مهدويت

سلام حضرت مهدی سلام الله علیه ان شاالله بیایند چگونه حکومت جهانی اسلامی تشکیل می دهند؟ ما در جهان 5 میلیارد غیرمسلمان داریم و شاید حرف امام را قبول نکنند تکلیف چه می شود؟؟؟ آیا مسابقاتی مثل المپیک وجام جهانی فوتبال با آمدن امام زمان منحل ومنتفی می شود؟؟؟

پاسخ:
پيروان ديگر اديان و تمامي انسان ها با ديدن نشانه ها و علامت هاي امامت امام زمان (عجل الله فرجه) به او ايمان مي آورند. اما اين ايمان نه از روي جبر و به زور شمشير باشد. بلكه با دلائل و براهين عقلي و اعجازهايي عملي كه توسط آن امام صورت خواهد گرفت ناگفته نماند تعدادي از انسانهای لجوج نيز حاضر به ايمان آوردن نمي شوند و بناي جنگ و ناسازگاري با امام را مي گذارند كه امام با آنان خواهد جنگيد.
تعامل با اديان اين‌گونه است كه ابتدا بايد اديان بشري و باطل كنار گذاشته شوند و شريعت و دين واقعي نشان داده شود. در احاديث معصومان(علیهم السلام) آمده است كه ايشان سپاه خود را روانه مي‌سازد و از «غار انطاكيه»، تابوت سكينه را خارج مي‌سازند و در آن تابوت، نسخه‌اي از تورات و نسخه‌اي از انجيل وجود دارد و بر اين اساس، با اديان ديگر به احتجاج مي‌پردازند. اين روايت نكات زيادي در بردارد از جمله اينكه ايشان، محلّ اين تابوت را مي‌دانند و مسأله احتجاج براي اثبات دين حق، اهمّيت زيادي دارد؛ زيرا انسان با دليل و برهان مي‌تواند چيزي را بپذيرد و به آن اعتقاد پيدا كند.
ظهور مقدّس ايشان و حوادث مربوط به آن به اين محاجّه‌ها محدود نمي‌شود و خداوند كمك خود را مي‌فرستد. فرود آمدن حضرت مسيح (ع) و نماز خواندن پشت سر امام (ع) تنها براي تشويق مسيحيان به پيوستن به دين اسلام و امام مهدي(ع) است.
خداوند حضرت عيسي(ع) را براي اين هدف ذخيره قرار داده است؛ زيرا مسئله پيروز و چيره ساختن دين حق‌،‌ اهمّيت زيادي دارد. نكتة ديگر اينكه دين مسيحيت در حال حاضر گسترش زيادي يافته و شمار زيادي از مردم در جهان پيرو اين دين هستند و قدرت زيادي در جهان دارند. هدف اصلي امام مهدي(ع)، حكمفرما ساختن دين اسلام و تشريح احكام واقعي آن براي مردم است تا مردم آن را بپذيرند و با توجّه به اين،‌ حكومت امام مهدي(ع) در حقيقت، دوران انتقال از تشتّت و چند دستگي و رسيدن به يكپارچگي فكري و مذهبي است.
به نحوه ايمان آوردن مسيحيان با توجه به آنچه در روايات اسلامي آمده توجه نماييد.
حضرت مسيح (ع)، در دوران ظهور حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - از آسمان فرو مي آيد، قرآن مجيد مي فرمايد: "وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَـبِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِي قَبْلَ مَوْتِه؛ (نساء،159) و هيچ يك از اهل كتاب نيست، مگر اينكه به او قبل از مرگش ايمان مي آورد. "
طبق نظر يكي از تفاسير، منظور از آيه اين است كه تمام اهل كتاب، به حضرت مسيح، پيش از مرگ او ايمان مي آورند و اين هنگامي است كه طبق روايات اسلامي، در زمان ظهور حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - از آسمان فرو مي آيد و پشت سر حضرت نماز مي گزارد.(1)
اين مضمون را در روايتي از امام باقر(ع) نيز مي بينيم كه فرمود: "ان عيسي ينزل قبل يوم القيامة ....-؛ حضرت عيسي(ع)، قبل از روز قيامت و در دوران حضرت مهدي(عج) از آسمان فرو مي آيد و همه اهل كتاب را به پيروي از حكومت و امامت حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - فرا مي خواند و خودش هم براي اتمام حجت، پشت سر حضرت مهدي نماز مي خواند. (2)
پس حضرت عيسي(ع)در زمان حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف -، دين مسيحيت را تبليغ نخواهد كرد، بلكه مردم را به دين پيامبر اسلام و پيروي از حضرت مهدي فرا مي خواند و بسياري از مسيحيان به اسلام گرويده و امام زمان(ع)ايمان مي آورند.
با ظهور حضرت بساط لهو ولعب و فسق و فجور بر چيده مي شود چنانچه اين موارد (مسابقاتی مثل المپیک وجام جهانی فوتبال) به تشخيص حضرت مصداق لهو و لعب باشد (که ظاهرا اصل آن چنین نیست) با آنها مخالفت خواهد نمود وگرنه با رفع اشکال هایی، استمرار می یابد.
براي آگاهي بيشتر رك عصر ظهور نوشته علي كوراني و دادگستر جهان نوشته ابراهيم اميني

