پرسش وپاسخ

آداب زیارت قبور مؤمنین را بفرمایید
هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعني از ترس بزرگ روز قيامت

آداب زیارت قبور مؤمنین را بفرمایید

با عرض سلام و تشكر از ارتباط تان با این مركز.

مطلبي را كه مرحوم محدث قمي در باب زيارت قبور مومنان آورده و متناسب با خواسته پرسشگر مي باشد ذكر مي كنيم:

شيخ ثقه جليل القدر جعفر بن قولويه قمي از عمرو بن عثمان رازي روايت كرده كه گفت: شنيدم از حضرت ابو الحسن امام موسي بن جعفر عليهما السلام كه مي‏فرمود: هر كه قادر نباشد بر زيارت ما پس زيارت كند صلحاي از مواليان ما را تا نوشته شود براي او ثواب زيارت ما و كسي كه قادر نباشد بر صله و نيكي به ما پس صله و نيكي كند با صالحان مواليان ما تا از براي او نوشته شود ثواب صله و نيكي به ما و نيز به سند صحيح روايت كرده از محمد بن احمد بن يحيي الاشعري كه گفت: من در فيد كه اسم منزلي است در طريق مكه با علي بن بلال روانه شديم سر قبر محمد بن اسماعيل بن بزيع پس علي بن بلال براي من گفت كه صاحب اين قبر براي من روايت كرد از حضرت امام رضا عليه السلام كه فرمودند:

 هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعني از ترس بزرگ روز قيامت و در روايت ديگر مثل همين را نقل كرده ، مگر آنكه دارد و رو به قبله كند فقير گويد كه اين ايمن بودن كه حديث دلالت بر آن دارد ممكن است كه از براي خواننده باشد. چنانچه ظاهر حديث است و محتمل است كه از براي  صاحب قبر باشد. چنانچه تاييد مي‏كند آن را حديثي كه بعد از اين از سيد بن طاووس نقل مي‏شود.

و نيز در كامل الزياره به سند معتبر منقول است كه:

عبد الرحمن بن ابي عبد الله به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه بگذارم دست خود را بر قبور مسلمين پس حضرت بدست خود اشاره به زمين فرمود و دست را به زمين گذاشت و خود مقابل قبله بودند و نيز به سند صحيح منقول است كه: عبد الله بن سنان به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه سلام بايد كرد بر اهل قبور؟

فرمود كه:

 مي‏گويي: «السَّلامُ عَلَي أَهْلِ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ ».

و از حضرت امام حسين عليه السلام روايت شده كه:

هر كه داخل قبرستان شود و بگويد: «اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ الْفَانِيَةِ وَ الْأَجْسَادِ الْبَالِيَةِ وَ الْعِظَامِ النَّخِرَةِ الَّتِي خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ هِيَ بِكَ مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَيْهِمْ رَوْحا مِنْكَ وَ سَلاما مِنِّي » ؛ بنويسد حق تعالي از براي او حسنات به عدد خلق از زمان آدم تا قيام قيامت .

و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه:

هر كه داخل قبرستان شود و بگويد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ السَّلامُ عَلَي أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ يَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ يَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ »؛ حقّ سبحانه و تعالي ثواب پنجاه سال عبادت براي او بنويسد و گناه پنجاه ساله را از او و پدر و مادرش محو گرداند .

و در روايت ديگر وارد شده كه:

بهتر سخني كه در قبرستان بگويي چون از آنجا بگذري آن است كه بايستي و بگويي: «اللَّهُمَّ وَلِّهِمْ مَا تَوَلَّوْا وَ احْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ أَحَبُّوا » .

و سيد بن طاووس در مصباح الزائر گفته كه :

چون قصد كني زيارت مؤمنين را سزاوار است كه روز پنجشنبه باشد و اگر نه هر وقت كه خواستي و كيفيت زيارت ايشان چنين است كه رو به قبله كني و بگذاري دست خود را بر قبر و بگويي: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَ صِلْ وَحْدَتَهُ وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ وَ آمِنْ رَوْعَتَهُ وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنِي بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ وَ أَلْحِقْهُ بِمَنْ كَانَ يَتَوَلاهُ »؛ پس مي‏خواني سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را هفت مرتبه .

و روايت شده در صفت زيارتشان و ثواب او حديث ديگري از فضيل كه گفت :

هر كه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را هفت مرتبه نزد قبر مؤمني حق تعالي ملكي به سوي قبر او فرستد كه عبادت كند خدا را نزد قبر او و بنويسد حق تعالي از براي ميت ثواب اين عمل ملك را .

پس چون از قبرش مبعوث شود به هيچ هولي از اهوال قيامت نگذرد مگر آن كه حق تعالي بگرداند آن هول را از او به سبب آن ملك تا خدا او را داخل بهشت گرداند و با هفت مرتبه إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ سوره حمد و دو سوره قُلْ أَعُوذُ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و آية الكرسي را هر يك سه مرتبه بخواند.

 و نيز روايت شده در صفت زيارت آن ها روايت ديگري از محمد بن مسلم كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه مردگان را زيارت بكنيم ؟

فرمود :بلي

گفتم: آيا آن ها مي‏دانند كه ما به زيارت آن ها رفته‏ايم؟

 فرمود: بلي قسم به خدا مي‏دانند و شاد مي‏شوند و انس مي‏گيرند به شما .

عرض كردم كه چه بگوييم وقتي كه به زيارت ايشان برويم ؟

فرمود : بگو « اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صَاعِدْ إِلَيْكَ أَرْوَاحَهُمْ وَ لَقِّهِمْ مِنْكَ رِضْوَانا وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ».

 پس سيد فرموده :

و در وقتي كه بوده باشي بين قبرهاي مؤمنين بخوان يازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را و هديه كن آن را از براي ايشان بتحقيق كه روايت شده كه حق تعالي به عدد مردگان ثواب مي‏دهد (و در كامل الزياره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: مردگان را چون پيش از طلوع آفتاب زيارت كنيد مي‏شنوند و جواب مي‏دهند شما را و اگر بعد از طلوع آفتاب زيارت كنيد مي‏شنوند و جواب نمي‏دهند) و در دعوات راوندي حديثي مروي است از حضرت رسول صلي الله عليه و آله در كراهت زيارت اموات در شب چنانچه حضرت  به ابي ذر فرمود: «وَ لا تَزُرْهُمْ أَحْيَانا بِاللَّيْلِ». (1)

 

پی نوشت :

1. مفاتيح‏الجنان ،ص 568 .

