سلام
ببخشید که سوال تکراری میپرسم آخه هنوز ابهام دارم.

دختری هستم که از نظر فقهی و شرعی باکره محسوب میشم. اما در دوران جاهلیت(!!) با وارد کردن اجسامی که قطر نسبتاً زیادی داشتند صدمه دیدم و دیگه از نظر پزشکی دوشیزه به حساب نمیام. یعنی به طور کامل از بین رفته. با توجه به اینکه بخشی از مهریه مربوط به باکره بودن هست؛آیا من موظفم قبل از عقد به نامزدم این مسأله رو بگم؟ اگر بخوام رازم رو نگهدارم و پیش خدا توبه کنم،نمیشه که! همسرم میفهمه،بهش چی بگم؟

ممنون از جوابی که قراره بدید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي نه تنها شما، بلكه هيچ كس حق ندارد از گذشته سياه خود و گناهان خود نزد احدي صحبت كند و اعتراف كند حتي خواستگار و همسر آينده، چرا كه با اين كار انسان خود را خوار و كوچك مي كند و كسي حق ندارد خود را خوار و ذليل گرداند و فقط انسان بايد در برابر خدا اعتراف به گناهان كند امام صادق(ع) فرمود:«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ؛(1) خداوند همه چيز را به خود مومن واگذار كرده، مگر ذليل كردن خود را، يعني حق ندارد خودش را خوار و ذليل كند.»
از طرف ديگر به نظر فقها و مراجع تقليد نيمي از مهريه در مقابل دخول و مباشرت هست نه در مقابل باكره بودن ،يعني وقتي دو نفر ازدواج مي كند چه زن باكره باشد چه باكره نباشد ، اگر قبل از دخول از هم جدا شوند، نيمي از مهريه بر عهده شوهر است، و اگر دخول انجام شده باشد و بعد از هم جدا شوند، شوهر بايد تمام مهريه را بدهد. پس نيمي از مهريه در مقابل دخول هست نه باكره بودن.
البته در رساله مرجع تقليدتان در مورد قرار داشتن بخشي از مهريه در مقابل باكره بودن اين گونه آمده است: اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد، و بعد از عقد معلوم شود و يا به اقرار زن يا بيّنه ثابت شود كه بكارتش قبل از عقد به نزديكى از بين رفته، هر چند ثبوت خيار فسخ براى مرد خالى از وجه نيست، ولى احتياط واجب آن است كه اگر فسخ كرد طلاق هم بدهد، و مرد مى‌تواند با ملاحظۀ نسبت تفاوت بين مهر باكره و غير باكره را از مهرى كه قرار داده‌اند بگيرد، چه عقد را فسخ كند يا بر آن باقى بماند.(2)
ولي بين مهريه باكره و غير باكره در خيلي از دختران تفاوتي نيست يعني دختري كه با ازدواج اول بكارتش از بين رفته و ازدواج مجدد مي كند در بسياري از موارد مهريه اش از دختر باكره كم تر نيست، به علاوه بايد در عقد شرط باكره بودن را كرده باشند كه غالبا چنين شرطي در عقد نمي شود. اگر هم تفاوت بين مهريه باكره و غير باكره باشد باز ازدواج تان مشكلي نداشته است. پس از اين جهت هم نگراني نيست.
و اگر ترس و نگراني در مورد فهميدن همسر آينده هست ،باز نبايد چيزي از گناه بگوييد چون با توجه به انواع مختلف پرده بكارت نمي توان به راحتي متوجه شد كه كسي مرتكب فحشا شده يا نه. در ضمن بسياري از آقايان و شوهر ها به اين مسئله اهميتي نمي دهند و يا متوجه اين مسئله نمي شوند.
اگر هم متوجه شدند و از شما سوال كردند كه چرا واقعيت را نگفته ايد؟ باز هم شما جواب شرعي داريد يعني يا بايد توريه كنيد يا در جواب ايشان بگوييد من از كارشناسان ديني سوال كردم و آن ها گفتند بازگو كردن گناه خود گناهي بزرگ است و من نبايد گناهم را با گناه ديگري جبران كنم.
با توجه به همه اين مسائل متوجه مي شويد كه بازگو كردن گناه تان هيچ وجه شرعي ندارد و با گفتن گناه خود را از چشم شوهرتان مي اندازيد و ممكن است در آينده همين بازگو كردن چماقي بشود و در مواقع حساس به رخ تان كشيده شود. يا بخاطر همين گفتن هيچ گاه نتوانيد ازدواج كنيد.
پي نوشت ها:
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، چاپ 1409، ج 16، ص 157.
2. خراسانى، حسين وحيد، توضيح المسائل (وحيد)، در يك جلد، مدرسه امام باقر(ع)، قم - ايران، نهم، 1428 ه‍ ق ، م 2508.
موفق باشید.