پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
یكی از فلسفه های امامان تبیین احكامی است كه در زمان رسول خدا ممکن نبود
امیر مؤمنان (ع) در این باره بیان زیبا و عمیق دارد:محمد همانند ستارگان آسمانند كه هر گاه یكی از آن ها غروب كند، ستاره‌ای دیگر طلوع می‌كند...

گفته می شود كه یكی از فلسفه های وجود امامان شیعه تبیین احكامی است كه در زمان رسول خدا ممكن نبود و از طرفی تعداد امامان در 12 متوقف شد!و از طرف دیگر  می بینیم كه فقها حتی در آن مسائلی كه روایات در مورد آن وجود دارد اختلاف دارند(مانند مسئله حج) حال اگر دین از طرف خداوند باشد خداوند نمی توانست راه حل طبیعی برای این مشكلات بیابد كه این همه اختلاف را شاهد نباشیم(مثلا تعداد امامان این قدر محدود نشود)

گرچه ائمه (ع)  تعداد شان اندك اند، ولی وجودشان مستمر  است كه از آغاز تا كنون عالم در پرتو نور وجود آنان  به سر می برند و هم اكنون  عالم خلقت در پرتوی نور وجود آخرین سلسله و حلقات نور او  به سر می برد. امیر مؤمنان (ع) در این باره بیان زیبا و عمیق دارد:

«ألاَ أنّ آل محمّد(ص) كمثل النجوم السماء إذا هَوي نجمٌ طلعَ نجمٌ، فكأنّكم قد تكاملت مِن الله فیكم الصنائع وآتاكم ما كنتم تأملون؛ (1) آگاه باشید، آل محمد همانند ستارگان آسمانند كه هر گاه یكی از آن ها غروب كند، ستارهای دیگر طلوع میكند. گویا میبینم در پرتوی خاندان پیامبر نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید، رسیدهاید».

این كلام حضرت گویای اسراری فراوان است كه  حقایق بسیاری را روشن میسازد پس  اگر به دلیل طولانی نبودن عمر مباركشان و یا به دلیل فراهم نبودن شرایط، آن گونه كه شایسته و لازم است نتوانستند حقایق را به مردم بیان كنند، ولی همین كه هر كدام به نوبة خود در زمانی خاصی به عنوان حجت الهی روی زمین وجود داشتهاند، به تناوب مسئولیت را به عهده میگرفتند و هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نبوده است.

 ثانیا: تعدد و كثرت ائمه راه حل این معضل نبود اگر به فرض هم  بر تعداد آن ها افزوده می شد، باز هم  همان عوامل كه سبب غیبت حضرت مهدی شده در آنها نیز  وجود داشت  وامام غایب می شد  ومردم به همین سر نوشت كنونی دچار می گردید.

ثالثا: مردم از دین شان بی اطلاع نماند اند  وبه اندازه كافی از طریق آموزه های دینی موجود احكام دین بدست بشر می رسد  وبه اصطلاح حجت بر مردم تمام است و بیشتر از آنچه از طریق معرفت فقیهانه بدست می آورند تكلیفی متوجه آنان نیست.

رابعا: بسیار از اسرار بر ما پوشیده است كسی چه می داند كه چرا فرایند موجود برای بشر رقم خورده است. در مجموع می توان به این كلام پر مغز دانـشـمـنـد بزرگ و فیلسوف عالیقدر اسلام مرحوم خواجه نصیر الدین طوسي در كتاب تجرید العقائد رسید كه:

«وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا؛ (2) وجود امام زمان لطف الهی است. حضور و تصرفات ظاهری لطفی دیگر (كه فعلا از آن محرومیم). نبودن و غیبتش هم ناشی از ( اعمال و رفتار) خود ماست».

پس طبق این  نگاه گرچه خداوند لطف خور را نموده  و ما را  هدایت نموده و هادی برای ما قرار داده و به انداز نیاز و ضرورت نصاب تام هدایت در اختیار ماست؛ ولی عمل خود ما سبب محرومیت از فیض تشریعی  امامت شده است گرچه  فیض تكوینی او همواره بر سر ماست. پس اگر بر تعداد  ائمه به مراتب از این افزوده می شد باز هم كار بشر بود و مسئله  ضرورت غیبت امام معصوم.

 خامسا: بدین نكته نیز باید اشاره شود كه فقها در اكثر مسائل اتفاق نظر دارند.  چه این كه  اختلاف آن ها در استنباط  احكام شرعی  باعث رشد و بالندگي فقه شيعه شده است. و همچنین  اختلاف ناشي از عدم بيان نيست؛ بلكه ناشي از اختلاف برداشت ها از بيان ائمه وادله است.

پینوشتها:

1.  نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین،  قم،  1380 ش ، خطبه 100.

2.  علامه حلی، كشف المراد، نشر  جامعه مدرسین  قم،  بی تا، ص363.