روایاتی از كتب مهم اهل سنت در مورد انسان بی ولایت
كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

روایاتی از كتب مهم اهل سنت  در مورد اینكه اگر انسان بی ولایت از دنیا برود اگر چه عابد و شهید از دنیا برود به جهنم میرود نقل كنید

این اعتقاد برهانی همه مسلمانان است. همه مسلمانان قبول دارند كسی كه آگاهانه باورهای حق را ترك كند و امر خدا و رسول خدا را با توجه و آگاهانه و از روی اختیار به كنار نهد ، قطعا كافر و مرتد شده ؛ قرآن هم به عذاب جاویدان مرتدان تصریح دارد:

إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلي‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلي‏ لَهُمْ؛ (1)

كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون؛ (2)

كسي كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مي‏رود و آنان اهل دورزخند و هميشه در آن خواهند بود.

 اهل سنت قبول دارند كه اگر كسی یكی از احكام روشن و قطعی اسلام را منكر شود حتی اگر به شهادتین هم اعتراف و اقرار داشته باشد ، كافر و مرتد است . كشتن آن ها جایز و به غنیمت گرفتن ناموس و اموال شان جایز می باشد . به همین جهت خلیفه اول بنی حنیفه (قبیله مالك بن نویره) را با این كه به شهادتین معترف و بسیاری از آنان در حال نماز بودند ،  به خاطر خودداری از دادن زكات به خلیفه مرتد شمرد . به امر او آنان را كشتند . اموال و ناموس شان را به غنیمت و اسیری و كنیزی گرفتند. (3)

 آنان قبول دارند كه به حكم آیات اولی الامر (4) ،  مودت (5) ، و ...  و روایات  متواتر ثقلین (6) ، غدیر (7) و ... محبت و اطاعت از اهل بیت رسول خدا كه علی بن ابیطالب در راس آن ها است و گرفتن شرح و بیان دین از آنان لازم و اوجب است .

پس هر كس با این وجود محبت علی را در دل نداشته و با علی مخالفت كند و دین خود را از غیر علی بگیرد ، با این آیات و روایات بی شمار مخالفت كرده و آن ها را كنار زده ؛ با  انكار و مخالفتش ، اعمال خود را حبط نموده و مستحق كیفر جاوید می شود.

 قرآن شرط قبولی اعمال را این گونه بیان كرده است:

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً ؛(8)

كسي كه چيزي از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه ايمان داشته باشد، چنان كساني داخل بهشت مي‏شوند و كم ترين ستمي به آن ها نخواهد شد.

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي؛‏ (9)

 هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مي‏آمرزم!

كسی كه عملی را به عنوان عمل صالح انجام می دهد ، آن را به عنوان امر خدا و رساننده به رضای خدا انجام می دهد، ولی این كافی نیست . به بیان صریح قرآن باید "و هو مؤمن =در آن حال با ایمان" باشد. معلوم می شود

 ایمان غیر از اعتراف به خدا و قیامت و ... است ؛یعنی ایمان به پیامبر و اطاعت از او و اوامرش در بیان دین و اداره جامعه. اگر كسی به فهم خود از قرآن عمل كند و  فهمش با فهم پیامبر مخالف باشد ، مؤمن نیست و عملش ارزش ندارد .

چه بسا به فهم او پیامبر عادل نباشد ، مثل كسی كه به پیامبر فرمود : عدالت داشته باش! (10)

در آیه دوم هم می فرماید: غفاریت من كه برای مؤمنان است ، فقط به كسانی می رسد كه از كفر و شرك توبه كرده و به خدا و پیامبر ایمان بیاورند ، عمل صالح انجام دهند و اهتدا یابند.

معلوم می شود "اهتدا" غیر از توبه از شرك و كفر و  ایمان و اقرار به شهادتین و انجام عمل صالح است ، و آن

 پذیرش ولایت رسول خدا و كسانی است كه به عنوان ولی بعد از خود معرفی كرده است. این بیان را در آیات زیر هم می بینیم:

وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلي‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه؛ (11)

 چگونه ممكن است  كافر شويد، با اينكه (در دامان وحي قرار گرفته‏ايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مي‏شود، و پيامبر او در ميان شماست؟

در این آیه هم در امان بودن از كفر به اطاعت از كتاب خدا و رسول خداست ،زیرا رسول مبین و معلم كتاب است. (12)

بنا بر این رسول خدا مبین ، مفسر و معلم كتاب و ولی مؤمنان است . بعد از ایشان هم عترت ایشان به حكم آیات و روایات از جمله حدیث قطعی و متواتر ثقلین، مبین و مفسر كتاب و ولی مؤمنان می باشند .كسانی كه دین خود را از غیر علی بگیرند و مطیع و محب علی نباشند ، دست رد به سینه  آیات و روایات زده و مرتد شده ؛ عمل صالح شان در درگاه خدا مورد پذیرش نیست و حبط و نابود می شود.

در كتب اهل سنت روایات فراوانی است كه بر فضایل اهل بیت و در رأس شان علی بن ابی طالب دلالت دارد . یاد آوری آن ها فرصت بسیار می طلبد . جویندگان می توانند به كتاب "فضائل الخمسه " مراجعه نمایند.(13)

 برای نمونه یك حدیث را ذكر می كنیم:

هیثمی در مجمع الزوائد بابی باز كرده تحت عنوان« الحق مع علی»  (14)  در آن جا احادیثی را آورده كه دلالت دارند حق بر محور علی می چرخد . در جای دیگر از آن كتاب نقل می كند كه همسر رسول خدا برای حج به مكه آمد .  سعد را دید و او را به خاطر این كه در جنگ جمل همراهی اش نكرده بود ، سرزنش نمود. وقتی سرزنش ها از طرف او و اطرافیانش زیاد شد ، سعد گفت:

 از رسول خدا شنیدم كه فرمود : علی با حق و حق با علی است. هر جا كه باشد. این كلام را ایشان در خانه

 ام سلمه فرمود.

وقتی شنوندگان از ام سلمه حقیقت را جویا شدند ، ایشان ادعای سعد را تایید كرد . (15)

فخر رازی در بحث این كه "بسم الله ..." را در نماز باید بلند گفت یا آهسته ؛ بعد از قبول قول بلند گفتن می گوید:

 علی بن ابی طالب بلند و آشكار می گفت . این به تواتر ثابت شده است . هر كس در دینش به علی اقتدا كند ، هدایت یافته است ،زیرا رسول خدا فرمود:

خدایا !حق را بر مدار علی، هر جا كه باشد  بچرخان. (16)

البته اهل سنت  با توجیهاتی دلالت این آیات و  روایات بر جانشینی علی در تبیین و تفسیر و تعلیم دین و ولایت بر مسلمانان، را انكار می كنند.