پي نوشت ها:
1. آيت الله مكارم شيرازي و ديگران،تفسير نمونه، دارالكتب الاسلامية، ج 4، ص 204.
2. آيت الله صافي، منتخب الاثر، انتشارات حضرت معصومه(س)، ص 600.

بعد ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و برپایی عدل و داد و کشته شدن شیطان زمینه های رشد انسان ها فراهم می شود و نقل شده که عقل انسان ها بسیار رشد می کند و زمینه ی پذیرفتن حق بسیار بالا می رود در این مدینه ی فاضله دو سؤال پیش می آید:

1- باید در این شرایط شخص یا اشخاصی باشند که هنوز هدایت نشده و اقدام به شهید کردن امام زمان (عج) می کنند؟

2- انسان هایی که در آن زمان به دنیا می آیند دارای شرایط بسیار مناسب تر هستند و مانند پرندگانی هستند که می توانند به سرعت به پرواز در آیند. اما شرایط امروز ما بسیار سخت است که از همه طرف شیطان به شیوه های مختلف در صدد انحراف است. آیا این نوعی تبعیض بین ما و انسان های آن زمان نیست؟

پاسخ1:
اینکه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه از دنیا می روند، گرچه در برخی از روایات به نوعی اشاره شده است، اما در عین حال دلیل قطعی و یقینی در دست نیست، لذا سؤال اول در گرو آن است که شهادت حضرت را از جانب عده ای پذیرفته و در نهایت بپرسیم با توجه به کامل شدن عقول از جانب مردم و کشته شدن افراد ظالم، چگونه عده ای اقدام به قتل و شهادت امام می کنند؟ و حال آنکه ظاهر برخی از روایات حاکی از آن است که امام زمان به صورت طبیعی از دنیا می رود آن چنانکه در روایات نقل شده است که امام حسين (ع) و يارانش در اواخر حيات امام زمان (عج) رجعت مي كنند و امام زمان (عج) بعد از معرفي آنها و شناخت مردم، از دنيا رحلت مي كند و امام حسين (ع) غسل و دفن حضرت را بر عهده مي گيرد. "فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَةُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ الْحُسَيْنُ (ع) جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ"(1) چون در دل مؤمنان استوار شود كه او حسين (ع) است اجل امام دوازدهم كه حجت است فرا رسد..."
بنابراین ظاهر این حدیث آن است که حضرت به صورت طبیعی از دنیا می رود به علاوه آنکه بر فرض پذیرش شهادت، حضرت با ظهور خود ظالمان فعلی را از بین می برد. اما احتمال وجود انسان هایی که ممکن است در آینده به دلائل مختلف از صراط مستقیم خارج شده و موجب شهادت حضرت شوند، وجود دارد از این رو در روایتی آمده که در زمان حکومت امام مهدی (عج) کسانی که زنای محصنه انجام دهند، سنگسار می شوند. کسی که از دادن زکات واجب خودداری کند، کشته می شود و این موارد حاکی از آن است در آن زمان نیز افراد متخلف و گنه کار وجود دارند.(2)
پاسخ2:
در مورد سؤال دوم باید توجه داشته باشید گرچه در عصر ظهور امام زمان(عج)، زمینه های گناه کم می گردد، ولی درعین حال به طور کلی از بین نمی رود و کم یا زیاد بودن زمینه گناه در این عالم امری ناگزیر و بر اساس ساختار عِلّی و معلولی عالم است، آنچنان که فردی در خانواده مذهبی و شرائط دینی بسیار مناسب و دیگری در یک خانواده بی دین متولد می شوند.
