سلام
ممنون از پاسخی که ارسال کردید.
به نظر شما معنای حجاب برای زنان چیست؟آیا به معنای این نیست که مردان قادر به کنترل خود نیستند و اگر چادر بر سر نکنند زینت هایشان بر ملا می شود؟!اگر منطقی باشیم می بینیم که حجاب نوعی توهین به مردان است،چرا که در قبال حجاب وسیعی که دین ما برای زنان قائل شده است تنها پوشاندن بدن آن هم با درنگ هایی برای مردان وجود دارد.
یعنی زینت هایی که برای مردان وجود دارد کم تر از زنان است؟یا ارزش مردان کمتر از آن است که خود را در مقابل زنان بپوشانند؟به چه علت در صفت گذاری برای مردان کوتاهی می شود اما در زنان با پیشوند های بانو،سرکار،دوشیزه و... از آنها استقبال میشود؟در حالی که برای مردان واژه ی نابجای جناب وجود دارد؟به نظر شما این کوتاهی در حق مردان نیست؟معمولا بر روی در ها مینویسند:آقایان/بانوان.در حالی که واژه ی مناسب خانم ها است.در کل ارزشی که برای زنان در جامعه گذاشته می شود بسیار بیشتر از مردان است.البته خالی از لطف نیست که به فعالیت های محدود زن ها هم اشاره کرد.این تفکیک گذاری در ارزش ها حتی در دین اسلام هم وجود دارد که ریشه ی آن نامعلوم است.چیزی که با این منوال پیداست این است که در چند دهه ی آینده مردان کاملا بی آبرو خواهند شد.
اما سوال این جاست که چرا دین اسلام هم مانند خیلی از مردم ارزش بیشتری برای زن ها قائل می شود؟
با تشکر از زحمات شما
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به نظر مي رسد قضاوت و داروي چندان صحيحي در اين مقايسه انجام نداديد و قدري از دايره انصاف خارج شده ايد؛ ابتدا در مورد واژگان مورد استفاده در جامعه در مورد مردان و زنان چند نكته را به عرض مي رسانيم:
1- در كاربرد عنوان مردانه و زنانه تعبير "جناب" نوعي استعمال رسمي و متداول احترام به مخاطب است كه شخص او را مخاطب قرار نداده، بلكه امور نزديك به او مانند كنار و جنب و محل حضور او را مورد خطاب قرار مي دهند و تعابيري چون" محضر مبارك" حضرت" جناب" و مانند ان از همين قبيل است يعني به جاي گفتن آقاي فلاني جنب و حاشيه مكان حضور او مورد خطاب قرار مي گيرد و گفته مي شود " جناب آقاي ... .
البته در مورد بانوان معمولال از اين شكل احترام گذاري در مورد ايشان استفاده نمي شود بلكه براي زنان مجرد آن هم در موقعيت هاي كاملا خاص تعبير "دوشيزه " كه حاكي از ازدواج نكردن آنان است استفاده مي شود چنان كه براي زنان متاهل تعبير "بانو" به كار مي رود و اين تعابير دراري بار معنائي خاص علاوه بر احترام عرفي هستند؛ خارج از اين بار معنايي به طور كلي هم معمولا تعبير "سركار خانم " به كار مي رود.
تعبير "سركار" هم اشاره به وجهه بالادست بودن فرد يا در اختيار داشتن فرماندهي او است كه هم براي مردان به كار مي رود و هم زنان لكن در تعابير عرفي امروزه بيشتر در مورد زنان به كار مي رود .(1)
2- در مورد تعبير اقايان و بانوان هم بايد گفت؛ در استعمال عبارت براي دو جنس مرد و زن معمولا تعابير مختلفي به كار مي رود كه بين اين دو تعبير هم تناسب و تساوي روشني برقرار است؛ در واقع مردان و زنان - مردانه و زنانه - عالي جنابان و عليا مخدرات - سركار عالي و سركار عليه - آقايان و خانم ها - آقايان و بانوان - پسران و دختران و... از اين قسمند.
نقطه قابل توجه آن است كه بدانيم تعبير آقايان مساوي مردان نيست و در درون خود علاوه بر تعيين جنسيت اشاره صريحي به سيادت و سروري و آقائي دارد و " آقا " تنها تعبيري براي بيان جنسيت نيست.