 همه اهل سنت را جهنمی نمی دانیم و كافر نمی شماریم، بلكه می گوییم آنان كه حق برای شان روشن شده و  نپذیرفته  و در مقابل حق ایستاده اند ، كافر و مرتد شده و اعمال شان ، حبط شده و مقبول نیست اما بقیه كه حق برای شان روشن نشده ، جاهل اند. اگر مقصر نباشند ، نزد خدا معذور بوده و اعمال شان قبول می باشد.

البته این مطلب مربوط به باطن انسان ها است . ما كه از باطن ها آگاهی نداریم ، نمی توانیم به كفر افراد حكم كنیم. برای ما، همه اهل سنت مسلمان و محترمند . تا كسی عداوت اهل بیت را آشكار نكرده ، نمی توانیم به جهنمی بودن او حكم دهیم.  خداست كه می داند غیر معتقدان به اهل بیت از روی انكار این اعتقاد را نپذیرفته اند یا از روی جهل. آنان كه از روی علم و آگاهی انكار می كنند ، نزد خدا كافرند .

  پی نوشت ها:

1. محمد (47) آیه 25.

2. بقره (2) آیه 217.

3. امام شافعی ، كتاب الامّ ،چ دوم ، بیروت ، دارالفكر ، 1403 ق ، ج4 ، ص 228 و دیگر كتب تاریخ و روایت اهل سنت.

4. نساء (4) آیه 59.

5. شوری (42) آیه 23.

6.  میلانی  ، حدیث الثقلین ،چ اول ، قم ، مركز الابحاث العقایدیه ، 1421 ق.

7. رجوع كنید :"من كنت مولاه فعلی مولاه" در منابع اهل سنت .

8. نساء (4) آیه 124.

9. طه (20) آیه 82. 

10 ابن حزم ، المحلی، بیروت ، دار الفكر  ، ج11 ، ص 219 و دیگر منابع اهل سنت.

11. آل عمران (3) ایه 101.

12. نحل (16) آیه 44 و بقره (2) آیه 129 و ...

13. فیروزآبادی ، فضائل الخمسه من الصحاح السته ،چ دوم ، تهران ، اسلامیه ، 1392 ق ، سه جلد  و ترجمه آن "فضایل پنج تن در صحاح شش گانه اهل سنت" ، ترجمه ساعدی  ،چ اول ، تهران ، فیروزآبادی ، 1374 ش ، چهار جلد.

14. هیثمی ، مجمع الزوائد ، بیروت ، دار الكتب ، 1408 ق ، ج 7 ، ص 235 - 236.

15. همان.

16. فخر رازی ، تفسیر كبیر ،چ سوم  ، ج 1 ، ص 205.

اگر غسل جنابت بر گردنمان باشد از عمر آدمی كاسته می شود؟
علّت غسل جنابت، پاكيزگي و نظافت و پاك نمودن انسان است خود را از آن چه به او رسيده است از مني، و پاك كردن جسم خود را؛زيرا جنابت از تمام اعضای جسد خارج مي‏شود.

 آیا در روایات آمده است كه اگر غسل جنابت بر گردنمان باشد از عمر آدمی كاسته می شود؟ با تشكر

هر چند اسلام در مورد مهم ترین عمل بعد از جنابت و برای خواندن نماز ها، غسل جنابت را واجب كرده و دستور به شستشوی بدن به نحو خاص از طرف شارع مقدس، علاوه بر این كه تكلیفی شرعی است امری بهداشتی برای بدن و نوعی تضمین سلامتی است، با این حال میان روایات در مورد سوال و به طور مشخص حدیثی بیان نشده است.البته  بعضی از روایات و نیز تحقیقات دانشمندان نكاتی را در مورد فواید غسل جنابت و تبعات انجام آن به ما یاد آوری می كند كه می شود از نتیجه آن فهمید كه غسل جنابت موجب بهداشت بدن و باز یابی سلامتی انسان می شود و اگر كسی بعد از جنابت غسل نكند، از گزند حوادث بیمه نخواهد شد و ممكن است بیماری هایی سراغش بیاید كه سلامتی و طول عمرش را به خطر بیندازد.

در روایتی از امام رضا(ع)، فلسفه غسل چنین بیان شده است:

"عِلَّةُ غُسْلِ الْجَنَابَةِ النَّظَافَةُ وَ لِتَطْهِيرِ الْإِنْسَانِ مِمَّا أَصَابَهُ‏ مِنْ أَذَاهُ وَ تَطْهِيرِ سَائِرِ جَسَدِهِ لِأَنَّ الْجَنَابَةَ خَارِجَةٌ مِنْ كُلِّ جَسَدِهِ فَلِذَلِكَ وَجَبَ عَلَيْهِ تَطْهِيرُ جَسَدِهِ كُلِّهِ"(1) 

یعنی:علّت غسل جنابت، پاكيزگي و نظافت و پاك نمودن انسان است خود را از آن چه به او رسيده است از مني، و طاهر(پاك) كردن جسم خود را؛زيرا جنابت از تمام اعضای جسد خارج مي‏شود. پس؛ از اين رو تطهير تمام بدن بر او واجب شده است.علم روز نیز مطلب فوق را تأیید می‏كند. طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب سمپاتیك و پاراسمپاتیك وجود دارد كه در سراسر بدن و در اطراف تمام دستگاه‏ ها و جهازات داخلی و خارجی گسترده‏اند.

وظیفه اعصاب سمپاتیك تند كردن و به فعالیت وا داشتن دستگاه‏های مختلف بدن است و وظیفه اعصاب پاراسمپاتیك كند كردن فعالیت آن‏ها است. در واقع یكی نقش گاز اتومبیل و دیگری نقش ترمز را دارد. از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب دستگاه‏های بدن به طور متعادل كار می‏كند. گاهی جریان هایی در بدن رخ می‏دهد كه این تعادل را به هم می‏زند. از جمله این جریان‏ها مسئله ارگاسم (اوج لذت جنسی) است كه معمولاً مقارن خروج منی صورت می‏گیرد. از جمله اموری كه می‏تواند اعصاب سمپاتیك را به كار وا دارد و تعادل از دست رفته را تأمین كند، تماس آب با بدن است. از آن جا كه تأثیر ارگاسم روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده می‏شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم می‏خورد، دستور داده شده است كه پس از آمیزش جنسی یا جنابت و خروج منی، تمام بدن با آب شسته شود.(2)

نكته دیگر آن است كه به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی، هم روح متأثر می‏شود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی و جسم به سوی سستی كشیده می‏شود. غسل جنابت كه هم شستشوی جسم است و هم به علت این كه به قصد قربت انجام می‏گیرد، شستشوی جان است، بر جسم و روح اثر می‏گذارد. از طرف دیگر وجود غسل جنابت برای پاك نگه داشتن بدن و رعایت بهداشت در طول زندگی است.(3)

پینوشت‏ها:

1. شيخ حر عاملي، محمد بن حسن،‏ وسایل الشيعه، قم، انتشارات موسسه آل البیت سلام الله علیهم اجمعین،سال 1409 ه ق، چاپ اول، ج2، ص 178.

2. مكارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، چاپ اول، سال 1374 ه ش، ج 4، ص 292،با تلخیص.

3. همان، ص 294.

روايتي بر خواندن حمد و سوره نماز ظهر با صداي بلند وجود دارد؟
عمران حلبی گوید : از امام صادق در باره كسی كه نماز روز جمعه را چهار ركعتی (فرادی ) می خواند، پرسیده شد كه آیا قرائت را بلند بخواند ؟ فرمود : بله .

در نماز ظهر  روايتي بر خواندن حمد و سوره با صداي بلند در روز جمعه وجود دارد؟

 شیخ حر عاملی بابی با عنوان بَابُ اسْتِحْبَابِ الْجَهْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي الظُّهْرِ وَ الْجُمُعَةِ  گشوده است :

 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ أَ يَجْهَرُ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ قَالَ نَعَمْ وَ الْقُنُوتُ فِي الثَّانِيَةِ؛

عمران حلبی گوید : از امام صادق در باره كسی كه نماز روز جمعه را چهار ركعتی (فرادی ) می خواند، پرسیده شد كه آیا قرائت را بلند بخواند ؟ فرمود : بله .

 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الْقِرَاءَةِ فِي الْجُمُعَةِ إِذَا صَلَّيْتُ وَحْدِي أَرْبَعاً أَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ فَقَالَ نَعَمْ وَ قَالَ اقْرَأْ سُورَةَ الْجُمُعَةِ وَ الْمُنَافِقِينَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ؛

حلبی گوید : از امام صادق در باره قرائت در نماز روز جمعه پرسیدم، در صورتی كه فرادی و چهار ركعتی بخوانم، آیا بلند بخوانم فرمود : بله. (1)

پي نوشت :

1.وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي  ج‏6، ص 160

آیا هر روز استحمام كردن كراهت دارد و یك روز در میان مستحب است؟
امام رضا (علیه السلام): « الحمّام يوم و يوم لا، يكثر اللّحم و إدمانه في كلّ يوم يذيب‏ شحم الكليتين؛ حمام یك روز در ميان گوشت بدن را زياد مي كند و هر روز حمام...

آیا هر روز استحمام كردن كراهت دارد و یك روز در میان مستحب است؟ حدیثی در این باره وجود دارد اگر بله ذكر كنید

از برخی از روایات حكم این مسئله استفاده می شود؛ چنانكه در حدیثی از امام رضا (ع) می خوانیم: « الحمّام يوم و يوم لا، يكثر اللّحم و إدمانه في كلّ يوم يذيب‏ شحم الكليتين؛ (1) حمام یك روز در ميان گوشت بدن را زياد مي كند، و هر روز حمام رفتن پيه‏هاي كليه را آب مي سازد».

 

پی نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ق‌، ج 6 ، ص 496

آیا روایتی داریم كه باشبهه افكنان و بدعتگذاران رفتار بدی داشته باشید؟
رسول خدا فرمود : از كسانی كه در دین بدعت می گذارند اظهار بیزاری كنید و برایشان از خدا طلب لعن و نفرین نمایید و عیب های آنان را برای مردم آشكار كنید ...

آیا روایتی داریم كه بفرماید باشبهه افكنان و بدعتگذاران رفتار بدی داشته باشید و آنها را نفرین و طرد كنید

روایت مورد اشاره از كتاب معتبر كافی و  به شرح زیر است:

عن أبي عبد الله (ع) قال : قال رسول الله (ص) : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهر والبراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلمون من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخرة .

رسول خدا فرمود : از كسانی كه در دین بدعت می گذارند اظهار بیزاری كنید و برایشان از خدا طلب لعن و نفرین نمایید  و عیب های آنان را برای مردم آشكار كنید (غیبت آنها جایز است) و با بیان منطقی، بطلان ادعاهایشان را روشن كنید تا مبهوت شوند و در فسادانگیزی طمع نورزند و مردم هم آنان را بشناسند و از آنان حریم بگیرند و به تعلیم از آنان رو نیاورند. شما با این كارها برای خود كسب حسنه می كنید و درجات آخرتی خود را بالا می برید.

البته بعض فقیهان از لفظ "اكثروا ... القول فیهم و والوقیعه و باهتوهم" برداشت كرده اند كه تهمت زدن و دورغ بستن بر آنها جایز است (1) ولی این نظر با مبانی محكم عقلی و اخلاقی دین منافات دارد و اگر با بیان محكم و منطقی با آنها مواجه شویم و اهداف و نیات و اقدامات پنهانی آنها را افشا كنیم، مبهوت می شوند و رسوا می گردند و دیگر نه كسی جرآت بدعت گذاری می كند و نه كسی دنباله رو بدعتگزاران می شود.

پی نوشت ها:

1. گلپایگانی، در المنضود، قم، دار القرآن، 1414 ق، ج 2، ص 148.

حال شما هم در مورد عدل خدا مثالي بياوريد
براي يافتن موارد بايد به معجم هاي موضوعي نهج البلاغه رجوع كنيد ...

حضرت علي عليه السلام در مورد قدرت خلقت خدا و نظم او مثال خلقت طاووس را در نهج البلاغه مي زند حال شما هم در مورد عدل خدا مثالي بياوريد .يا بايد براي يافتن جواب به كدام خطبه يا نامه و يا حكمت توجه كنم ؟

متشكرم موفق باشيد انشاءالله

بعض بيانات حضرت در زمينه عدل هم حالت تمثيلي دارد از جمله:

يوم العدل علي الظالم اشد من يوم الجور علي المظلوم (1)

روز عدل بر ظالم سخت تر از روز ظلم بر مظلوم است.

براي يافتن موارد بايد به معجم هاي موضوعي نهج البلاغه رجوع كنيد. يكي از اين معجم ها كه توسط مرحوم دشتي نوشته شده در آخر نهج البلاغه هايي كه با ترجمه ايشان است به چاپ رسيده است.

