با سلام
حدود 3 سال قبل با دختر خاله ام ازدواج کردم با این نیت که به گناه بزرگتر آلوده نشوم چون در سن 11 سالگی به سن بلوغ رسیده بودم و شهوتم فوقعلاده زیاد و آزار دهنده است بطوریکه قبل از ازدواج بارها به گناه کبیره استمناء آلوده شده بودم و چون در بین بستگانمان داشتن ارتباط نامشروع با جنس مخالف عرف شده بود و با این دید که هیچ دختری حاضر نمی شد که من او را صیغه کنم و برای جلوگیری از زنا و ... خانواده ام در شرایطی که حتی دیپلم هم نگرفته بودم و نه درآمد ونه منزل شخصی داشتم وادار به ازدواج با دختر خاله ام که ساکن اردبیل بوده و تفاوت فرهنگی فاحشی با ما که در تهران زندگی می کردیم، کردم.
فرایند خواستگاری خوب انجام شد و بله را راحت گرفتم ولی با شیطنت باجناقم شیرینی اش را از دست داد و تبدیل به خاطره بد شد ولی قرار بود که ما با هم بصورت صیغه باقی بمانیم تا حدود 3 سال بعد که من دانشگاه را تمام کرده و کمی پول جمع کنم که این هم نشد بعد قرار شد یک عقد مفصل در اردبیل برگزار کرده و به جای جشن عروسی به مشهد برویم و عقد مفصل انجام شد ولی قرار شد برای ماه عسل به کیش برویم که این هم نشد مجددا قرار گذاشته شد که عروسی در اردبیل برگزار شود و پس از انجام هماهنگی ها و انجام دعوت از بستگان این نیز به هم خورد و تالار در تهران رزرو کردیم و این هم به هم خورد و چون به تاریخ عروسی یعنی نیمه شعبان نزدیک شده بو مجبور شدیم در کرج و در یک تالار درپیت جشن را برگزار کنیم آن هم چه جشنی! و لازم به ذکر است که اکثر این برنامه ها از طرف خانواده دختر مثلا بخاطر مسایلی نظیر مقدار مهریه که می گفتند 1371 سکه باشد به هم می خورد نهایتا تعداد سکه ها به 371 کاهش یافت ولی این فرآیند یعنی از خواستگاری تا عروسی حدود 3 سال طول کشید که واقعا زندگی بر من پدر ومادرم جهنم شده بود و من حال می خواستم زندگی را شروع کنم هم پیر شده بودم و هم انگیزه ای نداشتم و از همسرم هم تنفر داشتم و این حس تنفر در هر دو خانواده متقابل بود و بارها تا مرز جدایی حتی قبل از رفتن به زیر یک سقف پیش رفتیم
این مختصری از کلیات زندگی ام بود
بعد از ازدواج بدلیل کینه ای که از اختلافات گذشته داشته و دخات بیش از حد خانواده ها هر روز مشاجره داشتیم و به جایی رسید که بعد از یک سال مشاجره ها فیزیکی شده و بارها از هم طلاق عاطفی و زبانی گرفتیم ولی بخاطر میانجیگری بستگان به دادگاه کشیده نشد و اکنون سه سال است که با این وضعیت زندگی می کنیم
درتمام این مدت در خانه ای که پدرم تهیه کرده بود زندگی می کردیم و تمام مخارج زندگی را پدرم و به دلیل دانشجو بودنم و تاکید بر اینکه ادامه تحصیل بدهم عهده دار بود.
اخیرا متوجه شدیم که من یک بیماری ژنتیکی که منجر به تحلیل عضلات و در نهایت فلج شدن می شود مبتلا هستم و دکترها می گویند که من از کار افتاده ام و این بیماری هیچ درمانی ندارد و چون بیماری ژنتیکی بوده و همسرم دخترخاله ام می باشد به هیچ وجه نباید بچه دار شویم که تبدیل به یک بحران شده است
من بدلیل شهوت زیاد و اینکه همسرم نمی تواند مرا ارضاء کند همیشه به نامحرم خیره می شوم که باعث آزار همسرم است چون به خودش هم گفته ام که از تو لذت نمی برم که این مساله کمی هم جنبه روانی دارد چون هنوز خاطرات تلخ زندگی ام را نمی توانم فراموش کنم همسرم برای مقابله با این قضیه بد حجاب شده و بصورت نامعقول لباس پوشیده و رفتار می کند و در جواب می گوید که چطور تو به دیگران نگاه میکنی دوست دارم دیگران هم به من نگاه کنند و در این چند سال باها شده که به هم گفته ایم که تو زن من نیستی یا اینکه تو شوهر من نیستی و در موارد شدید تر شده که خطاب به هم بگوییم تو زن هرزه یا اینکه تو مرد هرزه ای هستی
من شخصا هیچ دلخوشی از زندگی ام ندارم و با وضعیت جسمی و روحی که دارم توان اداره ی زندگی را ندارم و بارها به همسرم پیشنهاد داده ام که از هم جدا شویم ولی چاره ای جز ادامه ی این زندگی نامعلوم نداریم ولی من نسبت به جدایی بسیار راغبم با اینکه می دانم اگر همسرم را از دست بدهم تا آخر عمرم باید تنها زندگی کنم.
