دقیقا چه اتفاقاتی را میتوان قضا و قدر و حکمت الهی دانست؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قضا، يعني حكم و قطع و حتميت. در نظام آفرينش، موجودات مادي از چندين راه ممكن است به وجود بيايند؛ مثلاً اگر براي خانه شخصي چند راه وجود داشته باشد، ورود به خانه از چند راه ممكن است. حال اگر از ميان چندين راه ممكن، علل و اسباب پيدايش يكي از آنها فراهم شد و تنها همان يكي تحقق يافت، اين مرحله از تحقق را قضا مينامند.
قدر، يعني اندازه و اندازهگيري و تعيين حدّ و حدود چيزي و در اصطلاح به اين معنا است كه خداوند براي هر چيزي اندازهاي قرار داده و آن را بر اساس اندازهگيري و محاسبه و سنجش آفريده است. خداوند در قرآن ميفرمايد: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ؛ (1) ما هر چيزي را به اندازه خلق كرديم (براي هر چيز اندازهاي قرار داديم).»(2)
مطابق اين بيان، خداوند براي تحقق هر چيزي حدود خاصي را معين كرده و در نهايت قضا خداوند بر آن تعلق گرفته كه ضرورت وجود اشياء را، در ظرف علل و اسباب آنها تحقق بخشد. لذا به اعتقاد ما تمام اموري كه در عالم محقق مي شود مطابق قضا و قدر مي باشد يعني فعل بر اساس همان نظام سبب و مسببي،قطعيت يافته و محقق مي شود.
معناي حكمت در افعال خداوند به آن معنا است كه خداوند متعال كه عالم به همه چيز است نظام هستي از جمله انسانها را به صورت كامل و احسن آفريده، به طوري كه هيچ خلل و نقصي در آن راه ندارد و از اينكه كار لغو و بيهوده و قبيح و ناروا از او سر بزند، پاك و مبراست. در واقع ايجاد افعال قبيح، لغو و بيهوده ناشي از جهل يا ناتواني فاعل و يا نيازمندي اوست و چون خداوند كمال مطلق بوده و از همه اين نقص¬ها پيراسته است هيچگاه عمل زشت و بيهوده انجام نمي¬دهد. در نتيجه افعال او حكيمانه است.(3)
بر اين اساس تمام امور مربوط به انسان و غير انسان ، در دائره قضا ، قدر و حكمت الهي قرار مي گيرد؛ نكته مهم در اين مورد آن است كه آنچه خداوند تقدير كرده و بر اساس حكمت انجام مي شود، فعل، همراه با همۀ خصوصيات و قيود آن است، نه بدون آنها.
برخي از اين خصوصيات به ويژگي هاي زماني و مكاني باز مي گردد و پاره اي نيز به فاعل آن مربوط مي شود. مثلاً يكي از خصوصيات افعال مربوط به انسانها، آن است كه از سر اختيار و بر پايۀ گزينش آزادانۀ فاعل انجام شود. بنابراين، معناي اين كه خداوند افعال اختياري انسان را از پيش تقدير كرده است، اين است كه شخص خاصي در زمان و مكان معيني با بهره گيري از اختيار خويش – و نه به صورت جبري – آن كار را انجام مي دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها منافاتي با افعال اختياري انسان ندارد، بلكه آن را تأييد مي كند؛ زيرا بدين معنا است كه وقوع جبري و غيراختياري چنين فعلي محال است. چون قضا و قدر الاهي به وقوع اختياري اين فعل تعلق گرفت و اگر اين فعل از روي جبر و غير اختياري واقع شود، خلاف قضا و قدر الهي است.
بر اين اساس هر كس مسئول اعمال خودش است در قبال كارهاي خوب و شايسته مستحق پاداش و در قبال كارهاي زشت و ناشايست مستحق عذاب است. به طور مثال اگر كسي به هر انگيزه اي خودكشي كند گناه بزرگي انجام داده و در عالم آخرت گرفتار عذاب دردناك خواهد شد و اين با قضا و قدر الاهي هيچ گونه منافاتي ندارد. چون مطابق آنچه بيان شد قضا الهي بر آن تعلق گرفته كه فعل در خارج از طريق سبب و مسبب و بر اساس اختيار فاعل صورت گيرد كه خود انسان از راههاي متعدد يكي را انتخاب مي كند نه آنكه قضا خداوند بر آن تعلق گرفته باشد كه فلان عمادر خارج از روي جبر صورت گيرد.
پينوشتها:
1. قمر (54)، آيه 49.
2. محمد، سعيديمهر، آموزش كلام اسلامي، چ طه، قم، 1383ش، ج 1، ص322 تا 328.
3. سبحاني، جعفر و رضايي، محمد، انديشه اسلامي، چ معارف، قم 1385ش، ج 1، ص 113.
موفق باشید.






