با عرض سلام و ادب
اگر به شخصی که به قرآن شبهه وارد می کند ، به کمک مطالعه ی تفاسیری مانند المیزان ، نمونه و نور و برداشت از این تفاسیر ، و به همراه اضافه کردن خود به مطالب آن تفاسیر جواب بدهیم ، مانند سؤال و جواب زیر ، آیا این کارما تفسیر به رأی است؟ اصلاً ما(افراد غیر روحانی) اجازه ی چنین کاری را داریم؟ ممنون می شوم اگر جوابم را بدهید.
سؤال: با درود به دوستان . دوستان لطف کنند نظرشون رو در مورد ایه 11 فصلت بیان کنند که ایا علمیست که زمین قبل از هفت اسمان بوجود امده باشد با توجه به اینکه منظور قران از هفت اسمان کلیت کهکشانها و ستارگان یا جهان مادی است !! ایه میگه ثم استوی الی السما و هی دخان قال لها و للارض ایتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طایعیین. سپس متوجه اسمان شد و اسمان دود بود به زمین و اسمان گفت به میل می ایید یا اجبار گفتند ما به میل میاییم. نتیجه اینکه وقتی خدا متوجه اسمان شده اسمان دود بوده یعنی هنوز هفت اسمان نشده و زمین وجود داره چرا که خدا میگه ای زمین و اسمان دودی.....ایا بنظر دوستان چنین چیزی علمی است؟؟
جواب: در آیه ی 30 سوره ی انبیا می خوانیم:«آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند پس آن دو را از هم جدا کردیم».
فکر کنم همین آیه بدون توضیح ، جواب سوال شما باشد.ولی:
به هم پيوستگى آسمان و زمين اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان ، مجموعه ی اين جهان به صورت توده ی واحد عظيمى از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات درونى و حركت ، تدريجا تجزيه شد و كواكب و ستاره ها از جمله منظومه شمسى و كره زمين به وجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است .«تفسیر نمونه»
از نظر آیه ی 30 انبیا ، آسمان ها و زمین در آغاز آفرینش وجود داشتند ، اما به صورت واحد و غیر امروزی و سپس توسط خدا از هم جدا شدند.هم چنین در این آیه خداوند می فرمایند که آن دو را(آسمان ها و زمین را) از هم جدا کردیم.که در واقع آسمان ها را در یک طرف و دسته قرار داده و زمین را هم در یک طرف و دسته ای دیگر و آن ها را دو دسته خوانده .
پس شاید توضیح این که چرا در آیه ی 11 فصلت فرمود ای آسمان و ای زمین(و نگفت ای آسمان ها و ای زمین) ، این باشد که آسمان را که در آیه ی بعدش(12) می فرماید:در تفسیر المیزان« (آسماني كه خدا متوجه آن شد ، به صورت دود بود و امر آن از نظر فعليت يافتن وجود مبهم و غير مشخص بود و خداي تعالي امر آن را متمايز كرد و) آن را در دو روز هفت آسمان(آسمان ها) قرار داد» و در واقع نتیجه ی آن تشکیل آسمان هاست یک طرف در نظر گرفته و زمین را هم یک دسته ی دیگر.
خداوند در فصلت11 به آن دو (یعنی آسمان ها و زمین در انبیا30 یا آسمان - که از آن آسمان ها به وجود می آید - و زمین در فصلت11) دستور اطاعت کردن خود را می دهد ، و آن ها هم اطاعت او را کرده ، وظیفه ی خود را انجام می دهند.
با تشکر.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم، نوشته شما حكايت از تلاش شما براي درك مفهوم آيه قرآن دارد و اين تلاشي ارزشمند است و بر هر كس از روحاني و غير روحاني پسنديده است كه براي درك مفاهيم آيات تلاش كند و از محصول علمي ديگران در اين زمينه (كتب تفسيري و علمي و ...) كمك بگيرد و اين تلاش نه تفسير به رأي ممنوع است و نه كاري ناپستد بلكه كاري ارزشمند است البته به اين شرط كه به درك و فهم خود غرّه نشود و آن را معناي قطعي آيه نپندارد و به صورت يقيني به قرآن نسبت ندهد. اين كه بگوييم به اين دليل و اين دليل ممكن است معناي آيه اين باشد، هيچ عيبي ندارد ولي اگر گفتيم حتما معناي آيه اين است و غير اين نيست، فهم و درك خود از آيه را كه ممكن است درست نباشد، به خدا نسبت داده ايم و اين صحيح نيست.
براي اين كه بدانيد تفسير به رأي كه در روايات بسيار مذمت شده چيست توجه شما را به توضيح زير جلب مي كنيم:
مرز روشني بين تفسير و تاويل و تدبر و برداشت صحيح از قرآن با تفسير به رأي وجود دارد كه با كمي توجه مي توانيد مصداق تفسير به راي را تشخيص دهيد.
