سلام من دختری 19 ساله هستم که در زمان تولد بنابر خواست بزرگتر ها با پسر دایی ام نامزد شدیم و همه خواهان ازدواج ما دو نفر بودن ولی در تمام این مدت من و ایشان هیچ موقع با هم راجع به این موضوع حرف نزدیم خانواده آنها من رو عروس خودشان میدانند و انقدر این عبارت را تکرار کردن که من تسلیم شدم و عشق اون را به عنوان کسی که باید با او ازدواج کنم پرورش دادم ولی مدتی است که در خانواده او مسائلی پیش آمده که من متوجه شدم که در مدتی که در شهر دیگری زندگی میکردند با چند دختر ارتباط داشته و خلاصه اینکه حرف های زیادی زده شده که من از صحت آنها بی خبرم و یکی از آن مسائل رابطه نامشروع با یکی از دوست دخترهایش است الان وقتی اعتقادات خودم رو بررسی میکنم میبینم که تفاوت های زیادی برای ما وجود دارد تا به حال هر دو طرف به هم ابراز علاقه نکرده ایم از شما میخواهم به من کمک کنید و بگویید به نظر شما بهتر است موضوع را تمام شده اعلام کنم و یا اینکه با این اوصاف به او فرصتی دهم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
هر ازدواجي دو ركن دارد و دختر و پسر دو ركن اساسي آن به شمار مي روند از اين روي، استقلال خود دختر و پسر در تمام مراحل ازدواج و همسرگزيني خيلي مهم و حياتي است و پدر و مادر و ديگر بستگان تنها مي توانند نقش مشاور را داشته باشند و تجربيات ارزشمند خود را براي انتخاب شايسته در اختيار دختر و پسر قرار دهند تا آنها با توجه به معيارهاي و ملاك هاي اساسي ازدواج و تطبيق آنها در يكديگر، انتخاب مناسبي داشته باشند و همسر گزيني كنند و بدين ترتيب ازدواج موفق و پايداري را پايه گذاري كنند و سرنوشت خود را به بهترين وجه ممكن رقم بزنند. بنابراين، چيزي كه در قديمُ الايام مرسوم بوده و برخي از خانواده ها بدون توجه به نظر واقعي دختر و پسر براي آنها همسر انتخاب مي كردند، امروزه ديگر كارآيي ندارد. علاوه بر اين، انتخاب همسر توسط والدين و يا ديگران هيچ گونه الزام شرعي و قانوني به دنبال ندارد از اين روي، اگر دختر و پسر موافق انتخاب آنها نيستند، مي توانند از انتخاب آنان صرف نظر كنند و مستقلاً و با اختيار خود فردي ديگري را به همسري خويش انتخاب كنند و با او ازدواج نمايند.
البته به پدر و مادر اين اجازه داده شده است كه دختر كوچك و خردسال خود را به عقد فرد مناسبي در بياورند و يا براي پسرشان در دوران كودكي همسر بگيرند اما در هر صورت، صحت عقد آنها منوط به اين است كه دختر و پسر بعد از رسيدن به سن بلوغ انتخاب والدين خود را بپذيرند و آن را قبول و امضا كنند در غير اين صورت، خود به خود عقد آنها باطل مي شود و هيچ الزامي به ازدواج شرعاً و قانوناً وجود ندارد.
توجه داشته باشيد كه وقتي صحت عقد ازدواج دختر و پسر كه توسط والدين آنها در دوران كودكي صورت گرفته است منوط به قبول و امضاي دختر و پسر است پس به طريق اولويت، نامزدي آنها و يا به قول معروف گذاشتن اسم روي يكديگر آنان بايد مورد پذيرش و قبول دختر و پسر قرار بگيريد و آنها به اختيار خود تصميم بگيرند با هم ازدواج كنند و زندگي مشتركي خود را با يكديگر آغاز كنند. به هر حال، تا خود دختر و پسر رأساً و مستقلاً و از روي اختيار كامل تمايل به يكديگر پيدا نكنند و تصميم جدي به ازدواج نداشته باشند، انتخاب والدين و ديگران هيچ ارزش و اعتباري ندارد و دختر و پسر به هيچ وجه مجبور نيستند به انتخاب والدين را بپذيرند و تنها به خواست و نظر آنها توجه كنند.
