جـوانـان

برادرم 28 سالشه. مجرده. كسی رو می خواد كه اون خانم یكسال ازش بزرگ تره
می توانید به صورت غیر رسمی و خارج از وطایف خانواده، به اندازه ای اندك به او كمك كنید. در این صورت، نقش خانواده و والدین شما برجسته می گردد

 من برادری دارم كه می دونم گناه می كنه. می دونم سیگار می كشه ولی تقریبا خانوادم خبر ندارند. یعنی پدر و مادرم خبر ندارند. برادرم 28 سالشه. مجرده. كسی رو می خواد كه اون خانم یكسال ازش بزرگ تره و شوهرش فوت شده. بهش شك دارم كه خودارضایی می كنه یا نه. دائما تو اینترنته. می دونم عكسا و فیلمای ناجور می بینه. و هیچ كس هم خبر نداره. جز من. منم اینا رو اتفاقی فهمیدم. این كه قبلا دعای كمیل پنج شنبه شب هاش ترك نمی شد الان شك دارم كه نمازاشو می خونه یا نه. برا نماز صبح كه بیدار نمی شه. بقیشو هم فقط خدا می دونه كه می خونه یا نه. خییییییییییییییییییلی از این وضعی كه داره ناراحتم. نمی شه هم باش حرف بزنم. حرف كه گوش نمی ده. می دونم همه اینا اثرات رفیق نابابه. می ترسم اگر اون دختر با كس دیگه ای ازدواج كنه این بره خودشو بكشه یا معتاد بشه یا هر غلط دیگه ای بكنه. خانواده ما یك خانواده مذهبیه. ولی این داداشم به خاطر رفیق نابان این طور شده. می گن: پسر نوح با بدان بنشست......... الحمدلله من آدم مقیدی هستم و خدا رو هم شاكرم. ولی نمی تونم ببینم این این طوریه. وقتایی هم كه منو می رسونه مدرسه می بینم به دخترا نگاه می كنه. چشمش از حرام پر شده. تو رو خدا راهنماییم كنید. چیكار كنم. یعنی چیكار می تونم بكنم. 

بررسی وضعیتی كه برادرتان در آن قرار دارد، نیاز به یك مراجعه حضوری ایشان به روان شناس دارد و از دست شما به تنهایی كاری برای او بر نمی آید. شاید این به دلیل جایگاه شما در خانواده باشد. به خوبی می دانید كه مادامی كه شما فاقد یك جایگاه در خانواده باشید، نمی توانید به صورت رسمی به فرد كمك كنید؛ اما می توانید به صورت غیر رسمی و خارج از وطایف خانواده، به اندازه ای اندك به او كمك كنید. در این صورت، نقش خانواده و والدین شما برجسته می گردد كه البته چیزی در این خصوص ننوشته اید.

برخی رفتارها نیز كه به تعبیر شما گناهانی است كه از سوی او صورت می گیرد، همان عادات نابهنجار و نامناسبی است كه باید به تدریج و با ایجاد شناخت و بینش مناسب از بین بروند. ما نمی توانیم مستقیماً این موارد را در دیگران از بین ببریم. در این صورت، باز هم تنها راه همان برقراری راتباط و ایجاد اعتماد نسبت به شما است كه می تواند كمك مناسبی برای تغییر رفتارها باشد. اما در این راه نباید از او بترسید و با ایجاد اعتماد باید بتوانید از او درخواست تغییر رفتار را از او بنمایید.

شما باید بین رفتارهای نابهنجار متعدد ایشان، تفاوت قایل شوید. هیچ یك از این قبیل رفتارها، در یك سطح نیستند.

در خصوص سیگار كشیدن، به عنوان یك رفتار نابهنجار نیز باید با خودش گفتگو كنید و یا او را به روان شناس معرفی كنید و با تماس گرفتن با متخصص بتواند آن را ترك نماید.

تلاش كنید تا مشكلاتش را برای شما بازگو نماید. بخش زیادی از مشكلات، ناشی از بحران های عاطفی است كه فرد نمی تواند آن ها را با كسی بازگو كند. سعی نكنید به روش بازجویی از او حرف بكشید. شما باید چنان ملایم و آهسته پیش روید كه احساس فشار روانی نكند. امام نباید از این اطلاعات سوء استفاده كنید. مثلاً نباید اطلاعاتی را كه در اختیار شما قرار می دهد، بلافاصله در اختیار فرد دیگر قرار دهید و مثلاً به حساب كمك كردن به او، فوراً آن را برای والدینتان بازگو كنید. این مسائل باعث می شود تا به شما اعتماد نكند.

به والدین خودتان بگویید كه برای او همسری انتخاب كنند و رفته رفته در صدد فراهم كردن موقعیت ازدواج او باشند. هنگامی كه جوانان عذب باقی میمانند و از ترس مسائل مالی و یا فراهم نبودن شرایط اقتصادی نگران هستند و به طور غیر منطقی آن را برای چندین سال به تأخیر میاندازند، باید نگران این امر بود كه آن ها به تدریج برای سرگرم شدن به دوستان پناه می برند و سرمایه عمر خود را هدر می دهند. این در حالی است كه ازدواج میتواند سرمایههای پراكنده زندگی را متمركز نموده و آن ها را مفید به حال فرد قرار دهد.

اگر دختری در میان است، باید با او گفتگو كنید تا بداند برادرتان در وضعیت مناسبی قرار ندارد و نمی تواند نسبت به ایشان مطمئن باشد. برای او تشریح كنید كه او نیاز به درمان فوری دارد و حال خوبی ندارد. پاسخ های او ممكن است كاملاً شتابزده و سطحی باشد و بعد از ازدواج هم پشیمان شود

جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك ...
مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان ...

برخی معتقدند: جوان تنوع طلب است و آنهایی كه مانع تنوع طلبی او می شوند جوان رادرك نمی كنند همین تنوع طلبی سبب می شودكه جوانان به دنبال مدبروند و كسانی كه بامدمخالفت می كنندتنوع طلبی جوان رادرك نمی كنند. استفاده ی جوان ازهرنوع مدلباس ومووهرنوع فیلم وموسیقی وداخل شدن درهرگروه اجتماعی چه خوب و چه بدخاصیت دوران جوانی است اگربگذاریم جوان جوانیش رابكند بعدازگذشت دوره ی نوجوانی خودش آرام میگیردوزندگی معمول وهمسان خودراازسرمی گیرد سوال: 1-آیااین گونه تنوع طلبی جوان رابرای رسیدن به آن انتخاب بزرگ یاری می كند؟ 2-آیاجوان توانایی آن رانداردكه هرنوع مد را با هدف اصلی زندگی خودمطابقت دهدوسپس استفاده كند؟ 3-آیااین عقیده به این معنانیست كه جوان هنوزبه قدرت تفكروتشخیص نرسیده وبیشترازاحساساتش تبعیت می كند؟ 4-آیاتنوع طلبی كه ریشه درروح بی نهایت طلب انسان دارد.وقتی دراین قبیل اموربه كاررود،انسان راازهدف های اصلی قافل می كند؟ 5-آیانمی توان درانتخاب مدمعیار ومیزانی تعیین كرد؟آن معیارومیزان كدام است ؟ 6-آیاپیش ازانتخاب بهترنیست منشا پیدایش آن راشناخت؟

مٌد و مدگرایی پدیده ای است كه در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به این پدیده اهمیت می دهند.  امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند . در نتیجه موقعیت آن ها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشكل تر شده است.  اگر از جوانی كه تحت تاثیر تبلیغات مذكور قرار گرفته و به نوعی مدگرایی را به صورت عادت در آورده است، بپرسید كه به چه علت این كار را می كند، یا مثلا فلان آرم یا كلمه روی لباس شما چه كاركردی دارد، در اكثر مواقع از او این كلمات را خواهید شنید: «خب، قشنگه!»، «برای این كه مده!»، «همه می كنند!» و ... .