در این میان نکته اساسی آن است که گرچه محیط و تأثیر آن در کردار و رفتار افراد امری غیر قابل انکار است. اما همه این ویژگی ها، تنها به عنوان ابرازی برای انتخاب بهتر است و هیچگاه فرد را ملزم به انتخاب یک مسیر خاص در زندگی نمی کند از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان‏ ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم‏گیری برخوردارند. خودشان سرنوشت خویش را رقم می‏ زنند. بايد بر اساس عقل و دانش و درك خود به حقيقت هر چه كه باشد ايمان بياورند.
به علاوه آنکه یکی از سنّت های الهی این است که خداوند برای همه انسان ها به اقتضای داشته ها و توانایی های فکری، جسمی و محیطی و...، مسئولیت‌ها و تکالیفشان را تعیین می نماید این همان حقیقتی است که خداوند با تعابیر مختلف در قرآن به آن اشاره کرده فرموده است: "لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها" (3) خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏ كند». این عدالت خداوند در مقام تشریع و تکلیف است. همچنین در مقام محاسبه و بازخواست و توقعات نیز چنین عدالتی با دقت تمام رعایت می شود: « وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئا؛ (4) ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى‏ كنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏ شود".
در آزمون دنیا شرایط مسابقه و میدان عمل و نوع تکلیف برای انسان ها یکسان نیست. زیرا کاملا روشن است که توان انسان ها در موقعیت های نابرابر، نابرابر خواهد بود. خداوند نیز بر اساس اختلافات و با توجه به عنصر اختیار در وجود هر انسان بر او تکلیف می کند تا در میدان مسابقه برای رسیدن به مقام قرب الهی به تلاش و کوشش بپردازد و بر اساس همین تفاوت ها است که در قیامت جزا و پاداش می دهد، هر چند در ظاهر تفاوت هایی در امتحان بندگان به نظر می آید. اما در حقیقت عدالت و یکسانی بی نظیری در جریان است؛ مانند میدان مسابقه دو و میدانی که در یک پیست دایره شکل جریان می یابد. در مسافت های متوسط مانند دو های دویست و چهارصد متر به دلیل تفاوت افراد در مسیر طی شده، خط استارت دوندگان، با هم تفاوت می کند.

پی نوشت:
1.مرحوم کلینی ،الكافي،چ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش،ج 8 ص 206 .
2. ر.ک دواني،علي، مهدی موعود(ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار)،چ دار الکتاب الا سلامیه، تهران،بی تا .ص1113.
3.بقره (2) آیه‌286.
4.انبیاء(41)آیه 27 .

ميخواستم انواع معاني عبارت خاتم الحجج را بدونم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
معناي (خاتم ) به( فتح يا کسر تاء) فرجام هر چيز يا هر کاري را گويند. آنچه که کار بدان پايان پذيرد .پايان بخش هر چيز. بنا براين اگر به پيامبراسلام خاتم الانبياء گفته مي شود، به اين خاطر است که پايان بخش پيامبران است . فرزندان او که امامان معصوم و جانشينان به حق آن حضرت هستند، از سوي خداوند به عنوان حجت و راهنما و هدايت گر مردم مي باشند . خاتم الحجج ( پايان بخش حجت ها ) حضرت مهدي (ع ) مي باشد. به هرحال به اين خاطر به امام مهدي (ع) خاتم الحجج گفته مي شود . (1)
پي نوشت :
1. معارف ومعاريف، ج 5 ،ص 4و5 .

