آیا این حدیث معتبر هست و جعلی نیست؟
امام صادق(ع) به شیعیانش سفارش می کند:
"با اهل سنت به خوبی رفتار کنید. معاشرت شما با آنان به قدری پسندیده باشد که شما را به عنوان پیشنماز و مؤذن بپذیرند و با دیدن شیعیان و خوبی هایشان به ستایش از امامان(ع) بپردازند".
(شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 383)
پس تولی و تبری چه میشود؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اهل سنت به گروه هاي مختلفي تقسيم مي شوند و هر يك از جهت اعتقادي دنبال اهداف و برنامه هاي خاص خويشند، همه آنها مدافع دشمنان اهل بيت نيستند؛ آنان نوعا محب اهل بيت (ع) هستند البته آنان، به امامت و عصمت ائمه (ع) معتقد نيستند. ائمه (ع) ، شيعيان خود را تشويق مينمودند كه در نماز جماعت آنان شركت كنند؛ از بيماران آنان عيادت نمايند. برخي از ائمه (ع) نيز در نماز جماعت آنان شركت مي كردند. براي مصلحت اسلام و جلوگيري از ضعف و تفرقه و ايستادگي در برابر دشمنان اسلام بايد با انان به خوبي رفتار كرد و با حفظ عقيده خود به مقدسات آنان توهين نكرد و در اجتماعات با آنان بود.
چون مصلحت اسلام چنين اقتضا ميكند و بايد مصالح اسلام را بر هر چيز مقدم داشت.
طبيعي است اگر شيعيان به پيشوايان آنان ناسزا گويند، نه تنها نميتوانند پيشنماز آنان گردند، بلكه به كلي مطرود آنان ميگردند.
معناي تولّي و تبرّي به صورت روشن آن است كه با دوستان خدا پيوند دوستي داشته باشيم .از كساني كه دشمنان خدا هستند، يعني از افراد ظالم و فاسد و پيروان آن ها دوري نمائيم.(2)
بنابراين تولّي هم شامل پيوند دوستي با پيامبران و امامان مي شود. هم شامل دوستي با پيروان اهل بيت مي شود، با اين بيان، تولّي هم شامل ولي فقيه مي شود و هم شامل ساير مؤمنان مي شود.
اگر معناي خاص آن را در نظر بگيريم، تنها در مورد امامان معصوم جاري مي شود.
در اين مواردي كه در احاديث وجود دارد، چون سفارش ائمه اين چنين است كه با اهل سنت مدارا كنيم كه اسلام زنده باشد اين خودش تولي به حساب مي آيد و اين تبعيت و دوست داشتن امامام معصوم مي باشد.
روايتي را كه شما اشاره نموديد با اين منبع و نشاني وجود ندارد، بلكه شبيه آن حديثي است كه با اين نشاني وجود دارد حديث اين است:
وَ رَوَى عَنْهُ (ع) زَيْدٌ الشَّحَّامُ أَنَّهُ قَالَ: يَا زَيْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ وَ إِذَا تَرَكْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ؛:(2) زيد شحّام از امام صادق (ع) روايت كرده است كه به او فرمود: اى زيد با مردم (يا با اهل سنّت) با طريقه و آداب آنان معاشرت كنيد، در مساجد آنان نماز بخوانيد، و از بيمارانشان ديدن و احوالپرسى كنيد و بر جنازههايشان حاضر شويد و اگر توانستيد كه پيشنماز آنان باشيد و أذان گوى ايشان شويد. پس حتما اين كار را بكنيد يا كوتاهى نورزيد، زيرا وقتى شما چنين رفتار مىكنيد آنان مىگويند: اينان از شيعيان جعفرى مذهباند رحمت خداوند بر جعفر بن محمّد باد كه چه نيكو اصحاب خود را مؤدّب مىكند و چون اين رفتارهاى شايسته را ترك ميگوئيد با خود مي گويند: اينان شيعيان جعفرىاند خداوند او را جزا دهد و چنين و چنان كند كه اصحاب خود را چه بد پرورش داده است.
در اين جا به چند مورد ديگر اشاره مي كنيم.
1 - در روايت آمده كه سماعه از امام صادق (ع)، از ازدواج و نماز خواندن با اهل سنت پرسش نمود، در پاسخ فرمود: پيامبر خدا با آنان وصلت نمود و علي (ع) پشت سر آنان نماز خواند. (3)
2ـ از حضرت موسى بن جعفر (ع) نقل شده: حسن و حسين پشت سر مروان نماز ميخواندند و ما نيز با آنان نماز ميخوانيم. (4)(چرا كه براي حفظ دين و حفظ جان شيعه چاره اي جزء آن نبود.)
3ـ يكي از ياران امام صادق (ع) به حضرت ميگويد: امام جماعتي داريم كه تمام همفكران و ياران ما را دشمن ميدارد (آيا به او اقتدا كنم؟) حضرت ميفرمايد: ديدگاه او، به تو زياني نميرساند. سوگند به خدا، اگر داراي صداقت باشي، از او سزاوارتري كه به مسجد بروي، پس اولين فردي باش كه داخل مسجد ميشود و آخرين كسي باش كه از مسجد خارج ميشوي. اخلاقت را با مردم نيك گردان و سخن نيك بر زبان جاري كن. (5)
4ـ اسحاق بن عمار نقل ميكند كه امام صادق پرسيد: آيا با آنان نماز (جماعت) ميخواني، گفتم: بلي، فرمود: با آنان نماز بخوان ،چون كسي كه با آنان در صف اول نماز بخواند، همانند كسي است كه شمشير در راه خدا آماده نموده (كه با دشمنان اسلام جهاد كند).(6)
دوباره تكرار مي كنيم نماز خواندن ائمه با برخي افراد و وحدت ما با اهل سنت به معناي پذيرفتن تمام اعتقادات آنها نيست. بلكه براي حفظ اصل اسلام و جان مسلمانان وبهانه به دست دشمنان مشترك ندادن است.
پينوشتها:
1. مكارم شيرازي ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه امام علي، قم، سال 1379ش، ج1، ص 365.
2. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ دوم، 1413 ق. ج1، ص383؛ ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، ترجمه غفارى، على اكبر و محمد جواد و بلاغى، صدر، نشر صدوق - تهران، چاپ اول، 1367ش، صدر، ج2، ص 41.
3. الحر العاملي، وسائل الشيعة (الإسلامية) دار إحياء التراث العربي- بيروت، ج 5، ص 383، ح 10.
4. همان، ح 9.
5. همان، ح 6.
6. همان، ح 8 .
موفق باشید.






