۱۴۰۴/۰۸/۳۰ ۲۲:۰۹ شناسه مطلب: 100926
پرسش:
چرا اینقدر قرآن با پیامبر هماهنگ است و قرآن دائماً از پیامبر دفاع و احکامی را صادر میکند که به سود او هستند؟ (مثل سوره مسد و سوره کوثر و...) چرا هیچگاه در قرآن شاهد حکمی که به زیان پیامبر و اهلبیتش باشد، نیستیم؟ اینها نشانه این نیست که قرآن ساختهوپرداخته خود پیامبر است؟
برخی هماهنگی قرآن با پیامبر را مستمسکی قرار دادهاند تا الهی بودن قرآن را زیر سؤال ببرند. به باور آنان «پیامبر از قرآن بهعنوان ابزاری برای پیشبرد نظرات شخصیاش استفاده کرده و خواستههای نفسانی خود را در ظرف کلام خدا به اطرافیان تحمیل کرده است. اصلاً گویا رسالت قرآن این بوده که مشکلات ایشان را با آیههایی که به سودش نازل میکند، برطرف سازد. اشتباهاتش را هموار و خواستههای نفسانی او را برآورده کند ... .»
در این نوشتار این مدعا مورد بررسی و نقد قرار میگیرد.
نسبتسنجی هماهنگی دائمی قرآن با پیامبر و الهی نبودن آن
اولاً قرآن کریم نهتنها از پیامبر خدا، بلکه از همه پیامبران الهی دفاع و آنان و کارهایشان را همواره تأیید کرده است؛
ثانیاً از وقتى پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگانش را مأمور وى نمود تا شب و روز ایشان را در مسیر کرامت و محاسن اخلاق جهان سوق دهد. (1) ایشان از کودکی تحت حمایت و حفاظت الهی قرار گرفت (2) و ازنظر اخلاقی به بالاترین مراتب آن رسید؛ (3) لذا حضرت خودشان را تربیتشده خدا معرفی میکردند (4) و میفرمودند: «أدّبنی ربی فأحسن تأدیبی»؛ (5) خدا من را به بهترین شکل تربیت کرده است. حضرت هیچچیزی از خودشان نمیگفتند و گفتارشان چیزی جز وحی که به ایشان نازل میشد، نبود. (6) همه این امور سبب شده بود که پیامبر هیچگاه با خداوند مخالفت نکند و افکار، گفتار و کردارشان همیشه الهی و مطابق خواست و اراده خداوند باشد و درنتیجه، فعل پیامبر دقیقاً فعل خدا باشد و از هم قابل تفکیک و جدایی نباشد.(7) دقیقاً بههمیندلیل، خداوند ایشان را بهعنوان الگو به بشریت معرفی کرد، (8) از بندگانش خواست پا جای پای او بگذارند و رسماً اعلام کرد اطاعت از ایشان اطاعت از من است (9) و هرکه مدعی دوست داشتن من باشد، اما از پیامبر اطاعت نکند، دروغ میگوید.(10) همین الهی بودن رفتار حضرت سبب شده بود که مردم نهتنها مجاز نبودند و نیستند به ایشان اعتراض بکنند، بلکه حتی اگر در دلشان نیز از تصمیمات ایشان ناراحت بشوند، خداوند آنان را مؤمن نمیداند. (11)
چنانکه از یکسو، قرآن بر اساس حق نازل شده است (12) و از سوی دیگر، اهلبیت پیامبر خدا نیز همچون ایشان همیشه مطابق حق و قرآن رفتار میکردند و این تبعیت بهاندازهای بود که در روایات گفته شده حق از آنان تبعیت و خودش را با آنان هماهنگ میکند: «الحق مع علی و علی مع الحق یزول حق مع علی حیث زال» (13) و «علی مع القرآن و القرآن مع علی لا یفترقان حتی یردا علی الحوض.» (14) راز اینکه قرآن هیچگاه اهلبیت را تخطئه نکرد نیز همین تبعیت قرآن و اهلبیت از حق است. مَثَل قرآن و اهلبیت مَثَل رعدوبرق است که چون از یک منبع مشترک نشئت میگیرند، هرگز ازهم جدا نمیشوند.
