وحی در فرهنگ قرآن به چه مواردی اطلاق میشود?

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
وحي در لغت به معني فهماندن مطلب به صورت سريع و پنهاني است. با كلام يا بي كلام و با رمز و اشاره. در اصطلاح شرعي و ديني وحي عبارت است از علومي كه انساني كامل از طريق غير عادي ( غير از راه حس و عقل ) و با ارتباط با غيب دريافت مي كند. به وسيله فرشته باشد يا در بيداري باشد يا در خواب فرقي نمي كند. (1)
در فرهنگ قرآني «وحى» در معانى مختلفى به كار رفته است كه گرچه از جهات گوناگون قابل تقسيم بندي است اما ما آنها را در 5 مورد بر مي شماريم:
1. اشاره پنهانى: كه همان معناى لغوى است. چنان‏كه درباره زكريّا(ع) در قرآن مى‏خوانيم: «فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا (2) او محراب عبادتش به سوى مردم بيرون آمد و با اشاره به آنان گفت: به شكرانه اين موهبت صبح و شام خدا را تسبيح كنيد».
2. هدايت غريزى: يعنى رهنمودهاى طبيعى كه در نهاد تمام موجودات به وديعت نهاده شده است. هر موجودى اعم از جماد، نبات، حيوان و انسان، به‏طور غريزى راه بقا و تداوم حيات خود را مى‏داند. از اين هدايت طبيعى با نام وحى در قرآن ياد شده است: «وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا ... (3) « پروردگارت به زنبور عسل وحى [الهام غريزى‏] نمود كه از كوه و درخت و داربست‏هايى كه مردم مى‏سازند، خانه‏هايى درست كن، سپس از همه ميوه‏ها [شيره گل‏ها] بخور [بنوش‏] و راه‏هاى پروردگارت را به راحتى بپوى».
3. الهام (سروش غيبى): گاه انسان پيامى را دريافت مى‏دارد كه منشأ آن را نمى‏داند، به ويژه در حالت اضطرار كه گمان مى‏برد راه به جايى ندارد. ناگهان درخششى در دل او پديد مى‏آيد كه راه را بر او روشن مى‏سازد و او را از آن تنگنا بيرون مى‏آورد. اين پيام‏هاى ره‏گشا، همان سروش غيبى است كه از پشت پرده ظاهر شده و به مدد انسان مى‏آيد. از اين سروش غيبى كه از عنايت الهى سرچشمه گرفته، در قرآن با نام وحى تعبير شده است. قرآن درباره مادر موسى(ع) مى‏فرمايد:
«وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ»(4) «ما به مادر موسى الهام كرديم كه: «او را شير ده و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا (ى نيل) بيفكن و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو بازمى‏گردانيم، و او را از رسولان قرار مى‏دهيم»
4. وسوسه هاي شيطاني: قرآن وحى را به معناى وسوسه‏هاى شيطان نيز به‏كار برده است، «وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ ...»(5) « و در حقيقت، شيطانها به دوستان خود وسوسه مى‏كنند تا با شما ستيزه نمايند.»
5. وحى رسالى: وحى بدين معنا شاخصه نبوّت است و در قرآن بيش از هفتاد بار از آن ياد شده است: «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها»(6) « و اين گونه قرآنى عربى [فصيح و گويا] را بر تو وحى كرديم تا «أمّ القرى» و مردم پيرامون آن را انذار كنى.»
در پايان ناگفته نماند كه از مجموع موارد استعمال «وحى» و مشتقات آن مى‏توان نتيجه گرفت كه وحى از سوى پروردگار دو گونه است: «وحى تشريعى» و «وحى تكوينى»؛ وحى تشريعى همان است كه بر پيامبران فرستاده مى‏شد و رابطه خاصى ميان آنها و خدا بود كه فرمانهاى الهى و حقايق را از اين طريق دريافت مى‏داشتند.
«وحى تكوينى» در حقيقت همان غرايز و استعدادها و شرايط و قوانين تكوينى خاصى است كه خداوند در درون موجودات مختلف جهان قرار داده است.
پي نوشت ها:
1. راغب اصفهاني، مفردات راغب، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1411 ق، ص 515.
2. مريم(19) آيه 11.
3. نحل(16) آيه 68.
4. قصص(28) آيه 7.
5. انعام(6) آيه 121.
6. شوري(42) آيه 7.
موفق باشید.