پي نوشت ها:

1. دشتي، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشهور، 1380، ص 710(حكمت341).

من يك جوان مجرد ٣٠ ساله هستم، من از نظر زيبايي در حد صفر هستم ...
توجه به زيبايي به اين معنا نيست كه اصل قرار گيرد؛ بلكه مقصود اين است كه فاصله دختر و پسر از اين نظر زياد نباشد و همتايي نسبي رعايت شود

من يك جوان مجرد ٣٠ ساله هستم، من از نظر زيبايي در حد صفر هستم از نظر خانوادگي هم متوسط رو به پايين هستم از هر دختري كه خوشم اومده در مورد ازدواج صحبت كردم همشون جواب دادن من هيچ حسي به شما ندارم كه باعث شده از خودم و خدايي كه ميتونست كمي از زيبايي خودش رو به من بده متنفر شدم هر روز به خدا زشت ترين فحش ها رو ميدم گريه ميكنم به خدا ميگم چرا به بعضي ها زيبايي دادي به من نه مگه من چي از أونا كم داشتم كه حالا بايد فحش بهت بدم در ضمن من در دبي مشغول به كار هستم يك فروشنده با حقوق ماهيانه ٢٥٠٠ درهم در مغازه اقوام مشغول به كار هستم و به دليل اينكه از امتياز زيبايي برخوردار نيستم در كارم دزدي ميكنم كه بتونم حداقل ماشين آنچناني سوار بشم كه شايد اون دختري كه من مي پسندم به خاطر ماشين زير پام قبول كنه، در ضمن از من نخواهيد كه واقع بين باش و غيره، اخه من دخترهايي كه ميپسندم از نظر زيبايي تك هستن، يعني به دختر معمولي هيچ حسي ندارم، حاضرم تا اخر عمر استمنا كنم اما زن متوسط و زشت نميخوام

در ضمن هر وقت يك پسر زيبا يا پولدار ميبينم يا اينكه دختر زيبايي ميبينم ميرم يه گوشه و شروع ميكنم به گريه و ناسزا گفتن با سپاس از شما اميدوارم بتونيد كمكم كنيد

برادر گرامي؛ بسيار خرسنديم كه با صداقت مشكل خود را بيان كرديد. ما نيز سعي خواهيم كرد تا با بيان بعضي نكات شما را در حل مشكل ياري رسانيم. لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه كنيد.

1. دختر و پسر لازم است به تناسب ظاهري خود به ويژه زيبايي توجه كنند؛ البته زيبايي همسر براي آقايان بيشتر از خانم ها اهميت دارد. در خانم ها اين معيار كمرنگ تر است و بيشتر،  اخلاق و رفتار و اقتدار مرد، استقلال فكري او، نقش حمايتگري و قدرت مديريتي مرد اهميت دارد.

2. توجه به زيبايي به اين معنا نيست كه اصل قرار گيرد؛ بلكه مقصود اين است كه فاصله دختر و پسر از اين نظر زياد نباشد و همتايي نسبي رعايت شود. فاصله كم در زيبايي مشكل ايجاد نمي كند؛ به ويژه اگر كسي كه زيبايي كمتري دارد، در ارزش هاي اخلاقي، ديانت و اصالت، نمود بيشتري داشته باشد. متاسفانه برخي زيبايي را در انتخاب همسر اصل قرار مي دهند كه شايسته نيست. رسول اكرم (ص) مي فرمايند: از سعادت مسلمان اين است كه همسري زيبا و با ديانت داشته باشد. (بحارالانوار، ج101، ص 101)

3. انتخاب همسر صرفا به جهت زيبايي او و بي توجهي به ملاك هاي پيش گفته، درست مانند انتخاب كتاب براي زيبايي طرح روي جلد آن است كه عملي عقلائي نخواهد بود؛ چون شما كتاب را براي استفاده از محتواي آن مي خريد.

4. كسي كه همسرش را صرفا به دليل زيبايي او بر مي گزيند، اگر اين ويژگي در آينده با سكته، تب شديد، آب جوش، تصادف و ... از بين برود، احساس خلاء شديد خواهد كرد. حضرت رسول (ص) فرموده اند: كسي كه با خانمي صرفا براي زيبايي اش ازدواج كند، آنچه دوست دارد در او نخواهد يافت.

5. بايد بدانيد كه زيبايي پس از مدتي برايتان عادي شده و آنچه در زندگي مشترك مهم جلوه مي كند، همان ارزش هاي اعتقادي و اخلاقي است. يادتان باشد كه همسر شما مي خواهد نقش مادر فرزندانتان را ايفا كند و براي ايفاي اين نقش، زيبايي كارايي ندارد؛ بلكه همان ارزش ها است كه به كار خواهد آمد.

6. البته زيبايي همسر براي مرداني كه غيرت بيش از حد نيز دارند اصلامطلوب نيست. زيرا باعث رنج هميشگي در زندگي مي شود؛ افزون بر اين كه ممكن است همسر شما را به خود نمايي و غرور بيجا دچار سازد و عاملي براي فخرفروشي به شما شود. پس در صورتي به دنبال چنين همسري باشيد كه داراي آستانه تحمل بالا بوده و يا فرد بدبيني نباشيد. بهرحال همانطور كه گفتيد ما هرگز به شما نمي گوييم واقع بين باش و غيره، بلكه از شما مي خواهيم با تأمل بيشتري به دلائل اين احساس نياز پرداخته و در صورت امكان با ريشه يابي آن خواسته خود را تعديل كنيد. پس تا حد امكان ذهن خود را به صورت افراطي  نسبت به اين مساله مشغول نكنيد؛ زيرا انسان نميتواند تمام شرائط را بر وفق مراد خود فراهم نمايد ولي ميتواند خود را با شرائط موجود به نحو مناسب هماهنگ كند. شما تا حد امكان سعي كنيد سلامتي و شادابي و نكات مثبت خود را افزايش دهيد تا به خواست خدا زودتر بتوانيد دختر مورد اعتماد خود را پيدا كنيد.

در پايان از شما مي خواهيم در نامه هاي بعدي با ما همراه باشيد. بر اساس تجربيات مشاوره اي بخوبي مي دانيم كه احتمالا نگاه شما به زيبايي ظاهريتان خالي از خطاي برداشت نباشد. گاهي مي بينيم افراد با وجود داشتن چهره اي مطلوب خود را به هر دليل پايين تر از آنچه كه مي خواهند تصور مي كنند و همين امر زمينه ساز عدم اعتماد به نفس شده و زندگي را بر آنها سخت مي كند. از سوي ديگر افرادي نيز هستند كه با وجود داشتن چهره اي نازيبا تنها به دليل داشتن اعتماد به نفس و در نتيجه يافتن قلبي رووف و مهربان، به انسان هايي خواستني تبديل شده اند.