در زمان غیبت کبری وظیفه راهنمایی انسانها و پاسخگویی به سولات آنها با کیست ؟ لطفا با مدرک جواب بدهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در اين زمان، مانند هر زمان ديگر پاسخ گوي اصلي سوالات انسان ها و هدايت شان كتاب خدا و سنت رسول خدا است كه در قالب روايات براي ما باقي مانده است ، اما در عين حال براي درك درست و صحيح اين منابع، همچنين براي پاسخگويي به سوالات خاص و جديد و پيش آمدهاي ديني و اجتماعي ، علما و كارشناسان علوم ديني و روايات اهل بين جانشين امام زمان عليه السلام در اين خصوص هستند .
براي اثبات اين مسئوليت براي علما و فقها دلايل گوناگون عقلي و نقلي بيان شده است كه از بيان دلايل عقلي صرف نظر مي كنيم ، اما در بين دلايل نقلي هم روايات زيادي وجود دارد كه از زبان معصومان به شكلي كلي بيان شده است كه در اين ميان به يكي از آن ها مي پردازيم:
رسول خدا(ص) مي­فرمايد: «اللهم ارحم خلفائى، قيل: يا رسول الله و من خلفاؤك ؟ قال : الذين يأتون من بعدى و يروون أحاديثى و سنتى؛(1) خدايا، بر جانشينان من رحمت فرست. پرسيدند: يا رسول اللّه! خلفاي تو كيانند؟ فرمود: آن ها كه بعد از من مي­آيند و حديث و سنت مرا نقل مي كنند.»
امام خميني در دلالت اين حديث مي فرمايد:
«روايت، راويان حديثى را كه فقيه نباشند، شامل نمى شود، زيرا سنن الهى كه عبارت از تمام احكام است، از باب اين كه به تعبير پيامبر وارد شده، سنن رسول الله­ ناميده مى شود؛ پس كسى كه مى خواهد سنن رسول اكرم را نشر دهد، بايد تمام احكام الهى را بداند؛ صحيح را از سقيم تشخيص دهد؛ اطلاق و تقييد، عام وخاص و جمع هاى عقلايى را ملتفت باشد؛ رواياتى را كه در هنگام تقيه واردشده، از غير آن تميز دهد . موازينى را كه براى آن تعيين كرده­اند بداند.
محدثانى كه به مرتبه اجتهاد نرسيده­اند و فقط نقل حديث مى­كنند، اين امر را نمى­دانند . سنت واقعى رسول الله را نمى­توانند تشخيص دهند ؛ بنابراين جاى ترديد نيست كه روايت «اللهم ارحم خلفائى » شامل راويان حديثي كه حكم كاتب را دارند، نمي شود . يك كاتب و نويسنده نمي­تواند خليفه رسول اكرم باشد. منظور از خلفا، فقهاي اسلام اند، اما دلالت حديث شريف بر ولايت فقيه نبايد جاي ترديد باشد؛ زيرا خلافت همان جانشيني در تمام شئون نبوت است . »(2)
اما مهم تر از اين دسته روايات روايت مشهوري است كه از جانب مبارك حضرت ولي‌عصر (عج)به ما رسيده است كه در حقيقت پاسخ خود امام زمان ارواحنا فداه به اين سوال شماست ؛ حضرت در يكي از نامه هاي خود خطاب به شيعيان فرمودند :
«وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانّهم حجتي عليكم و انا حجة اللَّه؛(3) در رخدادها به راويان حديث ما مراجعه کنيد، که حجت بر شمايند و من حجت خدايم».

پي­نوشت ها:
1 . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 144، حديث 4.
2 . مجله فقه، شماره 44، ص 121ـ 123.
3 . وسائل الشيعه، ج 18، ص 101، ح 8.

بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم ((فرو کاستن مهدویت به شکلهای رایج حکومت مانند دموکراسی مانند خوارج که در زمان حضرت علی علیه السلام حاضر نشدند بر ورق های کاغذین قرآن تعرض کنند)) / کتاب فرهنگ الفبایی مهدویت یا موعود نامه،نوشته آقای مجتبی تونه ای، ص44 قسمت اول متن یعنی چه؟ متوجه نمیشم، یعنی هرجا دموکراسی باشه در پی تضعیف مهدویت بر می آیند؟؟؟؟؟؟؟ آخه این 2تا چه ارتباطی به هم دارند؟ توی ایران دموکراسی هست پس...؟ خوارج دقیقا چکار کردند؟ اینطور که اینجا نوشته: بر ورق های کاغذین قرآن تعرض نکردند! این بد هست؟؟؟؟ ممنون كه جواب ميديد آجركم الله

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
نويسنده مرادش اين نيست که هر جا دموکراسي تحقق پيدا کند، از مسئله مهدويت فرو کاسته مي‌شود، بلکه مرادش اين است که برخي نظام حکومت مهدوي را با نظام هاي دموکراسي غربي مقايسه و تشبيه مي‌کنند. در واقع در پي فرو کاستن از نظام مهدوي است، چون نظام مهدي با هيچ يکي از نظام هاي متداول دنيا قابل مقايسه نيست. آن يک نظام الهي است که همانند حکومت عدل انبيا است . سراسر جهان و تمام ساحات عالم و آدم را در آن نظام عدل و داد فرا مي‌گيرد ،در حالي که در نظام هاي دموکراسي رايج يک اکثريت پيروز بر يک اقليت حکومت مي‌کند و معيار کارشان همان اکثريت است و نه ارزش‌هاي انساني و الهي، بنابراين هدف در آن عبارت ربط دادن دموکراسي و نظام مهدوي نيست ، بلکه تبيين عدم ربط هدف است ، يعني مي‌خواهد بگويد که اين دو نوع نظام نبايد با همديگر مقايسه و تشبيه شود ، چون نظام دموکراسي يک پديده بشري است، نظام مهدوي يک راهکار الهي و آسماني و بر اساس آموزه‌هاي وحياني است، با همديگر قابل مقايسه نيست.
وقتي معاويه در آستانه شکست قرار گرفت براي به دست آوردن فرصت و تجديد نيرو، دستور داد که لشکريان او ورق‌هايي که آيات قرآن بر آن ها نوشته شده بود، بر سر نيزه‌ها نصب کنند و فرياد بزنند که ميان ما و لشکريان علي قرآن حکم باشد و طبق آنچه قرآن حکم نمود، عمل نماييم، عده اي از افراد نادان در لشکر علي (ع) گول ترفند معاويه را خوردند و دست از جنگ با معاويه کشيدند و به علي (ع) گفتند که معاويه قرآن را حکم قرار داده و نمي توانيم با قرآن جنگ نماييم. بايد صلح را بپذيريد و دست از جنگ با معاويه بکشيد،
علي (ع) و بسياري از سران سپاه علي هر اندازه اصرار کردند و گفتند که معاويه از اين طريق مي خواهد که از شکست خود جلوگيري نمايد و بايد جنگ را تا پيروزي نهايي ادامه دهيم، آن عده‌ جاهل که بعدها به نام خوارج معروف شدند، قبول نکردند و گفتند ما با قرآن نمي‌جنگيم، بالاخره کار به جايي رسيد که معاويه موفق شد و از شکست قطعي خود جلوگيري نمود و در ميان لشکريان علي دو دستگي ايجاد شد، خوارج وقتي ديدند که کار معاويه نيرنگ و فريب بوده ، دوباره جنگ را به امام پيشنهاد کردند، ولي ديگر کار از کار گذشته بود و ترفند معاويه موثر افتاد، لشکر علي (ع) در آستانه بيروزي شکست خوردند و جنگ برده را باختند. عيب کار خوارج اين بود که نتوانستند ترفند معاويه را که در پناه چند ورق پاره به نام آيات قرآن بود،تا از شکست خود جلوگيري کند، تشخيص دهد .علي (ع) که قرآن ناطق بود ،حرفش ناشنيده گرفته شد، شيعيان تا امروز از آن کار ضربه خورده و تاوان جهل آن عده‌ نادان را مي پردازند، وگرنه آنچه امروز در جهان اسلام وجود دارد، نبود و حکومت علوي ،اسلام ناب را در سراسر قلمروي اسلامي برقرار مي کرد.

