1_برچه اساس شیطان دربرخی روایات به میکروب تعبیرمیشود؟
2_صدق الله العلی العظیم براساس کدام روایات درپایان قرائت قرآن گفته میشودوچرااهل تسنن العلی رانمیگویند؟ 3_اگرچندروزازجراحتی بگذردوخون روی جراحت به طوری خشک شودکه مثل زخم شودبازهم نیازبه تطهیرخواهدداشت؟(مرجع:آیت الله سیستانی)
4_چراخداونددرموردآفرینش آسمان ازتعبیر بناکردن استفاده میکندوسقوط نکردن آن رانشانه قدرت خودمیدانددرحالی که امروزه مشخص است آسمان همان جواست وسقوط کردنی نیست؟

پرسش: قرآن وحديث
1_برچه اساس شيطان دربرخي روايات به ميكروب تعبيرميشود؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اينگونه روايات بيشتر در باب آداب حمام رفتن و نوره كشيدن و نظافت موهاي زائد بدن، مي باشد كه پيشوايان ما فرمودند اگر اين موها را نظافت نكنيم تا بزرگ شود، شيطان در آنها لانه مي كند و مخفي مي شود. چند نمونه از اين روايات را ذكر مي كنيم:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ وَ لَا عَانَتَهُ وَ لَا شَعْرَ إِبْطِهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهَا مَخَابِيَ يَسْتَتِرُ فِيهَا»(1)؛ رسول خدا (ص) فرمود: دراز نكند كسى از شماها سبيل خود را و نه موى زهار و نه موى زير بغل را زيرا شيطان آن را نهانگاه خود سازد و در آن نهان شود.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَعْرَ إِبْطِهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهُ مَخْبَأً يَسْتَتِرُ بِهِ وَ الْجُنُبُ لَا بَأْسَ أَنْ يَطَّلِي لِأَنَّ النُّورَةَ تَزِيدُهُ نَظَافَة»(2)؛ رسول خدا (ص) فرمود: موى زير بغل شما دراز نشود كه شيطان در آن لانه سازد، و باكى ندارد كه جنب نوره كشد زيرا پاكيزگى او را فزون سازد.
براي توضيح اين روايات كه منظور از شيطاني كه در اين مكان ها مخفي مي شود، چيست ابتدا بايد بگوييم كه شيطان در لغت، اسم جنس است، به معناي موجود شرور و شامل هر موجود طغيانگر و خرابكاري مي‌شود، خواه از جن باشد يا انسان يا ساير موجودات. بنابراين مي توان گفت كه منظور رسول گرامي اسلام(ص) از شيطان در اين روايات، همان معناي لغوي آن است يعني موجودي كه شرور و نامحسوس است و دشمن انسان هاست كه امروزه به ميكروب تعبير مي شود و در علم پزشكي و بهداشتي رواج دارد. زيرا ميكروب هم موجودي شرور و خرابكار است كه سلامتي انسان ها را به خطر مي اندازد. يا بگوييم كه از قرائني كه در اين روايات وجود دارد مي فهميم كه منظور از شيطان، همان ميكروب است. از جمله قرائن همين كه اين روايات در باب حمام رفتن و نظافت موهاي زائد بدن آمده است. و مسلم است كه امروزه كه در توصيه هاي پزشكي و بهداشتي تاكيد مي شود بر نظافت بدن و حمام رفتن، بخاطر اين است كه چرك ها و ميكروب ها را از خود دور كنيم تا بيمار نشويم. و چون موجوداتي مثل ميكروب و باكتري و... در زمان پيامبر اكرم(ص) و صدر اسلام براي مخاطبان ناشناخته بود و درباره آن چيزي نمي دانستند، لذا از آنها تعبير به شيطان كرده اند كه نزد مخاطبان آن زمان شناخته شده بود كه موجودي نامحسوس و شرور است كه با آنها دشمني دارد و اينكه در زير موهاي زائد آنها مخفي مي شود براي سلامتي شان خطر دارد.
با اين توضيحات معلوم مي شود حضرت مي خواستند خطر عدم نظافت بدن مردم را به آنها گوشزد كنند و به همين خاطر لفظي را به كار بردند كه مخاطبان آن زمان آن را دشمن خودشان و موجودي كه به ضررشان است، مي شناختند. همانطور كه باز حضرت در مورد خطر آب خوردن با ظرف شكسته، تعبير شيطان را بكار برده و به مردم آن زمان فهماندند كه براي سلامتي شان خطر دارد. زيرا آنجا محل تجمع ميكروب هاست. آن حضرت در باب آداب آب نوشيدن فرمودند: «لَا تَشْرَبَ مِنْ مَوْضِعِ كَسْرٍ إِنْ كَانَ بِهِ فَإِنَّهُ مَجْلِسُ الشَّيْطَانِ وَ إِذَا شَرِبْتَ سَمَّيْتَ وَ إِذَا فَرَغْتَ حَمِدْتَ اللَّه‏»(3)؛ از جاى شكسته ظرف، اگر شكستگي دارد، آب نياشام كه شكستگى آن نشيمنگاه شيطان است و وقت نوشيدن بسم اللَّه بگو، و پس از نوشيدن خدا را حمد كن.