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یك تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است . كاملاً یك پدیده‏ طبیعی اما (به دلائل فرهنگی، دینی و اجتماعی)، نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود.

 به نكات ذیل توجه فرمائید

1.تعریف مد:

 «مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند كه توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند . دارای یك دوره‏ زمانی نسبتا ًكوتاه اند و سپس فراموش می شوند. بنابراین، «مدگرایی» آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم كند . به محض آن كه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یكی پیروی نماید. گستره‏ مد به اندازه‏ گستره‏ي زندگی انسان است و تمامی شئون آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبك منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و ... قابل گسترش است.

2.عوامل و زمینه های مدگرایی:

در یك نگاه كلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست. ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه كه پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دوره‏ حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه با سلطه‏ سیاسی بر كشور، نحوه و شكل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاكنون، مدهای مختلف در ایران (و به خصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

3.یكی از علل روانشناختی مدگرایی در جوانان تنوع طلبی و نوگرایی آنان است. جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است كه غرایز طبیعی در شكل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است كه به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد . گواه نیاز وی به شكستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از كسانی كه پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی كه نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعكس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

4.مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ي نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن كه مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یك زمان و یك قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم كه امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و ...) پیروی می كنند و ناخواسته به اموری رو می آورند كه چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت كه مدگرایی در جامعه‏ي ما تا حدود زیادی كاركرد منفی به خود گرفته است. پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید و از هدف های اصلی زندگی غافل می كند.

5.متاسفانه منظور شما از رسیدن به انتخاب بزرگ در زندگی دقیقا مشخص نشده است؛ اما اگر به دنبال این سوال باشیم كه مدگرایی، تا چه اندازه می تواند آرمان ها و انتخاب های اساسی زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد، باید گفت: در یك نگاه كلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبك و شیوه‏ لباس پوشیدن را نیز به صورت كلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و ...)، رعایت نكردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.

بنابراین می بینید كه در یك تقسیم بندی كلی، ما دو نوع مد داریم. مدهای خوب و مدهای بد. امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ انسان را با گذشته اش (كه  سابقه‏ تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می كند . گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن كه در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

 جوان با روحیه خلاق و قدرت تفكر و تعقلش، به كمك آگاهی از منشا بروز انواع مد، می تواند مد را به گونه ای با اعتقاد خود هماهنگ كند كه با هدف اصلی زندگی او تداخل نداشته باشد.

6.معیار و میزان در انتخاب مد:

 فرهنگ، اصول و مبانی اعتقادی و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یك نظام اجتماعی هستند كه پایه‏ ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشكیل می دهند. رفتار ما را نسبت به آن ها تنظیم می كنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی كه در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ آن ها را با نظام ارزشی حاكم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد . میزان همگرایی یا واگرایی آن ها را از یكدیگر سنجید.

 مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین كنند ؛ هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند.

سلام من یه مشکل خیلی بزرگ دارم حدود چند سال پیش با یه دختر دوست شدم 18 19 ساله بودم اونم یه سال کوچیکتر بعد حدود 1 2سال باهم نزدیکی کردیم اون راضی نبود من ازش خواسم بعد این عمل به 10هابار ادامه پیدا کرد بعد که سنمون رفت بالا فهمیدم نمیتونم باهاش ازدواج کنم خانوادم نمیزارن ولی رابطمون ادامه داشت اما نزدیکی نداشتیم اگرم بود کم.تا به امروز که 24 سالمه دیگه فقط بهم اسمس میدیم من موقیعیت خوب واسه ازدواجو میشه گفت از دست دادم اونم همینطور حالاکه من دیگه نمیخوام ادامه بدم اون منو به خودکشی یا رابطه بادیگران تحدید میکنه منم گیر کردم که چیکارکنم بخداتو بدگناهی گیرافتادم تقصیرخودم بود چندبارجداشدیم من باز ادامه دادم چون تحت فشاربودم .نمیدونم قرار اون دنیا چه بلایی سرم بیاد بخصوص اگه اون یه بلایی سرخودش بیاره یا باکسی بره نزدیکی کنه میگه این کارو میکنم تا تورو فرتموش کنم و دیگه توهم بم نزدیک نشی حالت ازم بهم بخوره............ ای خدا من گه خوردم

همان طور كه مي دانيد شما گزينه چنداني براي انتخاب نداريد و اين گونه نيست كه با حذف اين گزينه به تجربه موفق گزينه هاي ديگر بپردازيد. چه بخواهيد چه نخواهيد سايه اين روابط شوم بر سر زندگي آينده شما (با هر دختري) خواهد بود و بايد قبل از ازدواج با هر دختري به حل اين معضل بپردازيد. به نظر مي رسد شما نمي خواهيد مسؤوليت سوء رفتار خود را بپذيريد، وگرنه چه بسا تلاش بيشتري براي ازدواج با اين دختر مي كرديد. گزينه ازدواج با اين دختر بسيار جدي است و بايد تمام تلاش خود را در اين زمينه به انجام رسانيد. دليل اين امر بسيار واضح است، چرا كه شما در حقيقت زندگي اين دختر را به باد فنا داده ايد. اگر شما سعي در احيا زندگي ايشان ننماييد، ايشان در آينده به يك دختر خداي ناكرده زناكار يا هرجايي تبديل خواهد شد. قطعا مخالفت والدين شما هر چقدر زياد باشد باز شما مي توانيد از عهده متقاعد ساختن ايشان برآييد. اين سوال را از خود بپرسيد كه اگر عاشق اين دختر بوديد (بدون هيچ رابطه جنسي) آيا مخالفت شديد والدين تاثيري روي عوض شدن تصميم شما داشت؟ امروزه پسران زيادي (بدون كوچكترين رابطه اي) به خاطر عاشق شدن به ناديده گرفتن مخالفت والدين مي پردازند و سر آخر به مقصود دل خود مي رسند. البته اين كار صد درصد نادرست و نامعقول است، ولي در زمينه شما اين متقاعدسازي شكل و صورت متفاوتي دارد و شما در حقيقت در وسط يك عمل انجام شده قرار گرفته ايد.
پس توصيه اول ما اين است كه مسؤوليت سوء رفتار خود را با عمق جان بپذيريد و از هيچ كوششي در اين زمينه فروگذار ننماييد. مثلا شما مي توانيد در ابتدا به صورت تنهايي به يك روان شناس مراجعه نماييد و بعد از بيان مشكلتان از ايشان بخواهيد كه به متقاعد ساختن والدينتان در زمينه ازدواج با اين دختر بپردازد. البته ما هم مي پذيريم كه مشكل شما در حقيقت مخالفت والدين شما نيست و آن چه باعث طفره رفتن شما از اين ازدواج شده است همانا عدم تمايل قلبي شما به اين ازدواج است. با اين وصف شما گزينه چنداني براي انتخاب نداريد و همان طور كه در ابتداي نامه گذشت سايه گناه از راه به در كردن يك دختر ساده دل تا پايان عمر بر زندگي شما سنگيني خواهد كرد. گزينه ديگر اين است كه دختر را متقاعد نماييد تا براي ده جلسه (كمتر يا بيشتر) به همراه شما به يك روانشناس كارآشناي خانم مراجعه نمايد. اين خانم مي تواند به درمان ناهنجاري هاي رواني اين دختر بپردازد و كم كم او را متقاعد نماييد كه رابطه جنسي خارج از چارچوب با پسران به هيچ وجه به صلاح ايشان نيست. يك دوره كوتاه دارودرماني نيز مي تواند ايشان را در ترك اين رفتار شيطاني ياري نمايد.
پس در گام اول تمام سعي خود را به كار بنديد تا لااقل با محصول اشتباهات خود ازدواج نماييد و زندگي وي را به سامان رسانيد و در گام دوم در صورت عدم امكان ازدواج ايشان را با هزينه خود به جلسات متعدد روان درماني رهنمون سازيد. بايد تا اين دختر به سامان روحي- رواني نرسيده، خود را كنار نكشيد و هرگونه رابطه خارج از چارچوب با ايشان را به صفر برسانيد.