لطفا مرا راهنمایی کنید و پاسخ را مفصل و واضح هم به ایملم بفرستید و در صورت امکان پیامک کنید.
با تشکر ویژه

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تصميم شما مبني بر ازدواج با دختر خاله تان از آنجا كه تفاوت فرهنگي نسبتاً زيادي با وي داشته ايد يك تصميم عجولانه و احساسي بوده است به مين خاطر، بعد از ازدواج گرفتار عوارض و مشكلات آن گرديده ايد. تفاوت فرهنگي در كنار ديگري تفاوت هايي كه داشته ايد ولي به هر دليلي از آنها سخن به ميان نياورده ايد در عدم شادكامي ازدواج تان نقش داشته است. علاوه بر اين، دخالت نابجاي خانواده ها مزيد بر علت شده و در شكست ازدواج تان سهيم بوده است. البته اشتباهات و رفتارهاي خود شما در اين ميان بي تأثير نبوده است و عملاً باعث لج و لج بازي و بحراني تر شدن اوضاع شده است. مسلماً ادامه اين روند به همين صورت هرگز به صلاح تان نخواهد بود و بايد اين روند فوراً قطع و يا اصلاح شود تا آرامش روحي و رواني خود شما بيش از اين به خطر نيفتد.
براي اصلاح اين قضيه و يافتن راه حل قطعي توصيه مي شود در اسرع وقت و به صورت حضوري به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و از نزديك با روانشناسان، خانوده درمانگران و زوج درمانگران باتجربه گفتگو كنيد و چاره انديشي نماييد. بدون مواجهه طرفيني و شنيدن همه نقطه نظرات و تشكيل جلسات درماني مختلف به اين سادگي ها نمي توان مسئله شما را ختم به خير گردانيد و در مورد جدايي و يا ادامه زندگي تان اظهار نظر نمود.
توصيه مي شود هرگز به مشاوره هاي مكاتبه اي و يا تلفني اكتفا نكنيد، بلكه براي يافتن راه حل قطعي به مراكز مشاوره اي معتبر مراجعه كنيد و همسرتان را نيز به بهانه هاي مختلف همراه خود ببريد تا چاره اي انديشي شود.
همان طور كه گفتيم ادامه اين روندي كه شما و همسرتان در پيش گرفته ايد و از روي لج بازي به برخي رفتارهاي تكانشي و غير اخلاقي روي آورده ايد هرگز به صلاح تان نمي باشد و ممكن است روز به روز بدتر شود و به رفتارهاي آسيب زا و خطرآفرين منتهي شود.
حتي اگر از همسرتان جدا شويد با توجه به شرايط جسمي و بيماري كه شما داريد طبيعتاً به اين آساني نمي توانيد ازدواج مجدد نماييد و از فشار جنسي رهايي پيدا كنيد به همين خاطر، يا بايد راهي براي همدلي بيشتر با همسر فعلي تان پيدا كنيد و با فراموش كردن همه خاطرات تلخ گذشته، زندگي جديدي را با وي آغاز كنيد و بكوشيد كه از بودن در كنار وي لذت ببريد و يا از او جدا شويد و فشار جنسي را تحمل نماييد. ولي هرگز عاقلانه نيست كه زندگي تان را هم اين جوري رها كنيد و بگذاريد وضعيت تان روز به روز بدتر شود كه در آن صورت راهي براي جبران و بازگشت وجود نخواهد داشت.
اين را هم بدانيد كه روي آوردن به گناه و رفتارهاي گناه آلودي مثل نگاه به نامحرم نه تنها هيچ تأثيري در بهبود شرايط ندارد. بلكه باعث حاد شدن قضيه و تشديد مشكلات مي گردد و عطش جنسي تان را بيشتر مي كند ضمن اين كه همان طور كه خودتان فرموديد و عملاً در زندگي تان با آن مواجه شده ايد اين مسئله باعث آزار همسرتان و لج بازي وي مي شود و در سقوط و گمراهي او نقش دارد به همين خاطر، به شما توصيه مي كنيم كه اجازه ندهيد زندگي دنيا و آخرت شما به خاطر يك سري اشتباهات و ندانم كاري متلاشي شود، بلكه بهتر است با مراجعه به مراكز مشاوره اي و ارتباط با متخصصين مختلف كه از آنها نام برديم در حل مشكلات خويش بكوشيد و خودتان را از اين بحران خودساخته كه موجب هلاكت و نابودي خود و چندين خانواده ديگر مي گردد خارج گردانيد.
موفق باشید.