آیا چنین حدیث و مناجاتی از امام سجاد علیه السلام صحت داره که فرموده باشند:(خدایا من یک چیزی دارم که تو نداری و آن اینکه من خدایی مثل تو دارم و تو مثل خودت نداری)
واقعا اینگونه مناجات با خدا به دور از شان امامان نیست؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين جمله به صورت هاي مختلفي در بين بعضي از افراد شنيده مي شود از جمله:
1. ((خدايا من در كلبهي كوچك خود چيزي دارم كه تو در عرش خودت هم نداري: من چون تويي را دارم و تو مثل خودت را نداري!))
2. ((خدايا من در اين خانه درويشي خود چيزي دارم كه تو در عرش آسمانيت آنرا نداري من خدايي مثل تو دارم ولي تو خدايي مثل خود نداري.))
3.((خدايا من در كلبه گدائي خود چيزي را دارم كه تو در عرش كبريائي خود نداري من چون تويي دارم و تو چون خود نداري))
4. ((خدايا من يك چيزي دارم كه تو نداري و آن اين كه من خدايي مثل تو دارم و تو مثل خودت نداري))
اما گوينده اين سخن كيست؟ در سايت هاي و فضاي مجازي اين سخن را به امام سجاد (ع) و در جاي ديگري به امام جعفر صادق (ع) و بعضي آن را به حضرت موسي (ع)نسبت داده اند، اما هيچ منبعي براي اين نسبت بيان نشده است. به هر حال علي رغم جستجوهاي فراوان دليلي براي استناد اين سخن به يكي از ائمه معصومين (ع) پيدا نكرديم.
اشكالي كه بر ظاهر اين سخن وارد مي شود اين است كه: دليل احتياج مخلوقات به آفريدگار و رب و مربي، فقر و نقص آنان است و بايد انسان اين احتياج را درك كند و خود را محتاج خداوند بداند. در حالي كه خداوند كمال مطلق است و هيچ احتياجي ندارد تا با كمك غير خود آن را برطرف كند. و احتياج او به غير خود براي او ارزش و كمالي نيست. بنابراين، از اين ديدگاه سزاوار نيست كه كسي نسبت به خدا فخر فروشي كند كه خدايا من چيزي دارم كه تو نداري.
برخي معتقدند كه چنين سخني نمي تواند سخن معصوم باشد و در شان معصوم نيست زيرا گرچه ظاهر زيبايي دارد ولي به دليل اشكالي كه مطرح شد، همچنين عدم دست يابي به سند اين روايت نمي توان آن را پذيرفت.
البته چيزي شبيه به آن در روايتي آمده است : "نَاجَى دَاوُدُ رَبَّهُ فَقَالَ إِلَهِي لِكُلِّ مَلَكٍ خِزَانَةٌ فَأَيْنَ خِزَانَتُكَ قَالَ جَلَّ جَلَالُهُ لِي خِزَانَةٌ أَعْظَمُ مِنَ الْعَرْشِ وَ أَوْسَعُ مِنَ الْكُرْسِيِّ...وَ هِيَ الْقَلْبُ "؛ (1)حضرت داود (ع)در مناجات عرض كرد : خدايا براي هر پادشاهي خزانه اي هست پس خزانه تو كجاست خطاب شد براي من خزائني است از عرش عظيم تر و از كرسي وسيع تر ...و آن "دل" است.
پس طبق صريح اين عبارات، انسان در قلب خويشتن كه خانه عبوديت است گوهري دارد كه در عرش هم نيست و البته اين انسان كامل است كه اين گوهره را قدر شناخته و حق آن را اداء كرده است و از همين روست كه گفته مي شود : انسان مظهر اسماء و صفات الهي است.
با اين توصيف جا دارد كه در مقام مناجات گفته شود: "قال الصادق (ع) العبودية جوهر كنهها الربوبية فما فقد من العبودية وجد في الربوبية و ما خفي عن الربوبية أصيب في العبودية" ؛ (2)خدايا من در كلبه گدائيم يعني در خانه دلم كه كانون نياز و فقر است چيزي دارم كه در عرش كبريائي تو نيست و البته آن گوهر عبوديت توست كه در قلب من نهاده اي و به اين واسطه است كه من چون تويي دارم و بدان فخر مي كنم از آن روي كه كنه عبوديت من همان ربوبيت توست.
از طرفي مضمون بخش دوم اين كلام كه: خدايا من چون تويي دارم ... شباهت كامل به اين دعاي مشهور حضرت علي (ع) دارد كه : "إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً إِلَهِي أَنْتَ لِي كَمَا أُحِبُّ فَوَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ ؛( 3)خدايا اين فخر مرا بس كه خدايي چون تو دارم ؛ تو آن گونه اي كه من دوست دارم پس مرا هم آن گونه گردان كه تو دوست داري.
با اين اوصاف تمامي اين كلمات به مفهوم واحدي اشاره دارد كه در مقام عبوديت القاء شده است نه در مقام برتري جويي و اعلام بي نيازي نسبت به خدا.
پي نوشت ها:
1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار( ط- بيروت)،ناشر: دار إحياء التراث العربي ،بيروت، 1403 ق ،نوبت دوم، ج 68، ص59.
2. مصباح الشريعه، منسوب به امام جعفر صادق، موسسه الاعلمي للمطبوعات، 1400هـ ق، ص7.
3. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار( ط- بيروت) ،ناشر: دار إحياء التراث العربي. ،بيروت ، 1403 ق ،نوبت دوم، ج 91،ص 94.
موفق باشید.