با دقت در مطالب، مشخص میشود علت هماهنگی همیشگی قرآن با پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام و تأیید دائمی ایشان این نیست که قرآن ساختهوپرداخته پیامبر است؛ بلکه ریشه این هماهنگی به این امر برمیگردد که قرآن و افعال پیامبر و اهلبیت هردو از سرچشمه واحدی جاری شدهاند و ازاینرو در نهایتِ سازگاری باهم هستند. بلاتشبیه معصوم همچون رباتی است که توسط سازنده خود برنامهریزی شده و درنتیجه، همیشه مطابق با اراده سازنده خود عمل میکند و بههمیندلیل، اصلاً عجیب نیست که سازنده آن همیشه از آن و کارهایش دفاع کند؛ البته همانطور که در کتب کلامی ثابت شده عصمت معصومان از آنان سلب اراده نمیکند و آنان در اثر لطف الهی، اما با اراده و اختیار کامل خود معصوم و بیگناه هستند.(15)
نتیجهگیری:
هماهنگی قرآن با پیامبر و اهلبیتش به دلیل این نیست که قرآن توسط پیامبر ساخته شده است، بلکه ریشه در این دارد که هردو از یک سرچشمه الهی نشئت گرفتهاند؛ چراکه اگر قرآن وحی خداوند است، بینش، کنش و منش پیامبر نیز تحت هدایت و تربیت الهی شکل گرفته بود: «أدّبنی ربی فأحسن تأدیبی.» چنانکه معیت و همراهی همیشگی قرآن و اهلبیت با حق، دلیل دفاع و تأیید همیشگی قرآن از آنان است.
پینوشتها:
1. سید رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، تحقیق: صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 300، خطبه قاصعه: «لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ ص مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَه» مطابق برخی از روایات آن فرشته همواره حضرت را راهنمایی میکرد و از کارهای ناروا برحذر میداشت. (ابنحبان، محمد، صحیح ابنحبان، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم، 1414 ق، ج 14، ص 169)
2. سوره ضحی، آیه 6: ﴿أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوىٰ﴾؛ «آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟»
3. سوره قلم، آیه 4: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾؛ «و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.»
4. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج16، ص 231: «أَنَا أَدِیبُ اللَّه.»
5. طبرانی، احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم، اردن، دار الکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008 م، ج6، ص 321؛ ثعلبى، احمد بن محمد، تفسیر ثعلبی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422 ق، ج10، ص 10؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح: فضلالله یزدى طباطبایى و هاشم رسولی، تهران، ناصرخسرو، 1372 ش، ج10، ص 500.
6. سوره نجم، آیههای 3 و 4: ﴿وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ * إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحىٰ﴾؛ «و از روی هواوهوس سخن نمیگوید. گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل میشود، نیست.»
7. سوره نساء، آیه 150: ﴿إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّٰهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اَللّٰهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذٰلِکَ سَبِیلاً﴾؛ «بیتردید کسانیکه به خدا و پیامبرانش کافر میشوند و میخواهند میان خدا و پیامبرانش جدایی اندازند و میگویند: به بعضی ایمان میآوریم و به برخی کافر میشویم و میخواهند میان کفر و ایمان راهی [خاص] برگزینند، [سبکمغز و بیشعورند.]»
8. سوره احزاب، آیه 21: ﴿لَقَدْ کٰانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ ...﴾؛ «یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است.» ... .
9. سوره نساء، آیه 80: ﴿مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطٰاعَ اَللّٰهَ ...﴾؛ «نهر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده ... .»
10. سوره آلعمران، آیه 31: ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّٰهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شمارا دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»
11. سوره نساء، آیه 65: ﴿فَلاٰ وَ رَبِّکَ لاٰ یُؤْمِنُونَ حَتّٰى یُحَکِّمُوکَ فِیمٰا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاٰ یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّٰا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً﴾؛ «به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقیقی نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع و اختلاف دارند به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کردهای دروجودشان هیچ دلتنگی و ناخشنودی احساس نکنند و بهطور کامل تسلیم شوند.»
12. سوره نساء، آیه 105: ﴿إِنّٰا أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ اَلْکِتٰابَ بِالْحَقِّ ...﴾؛ «یقیناً این کتاب را بهدرستی و راستی بر تو نازل کردیم ... .»
13. ابنمغازلی، علی، مناقب الامام علی بن ابیطالب، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1424 ق، ص 140
14. ابن مردویه، احمد، مناقب علی بن ابیطالب، قم، دارالحدیث، چاپ دوم، 1424 ق، ص 117.
15. صفایی، احمد، علم کلام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1374 ش، ج 2، ص 103.