سلام علیکم؛ طبق شنیده ها و خوانده هایم احتمال زیادی است ظهور آقا امام زمان در جمعه ای روی دهد که مصادف با ۲۳ رمضان باشد مانند امسال ۱- می خواستم بدانم این درست یا نه؟ اگر درست است : ۱- وظیفه ما بعد از ظهور چیست ؟ ۲- چگونه می توانیم از ظهور آگاه شویم؟ ۳- چگونه می توانیم امام خود را بشناسیم؟ یا علی

پاسخ:
با سلام وقدر داني از ار تبا ط تان با اين مر کز
نمي توان گفت که ظهور امام زمان(ع) درچه روزي است، زيرا روايات در اين باره اختلاف دارند، چنان که در برخي روايات روز ظهور حضرت، روز جمعه بيان شده است.(1)، لكن روايات متعددي ديگر دلالت مي‏كند كه قيام حضرت در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا است، واقع خواهد شد. (2) البته در بر خي روايات ديگر آمده است که در روز بيست وششم ما رمان مضان اعلام مي شود که با حضرت بيعت نماييد.به هر حال ظهور آن بزرگوار در يك مرحله زماني تعيين شده است. گرچه ممكن است روز جمعه - به دليل ارزش معنوي افزون بر روزهاي ديگر هفته - زمان احتمالي ظهور باشد، چنان كه در روايات آمده است. همچنان احتمال روز شنبه هست : « روزي كه مصادف با عاشوراي حسيني مي باشد» (3)
پي نوشت ها:
1. مهدي موعود، علي دواني، باب سي و يكم
2. منتخب‏الاثر، . حديث ، ص 574 - 576.
3. ارشاد شيخ مفيد، ترجمه شيخ محمدباقر ساعدي خراساني، ص 700.

پرسش 2:
2- وظيفه ما بعد از ظهور چيست ؟

پاسخ:
وظيفه ما بعد از ظهور نخست اطاعت از دستورات ورعايت تقواي الهي است . همان طور که در زمان قبل از ظهور نيز اين وظيفه مهم مي‌باشد. بعد از ظهور وظيفه انسان‌ها سنگين‌تر مي‌شود، زيرا ديگر بهانه‌اي براي عدم انجام واجبات وترک محرمات نيست .در عصر ظهور شرايط براي بندگي و اطاعت از اسلام بيش تر فراهم است.
يکي از وظايف مهم ما بعد از ظهور ياري و کمک امام زمان (ع) در حکومت داري است، يعني ما بايد از امام زمان اطاعت نماييم و در عرصه‌هاي مختلف حضور داشته باشيم. همان طور که مسلمانان در زمان رسول خدا (ص) و امام علي (ع) از آنان اطاعت و در عرصه‌هاي مختلف سياسي و اجتماعي حضور داشتند. اتفاقا در زمان بعد از ظهور لازم است مردم بيش تر در عرصه‌هاي حکومت حضور داشته و امام را در حکومت داري و حفظ حکومت ياري نمايند. زيرا امام حکومت جهاني تشکيل مي دهد. حفظ و شيوه اين حکومت جهاني بيش تر نياز دارد که مردم امام را کمک کنند تا حضرت در برخورد با مخالفان موفق و موانع حفظ حکومت را از بين ببرد.

پرسش 3:
3- چگونه مي توانيم از ظهور آگاه شويم؟

پاسخ:
درا ينکه چگونه از ظهور امام آگاه شويم ،دو احتمال وجود دارد.
اول اين است که در زمان غيبت چگونه بدانيم که امام زمان کي ظهور مي کند. نمي توانيم- در زمان غيبت -از ظهور حضرت آگاه شويم ،چون ما زمان ظهور را نمي دانيم . در روايات از تعيين وقت ظهور نهي شده وکساني که وقت ظهور را تعيين مي کنند، به عنوان دروغگويان ياد شده اند.
احتمال دوم اينکه در هنگام ظهور چگونه از ظهور امام آگاه مي شويم.در هنگام ظهور امام زمان ، ظهور حضرت اعلام مي شود، يعني ظهور به وسيله منادى آسمانى اعلام مى‏گردد، اين در حالي است که حضرت به كعبه تكيه داده و همگان را دعوت به ظهور مي نمايد.(1) با اعلام ظهور بيش تر مردم از ظهور امام آگاه مي شوند. امام على(ع) فرمود: «هنگامى كه منادى از آسمان ندا مى‏دهد: حق از آنِ آل محمد است و اگر طالب هدايت و سعادت هستيد، به دامان آل محمد چنگ زنيد، حضرت مهدى ظهور مى‏كند»(2)
پي نوشت ها:
1. نجم الدّين طبسى، چشم اندازى به حكومت مهدى، ص 64 - 65.
2. احقاق الحق، ج 13، ص 324.