موفق باشید.

من عاشق دخترداییم شدم ومی خواهم به اوبگویم که دوسش دارم ومی خواهم بدانم ایامنو دوست دارد یاحسی به من دارد ورابطه کلامی زیادی باهم داریم لطفاکمکم کنید ممنون

پرسشگرگرامي از نظر اسلام و روانشناسي دوستيهاي قبل از ازدواج آسيب هاي فراواني دارد، طبق تجارب باليني بسيار متراكم مركز ما كه از دانشگاهها و غير آن در طي ساليان طولاني جمع آوري شده، اينگونه دوستي ها عاقبت خوشي ندارد و ايجاد و ادامه ي اين چنين دوستي هايي كه خارج از چهار چوب هاي ديني و فرهنگي جامعه ي ما صورت مي گيرد، به نابساماني هاي روحي و رواني دو طرف و مخصوصا دختران كه روحيه اي عاطفي دارند، ميانجامد. بيشك ايجاد وادامه اين نوع ارتباط موجب وابستگي شديد طرفين به همديگر ميگردد. و زماني كه يكي از طرفين بخواهد اين رابطه را بخاطر ازدواج با شخص ديگري و يا به هر عنوان ديگري قطع كند ديگري دچار نابساماني روحي و رواني شديد مي گردد. شايد بگوييد: اگر دو طرف به قصد ازدواج با هم دوست شوند چي؟ در پاسخ بايد عرض كنم، اول اينكه اين استدال كه ما به قصد ازدواج با هم دوست مي شويم .واقع بينانه نيست. زيرا از زمان دوستي تا زمان ازدواج ممكن است دهها و صدها مانع براي ازدواج رخ نمايي كند كه يكي از آنها مخالف والدين و ديگري سير شدن طرفين از هم و غيره است زيرا طرفين در قبل از ازدواج كاملا همديگر را كشف مي نمايند و انگيزه اي براي دست يابي به هم ندارند. دوم اينكه بطوري كه روانشناسان قبل از ازدواج در كشورهاي غربي معتقدند كه هرگز دوست دختر و پسر نبايد باهم ازدواج كنند، زيرا دوستي يكي از انواع ارتباط است و ازدواج نيز يك نوع ديگري از آن كه هر كدام ويژگيها و قوانين خاص خود را دارد و اگر دو دوست با هم ازدواج كنند ويژگيها و قوانين دو نوع خاص از ارتباط با هم تداخل مي كند و موجب آسيب زائي و ناپايداري ازدواج مي گردد. سوّم اينكه بسياري از اين دوستي ها منجر به ازدواج نمي شود و فقط آسيب روحي و رواني براي طرفين بر جاي مي گذارد چهارم اينكه به فرض اين دوستي ها منجر به ازدواج شود اما « تنهاعشق هرگز كافي نيست». اين سخن پرفسورآرون تي بك است، او يكي از بزرگترين روانشناسان باليني جهان است كه در رابطه با مشاوره قبل از ازدواج كار تحقيقي بسياري انجام داده است.. ايشان در كتاب خود كه با همين نام منتشر شده، مي گويد كه بسياري از جوانا فقط با اكتفاء به كششهاي عاطفي و احساسي و عشق و علاقه ي غير منطقي و بدون سنجيدن آيتمهاي دخيل در يك ازدواج پايدار و موفق؛ اقدام به برقراي رابطه با جنس مخالف و ازدواج مي كنند، اما بعد از مدت كوتاهي كه كششهاي عاطفي و احساسي شان نسبت به هم افت پيدا مي كند تعارضات شخصيتي و ناهمكفي هاي اجتماعي، اقتصادي، و .... برجسته مي شود و زندگي مشتركشان را در معرض طوفانهاي سهمگيني قرار مي دهد. اين گونه ازدواجها اكثرا با جدايي و تلخكامي هاي بسيار زوجين و خانواده هاي اصلي آنها همراه است. لذا همانطور كه گفته شده عاقل آنست كه انديشه كند پايان را، بهتر است با چراغ عقل به وادي محبت وارد شويد تا بي گدار به آب نزده باشيد. اگر راهنمايي هايي در باره ملاكهاي دختر انتخابي خود و مشاوره قبل از ازدواج خواستيد حتما دوباره با ما تماس بگيريد. موضوع ديگري كه در اينگونه دوستي ها بايد مدّ نظر قرار گيرد اينست كه برخي از افرادي كه اقدام به يافتن دوست از جنس مخالف و يا موافق مي كنند داراي اختلال شخصيت هيستري يانيك هستند بدين معني كه اقدام به ايجاد دوستي با جنس مخالف و يا موافق مي نمايند و او را تا مرحله ي آخر وابستگي و دلبستگي مي كشانند و بعد از اينكه او را بخود وابسته كردند ناگهان او را رها مي كنند و اين برايشان بسيار لذت بخش است اما طرف مقابل در ميان انبوهي از آسيبهاي مختلف فرو مي غلتد و رهايي از آن هزينه هاي مادي و معنوي زيادي مي طلبد. بنابراين توصيه ي ما اينست كه با توجه به ويژگي هاي شخصيتي ايشان اين دوستي را قطع و در زماني كه قصد ازدواج داشتيد با معيارهايي كه در پاسخ پيشين تقديم شد اقدام به ازدواج نماييد تا پشيماني سراغتان نيايد.
با توجه به آنچه كه عرض شد توصيه كارشناسي ما اينست كه اگر در سن ازدواج هستيد و به بلوغهاي لازم رسيده ايد با رعايت فرآيند يك ازدواج درست كه در زير تقديم مي گردد اقدام به خواستگاري از ايشان نماييد و اگر هنوز فكر مي‌كنيد كه اندكي تا آن زمان باقي مانده است بهتر است بدون هيچ عكس العملي تا رسيدن زمان آن منتظر بمانيد.
پرسشگر گرامي؛ آرزوي هر جواني داشتن يك ازدواج كم ريسك، پايدار، آرامش بخش است در اين راستا درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آنرا در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعه ي كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي و باورهاي ديني وسياسي و غيره كه در طي چندين جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد ميگويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- ودر حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد ايندو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد ميگويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب ميكند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد.
لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و بعد از آشنايي اجمالي با همديگر كه طي چندين جلسه و با حضور خانواده ها صورت مي پذيرد، در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد. اگر در تهران زندگي مي كنيد مي توانيد به كلينيك دكتر سيد جلال يونسي كه از اساتيد با تجربه مشاروه ي قبل از ازدواج و خانواده درماني هستند مراجعه نماييد. 02144015879
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به ازدواج با مورد انتخابي نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست، تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
موفق باشید.

