با سلام
نمی دانم که آیا شما هم این مطلب را شنیده اید یا نه که می گویند: راه های رسیدن به خدا به تعداد عدد انسانها است
اما ما در شیعه داریم که فقط یک را راه صراط مستقیم است ولاغیر.
لطفا" این تناقض را پاسخ دهید.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگر به ويژگيهاي راههايي كه آدميان براي شناسايي خداوند در پيش ميگيرند، دقت كنيم، ميتوان گفت: هر انساني در باب شناخت خدا راهي مخصوص به خود دارد و هر كس او را به گونهاي مييابد و ميشناسد. از اين ديدگاه راههاي شناخت خدا بي شمار است و از همين رو گفته شده است: «الطرق الي الله بعدد انفاس [نفوس] الخلائق؛(1) راههاي به سوي خدا به تعداد جانها يا نَفَسهاي مخلوقات است.»
در عرفان، بحث شناخت شهودي و حضوري مطرح است از اينرو مراد از اين جمله در سياق عرفاني اش آن است كه هر انساني از راه قلب و شهود مي تواند به خدا برسد و اين راه در درون او نهفته است. از طرف ديگر با توجه به تفاوت عقول و فهم انسان در قبول مراتب عرفان و شناخت و نيز با توجه به اينكه شهود يك دريافت دروني و شخصي است راههاي شناخت حضوري و شهودي نيز متعدد خواهد بود.
معناي ديگري كه براي اين عبارت گفته شده آن است كه اگر كسي اهل فكر و دقت و تعقل باشد، از راههاي مختلفي مي تواند به گوهر هدايت و حقيقت دين، دست يابد. البته درست است كه راههاي اصلي وصول به معرفت الله را چهار راه ميدانند: 1- از راه عقل 2 – راه دل و فطرت 3 – راه تجربه 4 – راه دين، اما روشن است كه تحصيل معرفت و حصول اطمينان از نظر كميت و كيفيت و شدت و ضعف، مختلف است و هر كس به اندازه استعداد و ظرفيت خود، از معرفت بر خوردار است. لذا راههاي رسيدن به معرفت خداوند نيز از اين حيث متعدد خواهد بود.
به علاوه مي توان گفت مراد از اين عبارت، آن است كه هر يك از مخلوقات به تنهايي آيه و نشانهاي از خداوندند و از اين رو راهي براي رسيدن به خداوند هستند. توضيح آن كه:
چنانچه در آيات متعددي از قرآن اشاره شده همه مخلوقات آيات و نشانه هاي الهي هستند و با دقت و تامل در هر يك مي توان به شناخت خداوند رسيد. از اين رو معناي جمله مذكور نيز آن است كه چون هر يك از مخلوقات نشانه اي بر وجود خداوند و راهي براي رسيدن به شناخت اويند، راههاي رسيدن به خداوند به تعداد مخلوقات خواهد بود.
بنابراين بايد توجه داشت كه اين عبارت نمي رساند كه هر مسلك و مرامي كه بالفعل افراد و فرقههاي گوناگون دارند، همگي درست هستند و همه آنها مجازند بر طريقه خود بمانند اين عبارت مثل اين است كه به كسي بگوييم : «تو اهل كاركردن نيستي و الا براي كار كردن و امرار معاش هزاران راه وجود دارد.» مراد از اين جمله، اين نيست كه هر كس هر كاري ميكند و لو دزدي و جنايت – راه امرار معاش است بلكه مقصودش آن است كه امكان كاركردن براي امرار معاش يكي دو تا نيست و اگر كسي بخواهد و انگيزه كار داشته باشد، از راههاي گوناگوني مي تواند به اين امر دست يابد.
در نتيجه اين تعبير بر اساس معاني متعددي كه مي تواند داشته باشد ارتباطي با صراط مستقيم بودن راه دين ندارد ؛ در واقع بايد گفت درست است كه راههاي رسيدن به خدا و حقيقت، متعدد است. اما چهار چوب كلي و محور اصلي اين راهها، متعدد نيست، بلكه يك صراط مستقيم در كار است چرا كه قرآن در سوره آل عمران آيه 85 ميفرمايد: هر كس ديني غير از اسلام برگزيند، از وي پذيرفته نميشود» (2) بنابراين چهار چوب كلي، تنها اسلام است و تنها حول اين محور اصلي است كه از راههاي گوناگون (چنانكه تبيين شد) مي توان به خدا رسيد.
پي نوشت ها:
1. مجلسي، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1403 ق، ج 64، ص 137.
2. آل عمران (3) آيه 85.
موفق باشید.