تا زماني كه مراجعه كننده به قرآن، برداشت قبلي نداشته باشد و نخواهد برداشت و راي خود را بر قرآن تحميل كند و از قرآن براي رأي خود دليل و تاييد دست و پا كند و برداشتش از قرآن بر اساس مباني عقلي و روايي باشد و مراجعه كننده بخواهد معنا و مفهوم آيات را با كمك از مباني عقلي و روايي و با كنار هم قرار دادن آيات و...درك كند، اين مصداق درك تفسير يا تاويل و مصداق تدبر و تامل در قرآن است.
البته ممكن است فرد در اينجا اشتباه هم بكند ولي بر آن اصرار و استبداد ندارد و اگر دليل عقلي يا روايي بر اشتباه خود بيابد، از برداشت خود دست برداشته و آن را اصلاح مي كند.
اما تفسير به رأي آن است كه فرد نمي خواهد بدون پيشداوري به محضر قرآن مشرف شود و به شنيدن پيام قرآن گوش بسپارد بلكه از قبل رأي و عقيده اي دارد و مي خواهد از آيات قرآن براي خود مؤيد و دليل دست و پا كند. در چنين مواردي مراجعه كننده آيه يا آياتي را بدون توجه به اين كه خاص است يا عام، ناسخ است يا منسوخ، مطلق است يا مقيد، و...، به عنوان دليل و مؤيد خود ارائه مي دهد در حالي كه بايد آن آيه را در مجموعه آيات قرار دهد و با توجه به ناسخ و منسوخ و مطلق و مقيد و عام و خاص و مجمل و مبين و... از آن آيه سخن و مطلبي را برداشت كند و اين برداشتش بر اساس متقن و محكم استوار باشد.
به نمونه اي توجه كنيد. فردي شراب خورده بود و مي خواستند او را حد بزنند. او گفت من كار خلافي نكرده ام، اين قرآن است كه مي فرمايد:"ليس علي الذين آمنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا" (1)بر افراد در آنچه خورده اند ايرادي نيست ؛(2) در حالي كه اين آيه اصلا ناظر به مومنان نيست زيرا مؤمن شراب نمي نوشد و اگر نوشيد، مستحق كيفر مي گردد. با مراجعه به شان نزول اين آيه، معناي صحيح آيه روشن مي گردد.
در شان نزول آيه وارد شده: وقتي تصريح به تحريم شراب نازل شد، بعضي خدمت رسول خدا رسيدند و عرض كردند: برادران ديني ما كه قبل از اين شهيد شدند در حالي كه شراب مي نوشيدند و پول حاصل از قمار مي خوردند، حكم شان چيست؟
اين آيات در جواب آنها نازل شد و اعلام كرد بر آنان به خاطر اين گناه و خلاف حرجي نيست.(3)
بنا بر اين تفسير به راي اين است كه يك آيه را بگيريم و بدون توجه به شان نزول و آيات ديگر، از آن مطلبي را برداشت كنيم و اين گونه عمل كردن، كار انسان هاي بي اعتقاد به قرآن است و گر نه معتقدان به قرآن، آيه را در مجموعه و با توجه به قراين داخلي و خارجي و...مورد توجه قرار مي دهند و سعي دارند بدون پيشداوري به شنيدن سخن قرآن گوش بسپارند.
بنا بر اين، تفسير به رآي آن است كه فرد :
1-بدون مقدمات لازم به قرآن مراجعه كند.مراجعه كننده بايد به عربي و ادبيات عرب و علم لغت و اشتقاق و فقه اللغه و ...آشنا باشد تا بتواند با قرآن كه به زبان عربي است ارتباط برقرار كند.
2-به ناسخ و منسوخ و مطلق و مقيد و مجمل و مبين و خاص و عام قرآن آگاهي داشته و با توجه به موارد فوق به تفسير اقدام كند.
3-قبل از مراجعه به قرآن، ذهن خود را از پيشداوري ها خالي كند و با قلب سليم، گوش به شنيدن سخن قرآن بسپارد نه اين كه بخواهد سخن خود را به زبان قرآن بگذارد.
4.آيات قرآن و روايات صحيح تفسيري را با مباني متقن عقلي در كنار هم قرار داده و به برداشت از قرآن همت كند.
و...
اگر با توجه به موارد فوق به محضر قرآن مشرف شود، برداشت هاي او تفسير و تاويل صحيح خواهد بود و اگر هم در مواردي خطا كند، چون تمام تلاش خويش را به كار گرفته و قصور و تقصيري نكرده، معذور است و بايد آمادگي داشته باشد در صورت روشن شدن خطايش، آن را بپذيرد و اصلاح كند.
در غير اين صورت،برداشت او مصداق تفسير به راي حرام مي باشد.
پي نوشت ها:
1.مائده(5)آيه93.
2.احكام القرآن ابن عربي،ج2،ص659.
3.آيات الاحكام،جرجاني،ج2،ص549.
موفق باشید.