سلام-من ۱۸سالمه من تاحالابا هیچ دختری دوست نبودم ولی جامعه شکلی روایجادکرده ومن هم نمیدونم چجوری این اتفاق افتاده برام ولی کسی رو که انتخاب کردم عاقلانه انتخاب کردم وکسی روکه دوست دارم15سالشه من دخترخاله خودم رو دوست دارم وهیچکس هم این موضوع رو نمی دونه من خیلی فکر کردم وتمام مسایل روبررسی کردم واز تمام لحاظ مناسب به هم هستیم من چندتا ازدوستانم باکسانی که درآینده میخواهند زندگی کنن ارتباط دارن وخانواده های آنها هم ازاین موضوع مطلع هستند وارتباط دارن من میخواستم بدونم این موضوع علاقه مندی من به دخترخالم رو مطرح کنم یانه وچجوری مطرحش کنم خواهشن جواب من رو زود بدهید چون مافردا مسافریم ومیخوایم بریم خونشون-----------------

هر چند شايد خودتان متوجه شرايط خطير خود نباشيد، ولي شكي نيست كه شما در مسير نامطمئني گام گذاشته ايد و احياناً در ادامه گام خواهيد برداشت.
از روز روشن تر است كه بروز اين علاقه مندي ها (به جنس مخالف) آن همه در اوج نيازهاي جنسي- عاطفي، امري كاملاً پيش پا افتاده است و به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن عنوان انتخاب عاقلانه يا عاشقانه گذاشت. جدي گرفتن اين علائق فيزيولوژيك چيزي جز به مخاطره انداختن زندگي خود و اين دختر به همراه ندارد. متاسفانه سن شما براي انتخاب همسر بسيار پايين است و اگر همين فردا با اين دختر ازدواج نماييد مطمئن باشيد يكي دو سال بيشتر نمي گذرد كه از انتخاب خود پشيمان خواهيد شد. شما به شدت در حال تغيير نگرش و انديشه هستيد و اصرار بر اين گونه انتخاب ها، شما را به دردسرهاي بزرگ خواهد افكند. اسلام بر همين اساس، بر اصل پيشگيري (حفظ حريم نگاه از نامحرم چه دخترخاله و چه غيردخترخاله) تاكيد ورزيده است. شايد 80 درصد تصميم شما مبتني بر ظواهر اين دختر باشد و شما تقريباً هيچ شناخت كافي از اين دختر نداريد. از سوي ديگر بايد بدانيد اين دختر 15 ساله بسيار در معرض تغيير است و به احتمال زياد در دو سه سال آينده آن قدر تغيير خواهد كرد كه به هيچ وجه با امروزش قابل مقايسه نباشد. اين امكان وجود دارد كه ايشان با پا گذاشتن به مقاطع بالاي تحصيلي با پسراني به مراتب بهتر، زيباتر و پولدارتر و البته مومن تر از شما آشنا گردد كه از ازدواج با شما انصراف ورزد و خداي نا كرده اگر قول و قراري بين شما شكل گرفته ملغي گردد. پس اگر شما به هر دليلي سرزده وارد حريم اين دختر از همه جا بي خبر گرديد و ايشان به شما بله بگويد باز كار تمام شده نيست و هر آن امكان دارد با رشد سني، ايشان از ازدواج با شما انصراف ورزد و شما در يك ناكامي عظيم عاطفي فرو رويد. از نظر شرعي هرگونه رابطه خارج از چارچوب شما با اين دختر (حتي اگر به بهانه ازدواج در آينده اي نامعلوم باشد صد درصد حرام است، چرا كه شما در حقيقت داريد با زندگي يك دختر بازي مي كنيد. دختر بي دغدغه امروز به خاطر علاقه فيزيولوژيك شما به يك دختر با دغدغه مبدل مي گردد. در حقيقت شما بي دليل يك دختر را از راه به در كرده ايد. بر فرض پافشاري بر ازدواج با اين دختر بايد اين مهم از طريق خواستگاري رسمي والدين شما از والدين اين دختر صورت پذيرد. روابط زيرزميني به تخريب روح و روان طرفين خواهد انجاميد. به احتمال زياد شما تا زمان حصول شرايط اوليه ازدواج، چيزي در حدود 6 تا 12 سال فاصله داريد و در اين فاصله بسيار طولاني هزاران چيز از جمله نگرش اوليه طرفين تغيير خواهد كرد. انتظار فرسايشي بسيار در عدم موفقيت ازدواج شما موثر است، چرا كه ازدواجي كه از پي سال ها انتظار كشنده (و البته هزاران گناه ريز و درشت) صورت پذيرد بوي كهنگي مي دهد و طرفين بعد از ازدواج هيچ حرف تازه اي براي گفتن ندارند. از نظر ما روان شناسان دوستان شما در حال انجام يك خطاي استراتژيك مي باشند و دير يا زود طعم تلخ اين همرقصي با شيطان را خواهند چشيد. به هوش باشيد و از همينك به داد فرداي خود برسيد. هرگونه تداوم ديدار ايشان (حتي در حد يك نگاه ساده) به ضرر شما تمام خواهد شد و شما را به نحوي از زندگي ساقط خواهد كرد. ابراز علاقه به اين دختر در اين شرايط گناهي نابخشودني است و (هرچند خودش صددرصد پذيراي آن باشد). به جاي فاجعه سازي اين عشق آسيب زا به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازد. به خود بقبولانيد عشق به بهترين دختران در شرايطي كه امكان ازدواج وجود ندارد، امري صددرصد آسيب زاست. با گذر ايام شما حتي با دختراني به مراتب بهتر از دختر خاله تان آشنا خواهيد شد و هيچ دليلي بر شتابزدگي شما وجود ندارد. اگر اين دختر قسمت شما باشد با خويشتنداري چند ساله شما از كفتان نخواهد رفت و اين لقمه در گلوي غير شما گير خواهد كرد.
موفق باشید.

من یک پسر 24 ساله هستم با دختر عمه ام خیلی دوست هستم چه کار کنم تا اون مرا دوست داشته باشو=د لطفا توضیح بدید

برادر گرامي من در پاسخ به پرسش شما به دو نكته اشاره مي كنم 1- آسيب هاي دوستي هاي قبل از ازدواج 2- معيارهاي يك ازواج پايدار كم ريسك و آرامش بخش
در راستاي آسيب هاي دوستي هاي قبل از ازدواج بايد عرض نمايم كه طبق تجارب باليني بسيار متراكم مركز ما كه از دانشگاهها و غير آن در طي ساليان طولاني جمع آوري شده، اينگونه دوستي ها عاقبت خوشي ندارد و ايجاد و ادامه ي اين چنين دوستي هايي كه خارج از چهار چوب هاي ديني و فرهنگي جامعه ي ما صورت مي گيرد، به نابسامانيهاي روحي و رواني دو طرف و مخصوصا دختران كه روحيه اي عاطفي دارند، مي انجامد. بي شك ايجاد و ادامه اين نوع ارتباط موجب وابستگي شديد طرفين به همديگر مي گردد. و زماني كه يكي از طرفين بخواهد اين رابطه را بخاطر ازدواج با شخص ديگري و يا به هر عنوان ديگري قطع كند ديگري دچار نابساماني روحي و رواني شديد مي گردد. شايد بگوييد: اگر دو طرف به قصد ازدواج با هم دوست شوند چي؟ در پاسخ بايد عرض كنم، اول اينكه اين استدال كه ما به قصد ازدواج با هم دوست مي شويم. واقع بينانه نيست. زيرا از زمان دوستي تا زمان ازدواج ممكن است دهها و صدها مانع براي ازدواج رخ نمايي كند كه يكي از آنها مخالف والدين و ديگري سير شدن طرفين از هم و غيره است. زيرا طرفين در قبل از ازدواج كاملا همديگر را كشف مي نمايند و انگيزه اي براي دست يابي به هم ندارند. دوم اينكه بطوري كه روانشناسان قبل از ازدواج در كشورهاي غربي معتقدند كه هرگز دوست دختر و پسر نبايد باهم ازدواج كنند، زيرا دوستي يكي از انواع ارتباط است و ازدواج نيز يك نوع ديگري از آن كه هر كدام ويژگيها و قوانين خاص خود را دارد و اگر دو دوست با هم ازدواج كنند ويژگيها و قوانين دو نوع خاص از ارتباط با هم تداخل مي كند و موجب آسيب زائي و ناپايداري ازدواج مي گردد. سوّم اينكه بسياري از اين دوستي ها منجر به ازدواج نمي شود و فقط آسيب روحي و رواني براي طرفين بر جاي مي گذارد.چهارم اينكه به فرض اين دوستي ها منجر به ازدواج شود. اما « تنها عشق هرگز كافي نيست». اين سخن پرفسورآرون تي بك است، او يكي از بزرگترين روانشناسان باليني جهان است كه در رابطه با مشاوره قبل از ازدواج كار تحقيقي بسياري انجام داده است. ايشان در كتاب خود كه با همين نام منتشر شده، مي گويد كه بسياري از جوانا فقط با اكتفاء به كششهاي عاطفي واحساسي وعشق و علاقه ي غير منطقي و بدون سنجيدن آيتمهاي دخيل در يك ازدواج پايدار و موفق؛ اقدام به برقراي رابطه با جنس مخالف و ازدواج مي كنند، اما بعد از مدت كوتاهي كه كششهاي عاطفي و احساسي شان نسبت به هم افت پيدا مي كند تعارضات شخصيتي و ناهمكفي هاي اجتماعي، اقتصادي، و .... برجسته مي شود و زندگي مشتركشان را در معرض طوفانهاي سهمگيني قرار مي دهد. اين گونه ازدواجها اكثرا با جدايي و تلخكامي هاي بسيار زوجين و خانواده هاي اصلي آنها همراه است. لذا همانطور كه گفته شده عاقل آنست كه انديشه كند پايان را، بهتر است با چراغ عقل به وادي محبت وارد شويد تا بي گدار به اب نزده باشيد. اگر راهنمايي هايي در باره ملاكهاي دختر انتخابي خود و مشاوره قبل از ازدواج خواستيد حتما دوباره با ما تماس بگيريد.
و اما در مورد معيار يك ازدواج پايدار بايد عرض نمايم كه: آرزوي هرجواني داشتن ازدواجي پايدار، آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مينمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب ميكند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به ازدواج با مورد انتخابي نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
عشق هرگز كافي نيست تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربه قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
موفق باشید.