پرسش 4:
4- چگونه مي توانيم امام خود را بشناسيم؟

پاسخ:

شناخت امامان از سه راه - كه مكمل يكديگر مي‏باشند - حاصل مي‏شود::
1. مطالعه تاريخ زندگاني آنان:
مطالعه سرگذشت و سيره آنان؛ خصوصاً در باب فضايل، مناقب و خصوصيات آنان - از قبيل: شجاعت، مردانگي، ايثار، تواضع، صبر، فرزانگي و... - انسان را متوجه مقام والاي آن بزرگواران مي‏كند و جذبه و كشش خاصي نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاكم مي‏شود.
2. مطالعه و تفكّر در سخنان ايشان:
اسلام تفكر را موجب بصيرت،دعوت كننده به عمل نيك، پديد آورنده نور ، نشانه حيات و زنده بودن قلب بصير مي‏داند .
مطالعه و تفكّر در آثار فكري امامان، هر چند كار مشكلي به نظر مي‏رسد؛ ولي بسيار سودمند است. اين امر علاوه بر آن كه باعث شناخت شخصيت آن بزرگواران و ايجاد محبت آنان در دل مي‏شود؛ سرمايه بزرگي براي روح بشر به شمار مي‏رود. همان طور كه فراگيري فصول يك كتاب، بايد با تحقيق و دقت كامل و رجوع به استاد و... قرين باشد؛ مطالعه و انديشه و تفكر در آثار ائمه(ع) نيز، بايد با استفاده از استادان فن و مراجعه به كتاب‏هايي كه در شرح سخنان آنان به رشته تحرير درآمده، همراه باشد..
3. شناخت خدا:
اگر ما خداوند و صفات و اسماي او را به طور حقيقي بشناسيم، مي‏توانيم انسان‏هاي كامل راستين (امامان) را نيز بشناسيم؛ زيرا آنان آينه تمام‏نماي صفات جمال و جلال حضرت حق‏اند . در نامگذاري به اسماي الهي، از تمامي موجودات عالم امكان برترند. بر اين اساس، با شناخت خدا و صفات او، مي‏توانيم به اوصاف و ويژگي‏هاي امامان نيز آگاه گرديم. شايد دعايي كه سفارش شده در زمان غيبت بعد از نماز زياد خوانده شود، ناظر به همين حقيقت باشد.:
«اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف رسولك اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني ؛ خداوندا! خود را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناساني، پيغمبر را نمي‏شناسم؛ خدايا! پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر به پيامبر معرفت پيدا نكنم، نمي‏توانم امامم را بشناسم؛ خدايا! حجت و امامت را به من بشناسان كه اگر امام را نشناسم، در دين خود گمراهم».

