چرا بعضی اوقات دیده میشود انسانهایی که به نماز وروزه و احکام الهی معتقد نیستند یا بعضا منکر دین یا حتی منکر خدا هستند زندگی خوبی دارند و سالم هستند و دچار مشکل و بیماری نمیشوند ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت گرچه در برخي موارد چنين است ولي بايد توجه داشت كه مال و ثروت و قدرت، منشأ و مصداق كامل سعادت و خوشبختي به حساب نمي‏آيد، زيرا ثروت و قدرت، رفاه مي‏آورند. اما به طور مطلق آرام بخش نبوده و دليل محبوبيت نزد خدا نيستند. چه اين كه وسعت نعمت و آسايش برخي براي تشديد عذابشان مي باشد. لذا در قران فرمود: مبادا از كثرت اموال و اولاد آن ها در شگفت باشي، خدا مي‌خواهد آنها را به همان مال و فرزندان در زندگي دنيا به عذاب افكند».(1)
از سوي ديگر بر اساس بيان اميرمؤمنان چه بسا رحمت الهي بر مؤمنان و خوبان در چهره مصيبت و رنج جلوه مي‌كند و كيفر عذاب او در چهره نعمت و آسايش:
«هو الذي اشتدّت نقمته على أعدائه في سعة رحمته و اتّسعت رحمته لأوليائه في شدّة نقمته؛ (2) اوست خدايي كه عذاب و كيفرش را بر دشمنانش در قالب گشايش رحمت شدّت بخشيده، و رحمت خود را براي اوليائش به صورت سختگيري و رنج اظهار نموده است».
رنج‌ها و بلاها گاه وسيله آزمايش بندگان و به ويژه مؤمنان است. مؤمن به بلا و رنج گرفتار مي‌شود، تا آزمايش شود. در پي آن مورد بخشش و آمرزش الهي و نيز تكامل روحي قرار گيرد. به كمال مطلوب خود نزديك‌تر شود. و زمينه رفاه ابدي او در آخرت را فراهم مي آورد؛ در نتيجه به مقام قرب الهي برسد. به همين خاطر حضرت صادق (ع) فرمود: "مؤمن به منزله كفه ترازو است. هر اندازه ايمانش زياد شود، گرفتاري اش زياد مي شود. (3)
هر كه در اين بزم مقرب‌تر است جام بلا بيشترش مي‌دهد.
ثانيا ، اگر آسايش و راحتي دليل محبوبيت است؛ پس چرا انبيا الهي آن همه رنج وزحمت كشده اند؟ از اين معلوم مي شود كه رنج و زحمت همواره دليل عدم محبوبيت و آسايش نشانه محبوبيت نيست.
ثالثا، گذشتن از پاره اي منافع و بركات به جهت رسيدن به فوائد و ثمراتي به مراتب ارزشمند تر، امري كاملا معقول و منطقي است كه هر انساني در طول زندگي خود به نوعي اين رفتار را تجربه مي كند. بر اساس آن زندگي خود را رقم مي زند؛ اما اگر اين امر مربوط به امور آخرتي و سعادت ابدي باشد، ضرورت و اهميت آن به مراتب بيش تر و بالاتر خواهد بود تا جايي كه انسان ديگر ترك و پرهيز و خويشتن داري را سخت و دشوار نديده، بلكه با توجه به بركات و ثمرات آن، فشار برايش لذت بخش و زيبا خواهد بود.
البته ممكن بود كه خداوند ساختار عالم را به گونه اي قرار دهد كه فشارها و محدوديت هايي وجود نداشته باشد، اما در اين وضعيت ديگر رشد و تعالي و تكامل روحي بشر كه در سايه سختي ها و فشارها و خويشتن داري ها شكل مي گيرد، براي او وجود نمي داشت ، حقيقتي كه به نوعي فلسفه اصلي و هدف نهايي زندگي بشر محسوب مي گردد.
پي‌نوشت‏ها:
1. توبه (9) آيه 55.
2. نهج البلاغه، نشر موسسه امير المومنين، قم 1380 ش ،خطبه 90.
3. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، واژه بلا، نشر دار الحديث، قم، 1416 ق، شماره 1950، ج 21404.
موفق باشید.