من توضیحات شمار ا در مورد اینکه کمک خواستن از ائمه شرک نیست را خواندم وقبول دارم ولی وقتی خداوند هست چرا از ائمه بخواهیم؟یعنی ائمه از خداوند بخشنده تر هستند که از آن ها بخواهیم؟ خداوند که بخشنده ترین است پس چرا از او نخواهیم؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آنچنان كه از سوال شما مشخص است شما قبلا با پاسخ ما درباره توسل مواجه شديد وليكن مشخص نكرديد كه ناظر به كدام پرسش و پاسخ درباره توسل بوده ايد تا با توجه به آن به ادامه گفتار خود در باب توسل بپردازيم.
اما بايد دانست، در توسل هرگز سخن از بخشنده تر بودن وسائل توسل نيست، بلكه آنها نيز اين بخشندگي را با اعطاي الهي به خودشان به دست آوردند، از طرفي هرگز گفته نشد كه از خدا نخواهيد و فقط از اين واسطه ها بخواهيد! بلكه آنچه در توسل گفته مي شود اين است كه خداوند چيزهايي را نيز واسطه بين خود و خلق قرار داده است تا فيض الهي را به اشخاص برسانند او خود اين راه را راه ميانبر و راه دستيابي سريعتر به جزاي الهي قرار داده است. در توسل اصل توجه به خداوند معطوف است ولي به همراه واسطه كردن واسطه ها.
در توسل، خداوند خواست تا توجه به او به همراه توجه به اسباب و وسائط فيض هم باشد. توجه به آنها توجه به خداوند نيز هست، حتي مي شود اين توجه را بيشتر دانست چرا كه امور زير در توسل هست: الف) گوش كردن دستور الهي در آوردن وسائل توسل، ب) توجه به ذات خداوند كه بايد او بخواهد تا توسل پذيرفته شود، ج) بيان ارزش اموري خاص و توجه بيشتر به آنها و بهرمند شدن از هدايت آنها در رسيدن به سعادت و قرب الهي د) تكريم كردن وسائط كه خود نوعي تكريم خداوند است.
اين چنين خواستن را هم خداوند اجازه داد و هم در آن امتيازات و حكمتهايي قرار داده است
خداوند به مقتضاي لطف و رحمت بي انتهاي خويش، اسباب هدايت و رسيدن به سرمنزل نهايي را فراهم كرده . خداوند فياض است و به مقتضاي ذات خود به تمام موجودات عالم فراخور حال آنها فيض خود را مي رساند، مي شود گفت فيض او دو قسم است يك قسم آن به صورت مستقيم به دست مي آيد و قسم ديگر آن با واسطه.
به دليل اين كه موجودات به شرايط لازم جهت دريافت فيض مستقيم الهي نرسيدند، جهت دريافت فيض نياز به وسائطي دارند، تا به وسيله اين واسطه ها كه خدا آنها را قرار داد از فيض الهي بهره مند شوند و لذا اگر از طريق اين وسائط نروند، هرگز به آن فيض الهي نمي رسند.
توسل به آنها براي گرفتن فيوضات الهي چند دليل و حكمت ديگر نيز دارد كه بعض آنها عبارتند از:
1) توسل به آنها توسل به اسماء و صفات خداوند است: همه موجودات عالم هستي، آيات و نشانههاي خداوند هستند. هر موجودي به اندازه وسعت وجودي خود نشانگر اسما و صفات خداوند است. عاليترين و تابناكترين جلوه و ظهور حضرت حق تعالى در آينه وجود پيامبر و ائمه تحقق يافته است. آن ها مظهر كامل اسما و صفات خداوندند. توسل به آنان توجه به مظاهر اسماي خداوند است، براي دريافت فيض الهي. (كه يكي از اسماء خداوند نيز بخشنده بودن است كه اهل بيت(ع) مظهر كامل آن هستند.)
2 ) او خودش ما را براي دريافت فيض و بخشش به سمت اهل بيت (ع) راهنمايي كرده است همچنان كه براي عبادت خود بندگان را به سوي نمادها و مظاهري چون كعبه و ... فراخوانده است؛ آيا مي توان گفت وقتي خدا هست ديگر توجه به كعبه و طواف بر گرد آن چرا؟ به همين صورت نمي شود گفت وقتي خدا فياض است توسل به اهل بيت (ع) چرا؟ در حالي كه خداوند خودش اينها را قرار داد، خواستن هاي ما از اين واسطه ها عين درخواست از خود خداوند است و عبادت و توجه به او محسوب مي شود، و چون خودش آنها را قرار داد و به ما معرفي كرد شايسته است به دستور او گوش دهيم و آنها را واسطه قرار دهيم.
در مورد وجود پيامبر(ص) در قرآن آمده است: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما (1) اگـر آنـان هنگام ستم بر خويشتن , نزد تو مى آمدند و از خدا درخواست آمرزش مى كردند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مى نمود, خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند».
اين آيه به صراحت نشان مي دهد كه در توسل (در هرچه باشد) تمام توجه به خداوند هست و همراه اين توجه و استغفار از خدا، اگر توجه به واسطه اي كه خداوند معرفي كرده نيز بشود، در آن هنگام خداوند از تقصيرات مي گذرد و فيض خود را به مي رساند.
3 ) ارج نهادن و قدر داني و تكريم مقام واسطه ها: معرفي كساني كه مقام توسل را دارند ارج نهادن به مقام آن واسطه ها و بيان مقام والاي آنهاست. خداوند مقام توسل را به عنوان حقي به اهل بيت(ع) از بابت تكريم آنها داده است. (2)
4) تشويق به رفتن در مسير واسطه ها: قرار دادن آنان به عنوان واسطه خود باعث توجه بيشتر مردم به آنان و دنباله ِروي از آنان و رفتن به مسير آنان مي شود. اين توجه، محبت به آنها را بيشتر مي كند.
خداوند با اين كار ارزش والاي بعضي از مقامها را براي ما بيان مي كند و اين خود نوعي تشويق ديگران بوده تا سعي كنند به آن مقامها برسند و از چنين تكريم الهي بهر مند شوند.
خداوند مي خواهد نشان دهد راه رسيدن به خدا همينها هستند و شايسته است براي بهره مندي از اين راهها به آنها توجه هميشگي داشت.
5) آزمايش مردم: نوعي آزمايش مردم نيز در آن هست كه آيا به اين دستور الهي گوش مي دهند و علاوه بر توجه مستقيم به خداوند آيا سخن او را گوش داده و به وسائطي كه خدا معرفي كرده اهميت مي دهند؟ يا خود را بي نياز از آنها مي بينند چنانكه عده اي اين حكم را در مثل نماز و دعا نيز جاري كردند و گفتند خداوند هميشه هست و آگاه به نياز ماست و لذا چه نيازي به دعا و نماز داريم؟!! اين نيست جز فريب شيطان تا انسان را از مسئوليتي كه خداوند بر دوش او نهاده ، بازدارد (درباره شيطان نيز اين آزمايش را انجام داد كه آيا به سخن الهي گوش مي دهد يا اينكه به دليل غرور از آن دوري مي كند؟ خداوند خواسته آن چنان كه او مي خواهد او را بپرستيم نه آن چنان كه ما مي خواهيم.)
پي نوشت ها:
1. نساء (4)، آيه 64.
2. آية اللّه جعفر سبحاني، بحوث قرآنية، ص 103.
موفق باشید.