بر اساس برخي روايات كه از ائمه معصومين(ع) وارد شده است آن حضرات انتخاب دختر و پسر را بر انتخاب والدين شان مقدم دانسته اند و سفارش كرده اند كه دختران و پسران با كسي كه به او تمايل قلبي دارند و او را براي همسري مي پسنددند ازدواج كنند.
مسلماً آنچه در ازدواج موفق و پايدار مهم و اساسي مي باشد، ميزان تناسب و همخواني دختر و پسر در ملاك ها و معيارهاي اساسي ازدواج است چرا كه موفقيت و شادكامي ازدواج در ميزان تناسب و مطابقت دختر و پسر در معيارها و ملاك هاي ازدواج است كه هر چه اين تناسب و كفويت بيشتر باشد، سلامت ازدواج از تضمين بيشتري برخوردار است و با اطمينان بيشتري مي توان به آينده ازدواج و موفقيت و پايداري آن اميدوار گشت از اين روي، به شما توصيه مي شود كه همسر خود را بر اساس معيارهاي اساسي ازدواج برگزينيد و انتخاب نماييد و اگر احساس مي كنيد نامزدتان با شما در معيارهاي ازدواج تفاوت فاحش دارد قاطعانه و شجاعانه از ازدواج با وي صرف نظر كنيد و به هيج وجه تسليم خواست و انتخاب والدين و ديگر بستگان تان نگرديد.
مي توانيد براي اطمينان از سلامت ازدواج تان از مشاوره هاي قبل از ازدواج بهره بگيريد. اين طوري هم مي توانيد تصميم درستي بگيريد و هم در برابر فشارهاي خانواده و اطرافيان مقاومت كنيد و با دلايل عقلي و منطقي خانواده را مجاب كنيد كه ازدواج شما با پسر دايي تان به صلاح تان نمي باشد.
اين را هم بدانيد كه سلامت روحي و رواني در كنار بسياري از معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج، از معيارهاي ازدواج به شمار مي رود بنابراين، مي توان نتيجه گرفت كه فردي كه قبل از ازدواج رابطه نامشروع داشته است و يا به انواع ديگر انحرافات اخلاقي مبتلاست و يا گرايش به آنها دارد از سلامت روحي و رواني مطلوبي برخوردار نيست. بنابراين تا فرد مورد نظر از انحرافات اخلاقي فاصله نگيرد و سلامت روحي و رواني او توسط مشاوران و روانشناسان تأييد نشود، مجاز به ازدواج نمي باشد.
گذشته از اين، بر فرض صحت ارتباط نامشروع پسر دايي تان در گذشته حتي اگر وي در معيارهاي ازدواج با شما مطابقت و تناسب كافي داشته باشند و خودتان نيز با ازدواج با وي موافق باشيد، ازدواج شما مورد تأييد قرار نمي گيرد، چرا كه اطلاع شما از سوء پيشينه وي ممكن است در آينده به عنوان حربه اي عليه او مورد استفاده قرار گيرد و يا موجب بدبيني و بي اعتمادي تان گردد كه در هر صورت شكست ازدواج تان دور از انتظار نخواهد بود. در پايان توصيه مي شود، قاطعانه از ازدواج با پسر دايي تان صرف نظر كنيد. اين را بدانيد كه ازدواج اهداف روشن و واقع بينانه اي دارد، هرگز نمي توان در رودربايستي قرار گرفت و تصميم احساسي گرفت و يا تنها به خواست و نظر والدين توجه نمود.
موفق باشید.