با سلام
میخواهم بدانم از آنجا که مصداق قرار دادن افراد برای نشانه های ظهور مانند سید خراسانی، سید یمانی ، شعیب ابن صالح و سفیانی همواره مذموم بوده و از آن در بحث ها منع میشود، چرا این همه روایت در این زمینه ها وارد شده است، چرا که معصومین حرف بیهوده نمیزنند و از بیان این نشانه ها منظوری را دنبال میکنند.این منظور چیست؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از مهمترين فلسفه هاي شناخت نشانه هاي ظهور حل نشدن در فساد هاي اجتماع در دوران آخر الزمان است.
نشانههاي ظهور در كنار اصول و ضوابط دين، نقش متمم و كمكي داشته و ميتوانند در هنگام جهل يا سيطره شبهات، مفيد بوده و كاركرد سلبي و ايجابي را ايفا كنند.
با تأمل در نشانههاي ظهور متوجه ميشويم كه آنها در جهت دو هدف و امر مهم بيان شده اند:
1. هشدار و آگاهي به مؤمنان، درباره رويدادها و فتنههاي كشنده و پرچمهاي گمراهي و كجروي در تمامي عرصهها در آينده و بر حذر داشتن از پيروي از اين جريانها.
فايده ي اين نشانه ها سياست گذاري اهلبيت(ع) براي جلوگيري از تحريف مهدويت است و اينكه باب مهدي هاي دروغين باز نشود تا راه را گم نكنيم و نشانه اي است كه در مقابل مدعيان دروغين كاربرد دارد و راه گشا است.
2. نويد دادن به مؤمنان به اين كه پيش از ظهور پرچمهايي قيام خواهند كرد كه به حق دعوت و در اين راه تلاش ميكنند، و تآكيد بر واجب بودن گردآمدن به دور آن پرچمها و ياري دادن آنها.
علائم براي ماجرا شناسي است نه ماجرا سازي
و اگر شخصي اين نشانه ها را نشناسد او در منجلاب اين فتنه ها غرق مي شود و چه بسا نااميد و حتي رويگردان از خدا شود در حالي كه اين نشانه ها خود اميد دهنده هايي است به آنهايي كه اين نشانه ها را شناختند.
تطبيق هاي سست همچون تطبيق هاي بي پايه، شعيب بن صالح بر فلان شخص با تحليل هاي بي اساس، ماجرا سازي است ، و اگر اين رويه باب شود هر كس مي تواند ادعا كند كه او يكي از نشانه ها است و اين دامن زدن به بزرگترين تحريف در نشانه ها است.
موفق باشید.