خوانده ام که شیطان در زمان ظهور ازبین میرود باتوجه به این پس بعد ظهور همه ی انسانها و اجنه باید به عصمت تقریبی برسند! اگر این مطلب صحت دارد پس چگونه امکان دارد که بعد از امامت چندصدساله ی حضرت مهدی (عج) کسی ایشان را به شهادت برساند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در برخي روايات بدين مسئله اشاره شده كه شيطان به دست حضرت مهدي موعود به هلاکت مي‌رسد. (1) ولي توجه به چند نکته لازم است:
اولا اين گونه روايات از نظر سند وجاي تامل دارد.
دوم: رسيدن آدميان و جنيان به عصمت تقريبي در جاي مطرح نشده ،گر چه بر اساس روايات بشر از نظر عقلي به کمالات بالايي مي‌رسند. (2) ولي عصمت تقريبي براي همگان به آساني قابل اثبات نخواهد بود. به خصوص آن که در برخي روايات آمده که در زمان ظهور و حکومت حضرت (ع) نيز حدود الهي جاري مي شود (3) و يا اينکه پيروان برخي اديان پيشين حتي در زمان ظهور به همان دين خود معتقدند و اسلام را نمي‌پذيرند، ولي در سايه حکومت مهدي به عنوان اقليت ديني تحت شرايطي خاصي زندگي مي کنند. (4)
از اين گونه امور معلوم مي‌شود که گر چه در پرتوي حکومت عدل گستر جهاني بسياري از مسايل حل مي‌شود، ولي همه بشر به طور يکسان صالح و پرهيزگار نخواهد شد. بنابراين شهادت حضرت به دست افراد ناصالح قابل تصور است.
سوم: گر چه طبق برخي روايات زني به نام سعيده از طايفه بني تميم حضرت را به شهادت مي رساند ،به اين نحو که از بالاي بام به هنگامي که حضرت در حال عبور است، سنگي به سوي ايشان مي‌اندازد و با آن سنگ حضرت به شهادت مي‌رسد. (5) ولي اين روايت گذشته از اين که به لحاظ سند جاي تامل دارد، با روايات ديگر معارض است، چون در برخي از روايات آمده که حضرت مهدي بعداز ظهور چهارده سال حکومت عدل را ايجاد مي کند و آن گاه به مرگ طبيعي خودش از دنيا مي رود. (6)
در برخي روايات دارد که بعد از چهل سال زندگي بعد از ظهور با مرگ طبيعي از دنيا مي رود. (7) بنابراين در اين گونه مسايل که مربوط به حضرت مهدي است ، به طور قطعي نمي‌توان اظهار نظر نمود، چون تنها راه بحث آن روايات است و روايات مسئله نيز متعارض و برخي ضعيف‌اند.
پي‌نوشت ها:
1. مهدي موعود (ترجمه ج 13 بحار) ص 1135.
2. همان ،ص 1115.
3. همان ،ص 1107.
4. موعود شناسي ،ص 642.
5. کافي، ج 8، ص 208.
6. البرهان تاليف متقي هندي ،ص 163.
7. عقد الدرر ،ص 147.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با عرض سلام و خسته نباشید چرا بردن نام اصلی حضرت مهدی (عج) (که هم نام حضرت خاتم میباشد) اشکال دارد(فکر میکنم حرام باشد)؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد نهي از بردن نام اصلي امام زمان(عج) روايات فراوان است .البته در رواياتي هم ايشان از جانب امامان به همين نام خوانده شده است .با توجه به مضمون روايات و جمع بندي آن ها ، نظر ها مختلف است:
بعضي کلا بردن نام اصلي امام را حرام دانسته اند.
بعضي بردن اين نام را در غير شرايط تقيه و ترس جايز شمرده اند.
برخي کلا قائل به جواز شده اند.
در روايات هم وجوه مختلفي براي اين منع ذکر شده مثلا:
قرينه ها در بعضي روايات حکايت دارد که منع از نام بردن خطاب به کساني بوده که در دوران حضور و غيبت صغري مي زيسته اند . دليل نهي هم فشارهايي بوده که ظالمان به جهت نام بردن، بر شيعيان وارد مي کردند.
در روايتي دارد: لعنت خدا بر کسي که مرا در ميان جمعي از مردم نام ببرد.(1)
احتمال داده شده منظور اين باشد که معاصران امام اگر ايشان را در بين جمعي ديدند، او را نام نبرند و به بقيه نشناسانند، زيرا افشا شدن هويت ايشان سبب متوجه شدن خطر به ايشان است.
در مجموع بيش تر روايات اشاره دارد که حرمت مربوط به معاصران ايشان در زمان غيبت صغرا بوده که نام بردن براي ايشان يا براي شيعيان ايجاد خطر مي کرد. در شرايط عادي که خطري نيست، بردن نام اصلي ايشان مانعي ندارد. (2)
پي نوشت ها:
1. شرح اصول کافي، ج6،ص483.
2. براي اطلاع بيش تر رجوع کنيد: فرهنگ نامه مهدويت،خدامراد سليماني، ص376-381.

صفحه‌ها