با سلام و آروزی قبولی همه سوگواری های شما در ماه محرم وصفر

مهم ترین القاب مولا امام رضا در بیا ن ایرانی ها غریب الغربا بودن آقاست.
1- در افکار عوام غربت فقط دور بودن از وطن وهمراه نبودن خانواده امام تلقی می شود وهمین است که اغلب به طور مظلومانه و غیر منصفانه ای در مداحی ها و سخنان عوام ,امام را خطاب قرار می دهند که شما که غریب نیستید بلکه مثلا امام حسن علیه السلام غریبند که قبه و ضریح ندارند. کسی منکر این نیست اما مطمئنا عوامل دیگری در غربت امام مد نظر بوده که ایشان غریب الغربا لقب گرفته اند.
می خواستم بنا به اینکه شیعه باید عارف به حق امام باشد بدانم همه دلایل غریب بودن امام چیست؟

2- در سخنان سایر عالمان دین در رسانه ها شنیده ام یا خوانده ام که : احضار امام رضا توسط یکی از برادران حضرت به دادگاه درباره وصیتنامه امام کاظم علیه السلام (کتاب حجت، باب نص بر امامت امام رضا،ح15) و تردید بنی هاشم در صحت انتساب فرزندی امام جواد به حضرت و اینکه با وجود برادران و خواهران زیادآنها با امام همراه نبودند. آیا اینها را تصدیق می فرمایید ؟
دلایل دیگر را هم لطفا کامل بفرمایید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مي توان چنين گفت معناي غربت، تنها ناشناس بودن نيست، بلكه «تنها» و بي‌يار و ياور بودن است و چه بسا انسان در ميان انبوهي از آشنايان نيز غريب مي‌شود؛ مضافاً بر اين كه حضرت امام علي بن موسي الرضا عليه السلام به «مرو» عزيمت ننمودند، بلكه به صورت تبعيد و به اجبار به مرو منتقل شدند.
غربت جغرافيايي
صرف جا به جايي مكاني غربت نيست، بلكه سلب اختيار از اتخاذ محل اقامت براي يك امام غربت است.
اين يك اسارت بود، لذا ايشان وقت خروج به اهل خانه‌ي خود فرمودند: من مي‌روم و شما براي من مجلس عزا برگزار كنيد [يعني به جاي خوشحالي و راضي شدن بفهميد و بفهمانيد كه اين سفر شهادت است.
غربت در بين پيروان
پدر ايشان، حضرت موسي‌ بن جعفر(ع) كه ساليان درازي از عمر امامت خود را در زندان‌ها و تحت شكنجه‌ها گذراندند و عاقبت نيز در حبس و زير شكنجه به شهادت رسيدند، نمايندگاني تحت عنوان «نماينده‌ي امام» در ميان مردم داشتند كه از سويي رابط بودند و از سوي ديگر وجوهات شرعيه را اخذ و در موارد امر امام مصرف مي‌كردند. برخي از اين نمايندگان پس از شهادت ايشان، به خاطر آن كه وجوهات اخذ شده را تصاحب كنند، هيچ يك امامت علي بن موسي (ع) را نپذيرفتند، برخي گفتند: امام شهيد نشده، برخي ديگر گفتند او همان امام زمان است و بر مي‌گردد ... و شيعه‌ي هفت امامي نيز آنجا تأسيس گرديد. و اين خود نشاني ديگر بر غربت آن امام عزيز است.
غربت در بين خويشان حتي عموها و عموزاده از ايشان نمي‌پذيرفتند كه امام جواد (ع) فرزند ايشان است. خوب تأمل كنيد كه چه غربتي از اين بالاتر است كه بستگان نزديك،‌ فرزندي اولاد انسان را نپذيرند؟! عاقبت گفتند: بايد نسب‌شناس بياوريم. امام (ع) قبول نكردند، چرا كه فرمودند: حضرت رسول اكرم (ص) از نسبت دادن اولاد به تأييد نسب‌شناس منع كرده‌اند. اما آنها تنها شرط براي پذيرش را رأي نسب‌شناسان بيان داشتند و به امام نيز گفتند: چون ممكن است هيبت شما نسب‌شناسان را تحت تأثير قرار دهد، نبايد در جمع ما باشي. بلكه بايد مثل يك كشاورز ساده، با لباس مندرس و كلاه حصيري و ... در مزرعه مشغول كار و بيل زدن باشي. امام (ع) به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود،‌ مجبور به پذيرش شدند. نسب‌شناسان آمدند، بستگان نزديك ،امام جواد (ع) را آوردند و به آنها گفتند: شما بگوييد اين فرزند كدام يك از ماست؟ آنها نيز پاسخ دادند: هيچ كدام. وقت خروج چشم‌شان به امام در مزرعه افتاد و گفتند: به يقين فرزند آن كشاورزي است كه روي زمين كار مي‌كند و دلايل خود را نيز بيان داشتند. سپس اين عموها و عموزاده كه نه امام مي‌شناختند و نه حرمتي براي او قائل شده بودند، مجبور به پذيرش و عذرخواهي شدند. و اين هم خود غربتي بزرگ بود.(1)
پي نوشت ها:
1. برگرفته از، علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسينى طهرانى‏،روح مجّرد، ص 220، نرم افزار كيمياي سعادت.
موفق باشید.