سلام
من دختری 23 ساله هستم. هم خوشگل هستم. هم نجیب (یعنی اصلا دوستی و این چیزا در ذهنم نمیگنجه، نماز میخونم، حجابم کامله و...) هم تحصیلکرده (دانشجوی ارشد معماری دانشگاه دولتی خوب در تهران) و هم خانواده دار (هم به لحاظ اصالت که افراد نجیب و سرشناسی هستن. مثلا پدربزرگم حجت الاسلام بودن و هم به لحاظ تحصیلی خانواده بالایی دارم. پدرم و دو تا برادرام استاد دانشگاه دولتی هستن و مادرم هم معلم)
خوش پوش در عین با حجابی هستم...
شاگرد اول لیسانس و فوق لیسانس هستم...
سنم هم که مناسبه...
.
.
.
.
من نمیدونم چرا خواستگار نداااااااااااارم؟؟؟؟؟!!!!!!

واقعا یعنی مشکل چیه؟!
کسی جرئت نمیکنه بیاد واسه خواستگاری جلو؟ شرایطم زیادی خوبه؟!
آخه من که اهل این نیستم که خودم کسی رو پیدا کنم... پس چرا خدا یه آدم مناسب رو برام نمیفرسته؟! اونم وقتی که خودش خوب میدونه که من هر روزی که از خواب پا میشم و میرم دانشگاه با این هدفه که به مردم جامعم و این اختلاف طبقاتی و فقر فرهنگی کمک کنم؟!
وقتی حتی هدفم از زندگی هم متعالیه پس چرا وضعم اینجوریه؟!!!
به خدا نگراااانم...

خیلی مسخرست کسی با این شرایط خیلی عذر میخوام ولی بترشه...!

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خواهر گرامي، شما در نامه ي خود نيامدن خواستگار را فاجعه آميز و آن را مساوي با انزوا و بدبختي دانسته ايد در حالي كه اين تساوي كاملا غلط است، زيرا نيامدن خواستگار مي تواند دهها علت داشته باشد كه همه آنها لزوما منجر به فاجعه نمي شوند!، قرآن كريم مي فرمايد چه بسا شما (در مواردي) چيزي را دوست داشته باشيد كه آن چيز به ضرر شما مي باشد و چه بسا از چيزي متنفر باشيد كه به نفع شما است، و اين بدليل محدوديت ديد انسان است. امّا خداوند كه احاطه ي بر تمامي مصالح و مفاسد دارد آنچه را كه به مصلحت بندگان مومن خود است نصيب آنها مي گرداند و نه هر آنچه را كه آنها دوست دارند، گاهي خداوند بخاطر اينكه بنده اي بيشتر بسوي او توّجه و تقّرب پيدا كند او را با مشكلاتي مواجه مي كند، پس بروز مشكل به هيچ وجه به معني رويگرداني خدا از انسان نيست و چه بسا در جهت ارتقاء انسان به مراتب بالاتر باشد. در همين راستا يعني در جهت ارتقاء درجة دوستان خدا، خداوند در آيه 35سوره مباركه مائده ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد؛ وسيله اي براي تقرب به سو او بجوييد». در اين راستا بحث توسّل و ياري جستن از امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين، كه بهترين وسيلة نزديك شدن به خداوند مي باشند مطرح ميگردد، بسياري از شيعيان معتقد، كه در مقاطع مختلفي از زندگي خود دچار مشكل شده اند به ائمه پناه برده اند و از آنها كمك طلبيده اند و جواب گرفته اند، مطمئناً با توجه به پيشينة خوب مذهبيتان، اگر بر درب معصومين بكوبيد و حاجت خود را از طريق اين نورهاي پاك از خدا بخواهيد قطعا نا اميد نخواهيد شد. البته اعتماد قلبي داشتن به اينكه جواب خواهيد گرفت، نقش مهمي را در اينگونه توسلات بازي مي كند. يكي از روحانيان بزرگ كه سالها پيش به نجف اشرف رفته بوده تا حاجتي از امير مومنان طلب كند نقل مي كند كه چند روز پياپي به حرم حضرت امير رفتم اما خبري نشد يك روز كه در كنار ضريح مطهر نشسته و مشغول مناجات بودم، ديدم زني باديه نشين در حالي كه فرزند خود را بغل كرده بود، به ضريح نزديك شد و او را كنار ضريح بر زمين نهاد و خطاب به امير مومنان گفت: اين بچه من مريض است و خوب نمي شود او را شفاء بده كه زود ميخواهم بروم زيرا كارهاي زيادي دارم كه برجاي مانده است. با تمام شدن سخن او بچه، نيز از جاي برخواست و همراه مادرش زيارتي مختصري كردند و رفتند.
موضوع ديگر اينكه فرض كنيم حرف شما درست باشد و نيامدن خواستگار مساوي بدبختي و فاجعه باشد، حال آيا اگر فكرتان را مشغول اين موضوع كنيد و از درس و بحث غافل شويد و احيانا به افسردگي دچار شويد و بهترين ايام زندگيتان را تيره نماييد آيا اين مشكل بهتر مي شود و يا تشديد مي يابد!؟ آيا خواستگاران سراغ دختري مي روند كه داراي قيافه اي افسرده و پژمرده و سبك زندگي اي نامرتب باشند يادتان باشد كه اين حالات روحي در چهره هم تاثير مي گذارد و آن را نيز بهم مي ريزد. پس خود درگيري با اين افكار پوچ مي تواند مشكلتان را تشديد نمايد و خواستگاران را فراري سازد زيرا هيچ كس سراغ يك دختري پژمرده نمي رود و هيچ مادر و يا خواهري چنين دختري را براي پسر و يا برادرش پيشنهاد نميكند. پس به روي زندگي لبخند بزنيد و با توكل به خدا و توسل به معصومين صلوات الله عليم اجمعين منتظر خواستگاري خوب باشيد كه خداوند برايتان تقدير كرده و از وسواس شيطان به خدا پناه ببريد.
موضوع ديگر اينكه سن شما بسيار كمتر از آنست كه اينگونه دغدغه هايي داشته اشيد و هنوز فرصت زيادي براي يك ازدواج خوب و عاقلانه باقي است و پس با پرهيز از شتابزدگي منتظر تقدير خوب خداوند براي خود باشيد.
موضوع ديگر اينكه شما در نامه ي خود آمدن خواستگار را مساوي خوشبختي دانسته ايد در حاليكه اين تساوي درست نيست. زيرا اولا خوشبختي منحصر در آمدن خواستگار نيست و از سوي ديگر تمامي دختراني كه برايشان خواستگار آمده احساس خوشبختي نمي كنند، شما مي توانيد اين موضوع را از دختران پيرامون خود بپرسيد زيرا هر كس مشكل خاص خود را دارد.
شما در نامه ي خود فرموده ايد:« احساس مي كنم كسي نمي تواند من را دوس داشته باشد»، خواهر گرامي چرا چنين احساسي به شما دست داده است، در صورت در اين باره چند سطري براي ما بنويسيد.
نكته ديگر اينكه هرگز به محض پيدا شدن خواستگار اقدام به پذيرش وي نكنيد و موضوع پذيرش را منوط به شركت در مشاوره پيش از ازدواج و نظر مشاور بنماييد و اگر در اين رابطه راهنمايي خواستيد با ما تماس بگيريد.
موفق باشید.