پي نوشت ها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الأنوار، چاپ بيروت، ج‏73، ص 88.
2. همان، ص91.
3. طبرسي، شيخ حسن، مكارم الأخلاق، انتشارات شريف رضي، ص 152.
پرسش: صدق الله العلي العظيم
2_صدق الله العلي العظيم براساس كدام روايات درپايان قرائت قرآن گفته ميشودوچرااهل تسنن العلي رانميگويند؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخ پرسش اول:
روايت طولاني و زيبايي در باب 37 نوادر بحارالانوار با عنوان مسائل عبد الله بن سلام‏ آمده است كه به جملات اول آن روايت و پاسخ مورد عنايت شما در اين پاسخ اشاره مي كنيم:
أقول وجدت في بعض الكتب القديمة هذه الرواية فأوردتها بلفظها و وجدتها أيضا في كتاب ذكر الأقاليم و البلدان و الجبال و الأنهار و الأشجار مع اختلاف يسير في المضمون و تباين كثير في الألفاظ أشرت إلى بعضها في سياق الرواية و هي هذه‏:
مَسَائِلُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَ كَانَ اسْمُهُ إِسْمَاوِيلَ فَسَمَّاهُ النَّبِيُّ (ص) عَبْدَ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ (ره) قَالَ‏ لَمَّا بُعِثَ النَّبِيُّ ص أَمَرَ عَلِيّاً أَنْ يَكْتُبَ كِتَاباً إِلَى الْكُفَّارِ وَ إِلَى النَّصَارَى وَ إِلَى الْيَهُودِ فَكَتَبَ كِتَاباً أَمْلَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ (ص)...يَا مُحَمَّدُ(ص) فَأَخْبِرْنِي مَا ابْتِدَاءُ الْقُرْآنِ وَ مَا خَتْمُهُ قَالَ يَا ابْنَ سَلَامٍ ابْتِدَاؤُهُ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ خَتْمُهُ صَدَقَ‏ اللَّهُ‏ الْعَلِيُ‏ الْعَظِيم...(1)
من گويم در برخى كتب قديمه اين روايت را يافتم و آن را بهمان لفظ آوردم و نيز آن را در كتاب «ذكر اقاليم و بلدان و جبال و انهار و اشجار» با اندكى اختلاف و جدائى بسيارى الفاظ يافتم كه در سياق روايت ببرخى از آنها اشاره كردم، و آن اينست.
مسائل عبد اللَّه بن سلام كه «اسماعيل» نام داشت و پيغمبر او را عبد اللَّه نام كرد. از ابن عباس است(ره) كه چون پيغمبر( ص ) مبعوث شد على (ع) را فرمود نامه‏اى به كفار و ترسايان و يهود نوشت كه آن را جبرئيل به پيغمبر (ص) ديكته كرد، نوشت...بگو آغاز قرآن چيست و پايانش كدام است؟ در جواب فرمود: آغازش بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و پايانش صدق اللَّه العلى العظيم است...
پاسخ پرسش دوم:
در هر دو مورد (العلي و العظيم) صفت خدا است، صدق الله العظيم: راست گفت خداي با عظمت و صدق الله العلي العظيم: راست گفت خداي بلند مرتبه باعظمت.
شيعه كه مي گويد صدق الله العلي العظيم نام خدا را با دو صفتي كه در قرآن مجيد آمده (يعني آيه 255 سوره بقره و آيه 4 شوري) دو صفت بلند مقام و با عظمت را براي خدا ذكر مي كند. اما غير شيعه فقط يك صفت با عظمت را.
شايد علت اين كه قاريان سني وصف "العليّ" را نمي گويند از اين باب باشد كه به فكر خودشان دست شيعه كه "علي بن ابي طالب" را امام و خليفه بلافصل رسول خدا مي دانند ، بهانه نداده باشند در حالي كه گر چه نام امام از اين وصف خدا گرفته شده، ولي در اينجا منظور نام خداست و به معناي "بلند مرتبه" مي باشد.
بايد از اهل سنت پرسيد كه علت نگفتن «العلي » چيست؟ چرا اصرار دارند اين كلمه را نگويند در حالي كه « العلي» صفت خداي متعال است كه بارها در قرآن به اين نام و وصف ستوده شده است.