بعضيا كه منو مي بينن مي گن چرا اين قدر لاغر شدي ...
«حُسْنُ وَجْهِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ عِنَايَةِ اللَّهِ بِه‏؛ زيبايي رخسارِ مؤمن، از حُسن عنايت خدا به اوست.»

پسري هستم 22 ساله كه خدا ظاهر خيلي خوبي به من داده. البته چند وقتيه كه به خاطر فشار و استرس هايي كه داشتم صورتم خيلي لاغر شده.طوري كه چشام گود رفته و  بعضيا كه منو مي بينن مي گن چرا اين قدر لاغر شدي. حتي يكي از دوستام مي گفت چيزي مصرف مي كني!!!  پدر و مادرم هم بارها اين موضوع رو تذكر دادن كه چرا اين قدر صورتت لاغر شده. به خاطر اين لاغري صورت، ديگه از ريخت و قيافه افتادم و خيلي هم تلاش مي كنم كه به همون دوران قبلي برگردم.  چند روز ديگه يه مراسمي دعوتيم (لازم به ذكر كه اين مراسم مختلطه) همش به ذهنم مياد كه خيلي بده با اين لاغري صورت و با اين قيافه برم تو اون مراسم. راهي رو بلدم كه بتونم تا روز مراسم صورتم رو كمي چاق تر كنه و از اين لاغري راحت بشم ( يه ماده خوراكي خاص). تصميم به اين كار گرفتم و باخودم قرار گذاشتم كه تا روز مراسم اون ماده ي غذايي رو مصرف كنم كه صورتم چاق بشه و زيباتر بشم. اما يه فكر خيلي من رو به خودش مشغول كرد، همش به خودم مي گم : تو چون تو اون مراسم دختر هست مي خواي خوشتيپ بشي ، مي خواي صورتت چاق بشه. اين كار خود آرايي كردن براي غيره و اين حديث من رو مي ترسونه كه (( بپرهيز از اينكه خود را براي ديگران بيارايي و با اين كار به جنگ با خدا بروي)) . همش به ذهنم مياد كه مي خواي صورتت چاق تر بشه كه دخترا نگات كنن و همه بگن فلاني چه خوشگله!!از يه طرف هم همش به ذهنم مياد كه من به خاطر خودم و چون دوست دارم زيبا باشم، ميخوام صورتم واسه اون روز چاق تر بشه. و چون به خاطر اين لاغري بيش از حد صورتم،گاها  خجالت مي كشم به خودم ميگم اين كارم ايرادي نداره و گناه نيست.

گاها به خودم ميگم شايد پدر و مادرم به خاطر اين لاغريه زياد من، خجالت بكشن و من به خاطر اينكه اونا لذت ببرن بايد سعي كنم تو اين جور جمعها خيلي زيبا باشم (طبيعتا هر پدر و مادري از اينكه ببينن پسرشون خوشتيپه لذت مي برن)

لازم به ذكره كه قصد دوستي با هيچ دختري رو هم ندارم. اما به نيت خودم شك دارم كه آيا اين تلاش براي زيبا شدن (بالاخص براي اين مراسم) همون خود آرايي براي ديگران هستش يا يه نياز طبيعيه سنه من؟ موندم كه اين تلاش ( مصرف اون ماده خوراكي واسه چاق شدن تا روز مراسم) گناهه يا نه؟اين موضوع خيلي اعصابمو بهم ريخته. حالا اگه ميشه به من بگيد تو يه كلمه كه اين كار گناهه يا نه؟

اينو هم بگم كه من خيلي ساده و رسمي تيپ مي زنم و تيپم خارج از عرف نيست.اميدوارم كه خدا، جواب منو به ذهن شما بندازه. انشاءالله

در خصوص داشتن چهره زيبا بايد بگوييم كه حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) زيبارويي را اين گونه توصيف مي كند:

«حُسْنُ وَجْهِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ عِنَايَةِ اللَّهِ بِه‏؛ زيبايي رخسارِ مؤمن، از حُسن عنايت خدا به اوست.» (1)

«الصُّورَةُ الْجَمِيلَةُ أَوَّلُ السَّعَادَتَيْنِ؛ رخسار زيبا، نخستين خوشبختي از دو خوشبختي است.» (2)

«حُسْنُ الصُّورَةِ أَوَّلُ السَّعَادَةِ؛ زيبارويي، آغاز خوشبختي است.» (3)

با اين روايات مي توان اين گونه استنباط كرد كه زيبايي يك حُسن و امتياز مي باشد و يكي از نعمات الهي است كه خداوند به بندهي خود عطا كرده است.

در خصوص روايتي كه ذكر كرده ايد كه مضمون آن اين است كه «بپرهيز از اين كه خود را براي ديگران بيارايي و با اين كار به جنگ با خدا بروي» بايد بگوييم كه هم در ترجمهي روايت و هم در برداشتي كه از روايت نموده ايد ظاهراً اشتباهي صورت گرفته است چرا كه اگر به اصل روايت مراجعه كنيد متوجه مي شويد كه منظور از اين حديث چيز ديگري است. براي روشن شدن موضوع به اصل روايت اشاره مي كنيم و منظور اصلي آن را بيان مي كنيم:

در روايتي حضرت امير مؤمنان علي (ع) به جناب  نوف بكالي ميفرمايد: «يَا نَوْفُ إِيَّاكَ أَنْ تَتَزَيَّنَ لِلنَّاسِ وَ تُبَارِزَ اللَّهَ بِالْمَعَاصِي فَيَفْضَحَكَ اللَّهُ يَوْمَ تَلْقَاهُ؛ اي نوف! بپرهيز از اينكه خود را در نظر مردم آراسته (به زيور عبادت) نشان دهي ولي با ارتكاب گناه با خدا مبارزه كني كه در روز قيامت خداوند تو را رسوا خواهد كرد.» (4)

با دقت در اين روايت و ملاحظهي صدر و ذيل آن مي توجه مي شويم كه منظور امام (ع)، آراستگي به زيور ظاهري نيست، بلكه منظور نوعي ريا بوده كه برخي افراد خودشان را در نظر ديگران افراد متدين، موجه و ظاهرالصلاحي نشان مي دادند در حالي كه در باطن جور ديگري بوده اند. امام با اين سخنان هشدار مي دهد كه در روز قيامت خداوند اين گونه افراد را رسوا خواهد كرد و پرده از باطن آنها خواهد گشود.