سلام من یه دختر مذهبی بیست ویک ساله ام دانشجوام که تا دوسال پیش بسیار تنها بودم تا اینکه یه دختر خانوم عاقل بالغ که توی یه محیط مذهبی باهم اشناشدیم تو یه مسعله خاص بهم کمک کرد اتفاقی البته ایشون پنح سال ازمن بزرگترن واز همه نظر برام متفاوت وعالی به نظر اومد به مرور زمان به شدت بهش وابسته شدم منو ازهمه نظر کمک میکرد وهمچنین من اونو وبه رشد مذهبیم کمک میکرد تا اینکه ایشون ازدواج کرد دوستی ماهمچنان پیش میرفت هرچنباچالشهایی مثل تعجب وعدم رضایت قلبه خانواده من وشوهر دوستم مواحه بودیم تلاش زیادی براحفظ دوستی مون کردیم تا اینکه یه مسافرت مذهبی رفتیم با هم ذر کنار هم خوابیدیم واون شب دوستم خیلی به من نزدیک شد منوبوسید ولب های منو وتوی یه شرایط خاص شروع کرد لبهای منو با دهان لمس کرد وخورد من ممانعت کردم اوال ناراحت شدم ولی بعد خودمم خوشم اومد چند بار درطول مسافرت ادامه پیداکرد تا اینکه برگشتیم دیگه از این نظر در کنارهم خوابیدنم وابسته بودیم در هفته دوبار درکنار هم بودیم وما این کارارو میکردیم تا اینکه خودمون درصحت انجام این کار شک کردیم تحقیق کردیم ولی به نتیجه دقیق نرسیدیم باهزار بدبختی وزجر این کار خوردن لبامونو فعلا گذاشتیم کنار به اصرارمن البته چون احساس کردم غیر طبیعیه والان خیلی پیش هم خوابیدنامون کم شده هفته ای یه بار بعد ازظهرا یه ساعت البته به قصد خوابیدنم نمیریم .... وفقط اجازه داریم در آغوش هم باشیم ونهایتا سه چهار بار لبامونو ببوسیم وبا این کار به آرامش میرسیم.حالا میخوام ازتون عاجزانه خواهش کنم بهمون کمک کنین واقعا سردرگمیم ونمیدونم درست وغلط چیه؟؟؟توروخدا زود جواب بدین ممنون

واقعيت اين است كه حكم شرعي كار شما از روز روشن تر است و سر سوزني ابهام در آن وجود ندارد. با اين وصف اين جمله شما كه «تحقيق كرديم، ولي به نتيجه دقيق نرسيديم.» منطقي و قابل قبول به نظر نمي رسد. ترديدي وجود ندارد نوعي گرايشات همجنس گرايانه در اين خانم وجود دارد كه مي تواند زندگي آينده شما را بسيار تحت تاثير خود قرار دهد. از اين حيث شما با ايشان بسيار متفاوت هستيد و نبايد خود را با ايشان قياس نماييد. ما روانشناسان از ثانيه اي مجاورت باليني با همجنس گرايان در رنجيم و نمي دانيم شما چطور از اين مصاحبت پرخطر هراسان و نگران نيستيد. پا گذاشتن اين دختر در زندگي تان چيزي جز يك آزمايش الهي نيست؛ آزمايشي كه بسيار سرنوشت شما را تغيير خواهد داد. خوشبختانه شما از يك نجابت و پاكي ذاتي بر خورداريد و بايد بيش از پيش آن را پاس داريد.
در زمينه واكاوي مشكل شما بايد گفت اضطراب شما و ايشان از حد معمولي بالاتر است و همين باعث شده با اين رفتار حرام به آرامش كاذب و موقت برسيد. اگر اضطراب شما نه از طريق اين رفتار آسيب زا، بلكه از طريق رواندرماني و دارودرماني كاهش مي يافت، قطعاً شما شرايط به مراتب بهتري را تجربه مي كرديد. پس اضطرابتان را جدي بگيريد و براي شكستن اين رابطه شوم اول به سراغ درمان اضطرابتان برويد. اضطراب بالا باعث شرطي شدن شما نسبت به اين آرامش كاذب شده است و بدون تعديل آن، كنار گذاشتن اين رابطه تا حد زيادي دشوار است.
همان طور كه مي دانيد يكي از دلايل وفور طلاق در جامعه، عدم رضامندي جنسي زوجين از همديگر مي باشد و يكي از عوامل عدم رضايت جنسي همانا تجارب جنسي قبل از ازدواج مي باشد. اين تجارب جنسي (هر چند ظاهري جنسي نداشته باشند) اگر تداوم يابند مي توانند به ناكامي جنسي شما در آينده (در رابطه با شوهرتان) بينجامند. به ياد داشته باشيد كه شما مادر فرزندان آينده تان هستيد و معصوميت مادرانه اقتضاي آن دارد كه از همينك اين رابطه شيطاني را (براي دوري از عذاب وجدان در مواجهه بافرزندان خود) به صفر برسانيد. هرگونه تداوم رابطه حتي در حد يك نگاه دورادور به صلاح شما نيست و بايد اين رابطه را نه به حداقل بلكه به صفر برسانيد.
اگر چشم بصيرت داشتيد مي ديديد كه شما در حقيقت با يك شيطان در حال هم آغوشي هستيد و كسي جز شيطان (با آن چهره كريه و وحشتناكش) به لب و دهان شما بوسه نمي زند. پيشنهاد مي شود اگر خداي ناكرده اين رابطه بار ديگر تكرار شد براي لحظاتي چشمان خود را ببنديد و به طور واقعي (نه خيالي، چرا كه هيچ امر غيرواقعي در اين امر وجود ندارد) باطن اين دختر را تصور نماييد. احساس تنهايي شما احتمالا در روحيات افسرده وار شما ريشه دارد كه بايد اين مهم را در كنار اضطرابتان جدي بگيريد. به ياد داشته باشيد كه مذهبي بودن تعريف خاص خودش را دارد و احتمالاً با همجنس گرايي قابل جمع نيست. مكانيزم هاي دفاعي ناهشيار خود از جمله مكانيزم دفاعي انكار و استدلال تراشي را به وضوح به نظاره بنشينيد و سعي كنيد به جاي توجيه و استدلال تراشي به واقع بيني رو بياوريد. اگر به هر دليلي از عهده حل يك تنه اين مشكل بر نمي آييد از يك مشاور خانم دين آشنا كمك بجوييد و در صورت امكان با مصرف موقت برخي داروهاي آرامبخش از سطح ضرورت و اضطرار خود به اين آرامش اهريمني بكاهيد. مطمئن باشيد هر چقدر اضطراب شما كاهش يابد، به همين ميزان اراده شما براي قطع كامل رابطه با اين دختر (كه سرنوشت شما را بسيار تغيير خواهد داد) بيشتر و بيشتر مي گردد.
موفق باشید.

