بسمه تعالی
اطلاعاتی کامل در مورد براهین وجودی خدا میخواستم.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
براهين وجودي دستهاي از براهين اثبات وجود خدا هستند. اقامه اين برهان از تلاشهايي است كه گفته ميشود نخستين بار ابوعلي سينا، فيلسوف مسلمان ايراني در جهت مسئلهٔ اثبات وجود خدا به عمل آوردهاست٬ اين برهان در ميان فلاسفه اسلامي بيش از ساير براهين مورد توجه قرار گرفتهاست. تقريرهاي بسيار گوناگوني در گروه براهين وجودي قرار مي گيرند كه به طور خلاصه به آنها اشاره مي كنيم:
برهان نظم
1. جهان داراي نظم است.
2. هر نظمي ناظمي دارد.
3. پس اين جهان ناظمي دارد.
مقدّمه اوّل اين برهان، قضيه اي حسّي تجربي است كه با پيشرفت علوم، يقيني بودن آن نيز روز به روز افزايش مي يابد. مقدّمه ي دوم نيز براي اكثر مردم روشن است.
برهان حدوث
1. جهان حادث(نوپديد) است؛ چرا كه جهان، مركّب از موجوداتي است كه همگي سابقه عدم دارند. بنا بر اين، كلّ جهان نيز سابقه عدم داشته حادث است.
2. هر حادثي (پديده اي) محتاج محدثي(پديد آورنده اي) است.
3. پس اين جهان محدث و پديد آورنده اي دارد.
برهان حركت
1. جهان طبيعت سراسر حركت است و سكون، امري نسبي است. اين قضيه هم در فلسفه ثابت شده هم در علم فيزيك نوين.
2. هر حركتي، محتاج محرّك(حركت دهنده) است.
3. خود آن محرّك نيز يا داراي حركت است يا داراي حركت نيست.
4. اگر داراي حركت نيست مطلوب ما ثابت است؛ امّا اگر حركت دارد باز خود، محتاج محرّك است.
5. باز محرّك او يا فاقد حركت است يا واجد حركت. اگر فاقد حركت است مطلوب ثابت است و الّا باز روند قبلي تكرار مي شود.
6. و چون تسلسل محال است. لذا سلسله محرّكها بايد منتهي به محرّكي بدون حركت شود.
7. پس محرّك بدون حركت يقيناً وجود دارد كه همان خداست.
برهان عشق
1. انسان با علم حضوري و وجداني مي يابد كه در ذات خود، عاشق كمال محض، بقاء ابدي، قدرت مطلق، آگاهي نامتناهي و رهايي از تمام قيدها و محدوديتها است.
2. عاشق و معشوق، مثل بالا و پايين، علم وجهل و امثال اينها لازم يكديگرند؛ كه يكي بدون ديگري معني ندارد. لذا اگر كسي گفت: من عاشقم. از او پرسيده مي شود: عاشق چي هستي؟ چون عاشق وقتي عاشق است كه معشوقي باشد.
3. پس در دار هستي، كمال محض، بقاء ابدي، قدرت مطلق، آگاهي نامتناهي و وجود رها از تمام قيدها و محدوديتها موجود است؛ و الّا عشق بالفعل انسان به اين امور،معنايي نداشت. و چنين موجودي همان واجب الوجود است.
درك اين برهان براي برخي افراد آسان نيست؛ لذا ممكن است براي برخي شبهاتي درباره اين برهان پديد آيد؛ كه اگر به مقدّمه ي دوم و مثالهاي ضمن آن توجّه كافي داشته باشند، اين اشكالات رفع خواهد شد.
برهان وجوب و امكان
مقدّمات اين برهان در عين اين كه بديهي اند، ولي تصوّر موضوع و محمول آنها ممكن است براي برخي افراد دشوار باشد. لذا بهتر است همراه مطالعه اين مقاله، مقاله« خدا كيست؟» نيز مطالعه شود. - براي اين منظور روي اسم نويسنده مقاله كليك بفرماييد- تقرير برهان وجوب و امكان چنين است.