به هر حال، اين روايت با برداشتي كه شما از روايت داشته ايد تفاوت اساسي دارد. ضمن اين كه روايات متعدد ديگري داريم كه توصيه به آراستگي و خودآرايي مي كند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

امام علي (ع) ميفرمايد: «التَّجَمُّلُ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِين؛ آراستگي از اخلاق مؤمنان است.» (5)

امام صادق (ع) ميفرمايد: «إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَي عَبْدِهِ بِنِعْمَةٍ أَحَبَّ أَنْ يَرَاهَا عَلَيْهِ لِأَنَّهُ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ؛ هنگامي كه خدا بر بندهي خود نعمتي را ارزاني كند، دوست دارد كه نشانهي آن را بر او ببيند، چون او زيباست و زيبايي را دوست مي‏دارد.»‏ (6)

امام صادق (ع) ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُس‏؛ خداي بزرگ، زيبايي و آراستگي را دوست مي‏دارد وتنگدست و بدبخت نشان دادن خود را دشمن مي‏دارد.» (7)

پيامبر اعظم (ص) ميفرمايند: «إنَّ اللّهَ يُحِبُّ مِن عَبدِهِ إذا خَرجَ إلي إخْوانِهِ أنْ يَتَهيّأَ لَهُم و يَتَجَمّلَ؛ خداوند متعال دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود با هيئتي آماده و آراسته برود.» (8)

امام علي (ع) ميفرمايد: «لِيَتَزَيَّنْ أحدُكُم لأخيهِ المسلمِ إذا أتاهُ كما يَتَزَيَّنُ لِلغَريبِ الّذي يُحِبُّ أنْ يَراهُ في أحسَنِ الهَيْئةِ؛ همچنان كه دوست داريد افراد غريبه شما را در بهترين هيئت ببينند و خود را براي آنها مي آراييد، وقتي نزد برادر مسلمان خود مي رويد نيز خويشتن را بياراييد.» (9)

امام صادق (عليهالسلام) ميفرمايد: «أَبْصَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا شَعِثاً شَعْرُ رَأْسِهِ وَسِخَةً ثِيَابُهُ سَيِّئَةً حَالُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الدِّينِ الْمُتْعَةُ وَ إِظْهَارُ النِّعْمَةِ؛ رسول خدا «ص» مردي را ديد كه موي سرش ژوليده، لباسش كثيف و چركين و سر و وضعش پريشان و به هم ريخته بود، پس فرمود: «استفاده از نعمت و اظهار كردن آن از دينداري است». (10)

با توجه به اين احاديث مشخص مي شود كه در اسلام، آراستگي يك ارزش است. البته آراستگي براي جلب جنس مخالف از آنجا كه ممكن است زمينهي گناه را به وجود آورد طبيعتاً مد نظر اسلام نيست و اين به نيت و قصد شما بستگي دارد كه تنها براي اين منظور خودتان را بياراييد يا براي اين كه در نزد ديگران به عنوان مؤمني آراسته و زيبا شناخته شود به خودتان برسيد و تيپ يزنيد كه در اين صورت، نه تنها گناهي متوجه شما نخواهد بود، بلكه كار پسنديده اي نيز انجام داده ايد.

در پايان، ذكر اين مطلب ضروروي است كه استفاده از هر گونه مواد خوراكي، گياهي، شميايي و يا هر چيز ديگر براي چاقي از آنجا كه ممكن است عوارض جانبي غير قابل پيشبيني داشته باشد، مورد تأييد ما نيست، مگر اين كه به تجويز پزشك متخصص و زير نظر مستقيم وي انجام گيرد. از اين روي، به شما توصيه مي كنيم كه خودسرانه به اين كار مبادرت نورزيد تا احياناً باعث دردسر و پيدايش مشكل نشويد.

پينوشتها:

1. تميمي آمدي، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم‏، ص346، قم‏: دار الكتاب الإسلامي، ‏1410ق‏.

2. همان، ص88.

3. همان، ص343.

4. مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، ‏بحار الأنوار، ج68، ص364، بيروت‏: دار إحياء التراث العربي، ‏1403ق.‏

5. غرر الحكم و درر الكلم‏، ص63.

6. كليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، ج6، ص438، تهران‏: دار الكتب الإسلامية، ‏1407ق.

7. همان، ص440.

8. طبرسي، حسن بن فضل، ‏مكارم الأخلاق‏، ص35، قم‏: شريف رضي‏، 1412ق.

9. كليني، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، ج13، ص11، قم‏: دار الحديث، ‏1429ق.

10. همان، ج13، ص9.

كار های مرا به دقت زیر نظر دارند به طوری كه ...
به احتمال زياد اين شرايط شما تا دو سه سال ديگر به مراتب بهتر خواهد شد و سخت گیری های كنونی احتمالا تحت تاثير استرس ايشان نسبت به بلوغ جنسي شماست ...

