده است؟

 « الله » در میان اعراب پیش از اسلام كاملا شناخته شده بود .سخن قرآن در باره اثبات خدا نبود، بلكه در منزه ساختن آن از پیراه های جاهلی بود. این اندیشه كه در كنار  الله خدایان دیگری باشد، نفی شده است :انعام، آیه 19؛ انبیا ،آیه 22  ( 1 )

   مشركان بتپرست معتقد به خداوند بودهاند. از این رو به آن ها مشرك گفته میشود. به خداوند به عنوان ربّ الارباب معتقد بودند . خالقیت را به او نسبت میدادند، ولی از آن رو كه معتقد بودند راهیابی به پیشگاه او و برقراری ارتباط با او برای انسانها امكان ندارد، و باید با واسطهای با خداوند ارتباط برقرار كنند، اشیائی از قبیل ماه، ستارگان و بتها را میپرستیدند، ولی در عین حال به الوهیت خداوند (الله) معتقد بودند، همان گونه كه این مطلب در قرآن آمده:

 « ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفي (1) ؛

این ها را نمي‏پرستیم مگر به خاطر این كه ما را به الله نزدیك كنند   ».(2)

همه مشركان به خدا(الله) به عنوانآفریدگار تمام عالم هستی(آسمان و زمین) اعتقاد داشتند . این صریحاًدر یكی از آیات قرآن آمده :

و لئن سألتهم من خلق السموات والارض لیقولنّ الله؛(3)

 اگر از ایشان سؤال كنید كه چه كسی آسمان ها و زمین را خلق كرده است، در پاسخ می گویند خدا (الله) .

  باور و اعتقاد به خدای عالم هستی داشتند، اما بت ها را واسطه و نماینده پروردگار عالم می دانستند.

پینوشتها:

1 .  دائره المعارف بزرگ اسلامی ،ج 10 ، ص 73  كلمه  الله ،سید كاظم موسوی بجنوردی .

2 . زمر (39) آیه 3.

3 . همان، آیه 38.

اوصاف خداوند را به عنوان اسامی فرزندان خود انتخاب می كنیم، كفر نیست؟
از برخي از روايات استفاده مي شود كه استفاده از صفات مخصوص خدا براي نام گذاري فرزندان جايز نيست آن چنان كه از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود: "الرحمن اسم خاص ...

آیا این كه یكی از اوصاف خداوند ـ مانند رحمان و كریم ـ را به عنوان اسامی فرزندان خود انتخاب می كنیم، كفر نیست؟

از برخي از روايات استفاده مي شود كه استفاده از صفات مخصوص خدا براي نام گذاري فرزندان جايز نيست آن چنان كه از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: "الرحمن اسم خاص بصفة عامة ..." (1) رحمان اسم خاص است. اما صفت عام دارد (نامي است مخصوص خدا ولي مفهوم رحمتش همگان را در بر مي گيرد). اما بايد توجه داشته باشيد كه عدم جواز در اين روايت به معناي كراهت مي باشد نه حرام؛ لذا هيچ يك از مراجع در اين گونه موارد حكم به حرمت نداده اند.

 بر اين اساس اين كار منع شرعي نداشته  اگر چه منكر آن نيستيم كه به هر حال اين كار حداقل مكروه بوده و انجام ندادن آن بهتر است آن چنان كه در حديثي از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود:« أَصْدَقُ الْأَسْمَاءِ مَا سُمِّيَ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ خَيْرُهَا أَسْمَاءُ الْأَنْبِيَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين‏" (2) صحيح‏ترين نام ها آن است كه نشاني از بندگي خدا در آن باشد، (مانند عبد اللَّه) و نيكوترين نام ها، اسامي پيامبران است (صلوات اللَّه عليهم اجمعين).

 يا در حديثي ديگر از پيامبر اكرم (ص) نقل شده كه فرمود: "نِعْمَ الْأَسْمَاءُ عَبْدُ اللَّهِ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ ِ الْأَسْمَاءُ الْمُعَبِّدَة ...." (3) اسم هاي عبد اللَّه، و عبد الرّحمن، كه بوي عبادت و بندگي در آن است، اسم هاي خوبي مي‏باشد"؛ لذا تعبير "اصدق " و يا "نعم"و ... در روايات حاكي از آن است كه عدم چنين كاري اگر چه مكروه است. اما منع شرعي ندارد.

 به علاوه آن كه در بسیاری از موارد كه در نامگذاری از نامهایی استفاده میشود كه به عقیده برخی مخصوص خداست ـ مثل صمد و رحمان ـ توجهی به معنای ویژه اسم و این كه این معنا مخصوص خداست نمیشود، بلكه بیشتر آهنگ آوایی كلمه و طنین صدای آن در حافظه اشخاص است كه موجب انتخاب یك نام برای فرزند میشود، و حتی ممكن است این اشخاص تا آخر عمر هم توجهی به معنای كلمه نكنند.  

