با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود گرچه احكام اسلام همهاش داراى مصالح مى باشد و در قرآن و روايات به فلسفه بعضى از احكام اشاره شده است، ولى ما موظفيم همه عبادات را از روى تعبد و تسليم در برابر اوامر الهى انجام دهيم، گرچه به فلسفة عبادات آشنا باشيم. پس چون دستور اسلام اين است كه مسافر نماز را شكسته بخواند، در حال سفر با شرايط خاص نماز هاى چهار ركعتى را شكسته مى خوانيم.
از آياتي كه درباره نماز و روزه نازل شده استفاده مي شود كه اين احكام از مسافر، به جهت آسان گرفتن و آسايش وي بوده است. در قرآن كريم آمده است:
«...فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ... ؛ ...(1)پس هر كس ماه رمضان در شهر و وطن خود باشد، بايد روزه بگيرد و هر كس بيمار يا مسافر باشد، در ايّام ديگر روزه بگيرد. خدا آساني را براي شما اراده كرده و مشقت و سختي را از شما نخواسته است...».
و نيز در مورد نماز آمده است : «وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ ....(2)؛ و هنگامي كه سفر كنيد گناهي بر شما نيست كه نماز را كوتاه بخوانيد».
خداوند منّت گذارده و حكمي از سر مهرباني براي مسافر وضع و هديه كرده است. رد كردن و برگرداندن هدية الهي،خلاف ادب است. بنابراين عقل سليم تجويز نمي كند كه بر خلاف خواسته خداوند در سفر نماز را تمام بخواند و يا روزه بگيرد. امّا اگر كسي بر خلاف اين حكم عمل كند،يعني مسافر در سفر نماز را چهار ركعتي بخواند و يا روزه بگيرد، صحيح نيست، به دليل رواياتي كه وارد شده است كه كوتاه خواندن نماز در سفر يك نوع تخفيف الهي است و ادب اقتضا مي كند كه انسان اين تخفيف را رد نكند و نسبت به آن بي اعتنايي به خرج ندهد.
در روايات اهل سنت از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده كه در باره نماز قصر فرمود: «صدقة تصدق الله بها عليكم فاقبلوا صدقته ؛(3) (اين هديه اي از خداوند است. آن را بپذيريد ».
نظير اين حديث از طريق شيعه نيز آمده است. امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل مي كند: «افطار در سفر و نماز قصر از هداياي الهي است. كسي كه از اين كار صرف نظر كند هديه الهي را رد كرده است».(4)
امام باقر(ع) فرمود: «گروهي با پيامبر در ماه مبارك رمضان در سفر بودند. پيامبر در سفر روزه نگرفت، ولي برخي از همراهان روزه گرفتند. پيامبر(ص) فرمود: « اينان تا روز قيامت از نافرمانان خواهند بود».(5)
امام صادق(ع) فرمود: «خدا بر مريض و مسافر بخشش كرده كه روزه نگيرند. آيا پسنديده است كه بخشش خدا برگردانده شود؟!»(6)
علّت و فلسفة واقعي احكام شرعي بر ما معلوم نيست. در روايات حكم تقصير(شكسته شدن) نماز و روزه نگرفتن را بر سفر هشت فرسخي مبتني كرده، چه مسافر خسته شده و چه خسته نشده باشد. بنابراين ملاك در قصر و اتمام و افطار روزه، خستگي و عدم آن نيست، گرچه سفر حتي با وسايل سريع السير خسته كننده است. لااقل نفس دوري قابل توجه از وطن به نوعي خستگي روحي براي غالب افراد به دنبال دارد كه حال روحي انجام عبادات به طور مفصل را از آن ها مي گيرد .
به هر حال ملاك قصر در نماز مقدار مسافت است. اگر ملاك را خستگي و عدم خستگي بگيريم، چه بسا افرادي با اسب و شتر مسافرت بيست فرسخ انجام مي دهند، ولي خسته نمي شوند؛ برعكس افرادي دو فرسخ مسافرت مي كنند و خسته و كوفته مي شوند. پس ملاك بر اساس روايات پيمودن مسافت شرعي يعني هشت فرسخ است. هر كس اين مقدار مسافت را چه در يك روز يا در چند دقيقه بپيمايد، نمازش شكسته خواهد بود و روزه را بايد افطار كند.(7)
به عبارت ديگر: گرچه يكي از عوامل اين حكم آسان گرفتن بر بندگان است، امّا قرائن نشان مي دهد كه اين عامل، تنها عامل نمي باشد،زيرا كسي كه با خستگي زياد به مقصد رسيده، در همان زمان كه به مقصد مي رسد، اگر قصد اقامت ده روزه كند، نمازش تمام است و روزه هم در شرايط وجوب، واجب خواهد بود. پس ملاك تام و كمال در سقوط روزه و شكسته شدن نماز خستگي نيست .
در هر حال چنان كه در ابتدا اشاره شد در احكام فقهي علت و ملاك احكام به طور قطعي و كامل در دست نيست، بلكه دليل اصلي ، تعبد و اطاعت از دستورهاي الهي است مثل اينكه چرا نماز صبح دو ركعت و يا مغرب سه ركعت است و يا چرا بايد حمد و سوره در نمازهاي ظهر و عصر آهسته خوانده شود. ولي در نمازهاي مغرب و عشا و صبح بايد بلند خوانده شود؛ اينها تعبد است و ما نمي توانيم از خود دليلي بتراشيم . هرچند حكمت هايي در آن مطرح شده و با عقل هم به دست مي آيد اما اين امور جنبه غالبي داشته و كليت ندارد .
پينوشتها:
1. بقره(2) آيه 185.
2. نسا(4) آيه 101.
3. سنن بيهقي، نشر مصر ، 1348 ش، ج3 ،ص134.
4. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، نشر دارالاحيا التراث العربي، بيروت 1412 ق، ج 5، ص 540.
5. وسائل الشيعه، ج 7، ص 124،نشر پيشين.
6. همان.
7. محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين قم، 1378 ش، ج 2، ص 11.
موفق باشید.