در كل،در ميان قاريان مصري هم كساني هستند كه در ايران «صدق الله العلي العظيم» تلاوت كرده اند، بنابر اين نبايد روي اين مسائل حساسيت نشان داد.
پي نوشت:
1. علامه مجلسى‏، بحارالانوار، ناشر اسلاميه‏، چاپ تهران‏، سال چاپ مختلف‏، نوبت چاپ مكرر، باب 37 نادر، ج‏57، ص241.
پرسش: خون روي جراحت
3_اگرچندروزازجراحتي بگذردوخون روي جراحت به طوري خشك شودكه مثل زخم شودبازهم نيازبه تطهيرخواهدداشت؟(مرجع:آيت الله سيستاني)
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگر خون باشد نياز به تطهير دارد، ولي تا زخم خوب نشده باشد براي نماز تطهيرش لازم نيست، مگر آن كه تطهيرش آسان باشد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، م849.
پرسش: چراخداونددرموردآفرينش آسمان ازتعبير بناكردن

4_چراخداونددرموردآفرينش آسمان ازتعبير بناكردن استفاده ميكندوسقوط نكردن آن رانشانه قدرت خودميدانددرحالي كه امروزه مشخص است آسمان همان جواست وسقوط كردني نيست؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
منشأ بروز اين شبهه در ذهن شما اين است كه معناي عرفي آسمان را با اصطلاح قرآني سماء يكي دانسته ايد و لذا دچار اين شبهات شده ايد.
در لغت عرب به بالاى هر چيزى «سماء» گويند و پايين هر چيزى را «ارض» گويند. امّا آسمان و زمين در قرآن به معانى متعددى بكار رفته و يا به مصاديق گوناگون اطلاق شده است (كه توضيح همه آنها از موضوع اين قسمت نوشتار خارج است) و فقط به چند معنا و مصداق اشاره مى‏كنيم.
1. آسمان به معناى جهت بالا و زمين به معناى پايين(همان معناي لغوي) : مانند «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»(1) «همانند درخت پر بركت و پاكيزه كه ريشه آن در زمين ثابت و محكم است و شاخه‏هاى آن به آسمان كشيده شده»
2. آسمان به معناى جوّ اطراف زمين: مانند« وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً »(2) «و از آسمان آب مباركى را فرو فرستاديم.»
3. آسمان به معناي كرات آسمانى و زمين به معناي كره زمين: مانند« تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً » «بزرگوار آن خدائى كه در آسمان برج‏ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت.»(3)
4. آسمان به معناي مقام قرب و حضور الهى و زمين به معناي مراتب نازل وجود. مانند« يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ» (4) «اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مى‏كند.»
5. آسمان به معناى موجود عالى و حقيقى:
برخى از صاحب‏نظران برآنند كه آسمان در قرآن همانگونه كه به معناى آسمان مادى بكار رفته است. (مثل سموات سبع) در معناى علوّ مرتبه وجود و موجود عالى نيز بكار رفته است كه همان سماء معنوى و عالم فوق ماده است كه همه هستى از آن مرتبه بالاتر نازل مى‏شود. مانند:«وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»(5) «روزى‏تان و آنچه به شما وعده داده مى‏شود در آسمان قرار دارد.»
بنابراين لفظ سماء در قرآن صرفا به معناي جو اطراف زمين بكار نرفته است و لذا وقتي سخن از بناكردن آسمان و سقوط نكردن آنها مطرح است معناي سوم كه اشاره به كرات آسماني دارد مراد است و نشانه قدرت الهي نيز آنگاه آشكار مي شود كه بدانيم كرات آسمانى بى‏آنكه به جايى بسته باشند ميليونها سال در قرارگاه خود يا مدارى كه براى آنها تعيين شده در حركتند، بى آنكه كمترين انحراف پيدا كنند، همانگونه كه نمونه آن را در منظومه شمسى مى‏نگريم، كره زمين ما ميليونها بلكه ميلياردها سال است بر دور آفتاب در مسير خود با نظم دقيقى كه از تعادل نيروى جاذبه و دافعه سرچشمه مى‏گيرد مى‏چرخد و سر بر فرمان پروردگار دارند.(6)
پي نوشت:
1. ابراهيم(14) آيه 24.
2. ق(50)آيه 9.
3. فرقان(25) آيه 61.
4. سجده(32) آيه 5.
5. ذاريات(51) آيه 22.
6. آيت الله مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏18، ص 287 و ر.ك: رضايي اصفهاني محمد علي، پژوهش در اعجاز علمي قرآن، انتشارات مبين، رشت، چاپ اول، 1380، ج 1، ص 134.

موفق باشید.