من معاون پرورشی یک دبیرستان در شهریا رهستم بصورت ماهانه جلسات پاسخ به پرسشهای مذهبی داریم این ماه درباره ایران به سولات بچه ها پاسخ می دهیم یکی از سولات آنها این است که چرا همیشه شخصیتهای بزرگ ایرانی را درباره شان صحبتی نمی شود (کوروش - شریعتی و...) مگر ما ایرانی نیستیم همیشه حرف از شخصیت های مذهبی می شود و یاد انها می کنیم و..
لطفا مرا راهنمایی کنید
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شما- در ابتدا- به دانش آموزان يادآوري نماييد كه ما هم قبول داريم كه شخصيت هاي ما هويت ملي ما را تشكيل مي دهند، لذا ما بايد با ابعاد زندگي آنان آشنا شويم. همين امر سبب شده است كه زندگي شخصيت هاي ما باز خواني شود. يكي از راههاي باز خواني زندگي آنان اين است كه از آنان سخن بگوييم و درباره آنان كتاب و مقاله و فيلم تهيه نماييم، همچنان كه درباره زندگي برخي نخبگان، مانند بو علي سينا، ملاصدرا، امير كبير ... ،فيلم و سريال ساخته و دهها كتاب و مقاله در اين خصوص سامان يافته اند. توجه به شخصيت ها – اعم از شحصيت هاي حوزوي و ملي ... – نشان از آن دارد كه جامعه ما به شخصيت هاي ايراني اهميت مي دهد. البته نبايد فراموش كرد كه كم وزيادسخن گفتن درباره شخصيت ها، به حسب علم، خدمت و ميزان تاثير گزاري آنان در جامعه تفاوت دارد، يعني برخي شخصيت ها، مانند ابن سينا، امام راحل ...- به دليل خدمت و جايگاه علمي ...- بيشتر مورد توجه است،امابرخي شخصيت هاي ديگر اين گونه نمي باشند.
بعد از بيان اين مطالب يادآوري نماييد كه درجامعه از دكتر شريعتي وكوروش نيز سخن به ميان مي آمده ودرباره زندگي آنان كتاب ومقالات متعدد تدوين گرديده است. صدا وسيما نيز به مناسب سالگرد دكترشريعتي، بخش هاي از سخنان وي را پخش و ياد وي را گرامي مي دارند. البته نبايد انتظار داشت كه از دكتر شريعتي، مانند بو علي سينا تجليل شود، زيرا شخصيت وجايگاه علمي شريعتي مانند بو علي سينا نيست، افزون بر آن درباره دكتر علي اختلاف نظر وجود دارد واين امر درباز خواني شخصيت وي تاثير دارد .به عبارت ديگر نظر روحانيت درباره دكتر شريعتي اين است كه دكتر على شريعتى هم از يك سرى امتيازها و فعاليتهاى مثبت، سازنده و ارزشمند بهرهمند بود، هم يك سرى ضعفها و كاستى هايى داشت، از جمله ايشان فردى بود كه نسبت به اسلام سوز و دغدغه داشت، و آن چه را مىگفت، باور داشت. در عين حال از انديشههاى مكاتب عصر خود به ويژه اگزيستانسياليسم و تفكرات ماركسيستى متأثر بود، مثلاً دكتر تحليلى كه از قيام امام حسين(ع) ارائه نموده است، با آموزه هاي ديني همسويي ندارد، از اين رو شهيد مطهرى از آن به روضه ماركسيستى ياد مىكند:" اين كتاب- حسين وارث آدم - نوعى توجيه تاريخ است براساس مادى ماركسيستى، نوعى روضه ماركسيستى است براى امام حسين كه تازگى دارد.(1)
در ضمن ناگفته نماند كه ازكوروش نيز تجليل شده است ودر منابع متعدد، از او سخن به ميان آمده است. (2) در بسيارى از روايات اسلامى كه از پيامبر و ائمه اهل بيت نقل شده مىخوانيم:" او پيامبر نبود، بلكه بنده صالحى بود". (3)
با توجه برآنچه گذشت بايد گفت: ما به همه شخصيت هاي كشورمان احترام مي گزاريم وسعي مي كنيم كه ابعاد زندگي همه آنان راباز خواني و باز شناسي نماييم. البته اين امر به حسب جايگاه وعلم انان تفاوت پيدا مي كند.
پى نوشتها:
1. شهيدمطهرى، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج17، ص 671.
2. فخر رازى، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احيائ التراث العربي، ج 21، ص 493.
3. رك، عبد جمعه حويزي عروسي، نور الثقلين، قم، اسماعيليان، 1415 ق، ج 3، ص 294 و 295.
موفق باشید.