در کلامی امام خمینی می فرماید وتصریح شده حکومت بر نماز مقدم است.
سوال این است که مگر میتوان با مصلحتی عمل واجبی را ترک کرد مثل حج. یا نماز که امام می فرماید بر حکومت مقدم است؟
متن سخنان امام خمینی رحمت الله : «اگر اختيارات حکومت در چار چوب احکام فرعيه الهيه است، بايد عرض کرد، حکومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضه به نبي اسلا م(ص) يک پديده بي معنا و بي محتوا باشد و اشاره مي کنم به پيامد هاي آن که هيچ کس نمي تواند ملتزم به آنها باشد...بايد عرض کنم حکومت، شعبه اي از ولا يت مطلقه رسول الله(ص) است و يکي از احکام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعيه حتي نماز، روزه حج است. حاکم مي تواند مسجد يا منزلي را که در مسير خيابان است. خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند، حاکم مي تواند مساجد را در مواقع لزوم تعطيل کند و مسجدي را که ضرار باشد در صورتي که بدون تخريب رفع نشود خراب کند. حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد يك جانبه لغو كند و مى‏تواند هر امري را چه عبادي و چه غير عبادي که جريان آن مخالف مصالح است از آن مادامي که چنين است جلوگيري کند. از حج که از فرائض مهم الهي است در مواقعي که مخالف صلاح کشور اسلا مي است، موقتا جلوگيري کند، آنچه گفته شده تا کنون يا گفته مي شود، ناشي از عدم شناخت ولا يت مطلقه الهي است. آنچه گفته شده که شايع است مزارعه، مضاربه و امثال آنها با آن اختيارات از بين خواهد رفت. صريحا عرض مي کنم فرضا چنين باشد، اين از اختيارات حکومت است»

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بر اساس ديدگاه شيعه و معتزله همه احكام الهي بر اساس مصالح و مفاسد است، يعني اينكه اگر در انجام چيزي مصلحت باشد واجب و اگر در انجام چيزي مفسده باشد حرام مي باشد. البته در مواردي مصالح و مفاسد با يكديگر تزاحم مي كنند. مثلا خوردن گوشت خوك به خاطر مفسده اي كه دارد حرام است و در حفظ جان نيز مصلحتي است كه بايد رعايت شود. اما اگر حفظ جان به خوردن گوشت خوك بستگي داشت، خوردن آن اشكال ندارد، زيرا قواعدي در دين وجود دارد كه بر اساس اهميت ملاك ها تكليف را روشن مي سازد. مثلا چون از نظر شارع مصلحت حفظ جان اهم از رعايت مصلحت ترك خوردن گوشت خوك است، در چنين شرايطي اجازه خوردن آن را مي دهد، زيرا عدم تجويز آن مفسده دارد.
بي ترديد در انجام نماز مصلحتي وجود داشته است كه خداوند آن را واجب كرده است، اما گاهي به خاطر امر ديگر اين فريضه الهي تعطيل و ساقط مي گردد، مثل اينكه حاكم اسلامي حكم حكومتي به تعطيل نماز صادر نمايد، ويا اگر كسي انسان را مجبور به ترك نماز كند، در اين صورت نماز ساقط مي شود. درحفظ نظام اسلامي مصالح مهم تروجود دارد، كه مصلحت آن بيشتر از مصلحت نماز است. بر اين اساس است كه حاكم اسلامي- با توجه به قاعده اهم ومهم - مي تواند احكام را- با توجه به مصالح عمومي - تغير ويا تعطيل نمايد، مانند اينكه امام راحل با شرايط كه به وجود آمده – حكم به تعطيل حج نمود. يا مرحوم شيرازي - در شرايط خاص- حكم به تحريم تنباكو كرد. (1)
حرف هاي امام - در مورد حفظ نظام- ناظر بر اين مطلب است كه درايجاد وحفظ نظام مصالح مهم وجود دارد كه بر مصالح ديگر اهميت بيشتري دارد، لذا بر واجب هاي ديگر مقدم است:" بايد عرض كنم حكومت، كه شعبه‏اى از ولايت مطلقه رسول اللَّه(ص) است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مى‏تواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مى‏تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مى‏تواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند. (2)
يكي از واجبات مهم اسلام، حفظ نظام جامعه، زندگي و معيشت مردم است. مقصود از حفظ نظام زندگي، رعايت اموري است كه اخلال به آنها، امنيت جامعه يا زندگي مردم را دچار اختلال و مشكل مي‏كند و چون اسلام مي‏خواهد كه زندگي اجتماعي مردم، نظام و سامان داشته باشد آن افعال را بر مردم واجب كفايي كرده است. (3) بر اين اساس آنچه سبب برهم ريختن نظام زندگي و معيشت جامعه مي‏گردد، حرام و كارهايي كه براي حفظ نظام جامعه لازم است، واجب مي‏باشد. از ديدگاه حضرت امام (ره) حفظ نظام واجب و اختلال امور مسلمانان مبغوض شارع است و حفظ نظام متوقف بر تشكيل حكومت است. ايشان در كتاب ولايت فقيه مي‏فرمايد:"بديهي است ضرورت اجراي احكام كه تشكيل حكومت رسول اكرم(ص) را لازم آورده منحصر و محدود به زمان آن حضرت نيست و پس از رحلت رسول اكرم(ص) نيز ادامه دارد... اين حرف كه قوانين اسلام تعطيل‏پذير يا منحصر و محدود به زمان يا مكاني است بر خلاف ضروريات اعتقادي اسلام است. بنابراين، چون اجراي احكام پس از رسول اكرم(ص) و تا ابد ضرورت دارد، تشكيل حكومت و برقراري دستگاه اجرا و اداره، ضرورت مي‏يابد. بدون تشكيل حكومت و بدون دستگاه اجرا و اداره كه همه جريانات و فعاليت هاي افراد را از طريق اجراي احكام، تحت نظام عادلانه در آورد هرج و مرج به وجود مي‏آيد و فساد اجتماعي و اعتقادي و اخلاقي پديد مي‏آيد. پس براي اينكه هرج و مرج و عنان گسيختگي پيش نيايد و جامعه دچار فساد نشود، چاره‏اي نيست جز تشكيل حكومت و انتظام بخشيدن به همه اموري كه در كشور جريان مي‏يابد." (4)
اثبات وجوب تشكيل حكومت اسلامي و حفظ آن از طريق وجوب حفظ نظام و حُرمت اخلال به آن، اين نتيجه را در پي خواهد داشت كه وجوب تشكيل حكومت و حفظ آن بر همه احكام شرعي مقدم و از اوجب واجبات باشد. از زاويه ديگر امام حكومت ديني را زير مجموعه مقوله ولايت مي دانند و روشن است كه جايگاه مساله ولايت به مراتب بالاتر از ساير فرائض و دستورات ديني هستند چنان كه در روايات آمده است :" بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة" (5) اسلام بر پنج پايه استوار است، بر نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت، و در باره هيچ چيز همچون ولايت خطاب نشده است.
پي نوشت ها :
1.fhhttp://www.majlis.ir/mhtml/modules.php?name=News&file=article&sid=
2. صحيفه امام، ج‏20، ص453.
3. ر.ك مرتضي مطهري، آشنايي با علوم اسلامي، منطق، فلسفه، انتشارات صدرا، ص‏12.
4. صحيفه امام، موسسه حفظ و نشر آثار امام، تهران 1378 ش، ج‏19، ص 153.
5. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 65، ص 329.
موفق باشید.