بنده پسر دانش آموزی 16ساله هستم ومشكل من حساسیت زیاد خانواده ام بر روی كار های من است آن ها كار های مرا به دقت زیر نظر دارند به طوری كه تاخیر های 15 یا 30 دقیقه ای مرا مورد سوال قرار میدهند برای مثال مادرم كارهای مرا زیر نظر دارد وقتی از قسمتی از خانه به قسمتی دیگر برای انجام كار هایم میروم آن هارا نیز مورد سوال قرارمی دهد یا این كه نمیگذارد به كتابخانه برای مطالعه یا قرض كتاب بروم و با تلاش زیادی میتوانم اجازه اش را بگیرم یا وقتی با پدرم در مسجد هستیم بعد از نماز جماعت نمیگذارد با دوستانم كمی حرف بزنم یا نگاهی به كتابخانه آنجا بیاندازم و او همیشه پای صحبت های من و دوستانم مینشیند من یك خواهر و یك برادر حدود 8-10 سال بزرگتر از خودم دارم كه آن هانیز همینطور ممثلا خواهرم پیام های گوشی مرا كه ازطرف دوستانم زده می شوند را كه 90 در صد در مورد مناسبت ها است را میخواند و به مادرم گزارش می دهد برادرم نیز وقتی به تنهایی در اتاقی از خانه هستم سریع داخل میشود تا ببیند من چه كاری انجام میدهم و وقتی میبیند كه من كار معمولی خودم را انجام میدهد می آید وسایل من را تجسس میكند برای مثال كتاب های داخل كتابخانه ام را بررسی میكند و بعد از نگاه كردن به گوشی ام اطلاعات تك تك دوستانم را از من می خواهد از نحوه آشنایی تا روابطی كه حالا داریم از من میپرسد و من احساس میكنم تجسس بیش از حد برادرم وخواهرم باعث حساسیت بیش از حد والدینم میشوند من خودم فكر میكنم در میان اعضای خانواده پایبنی زیادی نسبت به اعتقاداتم یعنی اسلام را دارم و با اینكه خودم زیاد از كار های این ها نا راحت نمیشوم و میدانم خدایم از همه بزرگتر است اما میخواهم بدانم چه كاری در مقابل كار های خانواده ام می توانم انجام دهم كه بهترین سود را داشته باشد و كمی از نا آرامی های روانی ام را بهتر كند خودتان می دانید كه در این سن برای نوجوانان كار های شخصی و خصوصی پیش می آید كه خودشان باید با به دست آوردن اطلاعات كافی آن ها را بر طرف بكنند و من استرس دارم كه آن ها از این اتفاقات نیز با خبر بشوند البته من میدانم كه در این سن والدین باید توجه بیشتری ا یه فرزندانشان و كار هایش داشته باشند اما احساس میكنم دید بد خواهر و برادرم به من باعث ایجاد شك و تردید بیش تر والدینم شده است من خودم را انسانی مومن میدانم و سعی میكنم كار های خوبی انجام دهم و به همین دلیل فكر نمیكنم گناهان زیادی داشته باشم كه اینقدر مرا زیر نظر دارنددر این چند روز اخیر نیز گوشی ام را به من نمیدهند و من كمتر میتوانم از آن استفاده بكنم من یك دوست مذهبی تفریبا 3-4 سال بزرگتر از خودم نیز دارم كه طلبه است و والدینم و برادر و خواهرم میگویند با او دوستی نكن او دوست مناسبی برای تو نیست اما من او را از لحاظ معیار های اسلام 90 در صد وبالاتر مناسب دوستی می دانم و او ویِِژگی های یك دوست خوب را دارد اما حالا نمیدانم آیا اطاعت از سخنان پدر و مادر در این امر یعنی جدایی با دوستم لازم است یا نه؟ لطفا مرا راهنمایی و مشاوره كنید تا بتوانم از دغدغه های فكری از دست دادن دوستی خوب و كار های والدینم آرامش بیابم؟ وقتی از والدینم میپرسم كه چرا این كار هارا میكنید آن ها ازمن ناراحت میشوند و مثل این كه من گناهی بد را مرتكب شده ام . لطفا راهنمایی كنید؟با تشكر

به احتمال زياد اين شرايط شما تا دو سه سال ديگر به مراتب بهتر خواهد شد و سخت گیری های كنونی احتمالا تحت تاثير استرس ايشان نسبت به بلوغ جنسي شماست پسران در سنين بلوغ معمولا به انواع و و اقسام كژكاری ها دست مي يازند و اين به نوبه خود دست مايه ای براي كنترل منطقی یا غير منطقي شما گشته است.

با توجه به اين كه همه اعضاي خانواده شما در گير اين تجسس مي باشند شما نمي توانيد به راحتی يارگيري كنيد و با واسطه قرار دادن وی فضاي تنفس بیشتر براي خود فراهم كنيد.

شايد يكي از كم آسيب ترين راه ها همانا سازگاري استراتژيك شما با ايشان است نبايد به هيچ وجه به جاي سازگاري به تقابل روي اوريد چرا كه شرايط را به مراتب بدتر مي كند. بهتر است به جاي حساسيت زايي حساسيت زدايي كنيد. و با تحريم ها داوطلبانه و خودخواسته از برخي حساسيت هاي ايشان بكاهيد به عنوان مثال در حد امكان در اتاق خود را نبنيديد و حتي در برخي موارد به تمجيد و تحسين اين تجسس هاي كلافه كننده بپردازيد ( و آن را به احساس مسؤولیت آنان ربط دهید). معمولاً انسان ها رفتار هاي متضاد دارند. چه بسا تمجيد اين رفتار والدين و خواهر و برادر اثري معكوس و كاهنده در حساسيت ايشان داشته باشد.

شايد بگوييد اين راه كارها ناشدني است. ولي بايد دانست شيوه ازمون و خطا يكي از موثر ترين روش ها براي كشف راه كار موثر مي باشد.

در برخي موارد دست كشيدن از تقابل و تعارض به خلح سلاح طرف مقابل مي انجامد.

نكته بعدي اين كه شما مي توانيد از ظرفيت معلمان و مربيان و مشاوران مدرسه حداكثر استفاده را بنماييد و از ايشان بخواهيد كه در جلسه ماهانه اوليا و مربيان به مشكل افراد مشابه شما در قالب يك سخنراني عمومي بپردازند. در صورتی كه والدین شما در این جلسات شركت نمی كنند از مربيان و مشاوران مدرسه بخواهید تحت عناوین دیگر (نه اشاره مستقیم به گلایه شما) مثل عدم طراوت و نشاط در مدرسه دلایل آن را از والدین شما جویا شوند.

قطعا يك مشاور مدرسه مي تواند با دلايل منطقي و علمي به تصحيح افكار و رفتار سيب زاي والدين شما بپردازد. همچنين مي توانيد والدين خود را با بخش مشاوره مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني با شماره 09640 آشنا نماييد. مشاورين اين مركز همگي دانش اموخته حوزه و كارشناس ارشد و دكتراي روانشناسي مي باشند.

تهيه و در دسترس والدین قرار دادن برخي كتب مانند كتاب جوان مرحوم محمد تقي فلسفی يا ساير كتب روانشناسي كه به نحوي به آنچه كه والدين بايد درباره فرزندان جوان خود بدانند مي پردازد مي تواند تا حدی راه گشا باشد.

در هر صورت بايد بدانيد اين برهه سخت و نفس گير عمر درازي ندارد و شما در آينده نزديك خواه نا خواه از زير اين فشار خلاصي خواهيد يافت بايد تا آن روز به جاي چالش فكري عاطفي و رواني با این موضوع آن را تا حد امكان بپذيريد. انسان هاي موفق همواره از دل تهديدها به شكار فرصت ها مي روند و به جاي غصه خوردن به آفرينش قصه هاي موفقيت مي پردازند.

نيك بپذيريد كه این گونه حساسيت ها منشا بسياری از خيرات در شما بوده است و در آينده قدردان اين لحظات سخت و دشوار خواهيد بود. پاكي و ترك محرمات به هر طريقي كه صورت پذيرد ارزشمند است و اين توفيق اجباري كم از توفيق اختياري ندارد.

صفحه‌ها