شیوه مقابله با افکار جنسی را برای دانش اموزان راهنمایی شرح دهید

معمولاً بخش اعظمي از تمايلات و افكار جنسي كه در دوران نوجواني و جواني پديد مي‌آيد طبيعي بوده و در راستاي رشد انسان قرار دارد. به صورت طبيعي، وقتي بلوغ جنسي دختران و پسران فرا مي‌رسد، فعل و انفعالات خاصي در بدن آنها ايجاد مي‌شود؛ فعاليت غدد جنسي افزايش مي‌يابد و رشد اندام تناسلي به نهايت خود مي‌رسد، امكان باروري و بارداري دختر و پسر فراهم مي‌گردد در اين هنگام ميل جنسي نيز به اوج خود مي‌رسد و دختر و پسر به هم كشش پيدا مي‌كنند تا با ازدواج و با يك آيين رسمي در كنار هم قرار گيرند و زمينه تداوم نسل و بقاي آن به وجود آيد اما از آن جا كه امروزه امكان ازدواج براي بسياري از نوجوانان و جوانان در همان دوران بلوغ و يا اندكي بعد از آن وجود ندارد طبيعتاً لزوم كنترل و مديريت تمايلات و افكار جنسي معنا و مفهوم پيدا مي‌كند چرا كه اگر نوجوانان و جوانان با اين گونه تمايلات و افكار جنسي به مقابله برنخيزند و يا دائماً به آن دامن بزنند در اين حالت، ممكن است تمايلات جنسي كاذب و فزون يافته‌اي را در خود احساس كنند و احتمال اين كه به انحرافات اخلاقي و جنسي و يا احياناً روابط نامشروع با جنس مخالف روي بياورند به شدت افزايش مي‌يابد.
براي اين كه دانش آموزان نوجواني كه در دوران فوق‌العاده حساس بلوغ قرار دارند را راهنمايي كنيد و توانمندي آنها را براي مقابله صحيح با افكار جنسي و كنترل تمايلات غريزه جنسي افزايش دهيد برخي از راهكارهايي كه در اين زمينه وجود دارد را به اختصار توضيح مي‌دهيم:
1. ارائه اطلاعات درست و آشنا كردن نوجوانان با كاركرد اصلي غريزه‌ي جنسي و فعل و انفعالاتي كه در درون بدن آنها به خاطر دوران بلوغ پديد مي‌آيد تا آنها را براي ازدواج صحيح آماده گرداند. به طور حتم، اگر دانش آموزان با اين فرايند طبيعي به خوبي آشنا باشند ديگر انگيزه‌اي براي كنجكاوي‌هاي غير ضروري كه باعث انحراف آنها مي‌شود نخواهند داشت.
2. توضيح دهيد كه آنها در اين سنين، نبايد افكار خود را مشغول كنجكاوي ناآگاهانه و انحراف‌آميز درباره ي مسايل جنسي نمايند، زيرا جستجوي بيش از حد در اين باره، زمينه ي وسوسه‌هاي شيطاني را در وجودشان فراهم مي آورد و ادامه ي تحصيل و زندگي طبيعي آنها را با دشواري و سرگرداني رو به رو مي سازد و در نتيجه، استعدادهاي سرشار و نيروي شاداب جواني از دست مي رود. بنابراين بايستي برخورد آنها با پديده-ي جنسي، بسيار عاقلانه و همراه با احتياط باشد. از تحريك دستگاه تناسلي اجتناب كنند بلكه، بايد از دست كاري و بازي با اعضاي تناسلي به شدت پرهيز كنند و خود را به تحصيل و كارهاي مختلف مشغول سازند تا غريزه جنسي آنها ديرتر بيدار شود و مشكلاتي را براي آنان ايجاد نكند. آنها مي‌توانند به هنگام بروز افكار جنسي كه منجر به برانگيختگي جنسي‌شان مي‌گردد با ايجاد حواس پرتي، جابه‌جايي مكاني و تغيير موقعيت از ادامه آن اجتناب كنيد تا خداني ناكرده منجر به انحراف نگردد.
2. اگرچه نوجوانان در دوران بلوغ با افزايش و شدت ميل جنسي روبرو هستند، ولي در هر صورت، غريزه‌ي جنسي را مي‌توان كنترل و مديريت كرد، كنترل غريزه‌ي جنسي به صورتي كه منطبق با فطرت انساني باشد، امري شدني و ممكن است. آن‌هايي كه از مباني اخلاقي و معنوي محكم و متيني برخوردارند و نيز از شرايط خانوادگي خوب و مطلوبي از حيث ارزش‌هاي اخلاقي بهره‌مند هستند و اراده قوي دارند، به خوبي مي‌توانند از پيامدهاي منفي آن مصون باشند. از طرف ديگر، مقابله با غريزه‌ي جنسي و كنترل صحيح آن در واقع، يك نوع تمرين اراده است؛ اگر آنها نتوانيد در اين برهه از زندگي با غريزه‌ي جنسي كنار بياييد و كنترل آن را در اختيار بگيريد، اين احتمال داده مي‌شود كه در زندگي آينده نيز نتوانند از پس مشكلات زندگي به خوبي بر بيايند و موفق عمل كنند. دانستن اين مطلب انگيزه نوجوانان را براي كنترل افكار و تمايلات جنسي افزايش مي‌دهد.
3. از محيط‌هاي آلوده و ناسالم و كلاً از هر چيزي كه باعث تحريك جنسي‌شان مي‌شود دوري كنند. يكي از علل و عواملي كه باعث تشديد افكار جنسي و به دنبال آن انحرافات جنسي و اخلاقي در نوجوانان مي‌گردد، محيط آلوده و مواجهه با محرِّك‌هاي جنسي است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرِّك در گرايش‌هاي انحرافي، منجر به طغيان غريزه‌ي جنسي در نوجوان مي‌شود. مسايلي از قبيل بدحجابي، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريال‌هاي تلويزيوني و فيلم‌هاي خارجي و هم چنين استفاده‌ي نادرست از رايانه، اينترنت و ساير وسايل ارتباطي در تحريك شهوت و غريزه‌ي جنسي نوجوان و بروز افكار ناسالم جنسي نقش دارد.
4. به كار گيري هر آن‌چه كه در پيشگيري از انحرافات اخلاقي، طغيان شهوت و غريزه‌ي جنسي، بروز افكار ناسالم جنس نقش دارد مثل: استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت، برخورداري از روابط سالم انساني و دوستان سالم و پرهيز از دوستي و معاشرت با افراد منحرف، پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش، پرهيز از تماشاي تصاوير مبتذل و فيلم‌هاي مستهجن و...
5. يادآوري اين نكته بسيار ضروري است كه آنان در هنگام بروز مشكل و يا آلوده شدن به برخي انحرافات اخلاقي مي‌توانند به مراكز مشاوره‌اي و خدمات روانشناختي معتبر در مدارس، مراكز فرهنگي و... مراجعه كنند و زير نظر متخصصين مربوطه به درمان خود بپردازند و خود را از آلودگي برهانند.
موفق باشید.