و حال آنكه كفر در انسان، پوشانيدن و كتمان آگاهانه است. از اين رو نوعاً در تعريف كفر، كلمة «جحود» و «انكار» بكار مي رود. كه مخالفت آگاهانه و لجاجت آميز را مي رساند(4) لذا آنچه موجب كفر مي شود آن است كه شخص با قصد ونيت آنكه چنين اسماء و صفاتي براي خداوند بوده، اين اسامي را براي بنده به كار ببرد و به نوعي ديگران را در اين صفات شريك دانسته و بخواهد صفات خاص خدا را براي بنده به كار ببرد و حال آنكه  كسي اسامي مذكور را با اين نيت به كار نمي برد.     

پي نوشت ها:

1. ابراهيم بن علي عاملي كفعمي، المقام الأسني، چ مؤسسه قائم آل محمد (عج) قم، 1412 ه ق ، ص 29.

2. شيخ صدوق‏، معاني الاخبار، چ جامعه مدرسين‏،قم 1403 ه ق ، ‏ ص 146.

3. راوندي،سيد فضل الله،‏ النوادر للراوندي، چ دار الكتاب‏،قم بي تا ، ص 9.

4. راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم، بیروت،1412ق، ج 1، ص 187 "ذيل ماده جحود".

واقعا خداوند مسماي به اين اسما است؟
« اسم » در لغت از ریشه (وسم) و (سمة) به معناي نشانه گذاري و نشانه گرفته شده. اسم كه در فارسي به معناي نام است، با همین ریشه تناسب دارد، زیرا نام نیز در معنی...

آيا اسماء خدا براي راحتي ارتباط ما با خداست يا این كه واقعا خداوند مسماي به اين اسما است؟

« اسم » در لغت از ریشه (وسم) و (سمة) به معناي نشانه گذاري و نشانه گرفته شده.  اسم كه در فارسي به معناي نام است، با همین ریشه تناسب دارد، زیرا نام نیز در معنی همان نشانه است. نام هر چیز، نشانه آن است. اسم نیز علامت و نشانه معنای خود یا همان مسمی است.

در اصطلاح اسم لفظی است كه برای یك معنی یا مسمی نهاده می شود تا شنونده را به آن معنا و مراد منتقل كند .  اسم ها الفاظی هستند كه با شنیدن آن مخاطب اشخاص یا اشیای خاصی را به ذهن می آورد .(1)

« صفت » یا همان وصف ، در لغت بیان كردن چگونگی یا حالت و علامت و نشانه یك چیز است یا لفظی كه بیانگر این امور باشد . در اصطلاح به لفظی گفته می شود كه بیانگر ویژگی ها و حالات و علامات یك ذات یا یك شیء باشد .  بر خلاف اسم  مختص به یك فرد نیست و می تواند بر افراد زیادی صدق كند . در اسم به مطابقت لفظ با مسمی خیلی دقت نمی شود ،ولی در صفت این مطابقت وهمخوانی مورد توجه است .(2)

در مورد خداوند اسما و صفات تقریبا یك نقش را ایفا می كنند؛ یعنی هر آنچه بیانگر صفتی از صفات الهی است ،در زمره اسمای او هم محسوب می شود .در نتیجه اسما یا همان صفات الهی بسیارند .در شكل های مفرد یا مركب استعمال می شود . در برخی از روایات تعداد اسماء الهی 99 اسم برشمرده شده ،مانند خبیر ، بصیر ، علیم ، رحمن ، رحیم و... در برخی ادعیه مانند دعای جوشن كبیر»تعداد این اسما تا حدود هزار اسم رسیده  ؛اما آن مقداری كه در خود قرآن آمده ،صد و بیست و هفت اسم است.

 اسما  هم به عنوان  علامت  و آیت ذات الهی است .به گفته پرسشگرمحترم  خداوند مسمی به این اسامی است . برای این است كه  ذات حق تعالی را با این  اسما بشناسیم  و بخوانیم  . برقراری رابطه بین بنده و خالق امری است كه یكی از مهم ترین ابزار شكل گیری كامل ماهیت عبودیت و بندگی بین انسان و خدا و در نتیجه رسیدن به كمال روحی و معنوی انسان است . به همین خاطر وجود اسما  یكی از بهترین ابزار ایجاد رابطه صمیمی و نزدیك بین خالق و مخلوق است . این حقیقت در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است  : «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْني‏ فَادْعُوهُ بِها ؛ (3) براي خدا، نام هاي نیك است .خدا را به آن (نام ها) بخوانید»  ؛ در نتیجه یكی از مهم ترین كاربردهای این نام ها و صفات الهی كمك به برقراری رابطه بین خداوند و ما بندگان است .

پی نوشت ها :

1. ملا هادی سبزواری ، شرح الاسماء الحسنی ، مكتبه بصیرتی، قم،  بی تا،   ص214

2. همان

3.  اعراف (7) آیه 180.

صفحه‌ها