تقرير برهان، مبتني بر استحاله تسلسل
1. شكّي نيست كه خارج از وجود ما موجودي هست. چون انكار اين امر منجر به سفسطه مي شود.
2. اين موجود، بنا به فرض عقلي از دو حال خارج نيست. يا واجب الوجود (عين وجود) است يا عين وجود نبوده، ممكن الوجود است كه نسبتش به وجود و عدم يكسان است.
3. اگر اين موجود عين وجود بوده، واجب الوجود است، مطلوب ثابت است؛ امّا اگر ممكن الوجود بوده نسبتش به وجود و عدم يكسان است؛ براي موجود شدن محتاج علّت(وجود دهنده) است.
4. حال علّت آن نيز يا واجب الوجود است يا ممكن الوجود. اگر واجب الوجود باشد، مطلوب ثابت است؛ امّا اگر ممكن الوجود باشد، خود آن علّت نيز محتاج علّت ديگري است. به اين ترتيب بحث منتقل مي شود به آن علّت سوم و فرضهاي قبلي در مورد آن نيز جاري مي شود. همينطور بحث منتقل مي شود به علّت چهارم و پنجم و ... .
5. و چون تسلسل علل عقلاً محال است بنا بر اين، اين سلسله علل نمي تواند بي نهايت باشد؛ بلكه بايد در جايي به علّتي برسيم كه فوق آن علّتي نباشد. كه آن همان واجب الوجود است.
تقرير برهان بدون ابتناء به استحاله تسلسل
1. شكّي نيست كه ممكن الوجودهايي هستند.
2. اگر مجموعه ي همه ممكن الوجودها را يكجا فرض كنيم به نحوي كه هيچ ممكن الوجودي خارج از اين مجموعه باقي نماند، باز عقل حكم به ممكن الوجود بودن كلّ اين مجموعه خواهد نمود. چون از اجتماع تعداد زيادي ممكن الوجود كه همگي محتاج به علّت هستند، واجب الوجود، درست نمي شود. حتّي اگر تعداد اعضاي اين مجموعه بي نهايت باشند باز كلّ مجموعه، ممكن الوجود خواهد بود.
3. پس كلّ مجموعه ي ممكن الوجودها، محتاج علّت است.
4. حال، علّت اين مجموعه يا واجب الوجود است يا ممكن الوجود است.
5. امّا ممكن الوجود نمي تواند علّت اين مجموعه باشد؛ چون طبق فرض ما، همه ممكن الوجودها داخل اين مجموعه هستند و خارج از اين مجموعه، ممكن الوجودي نيست كه علّت اين مجموعه باشد؛ پس لاجرم، علّت اين مجموعه واجب الوجود است.
برهان صدّقين
برهان صدّقين كه خالص ترين براهين است تقريرات فراواني دارد كه به برخي از آنها به اجمال و بدون توضيح اصطلاحات اشاره مي شود تا طالبان خاصّ اين برهان نيز از آن بي نصيب نمانند.
تقرير اوّل
1. انكار واقع مساوي با سفسطه است؛ لذا شكّي نيست كه واقعيتي هست.
2. واقع نقيض عدم است.
3. بنا بر اين، اصل واقعيت عدم بردار نيست.
4. چيزي كه عدم بردار نيست واجب الوجود است.
5. پس واجب الوجود موجود است.
تقرير دوم
1. وجود، حقيقت واحد اصيل است.
2. حقيقت وجود، نقيض عدم است؛ لذا عدم بردار نيست.
3. پس حقيقت واحد وجود، واجب الوجود است.
تقرير سوم
1. وجود يا مستقلّ است يا رابط.
2. به علم حضوري شكّي نيست كه وجود خود من، وجود رابط است نه مستقلّ.
3. وجود رابط، بدون وجود مستقل معني ندارد.
4. پس وجود مستقلّ موجود است.
موفق باشید.