مغالطه توسل به اکثریت

هدف استدلال، اثبات مطابقت يك گزاره با عالم واقع و حقيقت است

هدف استدلال، اثبات مطابقت يك گزاره با عالم واقع و حقيقت است و از آنجا كه سنخ گزاره ها با هم تفاوت دارد روش اثبات آنها نيز تفاوت دارد. صدق و مطابقت گزاره تجربي بوسيله استقراء و ضميمه نمودن قياسي پنهان (1) قابل اثبات است و صدق يك گزاره عقلي با استناد به قياسي كه مقدمات آن بديهي يا منتهي به بديهي هستند كشف مي گردد. حال اگر در مقام اثبات صدق گزاره اي به جاي بكارگيري روش صحيح، به نظر اكثريت مردم متوسل شويم دچار مغالطه شده ايم. مانند اينكه بگوييم زمين صاف است چون اكثر مردم آن را صاف مي دانند.

حال بايد ببينيم روايت متواتر از سنخ كداميك از علوم است. روايت در صدد نقل يك سخن خاص از شخصي خاص است. شنيدن سخن يك شخص به دو صورت مستقيم و غير مستقيم ممكن است. در صورت مستقيم هيچ گونه واسطه و راويي وجود ندارد و ما به گوش هاي خود سخني را از شخصي مي شنويم و در اين حالت كه جزء محسوسات است شكي در صدور آن سخن از شخص مورد نظر نداريم. اما در صورت غير مستقيم، شخصي به عنوان واسطه و راوي مطلبي را براي ما نقل مي كند. روشن است كه هر اندازه تعداد واسطه ها و رواياني كه يك مطلب را از شخص مورد نظر نقل مي كنند بيشتر باشد احتمال دروغ بودن آن مطلب كمتر مي شود و اگر تعداد راويان به حدي برسد كه تباني آنها بر دروغ و امكان خطا در آنها آنها ممتنع باشد انسان يقين مي كند كه آن مطلب از شخص مذكور صادر شده است. چنانكه در علوم تجربي نيز هر اندازه استقراء ما كامل تر باشد نتيجه تجربي آن استوار تر مي گردد. بنابراين در اين سنخ از گزاره ها ما بدنبال كشف صدور يك مطلب از يك شخص هستيم و لذا ناچاريم به شنيده هاي ديگران و راويان مراجعه كنيم. در اينجا نمي توانيم با قياس عقلي يا تجربه و آزمايش صدور يك مطلب از يك شخص را كشف كنيم. بلكه بايد مستقيما و يا با واسطه سخن شخص را بشنويم.

ممكن است كسي سؤال كند كه چه لزومي دارد براي كشف صدور يك روايت از معصوم تواتر خبر لازم باشد. بلكه اگر يك خبر واحد از سوي راويان معتبر هم نقل شود باز هم صدور يك مطلب از امام معصوم كشف مي شود؟ بنابراين اكثريت و تواتر در اينجا چه نقشي دارد؟

نقش تواتر در اينجا اين است كه خبر واحد را از حالت ظني خارج مي سازد و به مرتبه يقين مي رساند. زيرا وقتي تعداد راويان به حدي برسد كه تباني آنها بر دروغ و امكان خطا در آنها آنها ممتنع باشد يقين به صدور روايت پيدا مي كنيم. ولي در صورتي كه شخص واحدي خبري را به ما برساند. گرچه احتمال و ظن به صدور آن پيدا مي كنيم. اما هيچ گاه يقين به صدور آن پيدا نمي كنيم.

پي نوشت ها:

1. ر.ك: كتاب المظفر، محمد رضا، المنطق، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، بي تا، ص 330 .