سلام تعریف دین اسلام از "دوست" چیست؟ آیا به هم کار و هم رشته ای و هم کلاسی و هم اتاقی و کسانی که با آنها در ارتباطیم می توان گفت "دوست"؟ مثلا دوستی با جنس مخالف چون اخلاقا درست نیست پس هم کلاسی ها نمی توانند دوست ما باشند؟ آیا باید هم سن و سال ما و هم شان و مقام ما باشد؟ مثلا استاد و پدر و مادر ما دوست ما نیستند؟ منظورم این است که دوست چه وظایفی و چه ویژگی هایی دارد و تکلیف ما در برابر او چیست؟

در قرآن از دوست به كسي كه هم نشين انسان و يا همراه و نزديك اوست، تعبير شده است. چنين كسي قطعا مي تواند عامل موثري در شكل گيري شخصيت انسان ـ بعد از اراده و خواست او ـ داشته باشد.
در تفسير الميزان در توضيح كلمة «أخِلّاء»، دوستي چنين تعريف شده است: كلمة أخِلّاء جمع خليل به معناي دوست است. و اگر دوست را خليل گفته‎اند بدان جهت است كه آدمي، خُلّت يعني حاجت خود را به او مي‎گويد. و ظاهراً مراد از اخلّاء، مطلقِ كساني است كه با يكديگر محبت مي‎كنند. چه متقين و اهل آخرت كه دوستي‎شان با يكديگر به خاطر خداست (نه به خاطر منافع مادي) و چه اهل دنيا كه دوستي‎شان به منظور منافع مادي است.(1)
در كتاب المحجّة البيضاء، دوستي چنين تعريف شده است:
«دوستي يعني همنشيني، معاشرت و گفتگوي انسان با افرادي كه به آنها علاقه و محبت دارد، زيرا با غيردوست معمولاً كسي قصد معاشرت ندارد. اين دوستي و ارادت و محبت يا لِذاته است. (2) يا مجازي و واسطه‎اي است كه انسان به وسيلة آن به دوست حقيقي برسد».(3)
بنابراين دوستي‎ها ممكن است براساس منافع مادي و خواهش‎هاي نفساني و اغراض و احساسات باشد و يا براساس يك انگيزة صحيح. با استفاده از آنچه گذشت، دوستي صحيح براساس معيارهاي ديني را اينچنين تعريف مي‎كنيم:
محبت، علاقه، ارتباط روحي، حسن معاشرت و گفتگو ميان دو فرد و يا بين افراد جامعه با ملاك صحيح و انگيزه‎اي الهي به طوري كه دوستان براساس آن بتوانند نيازهاي فردي و اجتماعي و احتياجات دنيوي و اخروي خود را تأمين كنند.
با توجه به آن چه در بيان و توضيح دوست و دوستي بيان شد،‌ در پاسخ به سوال شما مي گوييم:
پدر و مادر از بهترين و بالاترين دوستان ما هستند. قطعا ارتباطي كه انسان با والدين دارد به مثل ارتباط با سايرين نيست. ايشان مي توانند بهترين دوست انسان باشند.اما نسبت به سايرين اين گونه نيست. لذا نمي توان به طور مطلق گفت دوست بايد هم سن و سال باشد اما مي توان گفت براي سعادت و رشد و كمال لزوما، يا بايد هم شان انسان باشد و يا يالاتر از خود انسان؛
گاه گمان مي شود دوستي يعني كنار گذاشتن احترام به افراد و صميمت بيشتر با ايشان؛ نه، اين درست نيست بلكه مي توان احترام افراد را با توجه به جايگاه ايشان داشت اما رابطه دوستانه و صميمي هم داشت.
خواهر گرامي؛
انسان موجودي اجتماعي است و اجتماع از افراد تشكيل شده و ناگزير با افرادي در ارتباط خواهد بود. اما صرف هم كلاسي و هم رشته اي بودن،‌ دليل قانع كننده اي براي بر دوستي و ارتباط انسان با افراد نيست. لذا نمي توان به هر كسي كه نوعي ارتباط با او داريم،‌نام دوست نهاد.
لذا لازم است هر يك از ارتباطات انسان در چهارچوبي خاص باشد. اي چه بسا لازم شود انسان ارتباط خود را با برخي افراد قطع كند،‌ چه برسد به اين با ايشان دوستي كند.
خداوند به اين مهم اشاره كرده و دربارة عاقبت دوستي با افراد گمراه و ناباب مي‌فرمايد:
«وَ يوْم‌َ يعَض‌ُّ الظَّالِم‌ُ عَلَي‌َ يدَيه‌ِ يقُول‌ُ يـَـلَيتَنِي اتَّخَذْت‌ُ مَع‌َ الرَّسُول‌ِ سَبِيلاً يـَاوَيلَتَي‌َ لَيتَنِي لَم‌ْ أَتَّخِذْ فُلاَ نًا خَلِيلاً لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَن‌ِ الذِّكرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِي وَ كان‌َ الشَّيطَان‌ُ لِلاْنسَان‌ِ خَذُولاً؛(4)
به خاطر بياور روزي را كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان مي‌گزد و مي‌گويد: اي كاش با رسول خدا راهي برگزيده بودم‌، اي واي بر من‌! كاش فلان [شخص گمراه‌] را دوست خود انتخاب نكرده بودم‌! او مرا از ياد حق گمراه ساخت‌، بعد از آن كه آگاهي به سراغ من آمده بود، و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است».
پرسشگر گرامي؛
يك دوست خوب بايد از ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري و فكري خاصي برخوردار باشد تا سزاوار محبت ورزيدن و دوستي نمودن باشد. و اين شرائط فراوان و شرح و بسط آن فراتر از حوصله يك مكاتبه است و لذا ما فقط به برخي از ويژگي هاي يك دوست خوب اشاره مي كنيم.
البته از اين نكته نبايد غافل شد كه آنچه به عنوان ويژگي هاي دوست خوب مطرح است، مطلق و صد در صد نيست چه اينكه انسان ها كم و بيش داراي نواقصي نيز هستند كما اينكه خود ما وقتي به كارنامه زندگي خود نگاهي مي افكنيم آن را بي نقص و عيب نمي بينيم. بنابراين به طور نسبي دوست خوب بايد اين خصوصيات را داشته باشد و جهت كلي زندگي او نيز به سمت و سوي اين ويژگي ها و جنبه هاي مثبت باشد.
1- داشتن ايمان و پرهيزكاري
دوست خوب بايد در همه ي امور، خدا و رضايت خدا را مد نظر داشته باشد. رسول خدا ( صلي الله عليه و اله ) مي فرمايند : خير اخوانك من اعانك علي طاعة الله و صدك عن معاصيه و امرك برضاه (5) بهترين برادرانت كسي است كه تو را به پيروي از خدا ياري كند, از نافرماني او باز دارد و به خشنود ساختن او فرمان دهد.
2- مؤدب بودن به آداب اجتماعي و متخلق بودن به اخلاق نيك و پسنديده
رفتار و كردار همنشين در انسان، تاثيري فوق العاده و اجتناب ناپذير مي گذارد؛ چرا كه يك قانون را در ارتباطات با دوستي نبايد فراموش كرد: انسان همرنگ دوست خود مي شود.
3- داشتن آگاهي و بينش صحيح در همه ي امور آگاهي و بينش چراغ راه و جهت دهنده حركت است و چه زيباست كه دو همراه در مسير زندگي از پرتو فيض وجود يكديگر بهرمند شده و پا به پاي يكديگر گام بردارند و در اين مسير خود را از انحرافات مصون و وجودشان را از آفات بيمه سازند. گرايش سياسي و اجتماعي افراد در انتخاب آنها به عنوان يك دوست نقش مهمي را ايفا مي كند.
4- يار و مددكار بودن در هر زمان
امام علي (ع) مي فرمايند: لا يكون الصديق صديقا حتي يحفظ اخاه في ثلاث: في نكبته و غيبته و وفاته دوست، دوست نيست مگر آنكه حقوق برادرانش را در سه جايگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتاري، آن هنگام كه حضور ندارد و پس از مرگ. (6)
5- دانش دوستي و داشتن روحيه ي پژوهش
استفاده ي بهينه از وقت و عمر، براي كسب علم و دانش – آن هم در سنين جواني – سرنوشت انسان را رقم مي زند؛ در نتيجه داشتن دوستي كه داراي چنين ويژگي باشد نيز مي تواند مشوق خوبي براي انسان باشد.
6- اهل دنيا نبودن
همانطور كه در حديث شريف آمده است: حب الدنيا راس كل خطيئه (7) دوستي دنيا منشا همه ي گناهان است. بر ما لازم است كه از دنيا پرستي و كساني كه چنين ويژگي دارند اجتناب كنيم.
آينه يكديگر بودن و عيب يكديگر را دوستانه متذكر شدن، اهل عفو و گذشت بودن، ‌يكي بودن ظاهر و باطن و ... از جمله ويژگي هاي دوست خوب است.
و اما حق دوست و تكليف ما نسبت به او :
در اين زمينه سخن بسيار است ما تنها به سخن امام سجاد در رساله حقوق ايشان اشاره و مطالعه بيشتر را به منابع ذيل ارجاع مي دهيم.
مام سجاد(ع) مي فرمايد:
واما حق الجليس فان تلين له كنفـك و تطيـب له جانبك وتنصفـه في مجاراه اللفظ و لا تغرق في نـزع اللحظ إذا لحظت وتقصـد في اللفظ إلي إفهامـه إذا لفظت وإن كنت الجليس إليه كنت في القيام عنه بالخيار وإن كان الجالس إليك كان بالخيار ولا تقوم الا باذنه ولا قوه إلا بالله. (8)
حق هم مجلس و هم نشين بر تو آن ست كه با كمـال خوشروئي پذيراي او شده و با تواضع و طيب خاطر از او استقبال نمائي و اجازه دهي كه او هم سخن گويد و تو متكلم وحده نباشي؛ از نگاه هاي متكبرانه و تحقير آموز كه با گوشه چشم صورت مي گيرد پرهيز كن و وقتي سخن مي گوئي قسمي سخن بگو كه او بفهمد و اگر تـو بر او وارد شده اي؛ اختيار با خـودت هست كه هـر وقت بخواهي تركش كني و اگر او بر تو وارد شده است؛ اختيار با خودش هست كه بخواهد مجالست با ترا ترك نمايد.
اما تو بدون اجازهء او ( در صورتي كه او وارد بر تو باشد ) حق نداري ؛كه مجالست او را ترك نمائي.
مطالعه كتب زير را توصيه مي كنيم:
1- دوستي در قرآن و حديث، ري شهري؛
2- دوستي و دوستان، سيد هادي مدرس، ترجمه حميدرضا شيخي و حميدرضا آژير، انتشارات آستان قدس رضوي، 1376؛
3- آئين دوستي (دوست يابي) ديل كارنگي، انتشارات پيمان 1378؛
پي نوشت ها :
1. علامه طباطبايي، ترجمة الميزان، دفتر نشر اسلامي، ج 18، ص 181؛ در ذيل آية «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ...».
2. يعني به خودي خود مطلوب است.
3.فيض كاشاني، ملا محسن،المحجة البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى‏، چاپ چهارم‏، ج 4، ص 293، الصُّحبة عبارة عن المُجالسة و المُخالطة و المُحاورة و هذه الامور لا يَقصد بها الإنسانُ غيرَه إلّا إذا أحبّه. فإنّ غيرَ المحبوبِ يُجتنَب و يُباعَد و لا يُقصَد مُخالطتُه و الّذي يُحِبّ فإمّا أن يُحِبَّ لذاته لا لَيَتوصَّلَ به إلي محبوبٍ و إمّا أن يُحِبَّ به إلي مقصود.
4. فرقان (25) آيه 27 ـ 29.
5. ورام بن ابى فراس، مجموعة ورام، انتشارات مكتبة الفقيه قم،‌ج2،‌ص 123 .
6. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق،‌ ج 12، ص 26.
7. همان،‌ ج16، ص 8.
8. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق، ج11،‌ ص 162.
موفق باشید.

