پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
در قرآن داريم كه هابيل و قابيل كشاورزي مي كنند.
در هيچ جاي قرآن نيامده كه هابيل و قابيل كشاورزي و دامداري مي كنند ...

ما در قرآن داريم كه هابيل و قابيل كشاورزي مي كنند. اما در تاريخ مي خوانيم بعد از يك جانشيني تازه كشاورزي و دام پروري به وجود مي آيد چرا ؟ آيا ممكن است كه به فرزندان خود يادنداده باشند؟

پرسشگر محترم شما منظورتان اين است كه قرآن سخني مي گويد و تاريخ خلاف آن را اعلام مي كند.

قرآن سخن خدايي است كه خالق جهان بوده و بر آن سيطره دارد و عالم به آشكار و نهان آن مي باشد، پس سخن اين خدا از خلقت قطعا مطابق با واقع است چون خلقت كار خودش است و بدان علم كامل دارد و جهان محضر اوست و داعيه اي هم بر دروغ و خلاف گويي ندارد و دروغ و خلاف گويي با كمال مطلق و حق مطلق سازگاري ندارد.

اما تاريخ اگر مكتوب باشد، مشاهدات و برداشت هاي مورخان از گذشته است و اگر استنباط باشد، با توجه به نشانه ها و اماره ها حدس و گمان زده شده است و در تاريخ چه مشاهدات مورخ و شنيده هاي او باشد يا استنباط از نشانه ها، امكان خطا وجود دارد بنا بر اين اگر جايي بين سخن قرآن و نقل تاريخي و برداشت عالمان از جهان منافاتي وجود داشت، معلوم مي شود نقل تاريخي درست نبوده و مورخ اشتباه فهميده است.

اما در مورد بالا، طبيعي است كه وقتي آدم از بهشت رانده شد و به زمين فرود آمد، با مواهب طبيعي مواجه شده و به بهره برداري از آنها همت گماشته و به طور طبيعي علاوه بر تعليم خدايي، اولين تجربه بشري هم راجع به كشاورزي و دامداري خواهد بود.

اما در هيچ جاي قرآن نيامده كه هابيل و قابيل كشاورزي و دامداري مي كنند. بلكه در قرآن آمده كه به امر خدا هابيل و قابيل براي خدا قرباني مي كنند و هديه اي پيشكش مي نمايند و هديه هابيل قبول مي شود و هديه هابيل رد مي شود:

إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ (1)

هنگامي كه هر كدام، كاري براي تقرّب (به پروردگار) انجام دادند. امّا از يكي پذيرفته شد و از ديگري پذيرفته نشد.

اما اين كه هديه چه بوده، چيزي در قرآن نيامده است و در روايات آمده كه قابيل زراعت داشت و هابيل گوسفندان و دام داشت و قابيل مقداري خوشه گندم پوك برد و هابيل بهترين قوچ از بين دام هايش را.(2)

بنا بر اين داشتن دام يا داشتن زراعت در آن زمان از طرف دو فرزند آدم هيچ بعدي ندارد و آن دو به تعليم پدر يا تجربه، طريق ابتدايي نگه داري دام يا زراعت را ياد گرفته اند. البته آن دامداري يا كشاورزي هم ابتدايي بوده و با دامداري و كشاورزي پيشرفته فاصله بسيار داشته است.

پي نوشت ها:

1. مائده(5) آيه 27.

2. بحراني، البرهان، تهران، بنياد بعثت، 1416ق، ج2، ص272.