اما در مورد مساله حجاب بايد عرض كنيم هرچند فلسفه حجاب امري چند وجهي و دراي ابعاد گوناگون است، اما جنبه مهم و جدي در اين حكم جلوگيري از مفاسد و مشكلاتي است كه ممكن است در فرض بي توجهي به اين مساله دامن گير جامعه گردد؛ در واقع نوع پوشش زنان و تفاوت آن با لباس مردان رابطهاي مستقيم با تفاوتهاي جسمي و روحي زن و مرد دارد.
در تحقيقات علمي در مورد فيزيولوژي و نيز روانشناسي زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّكهاي چشمي شهوتانگيز حساسترند و چون تأثير حس بينايي زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعي قادر به ديدن است، از سوي ديگر ترشّح هورمونها در مرد صورتي يكنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتي گسترده تحت تأثير محرّكهاي شهواني قرار ميگيرند. اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساسترند و به محرّكهاي حسي پاسخ ميدهند. حس لامسه بروز زيادي ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديك است.
از اين گذشته چون هورمونهاي جنسي زن به صورت دورهاي ترشح ميشوند و به طور متفاوت عمل ميكنند، تأثير محرّكهاي شهواني بر زن صورتي بسيار محدودتر دارد و نسبت به مردان بسيار كمتر است.
استاد مطهري زمينه وجوب پوشش زنان ميفرمايد: «اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شكارچيگري او ناشي ميشود.
در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهاي بدن نما و آرايشهاي تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود ميخواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحرافهاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است».(2)
به عبارت ديگر: جاذبه و كشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريك پذيري جنس مردانه، يكي از علتهاي اين حكم است. نه اين كه حجاب تنها تكريم به زنان و توهين به مردان باشد ، بلكه مانعي است در زنان براي جلوگيري از تمايل دروني نسبت به خودآرائي براي همه مردان و مانعي است براي بروز تمايلات جنسي در مردان در برابر همه زنان ، كه مي تواند ظهور و بروز رفتارهاي جنسي را به خارج از حريم خانواده بكشاند.
البته اين بدان معنا نيست كه مردان با هر وضعيتي و با هر نوع پوششي ميتوانند درون جامعه ظاهر شوند، بلكه براي آنان نيز محدوديت در نظر گرفته شده، اما همان گونه كه بيان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نيست.
با توجه به مطالب فوق ميتوان گفت اسلام ميخواهد انواع التذاذهاي جنسي (چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براي كار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربي كه حضور در جامعه را با لذت جويي جنسي به هم ميآميزد و تعديل و تنظيم امور جنسي را به هم ميريزد.
اسلام قائل به تفكيك ميان اين دو محيط است و براي تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بي بند و باري در پوشش به معناي عدم ضابطه در تحريك غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسي است كه آثار شوم آن بر كسي پوشيده نيست.
در مورد بخش پاياني و محدوديت تكاليف و مسئوليت هاي زنان نيز بايد گفت به يقين همين گونه است و اسلام مسئوليت هاي بسيار كمتري را بر دوش زنان قرار داده است، اين مساله به چند دليل است نخست محدوديت توانايي هاي جسمي زنان نسبت به مردان و آسيب هاي مختلف روحي و جسمي كه ممكن است در برابر فعاليت هاي اجتماعي متحمل سوند.
دوم منافاتي كه اين امر با مساله تربيت فرزندان و آماده سازي محيط زندگي و فضاي خانواده دارد و اسلام نخواسته نان مكلف به حضور در عرصه هاي مختلف اجتماعي و فعاليت هاي بيرون خانه باشند، بلكه تمام هم و غم خود را مصروف مهيا كردن محيط امن و آرامي براي شوهر و فرزندان خود بسازند.
و سوم آن كه مفاسد و معضلاتي كه در بخش حجاب مورد اشاره گرفت بيش از هر مكان ديگري در محيط بيرون از خانه زنان را تهديد مي كند و مكلف نبودن زنان به انجام مسئوليت هاي مختلف بستر و زمينه حضور ايشان در محيط هاي اجتماعي را به حداقل مي رساند و جلوي بسياري از اين تهديدات شخصي و خانوادگي و اجتماعي و بروز مفاسد و معضلات فرهنگي را مي گيرد.
پينوشتها:
1. محمد معين، فرهنگ معين، انتشارات اميركبير، تهران 1350 ش، واژه هاي جناب - سركار
2. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374 ش، ج19، ص 436- 437.
موفق باشید.