سلام من یه دختر 16 ساله هستم -قبلا با یه پسر رابطه داشتم اما از وقتی که از اثار و گناهش باخبر شدم دیگه باهاش رابطه ای ندارم  اما هنوزم دوستش دارم  و .خواستم بدونم ایا  عاشق شدن گناهه 

پرسش گر گرامي اين كه به خاطر ترك گناه اين رابطه را قطع كرديد بسيار خوب است. چون ارتباط با نا محرم در اسلام حرام است و دوستي مشروع با نا محرم نداريم، و خداوند در قرآن كساني را كه دوست نامحرم پنهاني دارند را، مورد نكوهش قرار داده است. به مردان مي گويد: با دختراني كه روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نكنيد:«فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ ».(1)
يعني آنان را با اجازه خانواده هاي شان به همسري خود در آوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند و زناكار و دوستگيران پنهاني نباشند. اين حرمت ارتباط با نامحرم مخصوص مردان نيست بلكه حرمت ارتباط زن هم فهميده مي شود.
چيزي كه از نظر ما مهم است، اين رابطه ها و دوستي هاي گناه آلود است كه ممكن است كار را به گناهان بزرگ تر بكشاند مخصوصا اين كه شما مي دانيد اين دوستي ها ، به نوعي خيانت احساسي به همسر آينده تان است،و اصلا ارزش ندارد انسان آينده اش را تحت الشعاع اين دوستي هاي حرام قرار بدهد، اين دوستي ها عوارض بسيار بدي دارد كه حتي ممكن است تا سال ها دامن گير افراد بشود.
عاشق شدن گناه نيست، ولي اين كه انسان به صورت غير شرعي با معشوقش رابطه برقرار كند، جايز نيست. تنها راه ارتباط شرعي ازدواج است، يعني اگر هر دو تمايل به ارتباط داريد، بهتر است از او بخواهيد به خواستگاري شما بيايد و با هم عقد كنيد و مدتي در عقد باشيد تا مسئله كار و درس تان حل شود.
البته با توجه به سن پايين تان اين ازدواج كمي بعيد است، اگر شرايط ازدواج را نداريد بهتر است رابطه را قطع كنيد، چرا كه ادامه ارتباط بدون ازدواج مساوي با گناه بيش از پيش است.
خود ازدواج هم مي تواند مشكل داشته باشد. اگر بخواهيد با همان پسري كه از طريق كوچه و خيابان با او آشنا شده ايد ازدواج كنيد، هيچ ضمانتي وجود ندارد كه او چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه ازشما جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نكند. بسياري از خانم هايي كه مرتكب اين رابطه ها هستند، بعد از ازدواج يا دچار عذاب وجدان هستند يا اضطراب از فاش شدن ارتباط دارند و يا فاش شدن اين ارتباط باعث خراب شدن زندگي شان مي شود.
پي نوشت:
1. نساء(4)آيه 25.
موفق باشید.

صفحه‌ها