۱۴۰۴/۰۸/۲۷ ۱۹:۵۲ شناسه مطلب: 100910
پرسش:
آیا اینکه خداوند توبۀ بنیاسرائیل را با آنکه عالمانه (و پس از اتمام حجت بر آنها بود) مرتکب شرک شدند، قبول کرد و گناهشان را بخشید، با مفاد آیۀ ۱۷ سوره «نساء» در تناقض نیست؟
پاسخ:
قرآن در آیۀ 82 سورۀ «نساء» یکی از نشانههای الهیبودن خود را نبود اختلاف دانسته است. برخی در مقام نقد این آیه گفتهاند: «آیۀ ۵۴ سورۀ "انعام" میگوید: ... هر کس از شما که از روی نادانی کار بدی کند، آنگاه توبه کند و نیکوکار شود، بداند که خدا [نسبت به او] آمرزنده و مهربان است. آیۀ ۱۱۹ سورۀ "نحل" نیز همین مضمون را تکرار میکند. آیۀ ۱۷ سورۀ "نساء" نیز با صراحت بیشتری، شرط قبولی توبه را جهل به گناه میداند. طبق این آیات، توبۀ افرادی که با علم به گناهبودن یک عمل، مرتکب آن شدهاند قبول نمیشود؛ اما آیۀ ۱۵۳ سورۀ "نساء" میگوید: ... سپس گوساله را پس از آنکه نشانههای روشن و آشکار [معجزات] برایشان آمده بود، [به خدایی] گرفتند و ما [پس از آنکه توبه کردند] از آن گناه درگذشتیم ... . همانطور که مشخص است، میان این آیه با آیات قبلی تناقض است؛ چراکه خداوند توبه کسانی را قبول کرده است که جاهل نبودهاند». این اشکال در نوشتار کنونی بررسی و نقد میشود.
چرایی متناقضنبودن آیات قرآن دربارۀ توبه
اول: «جهل» گاهی در مقابل «علم» و گاهی در مقابل «عقل» به کار میرود (1). «جهل» در مقابل «علم» یعنی نادانی و در مقابل «عقل» یعنی بیخردی و سفاهت (2).
دوم: همۀ مسلمانان قبول دارند اگر کسی ندانسته و از روی جهل مرتکب کار بدی شود، اصلاً گناهی نکرده است تا نیازی به توبه داشته باشد (3)؛ بنابراین «بِجَهٰالَهٍ» نمیتواند به معنای «از روی نادانی» باشد.
سوم: قید «بجهاله» توضیحی است و نه احترازی؛ بنابراین در مقام بیان این مفهوم نیست که فقط برخی از گناهان از روی بیعقلی انجام میشوند و خداوند فقط همین گناهان را میبخشد، بلکه منظورش این است که همۀ گناهان از روی بیعقلی یا به تعبیر دقیقتر مخالفت با عقل و ترجیح شهوت و غضب بر آن است (4).
چهارم: حتی اگر «جهل» به معنای نادانی بود نیز تناقض در کار نبود؛ زیرا تعبیر «اَلتَّوْبَهُ عَلَى اَللّٰهِ» در آیۀ ۱۷ سورۀ «نساء» یعنی خداوند توبه را بر خودش واجب کرده است. در آیۀ 54 سورۀ «انعام» نیز شاهد تعبیر «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَهَ» هستیم که نشان میدهد خداوند رحمت را بر خودش لازم کرده است. به همین دلیل معنای آیه این میشود که خداوند در دیگر موارد پذیرش توبه را بر خودش واجب نکرده است، نه اینکه در سایر موارد توبه را نمیپذیرد (5).
پنجم: آیات نشاندهندۀ اینکه خداوند فقط گناهان از روی «جهل» را میبخشد، میتوانند نوعی تهدید، وعید و بیم باشند و عمل به تهدید و وعید، برخلاف وعده و نوید، واجب نیست.
نتیجه:
اول: از نگاه قرآن هر گناهی از روی «جهل» است و منظور از «جهل» در این سیاق، مخالفت با عقل است، نه نادانی؛ چراکه انجام کار بد از روی نادانی گناه نیست.
دوم: حتی اگر «جهل» به معنای نادانی بود نیز تناقض نبود؛ چراکه خداوند فقط پذیرش توبۀ کسانی که از روی «جهل» گناه کردهاند را بر خودش واجب کرده است و این یعنی در دیگر موارد پذیرش توبه بر او واجب نیست؛ نه اینکه جایز نیست و او هرگز این کار را انجام نمیدهد.
پینوشتها:
1. رفیعی، علی و حسن عبداللهی؛ «مطالعات قرآنی»؛ س 5، ش 20، 1393 ش، ص 129 ـ 149، ص 147.
2. عیاشى، محمد بن مسعود؛ تفسیر العیاشى؛ چ 1، تهران: مکتبة العلمیه الاسلامیه، 1380 ق، ج 1، ص 228. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ چ 1، تهران: ناصر خسرو، 1372 ش، ج 3، ص 36.
3. فخر رازی، محمد؛ مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)؛ چ 3، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1420 ق، ج 10، ص 6.
4. صنعانى، عبدالرزاق بن همام؛ تفسیر القرآن العزیز المسمى تفسیر عبدالرزاق؛ چ 1، بیروت: دارالمعرفه، 1411 ق، ج 1، ص 151.
5. مکارم شیرازى، ناصر و جمعى از نویسندگان؛ تفسیر نمونه؛ چ 1، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1371 ش، ج 3، ص 315.






